از سخن آمد به میان گرچه تو لب باز کنی فریادست
دهنت قیر بزن هر چه کنی از چپ و راست دادست
هر چه کرده ای ای دزد ! همه بر باد رفته است
هر چه میکنی با پول ملت همه پر آب و بادست
تو یک مدرسه ساخته ای با هزاران بوق و کرنا
حساب لبنان و غزه و فلسطین رسم تودر یادست
این مردم بدبخت و شوربخت و عذاب کشیدهء ما را
رها کن ای ظالم ! که هر چه می کشیم از بنیادست
اگر مردم را بگرفتی به غنیمت این سی و چند سال
نبود از شکنجه و کشتار توبگریزد وغم دامادست
تواز نان مردم گرفتی تا جانشان ای دشمن بشر
آن پولها را پس بده کنار برو ! تا تویی رنج آبادست
مردمی که می ترسند از تو به کجا پناه بردند کجا؟
چراغت را با آن روشن میکنی و ظلم بر ظلم آزادست
28 01 2014
شهاب طاهرزاده
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد