logo





من این معضل را بر می گزینم

سه شنبه ۵ فروردين ۱۳۹۳ - ۲۵ مارس ۲۰۱۴

محمد احمدیان

Mohammad
چیزی را که نزد دوستم هنگام گفتگوی تلفنی بر زبان راندم، مرا غافلگیر کرد. گفتم، برای من جلب توجه است که بدانم یک برده، همین طور یک برداه دار، چه گونه خویش را احساس می کردند.
جوان که بودم سوسیالیم را برگزیدم. سوسیالیسم تصور من از یک جامعه عادلانه بود. از یک جامعه انسانی شده.

بعدها دریافتم که اتوپی سوسیالیسم، من نفسانی آدم ها را در نظر نمی گیرد، اگر هم آن را انکار نکند. آیا همین من نفسانی نیست که به ما فردیت می بخشد؟ ما می توانیم این را به بحث بگذاریم، که آیا من نفسانی نمادی مناسب برای "خوبی" هست یانه. اما آیا همین من نفسانی نیست که مکرر "داستانی" را به جریان می اندازد؟ چه در سطح فردی، چه در سطح کلکتیو. آیا تاریخ همنوایی و بازی میان من نفسانی و نقش ما به مثابه یک موجود اجتماعی نیست؟ چه در سطح فردی، چه در سطح کلکتیو. چه در روندهای ویرانگری و انحطاط، چه در روندهای توسعه و شکوفایی.

اما این بدین معنی نیست که من نفسانی خویش را برگزیده باشم. من بر این باورم که ما آدم ها موجوداتی دوقطبی هستیم. قطبی بودن در این است که ما فرد هستیم و در عین حال نیازمند پیوند با همنوعان خود، دیگر آدم ها. هم چون سیاره مان کره زمین که یک قطب شمال دارد، یک قطب جنوب. آرزوی من این است، که این دو وجه خویش را در همنوایی و بازی با هم، در شادی و صلح زندگی کنم. این هم یک اتوپی است. من نفسانی آری، اجتماعی بودن آری و مقداری ایده الیسم.

یک برده خویش را چه گونه احساس می کرد؟ یک برده صاحب اختیار من نفسانی خویش نیست. برده دار صاحب آن است. من به مثابه یک برده احساس رضایت نخواهم کرد. به مثابه برده دار نیز. صاحب اختیار من نفسانی یکی دیگر بودن برایم نا مطبوع است.
اکنون برده داری را پشت سر گذاشته ایم. اما آیا صاحب اختیار من نفسانی خویشیم؟ من نفسانی به این سو، من نفسانی به آن سو. پیوند با دیگران به این سو، پیوند با دیگران به آن سو. آزادی یک "معضل" است. یک معضل بود، یک معضل خواهد بود. من این معضل را بر می گزینم.

محمد احمدیان
mohammadahmadijan@gmx.de
www.sherwabishtar.blogspot.com

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد