logo





جمعه‌گردی

يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۶ مارس ۲۰۱۴

س. حمیدی

برخلاف آنچه که در رسانه‌های دولتی داخلی و یا حتا خارجی انعكاس می‌يابد مردم تهران فراغت كاری روز جمعه‌ی خود را با نماز جمعه به سر نمی‌آورند. آنان زيرك‌تر از آن‌اند كه به همين آسانی به ترهات سياسی حضرات حكومتی اقتدا نمايند. مردم هر چند حاكميتِ فقاهتی حضرات و آقايان حكومتی را از ريشه و اساس قبول ندارند ولی خوب می‌دانند كه مبارزه و كنش سياسی را فقط در زندگی اجتماعی می‌توان به كار بست و به انجام رساند. در همين فرآيند آنان سبك و سیاق زندگی انگل‌مآبانه‌ی آقايان حوزه‌نشين و يا حضرات كاخ‌نشين‌ را وامی‌گذارند و در سامانه‌ای از کار و تلاش اجتماعی به منظور ارتقا و بالندگی معیشت و زندگی روزانه‌ی‌ خويش تلاش می‌ورزند.

ضمن آنکه با سلب آزادی‌های اجتماعی‌ از سوی حكومت، برای خيلی از تهرانی‌ها شهر قفسی نموده می‌شود كه جمعه‌ها می‌توان با كوهنوردی اين قفس را درهم شكست. شهروندان تهرانی نيز كوهنوردی را به طور عمده از پنج نقطه‌ی دارآباد، جمشیدیه، دربند، ولنجك و دركه شروع می‌نمايند. پيداست كه در كوه صميميت‌ها می‌بالد و همدلی‌ها به بار می‌نشيند ضمن آنكه آزادی عمل در فضای طبيعت هم به اين فرآيند ياری می‌رساند.

كاخ‌های زيادی از گذشته برای تهرانی‌ها بر جای مانده‌اند كه علی‌رغم طبيعتِ غير انسانی صاحبانشان، مجموعه‌های خوبی را به نمايش می‌گذارند. چنانكه در كاخ‌های سعد‌آباد، گلستان و نياوران می‌توان مجموعه‌ای از ظرايف سازه‌ی كاخ را به تماشا نشست و به آسانی از نمايشگاه‌هایی كه در حاشيه‌ی فضای درونی و يا بيرونی كاخ برگزار می‌گردد، بازديد نمود.

متأسفانه سينماهای تهران به دليل كاركردهای دولتی كه برايشان تعريف می‌شود از توان كيفی و كمی‌ پيش از انقلاب برخوردار نيستند چنانكه در همين چند سينمای باقی‌مانده هم، دوبله و نمايش فيلمی خارجی استثنا به شمار می‌آيد. ولی با تمامی تنگناها و كاستی‌های موجود تماشای فيلم فارسی در سينماهای شهر بخشی از اوقات فراغت شهروندان را پر می‌كند. به طور طبيعی نزول و كاهش بيش از اندازه‌ی مخاطبان سينما را بايد در ديدگاه واپس گرايانه‌ی حاكميت بازجست كه دنيای امروز را برنمی‌تابد و در نگاه آنان مردم ما و فرهنگ آنان به حساب نمی‌آیند تا آنجا كه عده‌ای دوره‌گرد جامانده از دنيای جديد، بر جایگاه سياستمداران حرفه‌ای می‌نشينند.

در تهران موزه‌های مهمی هم برپاست ولی موزه‌ی ايران باستان و همچنين حيات وحش جايگاه مهمی را بين اين موزه‌ها ايفا می‌نمايند. با اين همه شهروندان تهرانی چندان به بازديد از بناها و موزه‌های تاريخی راغب نيستند. چنانكه موزه‌ی ايران باستان علی‌رغم اقبال و شهرت جهانی خود بين تهرانی‌ها همچنان گمنام باقی ‌می‌ماند تا جایی كه اكثريت شهروندان تهرانی و حتا روشنفكران و درس‌خوانده‌های دانشگاهی با موزه‌‌ی ايران باستان بيگانه‌اند. زيرا آنان نيازی در خود نمی‌بينند كه برای بازديد از موزه وقت بگذارند؛ چيزی كه رضايت حكومت را نيز به همراه دارد. پيداست كه دولت ضمن آموزش‌های عمومی خود چنين نيازی را از ذهن دانشگاهيان زدوده است.

در تهران نمايش تئاتر و تماشاخانه‌های عمومی هم جايگاه ويژه‌ی خود را دارد. كه در همين راستا تماشاخانه‌‌ی ايرانشهر و تئاتر شهر بيش از سالن‌های نمايشی ديگر اهميت می‌يابد. اهميت تماشاخانه‌ی ايرانشهر در آن است كه به دليل همسايگی با خانه‌ی هنرمندان از جاذبه‌ای دو چندان بهره می‌گيرد. ضمن آنكه خانه‌ی‌ هنرمندان همزمان چندين و چند نمايشگاه نقاشی و يا طراحی برگزار می‌نمايد كه همراه با كلاس‌ها و برنامه‌های آموزشی آن، می‌تواند خستگی كارهای هفتگی را از جان مشتاقان خود بزدايد. همچنين در همين مجموعه، فروش‌گاه‌هایی كه به عنوان فروش كتاب و دست‌كاره‌های هنری بر پای می‌دارند، به آسانی بخشی از نياز بازديدكنندگان را برمی‌آورد.

اما تئاتر شهر هر چند نمادی شهری برای تئاتر كشور به شمار می‌آيد ولی‌ به دليل كمبود‌های آشكاری كه طی چند سال اخير در فضای نمايشی شهر تهران مشاهده می‌گرديد فضای حاشيه‌ی سالن اصلی و زير زمين آن بازسازی و به منظور مجموعه‌ای از سالن‌های مستقل مورد بهره برداری قرار گرفت. با اين همه مسؤولان غير مسؤول مديريت شهری ضمن شلختگی در اداره‌ی شهر، نمای عمومی و فضای بيرونی سازه و ساختمان آن را به ‌هم ريخته‌اند. همچنان كه جانمایی ايستگاه مترو در قسمت شمالی ساختمان و ساخت غير اصولی مسجد در ضلع جنوبی بنا زيان‌های غير قابل جبرانی را به نما و سازه‌ی آن وارد نموده است. همچنین تمركز و تجمع كتاب‌فروشی‌ها، مراكز فرهنگی و دانشگاه‌ها در جوانب تئاتر شهر مخاطبان ويژ‌ه‌ای را برايش دست و پا می‌كند.

پاساژگردی در جمعه‌ها به بهانه‌ی فراغت از كار دوچندان اهميت می‌يابد. مغازه‌های پاساژ‌ كه لباس‌های رنگارنگ و وسايل تزيينی و آرايشی را به نمايش می‌گذارند، فضایی را فراهم می‌بینند تا محل مناسبی برای گشت و گذار و خريد شهروندان به شمار آيد. پاساژگردی‌ها چه بسا هزينه‌ای را هم در بر نداشته باشند چون گردش‌گران آن، اجباری به خريد ندارند. پيداست كه تماشا و گردش عمومی به تنهایی هم می‌تواند نياز مخاطبان خود را بر‌آورده نماید. ضمن آنكه تماشا و گشت و گذار، همدلی گردش‌گران را فزونی می‌بخشد.

برای جوانان و خانواده‌های‌ تهرانی خيابان‌گردی نيز جاذبه‌ای ويژه دارد. خيابان‌گردی به دو شيوه‌ی پياده و يا سواره صورت می‌پذيرد. سودجویی‌ از اتومبيل شخصی هم می‌تواند تسهيل‌گری بيشتری فراهم نمايد تا آنان بهتر و بيشتر به خواست خود جهت گذر از خيابان‌ها و اتوبان‌های شهری بهره گيرند. با اين همه خيابان‌گردی ضمن پياده‌روی مزايای خود را به اجرا می‌گذارد. همچنين در خيابان‌گردی‌ها می‌توان به هر جایی سرَك كشيد و از هر جا سر درآورد. در اين نوع از گشت و گذارها ديدار از نمايشگاه، پارك، فروشگاه‌های بزرگ و حتا خانه‌ی‌ افراد فاميل هم هدف قرار می‌گيرد. برای رفع خستگی ‌در خيابان‌گردی خوردن بستنی، آب ميوه و تنقلات بهانه‌ای مناسب برای تجديد قوا خواهد بود تا گردش‌گران همچنان بر شادمانگی و شادابی خود بيفزايند.

نوشيدن و خوردن نيز خود پيش‌نيازی برای گشت‌های شهری به شمار می‌آيد. سفره‌خانه‌های فرحزاد و شميران و حتا گستره‌ای از شهر ری با كباب‌های ويژه و آبگوشت‌های سنتی خود اين نياز را بر‌می‌آورد. در عين حال بنا به سنتی قديمی، تهرانی‌ها در ايام زمستان صبحانه‌ی روز جمعه را با خوردن هليم (املای لغتنامه‌ی دهخدا) آغاز می‌نمايند. هليمی كه بيرون از خانه خريداری می‌گردد، اشتياق افراد خانواده را برمی‌انگيزد تا به منظور صرف غذایی مطلوب، تنگاتنگ به دور سفره‌ای مشترک حلقه زنند. اما در جمعه‌گردی‌ها و گردش شهری كباب جای غذای ظهر و شب را پر می‌كند. به همين منظور كباب‌های فرحزاد، شهر ری و تجريش شهرت يافته‌اند.

طبقه‌ی متوسط تهرانی بيش از طبقات ديگر در جمعه‌گردی‌ها و گشت و گذارهای شهری شگردِ ويژه‌ی خود را طراحی می‌كند و به اجرا می‌گذارد. چون طبقات ديگر از نظر كمی و يا قدرت و توان تأثيرگذاری در گشت‌ و گذار‌ها با طبقه‌‌‌ی متوسط قابل قياس نيستند. حتا صدا و سيمای جمهوری اسلامی كه در برنامه‌های خود به عنوان مخاطب طيف خاصی از طبقه‌ی متوسط را هدف می‌نهد و به ظاهر فرهنگ و آرزوهای آنان را بازتاب می‌دهد، نيازهای فكری ایشان را برنمی‌آورد. چون طبقه‌‌ی متوسط تهرانی كه بيش از همه فضای آن سوی درياها و دنيای‌ فرامرزی را الگو می‌گذارد، چندان اشتياقی به اين برنامه‌ها ندارد. در عين حال طبقه‌ی متوسط چه بسا اهداف مشتركی را با لایه‌های زيرين جامعه پی‌ می‌گيرد. چنانکه به اشتراك و اتفاق نظر وضع سیاسی موجود را برنمی‌تابند و بر آن گردن نمی‌گذارند./



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد