logo





دندان عقل و ملای ده

يکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۹ مارس ۲۰۱۴

محمد سطوت

satwat.jpg
دریکی از روزها وقتی از خانه بیرون می‌آمدم رمضانعلی را دیدم که سر و چانه‌‌اش را با دستمال بزرگی بسته و ناله‌کنان به‌سمت خانه ما می‌آید، وقتی نزدیک شد متوجه شدم که طرف چپ صورتش شدیدا" باد کرده، گوشه لبش چنان بالا رفته بود که به‌نظر می‌‌رسید می‌خندد ولی اشک‌هائی که صورتش را خیس کرده بود بلافاصله این تصور غلط را از ذهنم بیرون کرد.
تا به‌من رسید درحالی‌که سعی داشت کلمات را با همان لب و لوچه کجش درست ادا کند گفت: "حسین‌جون دستم به دامنت، درد دندون داره منو می‌کشه، درحقم دوستی کن و بگو چکارش کنم".
درحالی‌که از دیدن حال خراب او نزدیک بود اشک‌ ترحمم سرازیر شود گفتم: "باید می‌رفتی پیش پسرحاج‌علی (سلمانی توی ده) تا اونو برات بکشه".
سرش را تکان داد و گفت: "رفتم ولی او گفت دندونت چرک کرده و من جرئت نمی‌کنم تو این وضعیت بهش دست بزنم".
گفتم: "خوب راست میگه، دندونی که چرک کرده باشه کشیدنش خطرناکه" و بعد اضافه کردم: "باید چند روزی صبر کنی تا ورمش فروکش کنه بعد بروی نزد او تا درش بیاره".
زار زد و گفت: "صبر، صبر، خدای من، این درد داره منو می‌کشه، انگار چکش تو سرم می‌کوبند، آن وقت تو صحبت از صبر می‌کنی" و درحالی‌که طرف ورم کرده صورتش را با دست گرفته بود اضافه کرد: "خدا خیرت بده مرد، تو هم عجب برام چاره جوئی کردی".
با خودم گفتم: "عجب روزگاری شده ها، مردم از یک عطار تو محل چه انتظاراتی دارند" لذا رو به‌او کرده گفتم: "شاید تو فکر می‌کنی من جدا از کار عطاری دکتر هم هستم".
گریه کنان گفت: "می‌دونم که دکتر نیستی ولی ننه‌ام گفت حسین عطاری داره و هزار جور دوا برای درمان مرض‌ها تو دکان عطاریش پیدا میشه، می‌تونی بری ازش یک چیزی بگیری وبزاری روی دندونت تا قدری دردش آروم بگیره".
گفتم: "ننه‌ات راست میگه، ولی اون مال وقتی است که دندونت هنوز چرک نکرده باشه، حالا هم باید صبر کنی تا چرکش خشک بشه بعد بروی شهرسراغ آقای دکتر مزینی دکتر دندانپزشک تا دندونتو برات بکشه".
دراین‌موقع کدخدای ده از راه رسید و با دیدن سر و کله باند پیچی رمضانعلی و صحبت‌های ما فهمید موضوع از چه قراره لذا فوری گفت: "برو نزد ملای ده تا یک دعائی بهت بده بزاری روی دندونت" وچون دید رمضانعلی سرش را به‌علامت نفی تکان میده اضافه کرد: "مطمئن باش فوری آروم میشه".
رمضانعلی که روابطش با ملای ده چندان خوب نبود درجوابش گفت: "رفتم در خانه‌اش را کوبیدم زنش در را باز کرد و به ملا گفت که رمضانعلی است ملا هم گفت بهش بگو من در خانه نیستم".

******
رمضانعلی خرده مالکی زحمتکش بود که با کار روی قطعه زمین کوچکش زندگی همسر ومشتی بچه‌های ریز و درشت خودرا به‌سختی اداره می‌کرد. از بد روزگار تأمین معیشت خانواده فرصتی برای او و خانواده‌اش نمی‌گذاشت تا مانند اکثر اهالی خداترس روستا گهگاه حضوری نه چندان فعال در مسجد ده داشته باشد و ضمن شرکت در نماز جماعت روزهای جمعه ساعتی هم پای منبر ملای ده نشسته گوش به موعظه‌های روشنگرانه او درمورد آشنائی با ترتیبات و وظایف دینی خود بدهد.
این کوتاهی دراجرای وظایف دینی سبب گردیده بود تا رابطه او و ملای ده که درعین حال پیشنماز مسجد ده نیز بود به تیره‌گی کشیده و هرگاه برحسب تصادف در گوشه کنار دهکده با هم روبرو می‌شدند رو ازهم پوشانده و چون افرادی غریبه از کنارهم می‌گذشتند.
ملای ده که توان چشم‌پوشی ازخطای مشتریان حیطه فعالیت خودرا نداشت به‌عنوان تلافی ودادن گوشمالی هنگام موعظه دربالای منبر هرکجا فرصتی می‌یافت به صحرای کربلا می‌زد و نام رمضانعلی و خانواده‌اش را به‌عنوان افرادی خاطی که از دین و ایمان بهره‌ای نبرده‌اند بر زبان می‌راند.
یک‌بارهنگام موعظه که صحبت از فوائد و ثواب روزه دراین دنیا و آخرت می‌کرد ضمن بردن نام رمضانعلی اورا به‌عنوان فردی که بوئی از مسلمانی نبرده و از این ثواب الهی بی‌نصیب مانده معرفی کرد.
چند روز بعد که این خبر به‌گوش رمضانعلی رسید خندید و گفت: "این جناب ملا که هیچ‌گاه گرسنه نخوابیده خبر از حال ما فقرا ندارد که نه تنها ماه رمضان بلکه درتمام مدت سال روزه هستیم و هیچ‌گاه با شکم سیر نمی‌خوابیم".

******
دو هفته بعد رمضانعلی را تو میدان ده دیدم که شاد و خندان با اهل و عیالش از اتوبوس شهری پیاده می‌شد، جلو رفتم و گفتم: "اوغور به‌خیر آقای رمضانعلی، می‌بینم که حالت خوبه و انشاء‌الله در شهر بهت خوش گذشته است".
گفت: "به‌حمد‌الله بد نبود، شهر نزد آقای دکتر مزینی رفته بودم، ایشان هم دندانم را کشیدند" و بلافاصله دست در جیب کرد و کاغذ مچاله شده‌ای را بیرون آورد و مثل بچه‌هائی‌که می‌خواهند اسباب‌بازی خودشان را به‌دیگران نشان دهند آهسته و با احتیاط آن‌را باز کرد و یک دندان سیاه و پوسیده را از میان آن بیرون آورده نشانم داد و بعد درحالی‌که لبخند پیروزمندانه‌ای بر لب داشت گفت: "آقای دکتر مزینی فرمودند این دندان عقل است و لازم بود قبل از این‌که سیاه و پوسیده می‌شد آن‌را می‌کشیدی و نمی‌گذاشتی تا این‌قدر اذیتت کنه".
درهمین‌موقع عده زیادی از اهالی ده برای دیدن دندان کرم خورده رمضانعلی دور او جمع شده بودند که ناگهان ملای ده از راه رسید، وقتی شنید دندان پوسیده رمضانعلی دندان عقلش بوده فوری خودش را به‌‌‌ما رساند و موقع را برای موعظه و نیش‌زدن به رمضانعلی مرتد مناسب شمرده گفت:
"پس بی‌جهت نبود که از آمدن به‌مسجد و شرکت درنماز جماعت غفلت می‌کردی، از نظر عقل مشکل داشتی" و بعد از این‌که نگاهی به‌حاضران کرد تا اثر گفته‌اش را در چهره آن‌ها بخواند گفت: "علتش این بوده که عقلت فاسد شده بوده است".
رمضانعلی که دانست ملای ده دوباره قصد گوشمالی دادن او را دارد سینه جلو داد وبا اعتماد به‌نفسی که از او انتظار نمی‌رفت گفت: "خیر حاج‌آقا این‌طورها هم که می‌گوئید نیست، آقای دکتر مزینی به‌بنده فرمودند دندان عقل هیچ تأثیری درکم و زیادی عقل آدم‌ها ندارد".
ملای ده که مشاهده کرد اعتبارش با نقل قول‌های رمضانعلی از طرف دکتر در خطر افتاده در مقام پاسخ برآمد و گفت: "آخر پدر آمرزیده اگر وجود دندان عقل در دهان بی‌ثمر بود که خداوند آن‌را نمی‌آفرید و دردهان انسان‌ قرار نمی‌داد".
دراین‌موقع پسر رمضانعلی که چند کلاس درس خوانده بود به‌کمک پدرش آمد و گفت: "آقای دکتر فرمودند چند چیزمانند دندان عقل و آپاندیس در بدن آدم‌ها تقریبا" بدون استفاده هستند و وجودشان جز دردسر حاصل دیگری ندارد".
اهالی ده که این‌ سخنان را از پسر رمضانعلی شنیدند با تعجب نگاهی به یکدیگر کردند و به ملای ده گفتند: "بچه که دروغ نمی‌گوید، حتما" این‌ها را از دکتر شنیده است".
ملای ده که هوا را پس و اعتبار خودرا در خطر دید رو به اهالی کرد و گفت: "من از قرآن برای شما بی‌سواد‌ها صحبت می‌کنم، چطور شده که شما گفته‌های مرا قبول ندارید ولی گفته‌های یک پسربچه را که آن‌هم نقل قول است می‌پذیرید".
دراین‌موقع کدخدای ده که تازه از راه رسیده بود و مشاهده کرد ملای ده سخت ناراحت است و امکان دارد روستای آن‌ها را ترک کند اهالی را مخاطب ساخته گفت: "فکر می‌کنم بهتر است حرف‌هائی را که از فرزند رمضانعلی درمورد دندان عقل شنیدید فراموش وهنگامی‌که به‌خانه‌های خود رسیدید دو رکعت نماز توبه بخوانید.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد