logo





"فرصت های تاویلی در چند داستان از مجموعه "غریبه ای در اتاق من

شنبه ۳ اسفند ۱۳۹۲ - ۲۲ فوريه ۲۰۱۴

علی صدیقی

ali-saddighi2.jpg
بررسی مجموعه داستان: غریبه ای در اتاق من
نوشته : مهرنوش مزارعی
.مجموعه داستان
ناشر: آهنگ دیگر . تهران

غریبه ای در اتاق من مجموعه ۱۶ داستان کوتاه از مهرنوش مزارعی است که به تناسب تاریخ نگارش هر داستان، فعالیت بیش از یک دهه - بین سال های ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۱ - از کار این نویسنده ساکن امریکا را در برابر خواننده قرار می دهد. داستان های آمده در این مجموعه به لحاظ موضوعیت، محیط و آدم ها دو دسته اند. داستان ها قدیمی تر اغلب در ایران با فضا و آدم ها آن جا شکل یافته اند و دسته دوم داستان هایی است که نویسنده آن ها را متناسب با موقعیت و فضای زندگی تازه خود در امریکا خلق کرده است. دقت بر تاریخ نگارش داستان های مزارعی سیر پیشرفت کیفی کارهایش را نیز آشکار می سازد. در نمونه نوع اول داستان هایی قرار دارند که وقایع آن به نحوی مربوط به ایران سال های زندگی نویسنده و بر پایه تجربه شخصی یا شنیده های او پدید آمده اند. در این تعداد داستان، به ویژه آثاری که به لحاظ تاریخ نگارش جزء نخستین داستان های آمده در این مجموعه محسوب می شوند، گرایش و نشانه هایی به نوع و شیوه داستان نویسی رئالیسم انتقادی با مایه هایی از رئالیسم داستانی پیش از انقلاب و به تعبیر همان زمان ادبیات متعهد، دیده می شود. پیداست که چنان سویه و شیوه ای در خلق ادبیات داستانی به خودی خود یک ضعف تلقی نمی شود. آسیب پذیری این نوع از داستان، از جمله در بکار گیری عناصر تکراری و منسوخ شده در تکنیک روایت از یک سو و بهره گیری از قطعیت های مضمونی دارای پیام از سوی دیگر نهفته است. اگر بخواهیم نمونه های شاخص آن نوع نگاه از داستان نویسی را در "غریبه ای در اتاق من" نشان دهیم، دو داستان" آن تابستان" و پس از آن " فرع لقا، دختر پتروس شاه فرنگی"، از برجسته ترین آن ها در این مجموعه اند؛ داستان هایی که نقطه ضعف مشترکشان حضورشاخصه های مورد اشاره در هر کدام، آنهاست. با این وجود، گفتی است که در آن محدوده و فضا ، داستان " خاکستری" - که از نظر تاریخ نگارش با آن داستان ها فاصله دارد -، استثنایی است که با معیارهای زیبایی شناختی کارآمدی پرورش یافته است.

در پروسه رو به رشد داستان ها در مجموعه غریبه ای در اتاق من، داستان های قدرتمندی وارد مجموعه می شوند که بیش از همه شش داستان : "میلا و دانیل"،

"سنگام"، دیوید و بوریس"، "واقعیت و رویا"، "خاکستری"و "غریبه ای در اتاق من " به خوبی پوست اندازی هنر داستان نویسی را در کارمهرنوش مزارعی آشکار می سازند. در این میان" داستان میلا و دانیل اوج رشد یافتگی و پیشرفت هنری نویسنده این مجموعه را به رخ می کشد. نویسنده ای که پیش تربه طور نامتوازن، داستان هایی چون جاده، آرامش ، مردی با چمدان هایش و حلقه گمشده - در همین آخری حتی شیوه روایت اول شخص به شکل آشکاری ناکارا و غیر ضروری می نماید - را هم در مجموعه خود راه داده است
.
میلا و دانیل و دیوید و بوریس دو داستانی اند که بیش ازچند داستان موفق دیگر کتاب ،خواننده را غافلگیر می سازند. شیوه روایت و محیط اجرایی رویدادهای هر دو داستان نزدیک به هم اند. ساختار روایی هر دو داستان به شیوه حرکت از اکنون به گذشته و بازگشت به اکنون شکل می گیرد. اکنون داستان، با خطی از یک پرسش و تردید آغاز می شود، در گذشته به بسط اتفاق و شناخت آدم ها می انجامد و در بازگشت به زمان جاری، داستان به فرود و پایان بندی قدرتمند خود می رسد. هم چنین فضا و محیط شکل گیری هر دو داستان- محل کار راوی است که براساس محیط های تکرار شده و مشابه در چند داستان، به نظر اداره و محیط کار اصلی خود نویسنده است - با شناخت دقیق و تاثیر گذار آدم ها و فضا همراه است. چیزی که به ویژه در این دو داستان و به جذابیت هنریشان می افزاید حذف هر چیز غیر داستانی در این دو اثر است. چنان که هر اتفاق تاثیر گذاری در آنها بی آن که به صراحت و روشنی بیان شوند در لایه زیرین این دو اثر هستی هنری به خود می گیرند و به مانایی دایمی در خوانش داستان می انجامند.
در میلا و دانیل ، سوزان" باگفته هایی که کنجکاوی و شیطنت و حسادت در آن پیداست راوی داستان را متوجه نکته ای در محل کارشان می کند: تازگی ها متوجه میلا و دانیل شدی؟ پس از این راوی در محل کار به رابطه میلا و دانیل دقت می کند. میلا در ادره رئیس دانیل است. میلا اهل یوگسلاوی است و دانیل تبارش به چین باز می گردد. میلا به چند دلیل محبوبیتی در محل کار ندارد که ویژگی شخصیتی و اصلیت یوگسلاویایی او از آن جمله است. ( داستان در زمانی نوشته شده که صرب ها بخاطر کشتار مردم غیر صرب در یوگسلاوی، مورد نفرت یا دست کم مورد پرسش بودند) میلا در میان جمع با دانیل رفتار زننده و پرخاشگرانه ای دارد، اما رفتار دانیل با او همیشه با احترام همراه است. پس از کنجکاوی های سوزان و راوی داستان معلوم می شود میلا با دانیل در خلوت، رابطه مهربانانه ای دارد. به او اضافه کار می دهد و گاهی در اتاقش با او دیدار خیلی راحت غیر اداری دارد. این در حالی است که میلا دارای شوهر و صاحب فرزند است اما از شوهر و زندگی در امریکا - و با این که می گوید صرب نیست اما مردم او را صرب اهل یوگسلاوی می داند -؛ ناراضی است. دانیل نیز در زندگی شخصی ناموفق است. او با گذشت 40 سال از زندگی اش ازدواج نکرده و با مادرش زندگی می کند. میلا که به دانیل علاقه مند شده در تنهایی به او محبت می ورزد اما نزد کارمندان وانمود می کند که با او خوب نیست. داستان میلا با دانیل داستان "عشق و نفرت" است اما موضوع اصلی آن است که نویسنده در این اثر خوب می داند که داستان را باید چگونه تعریف کند! نکته چشمگیر در میلا و دانیل ،در انسجام روایت و شیوه درخشان بیان رویدادها در گذشته و اکنون زمان داستان است. از این گذشته ، چیزی که در این داستان فرصت تاویل را بر خواننده می گشاید، امکان پنهانی است که داستان در خود نهفته دارد. شخصیت میلا برای این عشق و نفرت به درستی پرداخت شده و گذشته نیمه شرقی او برای حفظ نفرت از یک سو و رعایت پنهان عشق از طرف دیگر درست انتخاب شده است. این که او نمی تواند به مانند یک امریکایی یا اروپایی ( به طور تپیک) از بندهای وابستگی خانوادگی و پیوند های تاریخی و تباری خود بگسلد ؛ به ضمیر ناخودآگاه نفرت و هم پنهان کاری عشقی او وابسته است. هم چنین، هنگام وقوع داستان، رویکرد خشونت باری که سرزمین او را فرا گرفته - و میلا بی تاثیر بر دیگران،منکر تعلق خود به آن سرزمین است - آسیب پذیری روانی او را در این عدم تعادل به درستی بیان می کند. نقطه مقابل او نیز شخصیت دانیل به عنوان عنصری منفعل اما کارا درنقش داستانی، در کوتاه ترین پردازش به قدرت داستان اثر می افزاید. افزون بر این، داستان میلا و دانیل بی آن که در رفت و برگشت زمان روایی، چیزی بر حجم خود اضافه کند، در نهایت ایجاز، گام به گام بروسعت هنری خود می افزاید:
" میلا حالا آرنج هایش را روی میز گذاشته بود و صورتش را به کف دست ها تکیه داده بود و با لبخند به حرف های دانیل گوش می داد. سوزان که دید در حال نگاه کردن به پنجره اتاق میلا هستم، دوباره لبخند شیطنت آمیزی صورتش را پر کرد و گفت


: - what do you think?

داستان دیوید و بوریس نیز با پردازشی مشابه میلا و دانیل به یکی از موضوعات پنهان در جامعه امریکا نزدیک می شود. در این داستان موضوع علاقه یک مرد هم جنسگرا به مردی دیگر مورد دقت نویسنده قرار می گیرد. داستان با دقت هنری زیبایی از احساس یک مرد که پس مرگ دوست پسر اولیه اش به سبب بیماری ایدز دچار افسردگی شده سخن می گوید. او پس از مدت ها بار دیگر در محیط کار و این بار به یک جوان روس تبار دل می بنند و پس از آن بار دیگر با شوق به زندگی بر می گردد. در پایان داستان بوریس که دوست پسر دیوید است درسفر روسیه ( او در تعطیلات تابستان همراه پدر و مادرش به زادگاه خود می رود) با یک دختر جوان روس ازدواج می کند و با او به امریکا بر می گردد و اکنون قرار است این دو - بوریس (با همسرش) و دیوید - در یک مهمانی با هم روبرو شوند. لحظه ورود مرد جوان و عروسش به خانه ای که دیوید هم منتظر است، حس زیر جلدی دیوید با دقت بسیار خوبی گفته و نا گفته می ماند و تا سفید خوانی آن به بخش قدرتمند تبدیل شود. این داستان هم چون میلا و دانیل و چند داستان دیگر کتاب که عنوانشان ذکر شد، سرشار از ظرافت های داستانی است.
داستان خاکستری فکر انتقام یک دختر جوان از ترور کنندگان پدرش در پیش از انقلاب به عنوان: اعدام یک خائن" که در بچگی شاهد آن بوده، به داستانی سرزنده و هنرمندانه تبدیل می شود. او در حال حاضر به بهانه نوشتن تز دکتری خود به یک فرد تررو کننده ( سه جوان که اکنون در جاهای مختلف دنیا پراکنده اند، در ترور نقش داشته اند) پدرش که در زمان ترور، چریکی با مشخصات مارکسیست ها بوده ،نزدیک می شود و در آخرین لحظه در هاله ای یک خواست جنسی، از انتقامجویی باز می ماند.
درداستان سنگام مثلث عشقی چند هندی تبار در امریکای امروز به طریقی جدا از نمونه کلاسیکش در سینمای هند؛ اتفاق می افتد. در روز نگاشت های راوی شالپا زن هندی شوهرش را از دست داده و با تشویق راوی و اطرافیان دوباره به سمت ازدواج با یک هموطن
خودش می رود. در این میان راوی با ظرافت های روایی درخشان نویسنده ، با حسی غریب و آمیخته به لیبیدو به عکس های شوهر درگذشته شالپا خیره می شود و به گوشه دیگری ازعشق سنگام می افزاید.
.
واقعیت و رویا داستانی در شکل و موضوع تازه است. جایگاه زن در داستان " اینه های در دار" هوشنگ گلشیری در دیدار با یک سخنران ادبی در امریکا مورد نقد داستانی قرار می گیرد. صنم بانو در داستان بلند گلشیری شخصیتی است که راوی بر اساس پرداخت نویسنده با سخنران ادبی وارد گفت و گو می شود. بین سخنران و راوی که نام واقعی مهرنوش مزارعی را بر خود دارد پس از گفت و گوی اولیه رابطه سردی آغاز و در نهایت با آشنایی بیشتر به دوستی غیر منتظره گرم ختم می شود. پایان این داستان موقعیت ویژه ای به اثر می بخشد: " از دید رسم که دور شد، به کنار پنجره کنار سالن رفتم. هواپیما آن چنان نزدیک بود که می شد داخلش را به راحتی دید. به آرامی از راهروی وسط هواپیما گذشت و به تنهایی روی یکی از صندلی های سه نفره نشست." به جز این، داستان های، غریبه ای در اتاق من، کلارا، بانجی جامینگ و ماهی نیز از اثار قابل تامل مجموعه داستان" غریبه ای در اتاق من" به حساب می آیند.

------------------------
بیست و هفتم بهمن 1392
نروژ

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد