ما نگاهامان چنان خاموش و سرد
قلب هامان فرسنگها دور است زهم
زمهریری است زمهریر در میان تو ومن، آنچنان بیگانه گشتیم ما زهم
آن بهار و گرمی و آن خاطرات
آن تپش های دل من بیقرار
آن عطش ها ، شورها
آن همه آتش تن تبدارمان
اینک اینک این همه افسوس ها
ژانویه 2013
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد