تنهام؟ کی میگه تنهام؟ تموم آدمائی که بیست و چارساعته باچشمام می بینم،درمقایسه بااونائی که دایم توکله م کل کل میکنن صفرمطلقه.تنهام؟پس ایناکی هستن؟حتی شبام نمیگذارن چن ساعت بخوابم.یکی ازکوره دهات خراسان،یکی ازتهران،اون یکی ازشمال،دیگری ازخوزستان،یه عده ازشرق،اون عده ازغرب به کله م هجوم میارن.ازجابلساوجابلقا میان.ازکاراکاس،کالیفرنیا،شیکاگو،نیویورک ودیتوریت میان،ازکینشازای کنگو،پاریس،برلین،زوریخ،ژنو،رم،ونیز،میلان وفلونرانس میان،ازپراگ،یوگسلاوی،اوکراین وروسیه وهزارجای دیگه هجوم وبی اجازه تو کله م جاخوش میکنن.دایم باهم وبامن گریبون کشی دارن.یکی میگه میباس اول منو بنویسی،اون یکی میپره جلووسینه سپرمیکنه که کورخوندی،نوبتیم باشه نوبت منه نوشته شم.بیست وچارساعته جنگ هفتادودوملت واقعی توکله من جریان داره.هرکس وازهرملیتی خرخودشو سواره وباهرقیمتی میخوادکارخودشوپیش ببره.دختره به کینشازائیه میگه کی گفته لقمه گنده ترازدهنت ورداری وواسه زودترنوشته شدن جلوی یه پاریسی وایستی؟بکش عقب نیمسوزبرزنگی!سیاهه میگه کورخوندی قرتی خانوم!این قواعدمال دنیای بیرونه که واسه خودش بالاپائین وعقب جلوومرزای اینجوری درست کرده.اینجانه زمان ومکان داره،نه بالائی داره نه پائینی.یه کره ست مثل زمین،دایم دورخودش میچرخه.اون قواعددو دوتاچارتای من درآری رو بگذاردرکوزه آبشو بخور.کره مریخم بری از جام جم نمیخورم،تامن نوشته نشم تو این دایره جائی نداری. برج سازتهرانی خفت دهاتیه خراسانی رو گرفته که بزن به چاک!ازقیافت نکبت میباره!بایه اشاره یه میلیون مثل تورو میخرم وآزادمیکنم،پررواومده جلومن وایستاده!دهاتیه میگه بروجیگرکی!غلام حلقه به گوش جاکشاشدی ومالک برجت کردن.اینجا هنوزهمون جیگرکی کنارخیابونی آدم کش آدم فروش!برو کشکتو بساب ایکبیری نکبت!اینجا دیگه اونجانیست که گاوبندی کنی.نوبت منه که نوشته شم.
تموم شبانه روز ازتموم قاره هاوملتاتوکله م کل کل وگریبون کشی میکنن که زودترنوشته شن.آخرشم نفهمیدم من اونارو مینویسم یااونامنو مینوسن.ظاهرا قلم دست منه،اماسکان اصلی دست اوناست.هرجاوهروقت بخوان،خفتمو میگیرن ومیکشونمم زیربارکارطاقت سوزوخرحمالی نوشتن مفت ومجانی.تازه گیرگریبون کشی باپیروزای معرکه میافتم:یکی میگه بی جاکردی منوی اینجوری نوشتی،کجای هیکل من،خنده های من،رنگ موهاو رفتاروگفتارم اینجوریه؟خجالت نمیکشی.بااین همه ادعای نویسندگی کاراکترمنوپاک ضایع نوشتی.ورداردوباره نویسی کن.باب مذاقم نباشه میباس ده باردوباره نویسیش کنی!خیال ورش داشته،فکر میکنه نویسندگی همینجور آبدوغ خیاریه!
اون یکی دیگه درمیادکه:حرفا،وجنات،رفتار،حرکات،قیافه ولباس کاکاسیا کجاش اینجوریه که تونوشتی؟دوتادخترای شهرپراگ اعتراض دارن که ماواسه عشق مون کنارخیابون گیتارمیزنیم و میخونیم،واسه چی کاراکترمارو گدا تصویرکردی؟یادوباره وچن باره بنویس ودرستش کن یاشکایت وادعای حیثیت میکنیم.یوگلاویائیاتظاهرات راه میندازن که کجای مملکت مابعدازپیوستن به اتحادیه اروپافاحشه خونه ومحل صدورجنده شده که کاراکترمارو اینجوری تصویرکردی؟نویسنده میباس یه کم شرف داشته باشه،منصف وبی طرف باشه،چیجوری جرات میکنی اسم خودتو نویسنده بگذاری؟هرگردی گردو نمیشه که،جمع کن دکون دستگاتو،بگذارکناراین قلم مسمومتو،بروکشکتو بساب عمو!آفریقائیه سینه سپرمیکنه که من کی گفتم مامیمون وگربه شکارمیکنیم ومیخوریم که ازقول من نوشتی؟به روح لومومبای کبیرقسم میخورم اگه دوباره وچن باره ننویسی ودرستش نکنی،شب میام توخوابت،جیگرتودرمیارم وخام خام میخورم!اروپائیا دراعتراض به ناجورنوشتن کاراکترشون باتکنیک ومامورای خفیه شون دایم تعقیبم میکنن،توهرخیابون،محله وفروشگاه رنجیره ای واردکه میشم سوت خطربرام میزنن،منو دزد،اوسلندروتروریست معرفی میکنن، میخوان مستقیم وغیرمستقیم حالیم کنن که یاباید باب مذاقشون بنویسم یا فسیل وساقط واززندگی بیزارم میکنن.دیگه ازایرونیا هیچ چی نمیگم،خودت توگودی و بهترازمن میدونی توش چی خبره.اگه کاراکترشونو اونجوری که میخوان ننویسی میفرستنت اونجاکه هفت پشتت بیادجلو نظرت.سرتومیکنن توکاسه توالت،میفرستنت کهریزک،ته وبالاتو یکی میکنن،یه سال میری سلول انفرادی.اگه شانس بیاری وزنده بیرون بندازنت،یه کم بعد سلاطون بیضه میگیری وازعادتت زشت نفس کشیدن دست ورمیداری.....
بازم میگی تنهام؟تونمیگی؟اونا میگن؟خب بیخود میگن! ایناکه گفتم یک هزارم ازمشغولیاتیه که شبانه روز باکاراکترام دارم.حتی شبام نمیگذارن چن ساعت کپه مرگموبگذارم.وقت وبی وقتم حالیشون نیست،توخواب وبیداری کله مو میکنن کندوی زنبور.یکریزباهاشون بگومگو،جنجال وگریبون کشی دارم،هی بیخود نگو تنهام....
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد
