سر می ذارم رو شونه هات
حریر مهتابه تنم
دکمه هامو وا می کنی
یه وقت نسوزه پیرهنم
خمار چشمای منو
شراب صد ساله داره
مستی که سروا می کنه
چشماشو هم نمی ذاره
قایق دستای تو رو
سُر می ده روی سینه هام
می شینه رو موج موهام
جزر و مد ناز صدام
آخ اگه این سفیدی رو
برف زمستون بباره
خدا منو به جای برف
توی کتابا می ذاره
بدجوری با تار تنم
می سازه انگشتای تو
شعرُ چشای من می گه
آهنگشو نیگای تو
شوری اشکام می شینه
روی شیرینی لبم
شهدعسل بوسۀ من
می چکه از داغ تبم
می شکنه تنگ خالی رو
ماهی دریایی من
عشق تو رو جار می زنه
این دل شیدایی من
می خوام که ذره ذرۀ
جون تو رو سر بکشم
پیمونۀ مستیمونو
تا پیک آخر بکشم
الهام باقری
15/10/92
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد