logo





امیر مهدی بدیع و اشاره ­اش به حقیقت

چهار شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۲ - ۰۱ ژانويه ۲۰۱۴

مهدی استعدادی شاد

mehdi-estedadi-shad.jpg
در درستی هر جامعه­ ای که در آن حقیقت به عرش اعلا برسد، و بخاطر آسمانی شدنش در دسترس انسان و انسان­ ها نباشد، بایستی شک کرد. زیرا آنجا، بقول قدما، کاسه­ ای زیر نیم کاسه پنهان است.
وقتی دانشمند و فرهنگ­ورز جامعه بندرت از چرایی و چگونگی­ حقیقت بگوید، هر معمای فریبنده یا حتا خرافه ­ای می­ تواند به جای حقیقت جا زده شود.
بنابراین در جامعه­ ای که گفتن از حقیقت در انحصار عده خاصی است یا که اصلا به بحث عمومی بدل نمی ­شود، بایستی تردید و شک داشت. چرا که، بیش از هر صدمه­ ای، در آن جا شناخت عمومی به تعادل نرسیده و میان فرش و عرش سرگردان است.
این اشاره­ ها، البته به تاسف و بطور مشخص، رابطه مستقیمی با ایران امروزی ندارند. ایرانی که به برکت حاکمیت مُبلغ دروغ مصلحتی، دولت­سرای زرنگ بازی و نیرنگ زدن شده و ریاکاری در آن به ورزش ملی بدل گشته است. بنابراین تعجبی ندارد در آن آشفته بازار افراط و تفریط­ ­گرایی، که البته کلید "صندوقچۀ حقیقت"اش در اختیار مُفتش اعظم است، کمتر کسی راه به شناخت بیابد که حقیقت چیست یا در واقع چه چیزی نیست.
کتاب امیر مهدی بدیع با عنوان "پندار گسترش پذیری بی پایان حقیقت" که به سال ۱۳۵۴ خورشیدی توسط استاد احمد آرام از فرانسه به فارسی برگردانده شده، این دغدغه را دارد تا به مخاطب روایتی از چرایی و چگونگی حقیقت را بگوید.
ما اگر امیر مهدی بدیع را بشناسیم، بیشتر بخاطر اثر دوبار ترجمه شده­ اش به فارسی، یعنی بخاطر "یونانیان و بربرها" است. یونانیان و بربرها که در سال ۱۹۶۳ به فرانسه نوشته و انتشار یافته، نخست میان سال های ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۷ توسط احمد آرام و در شکل خلاصه شده­ای به فارسی ترجمه و منتشر شده است. سپس در دوره پس از انقلاب اسلامی با همت زنده­ یاد مرتضا ثاقب­فر و همکاران ترجمه و در پانزده جلد انتشار یافت. همین انتشار در سال ۱۳۸۵ در ایران جایزه کتاب سال را از آن خود کرد.
"روی دیگر تاریخ" که عنوان دوم اثر چشمگیر امیر مهدی بدیع( زاده همدان به سال۱۲۹۴ خورشیدی) یونانیان و بربرها است، روایت رسمی مورخان یونانی تبار از کشاکش کشور خودی و همسایگان غیر خودی را مورد تردید قرار می ­دهد. تردید در درستی گفته ­های هرودوت ­ها که تاریخنگاران یونان باستانند، البته در معنای ضمنی خود نقد اروپامرکزمداری این سده­ های اخیر را نیز به همراه دارد. این روشنگری و معنا بخشی جدید به قضایای دیرین، به هر صورت، روزی در مخاطبان اصلی اثر زنده یاد بدیع تاثیر خواهد گذاشت. یکسونگری آنانی را تصحیح خواهد کرد که برای فهم تحولات فکر و عمل انسانی فقط به گوشه ­ای از دنیا چشم دوخته یا زُل زده بوده­ اند.
اما از این نکته گذشته، اثر امیرمهدی بدیع در ایران می ­رود که تاثیرات خود را بر ذهن­ های جوینده و اندیشه ­ورز آشکار سازد. این خاطرنشان مُهم را می ­شود هم در اثر حجیم شروین وکیلی" اسطوره­ ی مُعجزه­ ی یونانی"دید و هم در سخنان سیدجواد طباطبایی که بر اهمیت اندیشۀ ایرانشهری در ساختار حکمت سیاسی تاکید می ورزد. او به درستی بر مفهوم امروزی و رایج از یونان که برساخته (یا کانستورک)ای در جهت توجیه اروپامرکزمداری خرج می ­شود. جا انداختن این پندار در مورد تمدن بشری که یونان یگانه گشتاور تحول فکر و عمل انسانیت بوده است.
در هر صورت از این اشاره­ ها گذشته، در قیاس تاریخ­ ترجمه­ های احمد آرام از آثار امیر مهدی بدیع در می­یابیم که ترتیب زمانی رعایت نشده است. زیرا نخست، اثر دورۀ دوم اندیشگری نویسنده (یونانیان و بربرها) به فارسی ترجمه شده و سپس اثر دورۀ اول نویسنده به فارسی انتشار یافته که بررسی و پژوهشی گرانسنگ در مورد " پندار گسترش پذیری بی پایان حقیقت" است.
البته در همین جا این آرزو را هم بیان کنیم که ایکاش این اثر نیز مثل ترجمه اثر اولی به ترجمه دومی برسد.این کار البته دلایل متعددی دارد که از جمله اساسی ترین دلیل آن، رشد زبان فارسی از دهۀ پنجاه تا به امروز است. امروزی که سال­ های دهه­ ی نود خورشیدی به شمار می ­رود.
با این حال از آن جا که بازخوانی تاریخ فلسفه توسط امیر مهدی بدیع، که در فرنگ تحصیلات عالیه در رشته­ های ریاضی و فیزیک داشته و سپس به سمت نقد تاریخنگاری گذشتگان رفته، کتابی نایاب است و اینجانب فقط به لطف دوست مهربان و پیگیری توانسته نسخه ­ای از این اثر را در ایران بیابد، در ادامه، نگاهی فهرست وار به دغدغه ­ی حقیقت ­یابی او می ­کنم.
گرچه اگر کسی دسترسی به ترجمۀ احمد آرام از یونانیان و بربرها دارد، در آن جا، می ­تواند نگاهی به پیشگفتار محمد علی جمالزاده در مورد شخصیت علمی و فرهنگی امیر مهدی بدیع کند که خواندنش خالی از لطف و لذت نیست.
به ویژه که استاد داستان نویس ما به آثار دیگر بدیع همچون"فکر متود در علوم" نیز ارجاع داده و از آن ها نقل قول کرده است. همین اشاره معلوم می ­کند که بدیع نگاهی فراگیر به تاریخ اندیشه داشته و در دوره ­های تاریخی مختلف سرآمدان طرح نظری و پاسخ به پرسش ­های فلسفی را باز شناسی کرده است. اما برای آن که شما را در لذت خود هنگام خواندن توصیفات جمالزاده شریک کرده باشم این گفته او را این جا می­آورم:
"آن چه از مطالعۀ آثار بدیع بدست می آید قبل از هر چیز این است که این مرد ایرانی و جوان همدانی تیغ بّران نکته سنجی و صرّافی و انتقاد در کف دارد و بی پروا و بدون رعایت بت پرستی پوست و جلد معانی و قضایا را با استادی می کند و با عباراتی بسیار ساده و دلنشین که براستی مصداق سهل و ممتنع است و با صراحتی که اختصاص با خیار و افراد زبده و نخبۀ نترس و بی طمع دارد مغز را از پوست در آورده شسته و روفته در جلو چشم خواننده می گذارد و همان طریقی را می­ پیماید که ۹ قرن پیش از و غزالی طوسی پیمود یعنی سعی دارد که چشم و گوش مردم زود باور را باز نماید و..."
بخاطر اهمیتی که نگارش اثر بدیع در شناخت فعل و انفعالات ما در زمینۀ فلسفیدن دارد و مثلا قیاس آن با اثر طباطبایی – مطهری (اصول فلسفه و روش رئالیسم) می­ تواند فراز و نشیب تولید فکر در یک کشور را نشان دهد، در ادامه رئوس بحث بدیع را در مورد حقیقت یادآور می ­شوم و یادداشت خود را به پایان می ­برم.
در نگاه اجمالی به موضوع ­ها و عنوان ­هایی که در فصل­ های مختلف کتاب دو جلدی "پندار گسترش پذیری بی پایان حقیقت" آمده به سرعت بر خواننده معلوم می ­گردد که نویسنده برای پروراندن بحث خود میان دو دوره مختلف فلسفه قدیم و جدید در آمد و شد است.
همان اولین عنوان در پیشگفتار یعنی "از دموکرتیوس تا هایزنبرگ" نشان می ­دهد که از سخنوری ­های یونانیان پیشا سقراطی تا دانشمندان فیزیک قرن بیست میلادی مورد نظر بدیع بوده ­اند. در فصل بعدی طبیعت گرایی یونانی و مسئلۀ پندار به جای رؤیا به بحث گذاشته می­ شود. فصل سوم متمرکز است بر دکارت و ابتکاراتش. و سپس دوباره نوشته بدیع می ­رود سراغ ایده­ الیست ­هایی نظیر افلاتون و ارستو تا سپس در فصل بعدی جلد اول کتاب را با بررسی جهان­بینی دکارتی بپایان برساند.
جلد دوم کتاب "پندار گسترش پذیری..." دارای دو بخش عمده است که اولی عنوانش "به سوی شناخت عینی" است و دومی "ترازنامه ­ای موقت". در بخش اول سخن با دستاوردهای نظری مونتنی و بیکن شروع و به مفاهیم پرورده شده در فلسفه کانت می­ رسد. در بخش دوم نیز با اشاره به چندین و چند فیلسوف تاریخ مُدرن و رد و قبول فرضیه ­ها و برداشت­ هایشان تمرکز بدیع دوباره بر کانت است که به بررسی صحت و سُقم داوری ­های او می­ نشیند.
باشد که همین اشاره اجمالی مترجمان پُرهمت ما را بصرافت ترجمه دوباره این اثر خواندنی اندیشمندی تنها و گوشه گیر در خارج ایران بیندازد. چنین باد!


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

کربلا و شور حسینی
بیژن اردکانی
2014-01-12 08:52:30
امیرمهدی بدیع جز منابع غربی به چه منابع دیگری دسترسی داشته؟ دریغا که ایرانیان باستان نوشته ای تاریخی به شیوۀ یونانیان از خود به جای نگذاشته‌اند که مورخ ایرانی با استناد به آن ها تاریخ بنویسد. اگر بگویید که امیر مهدی بدیع تفسیر تازه و ایران ستایانه ای از متون غربی دربارۀ ایران به دست داده، حق باشماست. اما چند چیز را نباید فراموش کنید. اول اینکه از زمان امیر مهدی بدیع، تاریخنگاری ایران باستان پیشرفت‌ چشمگیری کرده است. مورخان بزرگی مانند پی یر بریان و ارن اشمیت اعتنای چندانی به نوشته های امیر بدیع نمی کنند. دوم اینکه اگر امیر مهدی بدیع در اروپا درس نخوانده بود، هرگز به فکر تاریخ و نوشتن تاریخ ایران باستان نمی‌افتاد. سوم اینکه لزومی ندارد ما نیز از روی عناد، اروپا محوری را در تاریخ نویسی تبدیل به شرق‌ محوری کنیم. اگر ما بتوانیم کمی شیوۀ داوری بی حب و بغض را از اندیشه گران بزرگ غربی بیاموزیم، شاهکار کرده ایم. چهارم اینکه هنوز کسی نفهمیده اندیشۀ ایرانشهری که سید جواد طباطبایی از آن سخن می گوید، چیست؟ این جناب کتاب سازی می کند اما چیز دندان گیری نمی گوید. با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود. امیر مهدی بدیع دست کم پروژۀ فکری داشت که طباطبایی ندارد. همه اش «مقدمه ای بر...» و «درآمدی بر...» می نویسد. معلوم نیست کی به اصل موضوع خواهد پرداخت. ترجمه اش از کتاب هانری کربن افتضاح است. بسیاری از ایرانیان هنوز مانند پیرمرد خنزر پنزی هدایتريا، به خنزر پنزر گذشته چسبیده اند و اکنون را فراموش کرده اند.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد