تو بیا با ما
! یکی باش
تو بیا
هر که هستی
از زمین می آیی
یا آسمان
نامت
کورش است
یا - مکائیل
یا - روت
! با ما یکی باش
ما
چندی از این رهگذر
با هم نبودیم
حواس ما
بیکدیگر نبود
و قلب ما - اما
آتشها می پراکند
-به سوی یکدیکر
دستهای ما
اگر چه پراکنده اند
بیکسو نشانه رفته اند
تو بیا
! با ما باش
فردا
خورشید سحر
این زمین را پاک می کند
و فاصله ها
... به پای پرتگاه می رسند
مبادا
از یادت برود
که من و تو
پروانهء دشت آرزوها
بوده ایم
مبادا
که یادت برود
که من وتو
در دو طرف رود
دویدیم
که تا فردا
. به دریا خواهیم رسید
به همین رای
! مثل ایرانیان باش
بکوش
! تا از ما بگذری
تلاش کن
مهربانم
! همدردم
! در پرواز باشی
امروز - اگر
پای ما رابه طناب بسته اند
فریادی برآوریم
این بندها را
. در آوریم
07 08 2013
شهاب طاهرزاده
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد