توفان ۱
""دریا،
بگذار ابلهان
خاموشی تورا
در بزم خویش دست بیفشانند
در جشن خویش پای بکوبند
توفان همیشه بی خبر آغاز می شود!""
دریا نورد پیر
این را به روی ماسه ی ساحل نوشته بود!
29 آگست 2013
توفان ۲
دریا،
آرامش غریبت
هرگز مرا فریب نخواهد داد
من برق ناگهانی توفان را
در چشم ماهیان تو می بینم
و موجهای خفته ی خاموشت
حرفی برای گفتن دارند!
29 آگست 2013
توفان ۳
خاموش،
در کرانه ی ساحل نشسته ایم
تا باد، گاهواره ی دریا را
با رعشه ی پیاپیِ توفان
دیوانه وار بجنباند.
مارا نمی گذراند
تا بادبان برافرازیم
و ز لُـجَه های وحشت و بیداد بگذریم!
این باد مغربی
بار دگر سفینه ی مارا، به سنگ خواهد کوفت.
تا ناخدا زنسل خدایان است،
این کشتی شکسته به ساحل نمی رسد!
29 آگست 2013
توفان ۴
یکروز،
دریای نیلگون وطنم بود
و موجهاش پیرهنم بود
توفانِ ناگهان، وطنم را به باد داد
آن ماهیان کوچک بازیگوش
و موج های نقره ای مست
از ذهن خیس دریا
کوچیدند
دریا کویر شد
و لطمه های باد بیابانگرد
پیراهن بلور مرا پاره پاره کرد
دریایِ بیقرارِمن امروز
دنیایِ کوسه هاست!
سوم سپتامبر 2013
توفان۵
فردا که مرغ توفان
دریای تیره را
در زیر بالهاش بپوشاند
این ساحل عبوس
از نعش کوسه ها
ولاشه های فربه خرچنگ ها،
سیاه خواهد شد!
توفان ۶
مرغ غریب توفان
یکروز بالهای بلندش را
روی پرند دریا خواهد گشود
آنگاه،
مردار هرچه کوسه و خرچنگ
روی نوار ساحل خواهد ریخت!
چهارم سپتامبر 2013
توفان ۷
تا سالِ خون و سالِ کبیسه،
دریا، کویر بود،
بی حاصل و عقیم و نمکسود.
یکروزمادران گلستان خاوران
در پای آن کویر
دریا گریستند.
اینک،
امواج کوه پیکر، دریای منقلب
و انتظارِ غرش توفان!
سپتامبر پنجم 2013
توفان۸
کابوسِ تلخِ توفان
رویایِ سبزِ دریارا
می آشوبد.
دریا،
بیگانه با طبیعت توفان است
و ماهیان سرخ و طلایی
باعطر نرمدست نسیم عصر
از دیربازالفت دارند
اما
در چشمهای روشن ماهیگیر
امواجِ بی قرارِ موازی
ابیاتی از قصیده ی توفان،
بر سطح آفتابی دریاست!
هفتم سپتامبر 2013
نظرات خوانندگان:
توفان یوسف صدیق (گیلراد) 2013-11-10 17:21:20
|
تا ناخدا زنسل خدایان است،
این کشتی شکسته به ساحل نمی رسد!
هشت شعر دریایی
در توفان واژه ها.
هشت شعر خواندنی.
درود بر شاعر. |
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد