logo





"برادران قاچاقچی"درجه میگیرند ، خرده پاها اعدام میشوند !

پنجشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۲ - ۰۷ نوامبر ۲۰۱۳

بهروز ستوده

Behrouz-Sotoudeh.jpg
واژه "برادران قاچاقچی" را ما مخالفان رژیم جمهوری اسلامی ابداع نکرده ایم ، این طعنه را برای اولین بار برخی از مسئولان حکومت اسلامی برای نشان دادن فساد درونی حکومت خودشان بکار بردند تا با زبان بی زبانی بگویند آنانکه قرار است با قاچاق مبارزه کنند ، خود قاچاقچی اند . موج جدیدی از اعدام ها بفرمان رئیس قوه قضائیه که منصوب رهبراست در ایران براه افتاده است . تنها طی ده روز گذشته حدود 45 زندانی سیاسی و متهمان قاچاق مواد مخدر، ومتهمان فرار از زندان ، درایران اعدام شده اند ، بدون اینکه در سطح جهانی ، واکنش شدیدی از جانب کشورهای مدعی دفاع از حقوق بشر برانگیخته گردد ! چرا ؟ برای اینکه این کشورها هم اکنون مشغول چانه زنی با جمهوری اسلامی برسرمناقشه هسته ای اند و برایشان مهم نیست که جانیان حاکم برایران 45 نفر یا 450 نفر را اعدام کنند ، مگر در گذشته بارها چشمان خود را بر کشتارو شکنجه هزاران زندانی سیاسی وعقیدتی و اعدام هزاران قاچاقچی خرده پا در ایران نبسته و یا به یک اعتراض آبکی بسنده نکرده اند؟!

همانطوریکه آمار دقیقی از تعداد اعدام زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران در دست نیست و هیچکس بدرستی نمیداند که درخاوران ها و لعنت آبادها و گورستانهای گمنام ، چند ده هزار جوان آزادیخواه ایرانی در دل خاک آرمیده اند ، در مورد تعداداعدام اتهامات مربوط به قاچاق مواد مخدر نیرآمار درستی در دست نیست و به آمار و ارقامی که حکومت خونریز و دروغگوی اسلامی ارائه داده و میدهد نمیتوان اعتماد کرد ، اما به استناد همین آمار رسمی نیزکه جمهوری اسلامی ارائه داده است ، ایران از نظر آمارسرانه اعدام قاچاقچیان مواد مخدر درجهان در صدر جدول قرار دارد . حال باید دید دهها هزار نفری که از ابتدای تأسیس جمهوری اسلامی تا کنون درایران با اتهامات قاچاق مواد مخدر در ایران اعدام شده اند چه کسانی بوده اند ؟ و چرا پدیده اعتیاد و قاچاق مواد مخدر که قرار بود با اعدام های فله ای خلخالی دیوانه درعرض چند ماه در ایران ریشه کن گردد ، پس از 35 سال و با اعدام دهها هزار انسان درمانده و بیمار بعنوان "قاچاقچی" نه تنها حل نگردیده است بلکه این پدیده ناهنجار هر روز دامنه اش در جامعه ی بغایت بیمار ایران گسترده تر شده است و چند ملیون معتاد را اعم از زن و مرد و پیر و جوان به تباهی کشانده است .

بدون اینکه در این مختصر بخواهم وارد مبحث مفصل آسیب شناسی فردی و اجتماعی پدیده اعتیاد به مواد مخدر شوم ، در هر حال فقر ، بیکاری ، سرخوردگی و فقدان فرصت های اجتماعی و عدم امید به آینده و زندگی روشن ، از جمله زمینه های مناسبی هستند برای کشیده شدن انسانهای درمانده بسمت مواد مخدر. سالها قبل برای نگارنده فرصتی دست داد تا با دهها تن از کسانی که به جرم قاچاق مواد مخد دستگیر شده بودند و با معیارهای قانونی جمهوری اسلامی ، عنوان "قاچاقچی" برآنان اطلاق میگردید و مجازات های سنگین و از جمله اعدام در انتظار آنان بود دیدار و گفتگو داشته باشم ، بدون اغراق 99% از آن به اصطلاح "قاچاقچیان" ، معتادانی بودند که از فرط بی پولی ، اقدام خرید و فروش مواد مخدر کرده بودند تا ازاین طریق پولی بدست آورند برای تهیه مواد مورد مصرف خود ، بدین ترتیب یک معتاد فقیر خیلی زود میتواند به یک توزیع کننده خرده پای مواد مخدر تبدیل شود ، و چنین فرد معتادی ، با در اختیار داشتن مقدار کمی مواد مخدر ، زمانی که دستگیر شود به سادگی به جرم "قاچاقچی مواد مخدر" به زندان های دراز مدت و یا اعدام محکوم خواهد شد ، درحالیکه سرکرده های باند بزرگ مواد مخدر در پناه "برادران قاچاقچی" از مرزهای شرقی کشور، خروار خروار مواد مخدر وارد میکنند .

اینک درایران برهیچکسی پوشیده نیست که حجم توزیع وسیع مواد مخدر در شهرها و روستاهای ایران بدون دخالت برخی از سران فاسد سپاه پاسداران و فرماندهان مرزبانی ایران امکان پذیر نیست ، ازچند تن از معتادان و توزیع کنندگان خرده پا شنیدم که چندین بار دستگیر و قبل از اینکه پرونده ای برای آنان تشکیل شود با پرداخت رشوه به پاسداران انقلاب آزاده شده بودند و آخرین بار که سر از زندان در آورده اند ، بخاطر این بوده است که پولی نداشته اند رشوه دهند و خود را ازجنگ مأموران رها سازند ، چرا که اگر به اندازه کافی پولی در بساط میداشتند که بتوانند شکم سیری ناپذیر پاسداران و مأموران فاسد جمهوری اسلامی سیر کنند هرگز پایشان به زندان نمیرسید و احیاناً در معرض خطر اعدام قرار نمیگرفتند .

نه در زمان اعدام های فله ای خلخالی دیوانه و نه پس از آن ، جامعه مدنی ایران نسبت به اعدام معتادان بینوا که بخاطربیکاری و فقر و بدبختی به توزیع کنندگان خرده پا تبدیل شده و میشوند هیچگونه حساسیتی از خود نشان نداد و چه بسا در ذهن بسیاری از ایرانیان ، این نوع آدمکشی جمهوری اسلامی ، به حساب مبارزه و مجازات عاملان اعتیاد جوانان ایرانی گذاشته شد ، اینک پس از گذشت 35 سال و کشتن دهها هزار"قاچاقچی" خرده پا بدست حکومتگران اسلامی ، آیا دولت "تدبیر و امید" که گویا با رأی مردم بر سر کار آمده است میتواند به مردم ایران توضیح دهد علت این همه اعتیاد و این همه اعدام آنهم در شرایطی که گویا قرار است این دولت با دنیای متمدن به تعامل برسد برای چیست ؟ کسی چه میداند شاید آقای روحانی پاسخ دهد که این مسئله مربوط به قوه قضائیه است و ربطی دولت اعتدال ندارد ! همانگونه که اعدام زندانیان سیاسی در روزهای اخیر، تعطیل روزنامه بهار، و ضرب وشتم دختران موسوی ، خط و نشان کشیدن های کیهان شریعتمداری و نوحه خوان ها و امام های نماز جمعه و دارودسته های اوباش برای مخالفان خود و منتقدان و ایجاد فضای ترور و خفقان و غیره ربطی به دولت تدبیر و امید ندارد و گویا مربوط به قوه قضائیه است !

و رئیس جمهوری که مدعی است با رأی مردم ایران بقدرت رسیده ، اگر در مقابل چشمان اش تمام این جنایات و قانون شکنی ها اتفاق میافتد و سکوت میکند بدانید که هم فاقد تدبیر است و هم برباد دهنده ی امید ملتی که برای فردائی بهتر بپای صندوقهای رأی حاضر شدند و به او رأی دادند . و مردم ایران حق دارند از آقای روحانی سئوال کند که راستی آقای رئیس جمهور، تدوین قانون حقوق شهروندی که شما در روزهای پیش از انتخابات وعده اش را به مردم ایران میدادید همین ها است که مردم ایران امروز شاهد آن میباشند ؟! و راستی آقای روحانی اعدام 45 زندانی سیاسی و"قاچاقچی " و متهمان فرار از زندان در ده روز گذشته ، که جمعی از آنان به اعتراف دادستان زاهدان به انتقام مرزبانان ایران اعدام شدند در حالی که روح شان ازحمله ی گروه تروریستی "جیش العدل" خبر نداشته است ، در کدام بخش از سند حقوق شهروندی که شما وعده تدوین آنرا در روزهای پیش از انتخابات به مردم ایران میدادید جای میگیرد ؟!

16 آبان ماه 1392
7 نوامبر 2013

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد