ای سراپای تو در نرمش غریق
قهرمان مانده از عهد عتیق!
ای تو نرمشهات ملاک عدل و داد
بر یکی"دادت"دوصد بر خون فتاد!
ای توخود شیفته تر از خودباوران
ردّ پاهات از اوین تا خاوران!
گر رها سازی تو یکدم اندرون
پا نهی از خیل سالوسان برون
واژگون بینی جهانت بیدرنگ
این حقیقت برتوآید چون شرنگ
مردمی بینی صبور و پر غضب
دسته دسته از خراسان تا حلب
کان خلافت آنچنان نفرین کنند
بر خلافش هرچه باشد آن کنند!
***
شعر ، علی آلنگ
بخش نخست

نقاشی ، اوون ماسه کو ، هنرمند اهل زیمبابوه