logo





پیمان عدم تجاوز میان آلمان نازی و شوروی

چهار شنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۲ - ۰۴ سپتامبر ۲۰۱۳

سهيل روحانی

soheil-rouhani.jpg
(این مقاله به مناسبت هفتاد و چهارمین سالگرد امضای این پیمان نوشته شده است.)

در ۲۳ اوت ۱۹۳۹ (۳۱ مرداد ۱۳۱۸)، دو سال پیش از حمله شوروی و انگلیس به ایران، پیمانی میان شوروی و آلمان نازی به امضا رسید که تأثیری ویرانگر بر بسیاری از کشورها و از جمله ایران گذاشت. آلمان نازی خواهان تصرف لهستان بود و از آن بیم داشت که حمله به لهستان به جنگ با متحدان لهستان یعنی فرانسه و انگلستان بیانجامد. اگر شوروی به فرانسه و انگلستان می پیوست و علیه آلمان وارد جنگ می شد آلمان مجبور بود که، همچون جنگ جهانی اول، در دو جبهه ی شرق و غرب با دشمنانی نیرومند بجنگد. آلمان قادر به چنین کاری نبود. از این رو آلمان، در اوت ۱۹۳۹، یک پیمان اقتصادی و یک پیمان عدم تجاوز با شوروی منعقد کرد تا شوروی را از اتحاد با فرانسه و انگلستان باز دارد.
به موجب پیمان اقتصادی، که در ۱۹ اوت امضا شد، قرار شد که شوروی، در برابر دریافت ماشین آلات و دیگر کالاهای ساخته شده از آلمان نازی، مواد خام به این کشور صادر کند. به موجب پیمان ده ساله ی عدم تجاوز، که در ۲۳ اوت امضا شد، دو کشور متعهد شدند که به یکدیگر حمله نکنند. پیمان عدم تجاوز یک پروتکل سِرّی هم داشت. آلمان و شوروی، به موجب این پروتکل، اروپای شرقی را به مناطق نفوذ بین خود تقسیم کردند. بدینسان، در برابر چشمان حیرت زده جهانیان، آلمان نازی و شوروی سوسیالیستی، یعنی دو دولتی که از لحاظ مرامی دشمنان آشتی ناپذیر یکدیگر به حساب می آمدند، با هم متحد شدند.
پیمان عدم تجاوز میان هیتلر و استالین راه را برای تجاوز آلمان نازی به لهستان گشود. آلمان در اول سپتامبر به لهستان حمله و بخش غربی آن را تصرف کرد. دو روز بعد، در سوم سپتامبر، انگلیس و فرانسه به آلمان اعلام جنگ دادند. بدینسان جنگ جهانی دوم که حدود ۶ سال طول کشید و به مرگ حدود ۵۰ میلیون نفر انجامید آغاز شد.
در ۱۷ سپتامبر، شوروی به لهستان حمله و بخش شرقی آن را تصرف کرد. دو ماه بعد، در نوامبر ۱۹۳۹، شوروی به کشور کوچک و کم جمعیت فنلاند حمله کرد و در جنگی که حدود سه ماه و نیم طول کشید بخشی از فنلاند را تصرف و به شوروی ضمیمه کرد. در ژوئن ۱۹۴۰، چند روز قبل از تسلیم فرانسه، شوروی به استونی، لتونی و لیتوانی حمله کرد و دو ماه بعد، در اوت ۱۹۴۰، این کشورها را با عنوان جمهوری های سوسیالیستی به اتحاد جماهیر شوروی ضمیمه کرد. شوروی در ماه ژوئن بخشی از رومانی را هم به خاک خود ملحق کرد.
در ضمن، رابطه تجاری آلمان با شوروی هم گسترش یافت. انگلستان و فرانسه، در پی اعلان جنگ به آلمان در سوم سپتامبر ۱۹۳۹، به محاصره دریائی آلمان دست زدند و از ورود مواد خام و کالاهای ساخته شده به آلمان جلوگیری کردند و صد ها هزار تُن از محمولات کشتی هایی را که عازم آلمان بودند مصادره کردند. آلمان بشدت با کمبود مواد خام رو به رو بود. در آن هنگام، شوروی به یاری آلمان شتافت و در فوریه ۱۹۴۰ قرارداد بازرگانی جدیدی با شوروی امضا کرد و ظرف ۱۷ ماه، یعنی تا ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱، مقادیر هنگفتی مواد معدنی و خوراکی و از جمله یک میلیون تُن غله، نهصد هزار تن نفت، دویست هزار تن پنبه، پانصد هزار تن فسفات، صد هزار تن سنگ معدن کُرُم، پانصد هزار تن سنگ معدن آهن و سیصد هزار تن چدن به آلمان صادر کرد. (۱) صدور این کالاها به آلمان بنیه نظامی آلمان را تقویت کرد.
شوروی سیاست قبلی خود برای ایجاد جبهه ی ضد فاشیستی خلق را هم تغییر داد. در سال ۱۹۳۵، کمینترن از احزاب کمونیست طرفدار شوروی خواسته بود که در کشورهایشان از ایجاد جبهه ی خلق برای مبارزه با فاشیسم حمایت کنند. کمونیستها باید در چارچوب این جبهه با سوسیال دموکراتها، لیبرال ها و دیگر نیروهای ضد فاشیست متحد می شدند و علیه فاشیسم مبارزه می کردند. اما در پی امضای پیمان عدم تجاوز، کمینترن از احزاب کمونیست اروپای غربی و آمریکا خواست که از سیاست صلح طلبی و مخالفت با جنگ حمایت کنند. کمونیستهای طرفدار شوروی، به بهانه مخالفت با سرمایه داران جنگ افروز که می خواهند به قیمت خون زحمتکشان اسلحه بفروشند و سود ببرند، با تقویت بنیه دفاعی کشورهایشان مخالفت می کردند و در صنایع نظامی اروپا و آمریکا اعتصاب به راه می انداختند. بدینسان، درست در زمانی که آلمان نازی صنایع نظامی و نیروهای مسلحش را با تمام توان گسترش می داد و امنیت و استقلال و بقای کشورهای اروپایی را بیش از پیش تهدید می کرد احزاب کمونیست طرفدار شوروی سیاستی در پیش گرفته بودند که به تضعیف بنیه نظامی مخالفان آلمان، یعنی کشورهای انگلستان، فرانسه و آمریکا، می انجامید. دولت شوروی در حمایت از آلمان تا آنجا پیش رفت که به دولت آلمان به خاطر پیروزی بر فرانسه تبریک گفت.
در باره پیمان عدم تجاوز و نقش آن در بروز جنگ جهانی دوم سخن بسیار رفته است. مدافعان این پیمان می گویند که این پیمان به شوروی ۲۲ ماه فرصت داد تا نیروهای نظامی اش را برای جنگ آماده کند. آنها می گویند که اشغال شرق لهستان، کشورهای بالتیک و بخشی از فنلاند توسط شوروی هم حائلی میان شوروی و آلمان نازی پدید آورد و باعث شد که آلمان نازی، در سال ۱۹۴۱، مسافت طولانی تری برای رسیدن به مسکو در پیش داشته باشد و دیرتر به مسکو برسد و با زمستان هولناک روسیه رو به رو شود و ماشین جنگی اش زمینگیر شود و نتواند شوروی را شکست بدهد. آنها می گویند که لنینگراد، دومین شهر بزرگ شوروی، فقط چند کیلومتر تا مرز فنلاند فاصله داشت. اگر شوروی در ۱۹۳۹ به فنلاند حمله نکرده و برزخ فنلاند را تصرف نکرده بود به احتمال زیاد آلمان نازی لنینگراد را تصرف می کرد. آنها همچنین می گویند که استالین، با امضای پیمان عدم تجاوز، از اتحاد کشورهای امپریالیستی آلمان، فرانسه و انگلستان علیه شوروی جلوگیری کرد.
واقعیت این است که پیمان عدم تجاوز ازدواجی مصلحتی بین هیتلر و استالین بود. خروشچف بعدها نوشت: «ما به خوبی می دانستیم که هیتلر می خواهد با این پیمان سر ما کلاه بگذارد. من با گوش های خودم شنیدم که استالین گفت: "البته این پیمان فقط بر سر این موضوع است که کی می تواند کی را فریب بدهد. من می دانم که هیتلر چه می خواهد. او می پندارد که من را فریب داده است اما در واقع من بر سر او کلاه گذاشته ام."» (۲). استالین در ماه مه ۱۹۴۱، چند هفته پیش از حمله آلمان نازی به شوروی، به گروهی از افسران ارتش سرخ گفت که جنگ آتی شوروی با آلمان نازی خواهد بود نه با ژاپن یا ترکیه. (۳) این گفته ها نشان می دهد که استالین آلمان نازی را دشمن اصلی اتحاد شوروی می پنداشت و جنگ با این کشور را اجتناب ناپذیر می دانست. اما عملکرد استالین و برخی از گفته هایش نشان می دهد که او در نیافته بود که حمله آلمان به شوروی تا چه حد نزدیک است. به عنوان مثال، استالین، در بهار ۱۹۴۱، به مارشال ژوکف گفت: «هیتلر آنقدرها احمق نیست که گمان کند که اتحاد شوروی کشوری نظیر لهستان یا فرانسه یا بریتانیا یا مجموع این کشورها است.» (۴) تحلیل استالین نادرست بود. هیتلر به زودی به شوروی حمله کرد. حماقت هیتلر در حمله به شوروی، و حماقت استالین در ندیدن حماقت هیتلر، نخستین کشور سوسیالیستی جهان را تا مرز نابودی به پیش برد.
استالین می خواست که کشورش را از جنگ دور نگه بدارد و احتمالاً می پنداشت که جنگ آلمان با انگلستان و فرانسه جنگی طولانی و فرسایشی خواهد بود و این کشورها را بشدت ضعیف خواهد کرد وشوروی را در موقعیت نیرومندتری در قبال این کشورها قرار خواهد داد. افزون بر این، استالین احتمالاً می پنداشت که گرفتار شدن کشورهای سرمایه داری در یک جنگ خونین فرسایشی می تواند به حدوث انقلاب کمونیستی در این کشورها بیانجامد همان گونه که جنگ جهانی اول به بروز انقلاب بلشویکی در روسیه تزاری انجامیده بود. اما حسابهای استالین درست از آب در نیامد. آلمان در ماه مه ۱۹۴۰ به فرانسه حمله کرد و نیروهای انگلیس و فرانسه را ظرف شش هفته در هم شکست و فرانسه را ناچار به تسلیم کرد. بدینسان، ده ماه پس از امضای پیمانی که قرار بود شوروی را از تهاجم آلمان حفظ کند، شوروی با آلمانی که در سایه این پیمان بسیار نیرومندتر و خطرناکتر از اوت سال ۱۹۳۹ شده بود رو به رو گردید.
نیروی هوایی آلمان، در ماه ژوئیه، به انگلستان حمله کرد تا نیروی هوایی انگلستان را نابود و راه را برای حمله نیروی زمینی آلمان به انگلستان هموار کند اما موفق به نابودی نیروی هوایی بریتانیا نشد. هیتلر که نیرومندترین نیروی زمینی جهان را در اختیار داشت به این نتیجه رسید که بهتر است که ابتدا کار شوروی را تمام کند و بعد به سراغ انگلستان برود. یک سال بعد آلمان نازی که دیگر نگران جنگیدن در دو جبهه نبود با ارتشی عظیم، که بسبب پیکار و پیروزی در غرب از تجربه و اعتماد به نفس فراوانی برخوردار شده بود، به شوروی حمله کرد و شوروی را در آستانه نابودی قرار داد.
امضای پیمان عدم تجاوز اقدامی ماجراجویانه و اشتباهی مرگبار از سوی استالین بود. استالین باید به جای اتحاد با هیتلر با فرانسه و انگلیس که در اوت ۱۹۳۹ دست دوستی به سویش دراز کرده بودند متحد می شد. آنگاه، اگر هیتلر به لهستان حمله می کرد، استالین می توانست برای مقابله با آلمان ارتش سرخ را بی درنگ به لهستان بفرستد و در خاک لهستان با ارتشی بجنگد که کوچکتر و کم تجربه تر از ارتشی بود که در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ به شوروی حمله کرد. در ضمن، به محض آن که هیتلر به لهستان حمله می کرد شوروی می دانست که در حال جنگ با این کشور است و دیگر همچون سال ۱۹۴۱ غافلگیر نمی شد.
این ادعا هم که در اوت ۱۹۳۹ فرانسه و انگلستان متحدان قابل اعتمادی برای شوروی نبودند نادرست است. درست است که برخی از محافل راستگرای فرانسه و انگلستان آلمان فاشیست را به شوروی کمونیست ترجیح می دادند اما دولتهای فرانسه و انگلیس خواهان پیروزی آلمان نازی بر شوروی، که منجر به استیلای آلمان بر اروپا و چه بسا سراسر عالم می شد، نبودند. ماجرای پرواز رودلف هس، معاون هیتلر، به انگلستان در این باره آموزنده است. رودلف هس، در ۱۰ مه ۱۹۴۱، یعنی پنج هفته قبل از حمله آلمان نازی به شوروی، با هواپیمایی که خودش خلبانی آن را بر عهده داشت از آلمان پرواز کرد و با چتر نجات در اسکاتلند فرود آمد. تصور رایج در باره این پرواز اسرار آمیز این بود که هس خودسرانه به انگلستان رفت تا بین انگلستان و آلمان صلح برقرار کند. اما این پرواز خودسرانه نبود و با موافقت هیتلر انجام شده بود. هس به دولت بریتانیا گفت که هیتلر حاضر است که تفریباً از تمام متصرفاتش در اروپای غربی یعنی فرانسه (غیر از دو ایالت آلزاس و لورن)، هلند، بلژیک، نروژ و دانمارک عقب نشینی کند. هیتلر آماده بود که نیروهایش را از یوگسلاوی و یونان خارج کند و امتیازات دیگری هم به بریتانیا بدهد. در مقابل، هیتلر تقاضا داشت که بریتانیا در قبال نقشه آلمان برای حمله به شوروی موضع بی طرفانه اتخاذ کند تا هیتلر بتواند بشریت را از چنگال بلشویسم نجات بدهد. چرچیل و روزولت هر دو بی درنگ این پیشنهاد را رد کردند.
گفتنی است که پیمان عدم تجاوز به رقابت های شوروی و آلمان بر سر کسب مناطق نفوذ در اروپای شرقی پایان نداد. از آنجا که بخش اعظم جمعیت و صنایع شوروی در غرب این کشور، یعنی در نزدیکی شبه جزیره بالکان، قرار داشت، شوروی خواهان افزایش نفوذ خود در این شبه جزیره بود و این موضوع با منافعی که آلمان برای خود در این منطقه قائل بود در تضاد بود. از این رو آلمان خواهان گفتگو با شوروی در این باره شد. در نوامبر ۱۹۴۰، مولوتف، وزیر خارجه شوروی، به دعوت دولت آلمان به برلین رفت تا در باره تقسیم جهان به مناطق نفوذ آلمان، شوروی، ژاپن و ایتالیا گفتگو کند. پیشنهاد آلمان این بود که منطقه نفوذ شوروی باید به سَمت جنوب این کشور، یعنی به سوی اقیانوس هند، باشد. آلمان می خواست که شوروی به ایران حمله کند و با بیرون راندن بریتانیا از ایران ضربه ای مهم بر امپراتوری بریتانیا وارد کند. وزیر خارجه آلمان به مولوتف گفت: «پرسش تعیین کننده این است که آیا شوروی حاضر است به مضمحل کردن امپراتوری بریتانیا کمک کند یا نه.» (۵)
استالین با این پیشنهاد که منطقه نفوذ شوروی به سمت جنوب این کشور، یعنی در جهت خلیج فارس، باشد موافق بود اما در عین حال می خواست که آلمان سربازانش را از فنلاند، که به گفته ی استالین منطقه نفوذ شوروی بود، خارج کند و حق شوروی را برای ایجاد پایگاههای نظامی در نزدیکی داردانل به رسمیت بشناسد. مولوتف پیشنهادهای شوروی را در ۲۵ نوامبر به سفیر آلمان در مسکو داد اما آلمانی ها تقاضاهای استالین در باره فنلاند و داردانل را نپذیرفتند و به پیشنهادهای استالین پاسخی ندادند. هیتلر سه هفته بعد، در ۱۸ دسامبر ۱۹۴۰، فرمان شماره ۲۱ (عملیات بارباروسا)، یعنی فرمان حمله به شوروی را امضا کرد. سیاست استالین در این زمان حیرت انگیز است. او با آلمان نازی پیمان عدم تجاوز بسته بود تا از حمله آلمان به شوروی جلوگیری کند و یا آن را به تعویق بیاندازد اما با توسعه طلبی هایش در بالکان عزم آلمان را برای حمله به شوروی راسخ تر می کرد.
اشتباهات استالین محدود به امضای پیمان عدم تجاوز نبود. استالین هشدارهای انگلستان و آمریکا و سازمان های اطلاعاتی شوروی در باره قصد آلمان برای حمله به شوروی را نادیده می گرفت. چرچیل در تابستان سال ۱۹۴۰ به استالین در باره اهداف خصمانه آلمان علیه شوروی هشدار داد. سامنِر وِلز، معاون وزیر خارجه آمریکا، هم در اول مارس ۱۹۴۱ اطلاعات مهمی در باره حمله قریب الوقوع آلمان به شوروی در اختیار اومانسکی، سفیر شوروی در واشنگتن، قرار داد. (۶) در ماه مه و ژوئن ۱۹۴۱، آمریکا و انگلستان اطلاعات محرمانه بسیاری در باره نقشه آلمان برای حمله به شوروی در اختیار استالین و دستیارانش قرار دادند. استالین از منابع شوروی هم اطلاعات موثقی در باره تصمیم آلمان به حمله به شوروی دریافت کرده بود. ریچارد سورگه، اَبَر جاسوس شوروی در توکیو، با ارسال پیامی رادیویی، به دولت شوروی اطلاع داد که جنگ در ۲۲ ژوئن آغاز خواهد شد.
اما دَم گرم این افراد در آهن سرد استالین اثری نداشت. دیکتاتور شوروی گمان می کرد که این اطلاعات جعلی است و به منظور شعله ور کردن آتش جنگ میان آلمان و شوروی ساخته شده است. در ۱۴ ژوئن، یک هفته قبل از حمله آلمان به شوروی، روزنامه پراودا نوشت که شوروی و آلمان نازی به پیمان عدم تجاوز پایبند هستند. پراودا افزود که مقامات مسئول در شوروی به شایعات مربوط به بروز جنگ میان شوروی و آلمان به مثابه تبلیغات دشمنان شوروی و آلمان نگاه می کنند. (۷) مقامات شوروی همچنین اعلام کردند که یک افسر جوان آلمانی را که از مرز گذشته و به شوروی پناهنده شده بود و اسنادی را در باره حمله آلمان به شوروی در اختیار شوروی گذاشته بود به عنوان اخلالگر تیرباران خواهند کرد.
در شامگاه روز ۲۱ ژوئن، چند ساعت پیش از حمله آلمان به شوروی، مارشال تیموشنکو وزیر دفاع شوروی به نیروهای شوروی فرمان آماده باش داد. اما این فرمان، به موقع به بسیاری از واحدها نرسید و خیلی هم گیج کننده بود برای این که به سربازان می گفت که اگر به آنها حمله بشود از خود دفاع کنند اما به اقدامات تحریک آمیز آلمانی ها پاسخ ندهند. بنابراین، سربازان بیچاره شوروی باید در زیر باران گلوله های آلمانی که بر سرشان می بارید تصمیم می گرفتند که آیا با حمله ای واقعی رو به رو هستند یا اقدامی تحریک آمیز!!
سیاست های استالین موجب شد که مردم شوروی از تمرکز نیروهای آلمان نازی در کنار مرزهای شوروی و خطر مهلکی که موجودیت آنها و کشورشان را تهدید می کرد آگاه نشدند. دولت شوروی صنایع و مردم شوروی را از نواحی مرزی به نواحی مرکزی شوروی منتقل نکرد، به واحدهای نظامی به موقع آماده باش نداد و هواپیماهای شوروی را که کنار هم روی باند فرودگاهها نشسته بودند استتار نکرد. هنگامی که آلمان نازی در سحرگاه یکشنبه، ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱، به شوروی حمله کرد شوروی به کلی غافلگیر شد. ارتش آلمان شتابان در شوروی پیش رفت و لشکرهای شوروی را یکی پس از دیگری محاصره و نابود کرد. پیش بینی کارشناسان نظامی غربی این بود که شوروی ظرف سه هفته تا سه ماه سقوط خواهد کرد. سیاست های استالین نخستین کشور سوسیالیستی عالم را در معرض نابودی کامل قرار داده بود. آن چه شوروی را نجات داد فداکاری های بی مانند مردم و ارتش شوروی، زمستان های هولناک روسیه، صنایع تازه تأسیس شوروی در منطقه اورال و کمکهای عظیم آمریکا بود.
لرزه های ناشی از زلزله هولناکی که بسبب پیمان عدم تجاوز در اروپا رخ داده بود سرانجام به ایران هم رسید. پیشروی سریع آلمان نازی در شوروی مسئله کمک به شوروی از راه ایران و همچنین حفظ تأسیسات نفتی انگلستان در ایران را به مسئله ای حیاتی مبدل کرد و به حمله شوروی و بریتانیا به ایران در سوم شهریور ۱۳۲۰ انجامید.

1. Albert L. Weeks, Russia’s Life Saver: Lend-Lease Aid to the U.S.S.R in World War II, p. 91.
2. Ibid, p. 86
3. Ibid, p. 87
4. Ibid, p. 86
5. Richard A. Stewart: Sunrise at Abadan, p. 29
6. Russia’s Life Saver, p. 100
7. Ibid, p. 99


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد