logo





آيا برج آزادی می‌ماند؟

شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۰ اوت ۲۰۱۳

س. حمیدی

25khordad-BorjAzadi-s.jpg
در ايران روزنامه‌ای را نمی‌توان يافت كه ظرف چند ماه اخير و حتا پيش از آن گزارشی در خصوص برج آزادی نشر نداده باشد. در همين راستا همه از فرسايش سقف، ديواره‌ی قسمت‌های زيرين و اشكوب‌های فوقانی آن سخن می‌گويند. تا آنجا كه وضع موجود را بيش از همه از عدم عايق‌بندی لايه‌های زيرين باغچه‌ ارزيابی می‌نمايند. اما به طور حتم مشكل عايق‌بندی زير باغچه را هم می‌توان يكی از دلايل فرسايش ديواره‌های برج دانست نه تمامی ‌آن.

در همين راستا موضوع در مطبوعات به حدی بالا گرفته است كه رسانه‌های برون مرزی نيز در جست و جوی سوژه‌‌ای عام، انعكاس عوارض آن را مناسب يافته‌اند. تا آنجا كه بی‌بی‌سی فارسی مصاحبه‌ای با آرشيتكت بنا ترتيب داد كه ايشان هم در كليت سخنان خويش بر سلامت بنا تأكيد ورزيدند و به بازدارندگی عوامل خارجی از فرسايش ظاهری سازه اصرار داشتند. اما از سخنان آقای "حسين امانت" برمی‌آمد كه ايشان همچنان جدا از خوردگی و فرسايش سازه، از آنچه كه هم اكنون بر آن می‌گذرد بی‌اطلاع هستند.

يادآور می‌گردد كه حريم و فضای عمومی برج آزادی در نمایی‌ كلی تا حاشيه‌های ميدان هم گسترش می‌يابد ولی اينك افراد سطحی‌نگر با گودبرداری‌های غير اصولی و كنده‌كاری‌های متناوب، تغييرات بی‌رويه‌ای را در خروجی‌های ميدان پيش آورده‌اند. با اين رويكرد چنين القا می‌شود كه گويا حريم برج فقط به همان فضای درونی و داخلی ميدان اختصاص می‌يابد و سواره‌روی وسط ميدان، كنار- گذرها، گذر- راه‌های خروجی و فضای سبز حاشيه‌ی‌ گذرها به كلی از حريم آن منفك می‌گردد. حال آنكه حاشيه‌‌های جانبی ميدان و به همراه مبلمان و اِلمان‌های آن هم بخشی از حريم و آرايش عمومی برج و ميدان به شمار می‌آيد.

پيداست كه مديران سطحی‌نگر ترافيك شهر تهران بر گستره‌ای از آشفته‌فكری و شلختگی مديران شهری، نما و كالبد عمومی ميدان را به بهانه‌ی رفع مشكلات ناشی از حجم تردد اتومبيل‌ها به هم ريخته‌اند. در همين فرآيند آنان به دليل عدم حضور مديريت واحد شهری، نيازی نديده‌اند تا در بهسازی گذرهای خروجی حاشيه‌ی برج با نمای‌ عمومی آن، هماهنگی‌ لازم صورت پذيرد.

در ضمن ظرف سی و چند سال حاكميت جمهوری اسلامی تلاش فراوانی صورت پذيرفت تا هرچه سريعتر ساخت برج ميلاد را به اتمام رسانند. زيرا می‌پنداشتند كه با افتتاح برج ميلاد خواهند توانست آن را نمادی واحد و منحصر به فرد برای شهر تهران و حتا ايران قرار دهند. اما برج ميلاد پس از افتتاح به دلايل متعدد نتوانست جايگاه از پيش تعيين شده‌ی خود را به اجرا گذارد.

چون بين مردم داستان‌های فراوانی از نصب دستگاه‌های الكترونيكی توسط كارگزاران امنيتی رژيم در طبقات فوقانی آن انعكاس می‌يابد. چنانكه گفته می‌شود هم‌اكنون نيز لااقل در پهنه‌ی تهران بزرگ پخش بخشی از پرازيت‌ها از دستگاه‌های نصب شده در بالای برج ميلاد صورت می‌پذيرد و حتا گزارش‌هایی انتشار می‌يابد كه گويا در اشكوبه‌های فوقانی برج دستگاه‌های رديابی الكترونيكی و شنود تلفنی نصب شده‌اند.

در عين حال درهای برج ميلاد پس از افتتاح برای هميشه بر روی مردم عادی بسته ماند. چون به دليل وردی‌های گران و غير متعارف، از فضای تفريحی آن فقط افراد مرفه‌ِ جامعه استفاده می‌برند. تا جایی كه به آشكارا مردم ميانه حال به رستوران تجملی و شوهای هزاران نفری آن راه نمی‌يابند. حال آنكه كتاب‌خانه و موزه‌ی برج آزادی بيش از همه در زندگی شهری لايه‌های پايين و اقشار ميانی جامعه نقش می‌آفريند. در نتيجه برج ميلاد تا كنون نتوانسته است بر سنت‌های برج آزادی جهت ارتباط با مردم گردن گذارد تا آنجا كه ديگر مكانی هزينه‌بر و تجملی برای تفريح شبانه‌ی شهروندان شمال شهر تهران جانمایی می‌گردد.

با همين زمينه‌ها برج ميلاد در فضای شهر تنها مانده است تا برج آزادی همچنان به مثابه‌ی نمادی برای كليت ايران به كار گرفته شود. اما هم اينك از ماندگاری برج آزادی تمامی نيروهای بی‌مقدار درون حكومتی ناراضی‌اند. چون هر چند رژيم پيشين تنفر و انزجار عمومی مردم را برمی‌انگيزد ولی كارگزاران حاكميت كنونی با ماندگاری برج آزادی رژيمی را به ياد می‌آورند كه به دليل بی‌هويتی و ناتوانی‌های فرهنگی خويش از رقابت با آن پس مانده‌اند. تا جایی كه به آشكارا نمی‌خواهند برج آزادی بر جای بماند تا آن را نمادی برای ايران بشمارند.

همچنين گستره‌ی فضای بيرونی برج آزادی، گذرگاهی عمومی برای مردم به شمار می‌آيد كه همه روزه صدها هزار نفر سواره و يا پياده حريم آن را درمی‌نوردند. در نتيجه برج به آسانی از نزديك در ديدرس مردم قرار می‌گيرد و در زندگی روزانه، حضور و نفوذ خود را بر همگان می‌باوراند. چنانكه تعلق اجتماعی‌ مردم به برج آزادی بر كسی نمی‌تواند پوشيده بماند. حتا مردم هم از همين تعلق خويش عليه رژيم سود می‌جويند.

در ضمن هر چند برج ميلاد از سالنی مبله با گنجايش دوهزار و پانصد نفری برخوردار است اما اين سالن با اجاره‌‌ی سنگين خود برای نمايش‌های بخش خصوصی، بيش از همه خوانندگان و نوازندگانی را پوشش می‌دهد كه مخاطبانی ويژه از طيف‌های طبقه‌ی متوسط نوپا و نوكيسه‌ی شهری برای خود دست و پا نموده‌اند. همچنين شهرداری نيز بنا به رويكردهای سياسی خود هر از چند گاهی ضمن پذيرایی، گروه‌هایی از لايه‌های غيرمولد و وامانده‌ی جامعه را با اتوبوس از حاشيه‌های شهر تهران به برج ميلاد می‌كشاند تا آنان را پای وعظ و خطابه‌ی "قالی‌باف" و مداحان همسو با او بنشاند. به طبع همين شگرد‌های تبليغی عوامانه و يا عوام‌فريبانه را در برج آزادی نمی‌توان به كار بست.

از سویی ديگر برای برج آزادی متولی و متصدی روشنی را نمی‌توان سراغ گرفت چون در آن كاركردهای متفاوتی را سامان بخشيده‌اند كه هر يك از آن‌ها خود به اداره‌ای مخصوص مرتبط می‌گردد. چنانكه موزه و كتابخانه‌ی آن همچنان به فعاليت خويش ادامه می‌دهد اما به مرور و گذشت زمان سالن طبقه‌ی زيرين آن را كه زمانی در سال‌های دهه‌ی پنجاه و شصت اجرای نمايش‌نامه‌های مشهوری را شاهد بود، به انزوا كشانده‌اند.

مديريت برج آزادی از سویی به يكی از بنيادهای معاونت هنری وزارت ارشاد مرتبط می‌گردد و از سویی ديگر سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری نيز خود را متولی آن می‌شمارد. با اين همه وزارت ارشاد و سازمان ميراث فرهنگی چندان به شناسایی و رفع مشكل فرسودگی برج علاقه‌مند نيستند. چنانكه شهرداری تهران و بيش از همه شهرداری منطقه‌ی نُه در رويكردی سياسی رفع مشكلات پيش آمده را وظيفه‌ای برای خود می‌شمارند. در عين حال شهرداری نيز چندان علاقه‌ای ندارد تا با سرپا نگه‌داشتن برج آزادی، از اعتبار برج ميلاد بكاهد.

همچنين بنا به گزارش‌های محرمانه‌ی كارشناسان معاونت امور شهری و فضای سبز شهرداری تهران، از انباشت آب‌ در لايه‌های زيرين خاك ميدان آزادی حفره‌های سر بر آورده‌اند كه ترميم آن‌ها به همين آسانی امكان پذير نخواهد بود. چيزی كه هر چند مديران شهری آگاهانه چشمان خود را بر آن می‌بندند ولی بخشی از ناگفته‌‌های برج آزادی نيز در همين فرآيند مورد بررسی قرار می‌گيرد.

حتا فرآيند حاضر هر از چندگاهی حوادثی را در حاشيه‌ی برج به اجرا می‌گذارد كه چه بسا از ديد مردم و رسانه‌ها به دور می‌ماند ولی می‌تواند به سهم خويش هر لحظه حوادث بزرگ‌تری را در بر داشته ‌باشد. اما هم اينك پرسش اين است كه نمايش غمگنانه‌ی حاكميت به شكست كداميك از دو برج خواهد ‌انجاميد تا آن ديگری به مثابه‌ی‌ قهرمانی‌ هميشگی از اين كارزار سر برآورد؟ پيداست كه برج ميلاد به دليل جدایی از مردم و ناهمخوانی با فضای پيرامون، هيچگاه نخواهد توانست نمادی برای تمامی ايران قرار گيرد ولی‌ آيا برج آزدی خواهد توانست پايدار بماند و اين نقش را تا برآمدن قهرمانی ديگر به انجام رساند؟ آينده در روشنای حوادث پيش رو به آسانی پاسخگوی اين پرسش خواهد بود. - ارديبهشت‌ماه نود و دو/

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد