اگر در ایران مرکزی نمایشی را به نام ابوالحسن صبا بنامند شگفتی چندانی برنمیانگیزد. چون دیگر در ایران اسلامی کسی به این ناهمخوانیها نمیاندیشد و مردم هم به این ناهنجاریها در نامگذاری مراکز فرهنگی عادت نمودهاند. همچنانکه مقابل تئاتر شهر تهران نیمتنهای از کمالالملک جانمایی و نصب میشود؛ دستکارهی غیرهنرمندانهای که ارزش و جایگاه هنری کمالالملک را نادیده میانگارد. زیرا کارگزاران فرهنگی رژیم که مستانه در فضای هنری کشور پرسه میزنند و نعره میکشند چندان لازم نمیبینند به جایگاه هنری و نقشآفرینی تاریخی کمالالملک در نقاشی ایران بیندیشند. آنان با چنین رفتارهایی از جایگاه هنرِ نمایش و تئاتر کشور هم غافل میمانند. چراکه با جانمایی مجسمهی کمالالملک بر سر درِ تئاتر شهر به هر انسان مبتدی و نوآموزی چنین القا میگردد که کمالالملک را میباید آموزگاری در حیطهی کار تئاتر به شمار آورد. چنانکه بی هیچ بهانهای در بوستانهای شهر سردیسهایی از نیما و محمد معین را کنار مجسمههایی از سرداران سپاه به تماشا میگذارند تا شاید با این ترفند خواسته باشند به همراه چهرههای فرهنگی و مردمی سیمای زمخت و خشن نظامیان رژیم را نیز به مردم بباورانند.
در همین راستا گفته میشود که قرار است به زودی مرکزی اختصاصی برای هنرهای نمایشی کشور افتتاح گردد.اما کاربری این مرکز که بعد از خیابان ملک در ضلع غربی خیابان شریعتی احداث گردیده است، چیزی نیست که نیاز جامعهی هنری و مخاطبان آن را برآورده نماید. چون عوامل رژیم بنا به رویکردهای عوامانهی خویش علیرغم خواست عمومی هنرمندان کارکردی آیینی برای آن در نظر گرفتهاند. زیرا در قاموس حاکمیت نمایشهای آیینی از درونمایهای ویژه سود میجوید که بیش از همه فقط با ساختار ذهنی کارگزاران جمهوری اسلامی همخوانی دارد. چنانکه در انعکاس و بازتاب این تصمیمگیری آنان تلاش میورزند علیرغم میل و رغبت عمومی و بنا به ساز و کارهای واپسگرایانه، فقط تصویر و سیمایی ناصواب از ذهن خود را برای مردم به نمایش گذارند.
کلنگ این مرکز سال 1382 در زمان شهرداری احمدینژاد بنا به معرکهگردانی عوامفریبانهی اسفندیار رحیم مشایی معاون فرهنگی و اجتماعی او، به زمین زده شد. چون آنان هر دو بر پایهی سامانهای ازجهالت و ناآگاهی در عرصهی هنر علاقه داشتند تا خود را به عنوان انسانهای هنرمند و هنرباور به مردم بشناسانند. احمدینژاد فکر میکرد که با همین حقههای سیاسی خواهد توانست بین هنرمندانی که از اقتدار غیرمردمی او ناخوشنود به نظر میرسیدند پایگاهی مردمی برای خویش دست و پا نماید. بعدها قالیباف هم در همسویی با دنیای ضدفرهنگی و تصنعی احمدینژاد اهداف او را در این خصوص پی گرفت. چنانکه از سر اشتباه و یا جهالت و ندانمکاری همچنان دردنبالهروی از احمدینژاد این مجموعهی در دست احداث را "مرکز نمایشهای آیینی صبا" نام نهاد.
ولی چنین مجموعهای بدون مشورت و نیازسنجی از جامعهی هنری در الگوبرداری از حسینیهها و هیأتهای مذهبی، مرکز نمایشهای آیینی نام میگرفت تا همچون تکیه دولت ناصرالدینشاه سویههای ویژهای از تعزیه، شبیه خوانی، پردهخوانی را در آن به نمایش درآورند. ضمن آنکه باهمین الگوگذاری مداحان و "ارباب عمایم" هم خواهند توانست همسو با تعزیهگردانان و پرده خوانان، روضههای خود را در آن به نمایش و اجرا گذارند. در چنین فرآیندی روضهخوانان هم بازیگرانی حرفهای نموده میشوند که همچون پردهخوانان، بازیگری و کارگردانی نمایش را توأمان پذیرفتهاند.
در عین حال نمایشهای آیینی میتواند گسترهی وسیعتری از ذهنیت کارگزارن رژیم را در بر گیرد. تا از فضای چنین مرکزی به جای الگو نهادن از هنجارهای ضد فرهنگی واپسگرایانه، به منظور نمایشهای مردمی تمامی اقوام فلات ایران سود جست. با این رویکرد اشتراک عمل همهی اقوام در حوزهی نمایشهای قومی- آیینی فزونی خواهد گرفت. تا آنجا که کاستیها و خلأهای موجود جهت حضور و بالندگی تئاتر آیینی- بومی با دستان چارهگر و مشارکت فعال هنرمندان همهی اقوام رفع خواهد شد. ضمن آنکه برآوردن هدفهایی از این دست در صورتی ممکن خواهد بود که دیدگاه و نگاه عمومی حاکمیت پیرامون جامعهی هنری ارتقا یابد تا آنجا که بنا به رویکردهای سیاسی خویش لازم نبیند از مداحان و روضهخوانان حرفهای به عنوان حربهای کهنه و زنگزده علیه مردم و فضای هنری کشور سود جوید.
احداث و بهرهبرداری این مجموعه را در شهرداری تهران همانند دهها مجموعهی دیگر به شرکت توسعهی فضاهای فرهنگی سپردهاند که آماده سازی آن بیش از ده سال زمان برده است. شرکت یاد شده همزمان با احداث و بهرهداری این مرکز ساخت مسجد ولی عصر را نیز در کارنامهی "فرهنگی" خویش دارد. مسجدی که علیرغم خواست جامعهی هنری در حریم تئاتر شهر سر بر آورد و در اقدامی ضد فرهنگی نمای بیرونی سازهی تئاتر را به هم ریخت و حضور و بقای آن را به چالش گرفت. ضمن آنکه شرکت در بنای همین مسجد، معماری مدرن ایتالیایی را الگو نهاد تا تحجر و واپسگرایی را در پس هنجارهای ساختگی و امروزین مخفی خود نماید. توضیح اینکه مسجد ولیعصر نیز تنها و تنها به منظور ایجاد تنش در فضای فرهنگی کشور به زودی افتتاح میگردد.
اما مرکز نمایشهای آیینی صبا در زمینی به مساحت 5987 متر مربع احداث گردیده که از 16118متر مربع بنای مفید سود میجوید. در این مجموعه دو سالن نمایش مستقل پیش بینی شده که هر کدام از آنها به تنهایی خواهند توانست بیش از 600 نفراز مخاطبان خود را پوشش دهند و به دور خود گرد آورند. همچنین برای این مرکز کلاسهای آموزشی، چایخانه، پارکینگ و بخش تجاری نیز پیش بینی گردیده تا شاید بیش از همه نیازهای کاسبکارانهی مبتکران آن را بر آورده نماید.
پیداست که جمهوری اسلامی بنا به سیاستگذاری دوسویه و عوامانهی خویش قصد دارد که از فضای آن به منظور نمایشهای عزاداری محرم و صفر سود جوید. زیرا آنان بنا به سنت همیشگی خویش کیکی را به نام هنر و هنرمندان میبُرند ولی آن را رندانه سر سفرهی روضهخوانان و مداحان حرفهای میگذارند. به طبع مرکزی که صبا نام میگیرد میبایست با حرفه و کار هنرمندانهی ابوالحسنخان صبا نیر همخوانی داشته باشد. ولی در کاربری این مرکز هیچ نشانی از ارجگذاری به هنر موسیقی به چشم نمیآید. کارگزاران فرهنگی رژیم نیز در پس نام ابوالحسنخان صبا پنهان میشوند تا به نفع باورهای خرافهآمیزشان خواستهای ضد فرهنگی خود را ترویج نمایند.
در عین حال بنا به رویکردهای سوداگرانه قسمتهای وسیعی از حاشیهی جنوبی ساختمان نیز به پارکینگ و مرکزی تجاری اختصاص می یابد که کاربری هنری مرکز را به آشکارا تحت شعاع قرار خواهد داد. به آشکارا آنان ساز و کارهای تاجرمآبانه و کاسبکارانه را با رویکردهای هنری همتراز و همسو میبینند و آن دو را در کنار هم مینشانند.
هم اینک دولت اگر در سیاستهای خصوصیسازی و برونسپاری خویش صداقت به خرج دهد میتواند مراکز هنری را نیز به صاحبان اصلی آن یعنی هنرمندان کشور واگذار نماید. با همین راهکار ضمن اعتمادسازی بر استقلال عمل جامعهی هنری نیز تأکید خواهد گردید.به طبع هنرمندان هم بنا به دیدگاه هنرمندانهی خویش و بر مبنای نیازسنجی از مخاطبان هنری از فضای چنین اماکنی بهرهبرداری خواهند نمود. آیا دولت مدعی اعتدال و یا اصلاحات خواهد توانست بر دیدگاه اسلاف خویش در خصوص نگاه قیممآبانه به گسترهی هنر غالب آید؟ جا دارد یکبار برای همیشه گفته و فعل دولتمردان جدید در ترازوی جامعهی هنری سنجیده گردد تا در صورت حسن نظر از توان و سرمایهی مردم و شهروندان جامعه در راستای خواست خود آنان استفاده به عمل آید./
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد