logo





جمهوری خواهان باید از پیله ای که دور خود کشیده اند، بیرون آیند

دوشنبه ۳۱ تير ۱۳۹۲ - ۲۲ ژوييه ۲۰۱۳

اکبر سیف

akbar-seif.jpg
با تشکر ازمسئولین رسانه ندای آژادی ودرپاسخ به پرسش های دوستان:

۱- بسیاری از تحلیل گران سیاسی، حتی بخشی از اپوزیسیون، انتخاب روحانی را، «شگفت انگیز» خواندند. آیا به نظر شما این نتیجه شگفت انگیز بود؟ دلائل قبول یا رد این ارزیابی کدام اند؟

به نظرمن،انتخاب آقای روحانی به ریاست جمهوری رژیم«شگفت انگیز» نبوده ونمی توانسته هم باشد.شگفت انگیز معنی دارد!روحانی یکی ازمعدود کاندیداهای معتقد به نظام حاکمی بود که نظربه کارنامه سیاسی اش در وفاداری به نظام،که من قصد تکرارش رادراینجا ندارم،از فیلتر شورای نگهبان گذشته بود؛دروفاداری تام وتمام او به نظام همین بس که ایشان از فیلتری عبورکرد،که محمد خاتمی به دلیل اطمینان ازمردودیت خویش ازسوی شورای نگهبان،اساسا شانس خودرانیازمود،و هاشمی رفسنجانی هم با آن همه سوابقش درپی ریزی نظام وپیشبردسیاست های فاجعه بارآن،درنیمه راه مردود اعلام گشت.شگفت انگیزنبودن انتخاب روحانی،البته به این مفهوم نیست که انتخاب وی به طورقطع قابل پیش بینی بود.اما اگر درجستجوی وجه شگفت انگیز این انتخابات باشیم،آنرا نه درانتخاب روحانی،بلکه در چیز دیگری باید جستجو کرد؛به گمان من نکته غیرمنتظره یا شگفت انگیز این بود که نظام ج ا،دریکی ازضعیف ترین مراحل حیاتش ودر وضعییتی که ازهرلحاظ کشورومردم رابه خاک سیاه نشانده ودرچنبره ای ازمشکلات وبحران های داخلی وخارجی گرفتارآمده است،توانست یک انتخابات آشکارامهندسی شده ای را،درغیردموکراتیک ترین وغیررقابتی ترین شکل ممکن حتی نسبت به انتخابات قبلی رژیم،برگزارکند که درصد بالائی ازحائزین شرایط ،اگرچه باانگیزه های مختلف،درآن شرکت کردند؛که با وجود اینکه یک آخوند تامغز استخوان وفادار به نظام ازدل آن بیرون آمدولی بخش های وسیعی از مردم خودراپیروز دانستند وبا رقص وپایکوبی درخیابان های کشور،به جشن پرداختندو...!این اتفاق،ضمن داشتن نشان ازعمق مخمصه ای که مردم درآن گرفتارآمده اند و به هردری برای نجات خود ازاین مخمصه متوسل می شوند،حکایت ازظرفیت های کماکان موجود درهمین نظام بغایت ارتجاعی، برای تطبیق خود باشرایط هم دارد.توجه دارید که بحث برسرظرفیت های نظام ج ا در کلیت آن،فارغ ازتمامی تفاوت ها واختلافات درونی آن است،نظامی که ازولی فقیه ودارودسته اش شروع شده،و به روحانی ورفسنجانی امتداد می یابد،وسپس خاتمی وعبداله نوری و آقایان موسوی وکهروبی وبهزاد نبوی وتاج زاده وپیروان آنها،واساسا تمامی گرایشات سیاسی-مذهبی ای که به شکلی غلیظ یا رقیق شده ازنظام مبتنی برتبعیض ومبتنی برتلفیق دین ودولت،دفاع می کنندرادربرمی گیرد.

۲. روحانی بیش از دو دهه است که نماینده خامنه ای در شورای امنیت ملی است. در تمام این مدت، اظهارات و اقدامات او در پست ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک با سیاست های خامنه ای هماهنگ بود. هم چنین می دانیم که او چند روز قبل از انتخابات به خامنه ای نامه نوشته و اطمینان داده بود که مطیع نظام و همراه اوست. به نظر شما چرا مردم از رپیس جمهور شدن چنین شخصی خوشحال شدند؟ این خوشحالی را چگونه ارزیابی می کنید؟

درباره خوشحالی مردم ازانتخاب روحانی پرسیده اید.اول اینکه این خوشحالی شامل نه همه مردم،بلکه بخش هائی ازمردم بوده است.اما اینکه چرابخش های وسیعی ازمردم رنجدیده ومعترض نظام،ازانتخاب روحانی خوشحال شدند را باید درترکیبی از عوامل مختلف جستجو کرد.اینکه مردم بیلان ۸ ساله دولت دست نشانده ولی فقیه وسپاه پاسداران،یعنی دولت احمدی نژاد،وعوارض فاجعه بارآنرا باتمام وجود حس می کردند؛اینکه به درست یاغلط،سعید جلیلی وولایتی رانزدیک ترین کاندیدا ها به ولی فقیه می پنداشتند وشکست بویژه جلیلی راشکست ولی فقیه ،وچرخشی درسیاست های رژیم فرض می کردند؛درعین حال، روحانی رامنتقد دولت احمدی نژاد ووضعییت اسفبار موجود یافتند وهمراهی وی با بخشی ازمطالبات جامعه بویژه درزمینه تعامل باجامعه بین المللی وحل بحران هسته ای وحل تحریم های کمرشکن واز این طریق کاهش مشکلات اقتصادی ومعیشتی رامشاهده کردند.البته عامل توهم زدگی بخش وسیعی ازهموطنان ناراضی ما،نسبت به امکان بروزتغییرات اساسی درکادر همین نظام حاکم را هم نباید ازنظردورداشت. اینها،همگی در خوشحالی این بخش از مردم نقش داشته اند.اگرچه بخش وسیعی از همین مردم، باریختن درخیابان ها ورقص وپایکوبی وشادمانی،به نظام ولی فقیهی که رقص وشادمانی راتقبیح و بعضا حرام اعلام می کند نشان دادند که رای آنان را نباید به حساب مشروعیت نظام،آنطور که خامنه ای وجنتی ویگر دایناسور های نظام آرزوداشتند،گذاشت!ودراین زمینه،اتفاقا با همه تبلیغات وسوءاستفاده های رژیم،به نظر می رسد دررساندن پیام خویش درزمینه مشروعیت نبخشیدن به ولی فقیه ورژیم سیاسی اش،موفق بوده اند.

۳. خوشحالی برخی نیروهای اپوزیسیون از انتخاب روحانی را چگونه ارزیابی می کنید؟

درباره دلیل «خوشحالی برخی ازنیروهای اپوزیسیون ازانتخاب روحانی»،باآن سوابق روشنش درنظام ج ا که بدان بعضا اشاره کرده اید،پرسید ه اید. تشخیص دلیل این خوشحالی ها چندان دشوار نیست.چراکه بخشی ازاپوزیسیون،ازهمان ابتدا موضعش این بود وطبعا ازپیشرفت موضع خود خوشحال شده است. برخی دیگر،اگرچه سیاستشان در ابتدا این نبود،اما در پی اعلام نتیجه انتخابات،موضعشان تغییر کرد وذوق زده شدند.ضمنا کم نیستند کسانی که باوجود مخالفشان با کل جریان،اما صرف بروزاحتمال تغییرهرچند جزئی در سیاست های رژیم، درزمینه هائی نظیرتعامل باجامعه بین المللی،درباره بحران هسته ای وکاهش تحریم های اقتصادی ویاکاهش خطر افتادن کشوردرغرقاب تهاجم نظامی خارجی وسوریه ای شدن،رامثبت ارزیابی میکنند وباوجود عدم شرکت وتحریم،اما دردل خویش خوشحالند.اما،به گمان من این خوشحالی ها وذوق زدگی ها،چه درمیان یخش هائی ازمردم وچه درسطح بخشی ازاپوزیسون،موقتی است.اولا هرعقب نشینی ازسوی رژیم،دراین یا آن زمینه،به راحتی پیش نمی رود وبا مشکلات وموانع ومقاومت های عدیده ای روبروست.ثانیا دیری نخواهد پائید که بخش های بازهم بیشتری ازمردم واپوزیسون ازتوهم ناشی ازاصلاح پذیر بودن نظام بیرون خواهند آمد.تجربه ۸ ساله ریاست جمهوری خاتمی وامید آفرینی های کاذب وذوق زدگی های موقتی،وسپس درغلطیدن جامعه به ورطه نومیدی ویاس را همگان دیده وتجربه کرده اند.تکلیف حسن روحانی ای که ازراست ترین اصلاح طلبان هم راست تراست و میان «اصول گرایان» و«اصلاح طلبان» درنوسان است ودربهترین حالت، نقطه تلاقی واتصال خامنه ای-رفسنجانی-خاتمی محسوب می گردد، پیشاپیش روشن است.

۴. با توجه به شرائط داخلی و خارجی که رژیم با آن ها روبروست، آیا سیاست های اعلام شده از طرف روحانی را بیشتر در تطابق با سیاست های خامنه ای در این مقطع می بینید یا در تقابل با آن ها؟

در باره این پرسش که سیاست های روحانی بیشتر درانطباق با سیاست های خامنه ای است یا درتقابل،به نظرمن قبل هرچیز باید بر این نکته تاکید کرد که سیاست در نظام ج ا اساسا غیرشفاف وپشت درهای بسته وبراساس «تقیه»،«خدعه»، دروغ وریا جریان دارد.این امر به طور طبیعی کار تحلیل را، که باید متکی برداده های عینی باشد،دشوارمی سازد.اما به طور کلی وبرمبنای یک رشته شواهد وقرائن می توان گفت که درنتیجه روندانباشت مشکلات داخلی وخارجی وقرارگرفتن جامعه درمسیرانفجاری،بن بست های نظام درکادر سیاست های موجود آشکارگشته بود وخامنه ای نیز،به لزوم برخی عقب نشینی ها وتغییرات،به خصوص درزمینه سیاست خارجی وبحران هسته ای وکاهش تحریم ها،پی برده بود.اما اینکه این تغییرات تاچه حدباشند وچگونه صورت گیرند که هم انسجام رژیم حفظ گردد وهم ولی فقیه و دیگرگردانندگان اصلی نظام بی اعتبار ترازاین نگردند،بخش مهمی ازدل نگرانی های مسئولان رژیم راتشکیل می داده ومی دهد.از سوی دیگر،روند تحولات وجنگ قدرت میان جناح بندی های رژیم به گونه ای پیش رفت که روحانی به عنوان نماد نظام برای پیشبرد این عقب نشینی وتغییر،سر برآورد.به این ترتیب می توان گفت که همسوئی هائی میان خامنه ای با وعده ها وسیاست های بیان شده از سوی روحانی وجود دارد.اما بلافاصله باید اضافه کرد که اولا این همسوئی ها کلی می باشند؛ثانیا تمامی عرصه ها وبخصوص درزمینه توسعه سیاسی ونحوه برخوردحتی نیم بند با آزادی های سیاسی واجتماعی رادربرنمی گیرد. وثالثا درهمین حد نیز بامقاومت ها ومخالفت هائی ازسوی بخشی ازمافیای قدرت وافراطی ترین آنها،روبرو می باشد.اینکه دامنه همسوئی ها ی سیاسی میان اینان به چه قراراست وتا چه برسرعقب نشینی ها وتغییرات وروش به اجرا گذاشتن آنها به تفاهم خواهند رسید؛ ویا دامنه مقاومت درمقابل این سیاست ها چقدر خواهد بود واساسا وزن مخالفین افراطی بویژه در سپاه وبسیج ووزارت اطلاعات به چه ترتیبی است،همگی در هاله ابهام قراردارند.مبارزه آشکاروپنهانی که از فردای انتخاب روحانی به عنوان رئیس جمهوررژیم میان دسته بندی های نظام برسرترکیب کابینه ونحوه تقسیم پست هادرگرفته است گویای تداوم همین ابهامات، بحران وجنگ قدرت درسطح نظام وبالاترین سطوح آن دارد.

۵. انتخاب روحانی چه تاثیری بر فعالیت های نیروهای جمهوریخواه دمکرات و لائیک خواهد داشت؟

درباره تاثیرانتخاب روحانی برفعالیت جمهوری خواهان پرسیده اید.شما قطعا به این مسئله توجه دارید که انتخاب شخص روحانی به خودی خود مسئله مهمی نیست. مهم، مجموعه شرایط پیش آمده پس ازانتخابات و نحوه برخورد جمهوری خواهان بااین شرایط است.

به نظر من جمهوری خواهان ایران،قبل ازهرچیز باید متوجه باشند که اینک باشرایط پس ازانتخابات روبرو هستند؛یعنی بجای درجازدن درگذشته،باید به طور عمده به حال وبویژه به آینده بنگرند؛وجای خاصی به مبارزات دموکراتیک مردم ایران،سیرآن،وبویژه فورموله کردن مطالبات وخواست های برحق مردم ما،که به خشن ترین شکل ممکن توسط نظام ج ا درسراسرحیات ننگین آن سرکوب شده است،بدهند.آری،تحلیل مشخص ازمرحله کنونی مبارزات مردم،دسته بندی مطالبات اقشار وطبقات مختلف وجستجوی راه های گوناگون برای تاثیر گزاری برمبارزات واقعا جاری درسطح جامعه،چالش بزرگیست که درمقابل جمهوری خواهان قراردارد.نیاز به پروژه وبرنامه سیاسی برای گذارازج ا به نظامی بواقع دموکراتیک وفارغ ازتبعیض،بیش ازهردوره دیگری مطرح می باشد.این ها هستند بخشی ازمسائلی که باید بدل به مشغله جدی درمیان جمهوری خواهان گشته ومباحث میان آنان راجهت دهد.ازاین طریق است که اپوزیسون دموکرات وآزادیخواه ایران می تواند به سهم خویش گفتمان سازی کندوراه تازه ای رادرمقابل جامعه بلا کشیده ایران گشوده وانتخاب تازه ای رادرمقابل مردم قراردهد.

حقیقت این است که مردم ما،آن مردم گذشته نیستند.این مردم تجربه ۸ سال قرارگرفتن اصلاح طلبان درقدرت را طی دوران خاتمی،ازسرگذرانده اند.آنان تجربه سیاه ۸ ساله تیم احمدی نژاد-خامنه ای رابا گوشت وپوست خویش حس کرده اند.آنان،در جریان جنبش سبز،۸۸،به قدرت عظیم نافرمانی مدنی وخیابان پی برده اند.آنان نیک می دانند که عقب نشینی های ولی فقیه وهمراهی های روحانی با بخشی ازخواست های مردم،علاوه برتلاش برای جلب آرا ونظایر آن،ناشی ازهمان مقاومت وترس سردمداران نظام ازسرازیرشدن سیل میلیونی مردم ناراضی به خیابان وراه افتادن امواج گسترده نافرمانی مدنی درجاهای مختلف است.اما همین مردمان،آلترناتیودموکراتیک معتبروقابل اعتمادی رادر مقابل خویش مشاهده نمی کنند.ازسوی دیگر،همگان می دانند که جامعه ایران به شدت ملتهب است واقشار وطبقات مختلف مردم،اجرای وعده های انتخاباتی روحانی را،با وجودکلی ونیم بند بودنشان،انتظارمی کشد.تکلیف روحانی واصلاح طلبان تحت رهبری خاتمی ،همانطور که اعلام کرده اند اینک دعوت مردم به کاهش توقعات وتعقیب سیاست صبر وانتظار است.تکلیف جمهوری خواهان اما همراهی با مردم درزمینه طرح مطالبات وخواستها وارتقا مبارزات آنها،تا مرحله گذار ازنظام جا به نظامی بواقع دموکراتیک وعادلانه است.

امابه نظر چنین می رسد،که این مسائل وچاره جوئی برای آنها،مشغله همه جمهوری خواهان نیست.کم نیستند درمیان جمهوری خواهان که هنوزدرگذشته ودر شرایط قبل ازانتخابات ۲۴ خردادزندگی می کنند؛چندان به مسائل جلوروی جامعه وپروژه سیاسی جمهوری خواهان توجه ندارند وبیشتربه تکراراصول نظری مورد نظرو به پلیمیک وجدل درمیان خود،برسراین یاآن مسئله فرعی،مشغولند.

جمهوری خواهان،اگر می خواهند به عنوان نیروئی تاثیرگذاردرجامعه به حساب آیند باید ازپیله ای که دور خود کشیده اند بیرون آیند.باید یاد بگیرند بامردم به درستی سخن بگویند به انتخاب آنان،برغم مخالفت،احترام بگذارند.درهمین راستا،گرایشات سیاسی جمهوری خواهی به جای جدل وپرخاشجوئی به یکدیگر،درست این است که با تکیه بر نکات اصولی مشترک ،به وسیع ترین گفت وگو هادرمیان خود پیرامون مسائل مورد اختلاف اقدام ورزند.البته ناگفته نباید گذاشت که جمهوری خواهان دراین مسیر، راه دشواری درپیش دارند.اینکه جمهوری خواهان بتوانند ضمن برخورد شفاف بامسائل وازجمله اختلافات،به گونه ای درست به گفتگو وتبادل نظربا یکدیگر اقدام کنند؛درفضائی دموکراتیک به بررسی مشکلات وموانع نزدیکی درمیان خویش بپردازند وگام های عملی درراستای همگرائی جمهوری خواهان بردارند،کماکان زیر علامت سوال قراردارد.در این زمینه نیزکارشکنی ها واغتشاش آفرینی ها،هم ازموضع راست وهم ازموضع چپ،همواره وجود داشته است وبه نظر می رسد که درپی مضحکه انتخاباتی رژیم وبروز ارزیابی های سیاسی متفاوت،می تواند ابعاد تازه تری نیزپیداکند.از این لحاظ تنها وضع اصول گرایان گردآمده حول ولی فقیه،یا اصلاح طلبان گردآمده حول ائتلاف هاشمی-خاتمی سیال وبهم ریخته نیست.بلکه در صفوف اپوزیسیون،وازجمله جمهوری خواهان وطیف های گوناگون آن نیز،این بهم ریختگی وبی ثباتی به چشم می خورد.آینده نشان خواهد داد که گرایشات سیاسی گوناگون جمهوری خواهی تا چه حد ازگذشته درس گرفته اند وبانگاهی کلان به مسائل می نگرند وازقابلیت های لازم برای مدیریت درست مشکلات وموانع پیشاروی، برخوردارند.

اکبر سیف
۳۰ تیر ۱۳۹۲ – ۲۱ ژوئیه ۲۰۱۳

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد