logo





ساختارگرایی در شعر الهه رهروینا

جمعه ۷ تير ۱۳۹۲ - ۲۸ ژوين ۲۰۱۳

بیژن باران

bijan-baran.jpg
هيچ كس نمى تواند ادعا كند كه من درست مى انديشم و ديگران غلطند. صِرفِ داشتن چنين اعتقاد خودبينانه ئى دليل حماقت محض است. شاملو: "نگرانى هاى من... از مهتابی به کوچه" تخیل از دانش مهمتر است. آینشتاین. همه آنچه ما هستیم نتیجه آنست که می اندیشیم. بودا

رهرونیا هنرمندی پرانرژی و خلاق است. در دهه 80ش با نشر 3 مجموعه شعر، بررسی ادبیات، تهیه 3 فیلم کوتاه، هنرهای نقاشی، شیشه گری، رقص- شخصیت چندوجهی هنری خود را مطرح کرد. از حجم کار هنری این شاعر می توان به شادی، آفرینش، تامین معیشت خانوادگی او پی برد.

اکنون لایه ای از هنرمندان شاعر شکل گرفته اند که در جهان آثار خود را ارایه می دهند. در این لایه کلامی-بصری و ثنویت خارج-داخل می توان از لیلی گله داران، زیبا کرباسی، گراناز موسوی، الهه رهرونیا، شهلا آقاپور، شیدا محمدی، کتایون آذرلی نام برد. لایه دیگری در زبانهای غربی آثار خود را ارایه می دهند: شعله ولپی، آذر نفیسی، شیرین نشاط.، مرجانه ساتراپی. روشن است که شرایط جامعه بنیانگرای شیعی داخل مانند بقیه خاورمیانه عرصه را برای هنرمندان زن تنگ می کند؛ ولی می توان در تقاطع هنر و شعر در موسیقی، فیلم، نمایش- نامهای زیر را برشمرد: لیلا صادقی، ناهید زرشگی، نسرین بهجتی.

فروش آگهی اسب ترکمن، مجموعه شعر الهه رهرونیا، تهران، نشر سبز، 1389، 183 ص، بها 3000 تومن. این مجموعه شعرهای دهه 78-88 در 5 دفتر تقویمی یا موضوعی را دربر می گیرد؛ به بابک احمدی تقدیم شده. وجه تسمیه عنوان کتاب مربوط به عشق اول شاعر به یک ترکمن بود؛ پس از 2 سال ترک او، با آگهی فروش اسب ترکمن تداعی شد.

در مقدمه شاعر با مطایبه اعلان می کند: این یک بیانیه نیست تنها چیزی شبیه مایع است، برای ممیزی- یعنی خواست تغییر بنا به سلیقه مامور ممیزی، ص 7-32. نشر ادبی-هنری امری اجتماعی بوده؛ با بیسامانی اجازه انتشار دهه گذشته، ارایه آثار هنرمندان در سطح جهانی با اینترنت و شبکه های مجازی امکان پذیر شد.

باید این مجموعه شعر را پسامدرن قلمداد کرد که در دایره های خاص شاعران خواننده دارد. شعر یکسویه از شاعر به مخاطب خاص داده می شود. البته عامل ممیزی به نمادگرایی و هنجارشکنی دامن می زند؛ بازار کتاب را از مسیر متعارف و دوستداران کتاب خارج می کند. در شعر 2سویه انتظارات مخاطب عام هم مد نظر شاعر قرار دارند که شامل معلومات زبانی و اطلاعات عمومی ویژه آنها می باشند.

نقاد می تواند از دید ادراک خواننده مشکل بودن یک شعر یا عمده اشعار یک کتاب را به 7 علت تقسیم کند: 1- واژه های نامهجور باستانی، قومی/ محلی، غربی. 2- ترکیبات خلاقانه پیش بینی ناپذیر. 3- جمله بندی غامض نحوشکن/ نادستوری. 4-آشنایی زدایی یا هنجار شکنی هجایی یا دستوری. 5-تلمیحات از نوع اشارات یا ارجاعات اساطیری-تاریخی. 6- آرایه های بلاغی اشباعی جدید. 7-برخی شگردهای دور زدن ممیزی فرهنگی و دولتی.

می توان از هر کدام این مشکلات از اشعار کتاب نمونه آورد. انشراح متعالی سوختن، ص 33 از نوع 1 و 2. انشراح = گشایش، ارتقاء، سوختن/ اکسیده. زن 8 سیلندر، از نوع 2. منظور زن پرتوان قویتر از 4 سیلندر است. گچ کشی، ص 34، از نوع 2 و 3. این ترکیب عمدا کشی را حذف، کُشی را جانشین کرده. گندم ناشزه، ص 34، از نوع 1 و 2. ناشزه بمعنی زن نشوز یا تمکین نکن است. به استعاره بصری گندم توجه شود. ساتلایت و الکترو کاردیوگراف، ص 35، از نوع 1. ساتلایت ماهواره است؛ الکتروکاردیوگراف = موج قلب روی صفحه تصویر.

یکی از شگردهای شعر پسامدرن بهم ریختن چینش متعارف واژه ها یا ترکیب مهجور واژه ها در جمله می باشد. "ساختار صاعقه سنجاقم نکن،" "فراموشی نمور،" "شعله های منجمد" – نمونه هایی از قرابت جایگاهی با ترکیبات کلامی خلاقانه اند. البته ظرف مدت مدید برخی از این ترکیبات به فرهنگ اصطلاحات نشت می کنند؛ بخشی از قاموس گویشوران آتی می شوند. این ترکیبات باید تناسب صدایی، معنایی، منطقی، نحوی، مقوله ای داشته باشند. ترکیبات جدید با پس و پیشی کلمات و تداخل صفات نامتعارف تولید می شوند. عناصر شعر- بیژن باران http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=27153

تلمیحات "اسب ترکمن،" چه نتایجی ببار می آورند؟ تلمیحات تاریخی عمامه ی ترکمن چای در ص 52، ارجاعات به ضحاک، کاوه، جمشید، هابیل، قابیل، یعقوب، یوسف در ص 55 و 58 و 100 نیاز به واشکافی دارند. آیا محفوظات کودکی از لای خلاقیت شاعرانه دست نخورده با بیان میانسالی و مطالعه ادبیات یونانی بیرون می خزند؟ یا در وضع فعلی شاعر، آنها با حافظه کلامی پساکودکی با ممیزی تبیین شده؛ خلاقیت شاعر آنها را باز می سازد؟ آیا نمادهای شعر معصومیت کودکی با کلام کودکی یا میانسالی باید باشد؛ یا به دانش میانسالی شاعر ربط یابند؟ مثلا بز در خاطرات کودکی داستان شنگول و منگول مهر و حمایت مادری را القاء می کند.

در اسطوره ی یونانی انسان-بز پان، ساتیر، فاون - باروری، توان باه، اروتیک/ حشر در میانسالی معنی می دهد. آیا نمادها را در حافظه کودکی شاعر تاویل باید کرد یا در تجربه میانسالی او؟ لذا تخالف معصوم/ بلوغ را می توان در شعر حفاری کرد. اولی به کودکی و دومی به میانسالی مربوط می شود.

برگشت به کودکی و خانه پدری یک آرزوست که در هبوط آدم و حوا از بهشت، نماد خانه پدری روایت شده. در شعر زیر رجعت به گذشته با میل به وطن- در تصویرهای محسوس کودکی- در هم آمیخته. تصاویر کلاژهای کودکی و تکه های جامعه گذاری بیثبات می باشد. بستنی های قیفی، ص 131-133: معلم دارا انار دارد.. بیست سال بعد: دارا از ترس مهریه ی زنش، انارهایش را به نام سارا زد../ بوی بادبادک در بینی پشت بام،../ اعدامش کردند با سارا/ حرمت انار را نگه نداشته بود../ و دارا؟/ حرفش را نزن. نفوذی بود، نمیدانستی؟

ساختار شعر می تواند 4 بخش باشد: موتیف تخالف 2گانه، قالب، زبان، معنی. تخالف 2گانه مانند خاک/ آب حرکت را در شعر تولید می کند. قالب صورت بصری شعر است. زبان هم نوع آن مثلا فارسی هم خلاقیت فردی کاربرد آن می تواند باشد. معنی معمولا درک/ امپرسیون کلی یا تاویل سطری شعر است. درک کلی با داوری همراه بوده؛ گاهی با ثنویت خوب/ بد بیان می شود. تاویل سطری شعر نیاز به تخصص در نقد ادبی داشته؛ برای قرار دادن یک شعر/ شاعر در جایگاه ادبیات بومی/ جهانی می باشد.

خواننده با عناصر بصری ثنویت درون-بیرون یک شعر گزیده؛ سپس با خواندن به درون شعر برای کلمات/ معنا کشانده می شود. کلمات یک شعر، کنایه های چندمنظوری، ارجاعات، معناها- خواننده را به سامانه های نشانه سازی بیرون از شعر می کشانند. از اینرو خواننده تاویل خود را از شعر انجام داده که با دیگران تفاوت دارد.

شالوده شکنی/ ساختارزدایی را متدولوژی دریدایی برای تاویل اثر نامند. برای نقد ساختارگرا جدول تخالفهای یک شعر یا کل کتاب ساخته می شود. رابطه 2 مقوله آ، ب با جانشینی آ برای ب یا همنشینی آ با ب می باشد. استعاره جانشینی 2 شبیه بصری/ هندسی منفصل مانند داس ماه بوده؛ مجاز همنشینی 2 مجاور هم چسبیده مانند بال هواپیما می باشد. در 2 محور گزینش و ترکیب هم این شعر با ارجاعات تاریخی چنگیز، جغرافیای گنگ، نجومی کهکشان راه شیری و منظومه شمسی، گیاهشناسی پیچک قابل غور است.

شاعر در شعر آدم برفی با خلاقیت یک تجربه عشقی 2ساله واقعی، یعنی ترک عاشق ترکمن یک دختر رازی- را به دلایل روانی، فرهنگی، دینی، ممیزی – در چمبره ارجاعات، استحاله ها، تلمیحات لایه بندی کرده. حتی ترکیبات متناقضنمای "شعله های منجمد،" "بالش کوچه"، "پرده حلقوی قرمز به پا" آمده که نیاز به واشکافی دارند.

بگذار شهاب سنگها در ورای اوزون کمین کنند،
و جو موقر مریخ، نگران انفجار زمین نباشد.
تو که از کولاک بادهای قرمز مشتری
در گودبای پارتی مریخ خبر داشتی، نداشتی؟
پس چرا زیر چین دامن ماورای بنفش ژستِ لب ورچیده ای؟ ص 41

با نقد ساختارگرای شعر آدم برفی جدول زیر با 3 مقوله افقی ش= شخصیت، ص= صحنه، ک= کنش و تخالفهای 2گانه عمودی در سطرهای یک شعر تهیه شده. در این شعر تخالف من، محیط است. یعنی برای راوی "من" زن، فرد مقابل تو محیط است. در شعر آدم برفی، ص 39-43 این زوج تخالف پروتاگونیست/ آنتاگونیست تهیه می شود. زیر ستون 1 یعنی شخصیت زوج من/ تو، زیر ستون 2 صحنه زمین/ منظومه شمسی، زیر ستون 3 کنش با 2 فعل آورده شده اند.



در شعر آدم برفی اشارات به عاشق ترکمن دور شده از شاعر در لفافه های تاریخی و نجومی پیچیده شده اند. این دور شدن واقعی در ذهن شاعر با ابعاد کیهانی و تاریخی دسترس ناپذیر بیان شده اند. شاعر مستقیم نمی گوید که میانه او و عاشق شکرآب شده؛ عاشق از حیطه عشق شاعر متواری شده. در ستون 3 کنش، فعلها بیانگر تنش و تشکیک شاعر اند نسبت به عاشق گریخته.

این فعلها حالت دزدانه، نگرانی، سوءظن را القاء می کنند. همه این حالات در مفصلهای تصویری و ارجاعی زیر بسط یافته اند: "جعفر جنی، غار 40دزد، شاه دزد" ص 43. حال شاعر در نهایت ایجاز با استعاره بصری "آدم برفی" آمده که پس از مدتی آب می شود/ ناپدید می شود؛ ولی خاطره اش در حافظه شاعر مانده.

شاعر با تصاویر کیهانی، ارجاعات تاریخی، ابداعات استعاری- الم خود را نه با زنجموره های متداول فراق بلکه با نوعی نقشه نگاری Mapping از یک حوزه مثلا الم به حوزه دیگر مدرن مثلا تاریخ یا نجوم یک امر عاطفی را عینی و علمی میکند. خواننده در می یابد که عاشق از نظر فیزیکی/ نجومی و زمانی/ ماضی بیرون از دسترس است. لذا این تخالف 2گانه جدول فوق با تخیل شاعر گم شدن عاشق را بیان می کند. البته خشم شاعر نسبت به یار بیوفا در ص 42 با "خائن، ملعون، حرامزاده" غلیان می کند.

اگر آدم برفی نماد گذران عشق، تغییر فصل، تصویر حشر زایل شده، خاطره عشق رفته، عواطف قطری باشد می توان آن را یعنی 2 سال تقویمی یا شعر 20 دقیقه ای را یک لحظه یا حادثه قلمداد کرد. اگر ترک عشق رهایی باشد؛ گرچه "ول" ص 39 با مترادفات دیگر در شعر بکار رفته- ولی رویداد را با ترک عشق در کل شعر یا زندگی شاعر می توان برابر دانست.

خود شاعر استعارات "ساختار صاعقه سنجاقم" را در مقدمه توضیح مبسوط داده؛ ولی باید افزود این استعاره تغزلی و خود شعر حال راوی مونث را بسیار نمادیک و با لفافه ارایه داده که واشکافی آنها موجب اطناب این نقد می شود. در نمایه زیر رویداد رهایی با قبل و بعد آن مشتق از شعر جدول بندی شده. این نمایه نشان می دهد که رویداد منجر به پیدایش شعر و برخی نتایج و تجربیان شده که در شعر هم چکیده شده اند.

در ادامه نقد ساختارگرا پس از تشکیل جدول تخالفهای یک شعر یا کل کتاب- نمایه رویدادی یک مفصل، شعر، مجموعه ساخته می شود. در زیر یک رویداد گزیده شده روال پیش و پس آن در مفصل بررسی می شود. می توان فعلی مشخص از یک مفصل گزید یا فعلی کلی و دربرگیرنده/ مبین حالت و چند فعل بکار رفته در مفصل/ شعر.

گفتگوی من با تو در فضای تنهایی با تشکیل نمایه/ چارت رویداد زیر عیان می شود. ساختار در ژرفای این شعر رهایی از عشقی تمام شده است که ذهن شاعر را با خاطرات، عواطف مثبت و منفی، اطلاعات عمومی مشغول می دارد. کاربرد عام و مجرد رویدادها، بطور تلویحی، پنهان، در شعر نهفته است. 3 فاز بیانی دارد: قبل از رویداد، حین رویداد، پس از رویداد. در شعر آدم برفی، پایین ص 40 اگر رویداد رهایی درنظر گرفته شود؛ مراحل قبل و بعد از آن برای راوی روشنگرند.



این رهایی در 2 بعد زمانی و فضایی تخیل شاعر را به 800 سال پیش با تداعی چنگیز و 40دزد بغداد از داستانهای 1001 شب مربوط به هزاره اول فلات می برد. در بعد فضایی تخیل شاعر را به کهکشان راه شیری، سیاحت منظومه شمسی، زمین با لحاف اوزون، سیاره مشتری می برد.

نجوم با شهاب، مریخ، مشتری، پلوتون، ماورای بنفش، اوزون و تاریخ با چنگیز، جن گیر، رمال، دزدگیر، کناره گیر، 40دزد بغداد در 2 صفحه بعد در ذهن راوی در ترددند. وجدان بیدار راوی نگران سرنوشت زمین با سوراخ اوزون و اشعه بنفش ضایعکن حیات همراه با نگرانی از گذشته با چنگیز و امروز با خیل دزدان می باشد. این نگرانی برای پیوند 2 مقوله نجومی کبیسه و مذموم خبیثه تاریخی تاراج چنگیز در ابداع واژه خبیسه در ص 41 می باشد؛ البته می تواند سهو تحریری فرویدی هم باشد.

یک تفسیر- حقیقت یا صحیح قلمداد نشده؛ بلکه نشان میدهد که شعر را می توان گوناگون و با شیوه های مختلف تعبیر کرد. در هر سطر شعر آدم برفی تخالف تجرید و مشخص را می توان دید. در این شعر چنگیز نماد عاشق چشم بادامی ترکمن، تنهایی شاعر، تخریب عشق شاعر است. نکته ظریفی را شاعر مطرح کرده؛ عاشق با ترک معشوق تنها می شود! ولی این تنهایی راس هرم قدرت قادر جهان عتیق چنگیز را هم ترابری می کند. غنای بصری به غنای معنا می کشد. یعنی چینش بصری کلمات روی صفحه عاطفه ای را به خواننده افزون بر معنای لغات ترابری می کند.

در ص 41 "تر" 2 حرف در "مژه تر می کنی" با چندین معنی است: صفت عالی، خیس، آب آوردن، گریستن. بقول دریدا این "ابهام معنایی" است نه غنای معنایی. با ابهام معنایی، یک شعر معناهای تداعیگر پیدا می کند. شعر کپی تخیل کلامی می شود؛ نه خود تخیل؛ در تخیلات خوانندگان باز می شود. کلمات شعر در ذهن خواننده تصویر، صوت، حس را فعال می کنند. دیگر خود کلمات بر صفحه کتاب نبوده بلکه منفصل از کتاب در ذهن خواننده متصل به حافظه کلامی خواننده می شوند.

آشنازدایی در شعر با ترکیبات مهجور، جدید، فکرهای کتره ای می تواند باشد. بدون کمک از حافظه آرایه های بلاغی در مغز راست- شعر از سنت متعارف فاصله می گیرد. تضاد تقلید سنت و خلاقیت فردی در شعر باید حل شود. شعر رول پلاک ص 153 نمونه موفق زنجیره فکرهای کتره ای در بیان کلامی است. شاید فکرهای کتره ای غذا، رول پلاک، زنگ، آمار، خورشید، آسمان، گاو، چکش، دنده عقب، ستون فرج – با ناخودآگاه ارادی باشند که برای شاعر ربط معنایی دارند. در شعر کتره ای، پیشبینی فکر بعدی در سطر احتمال کم دارد.

به غذا که فکر می کنم
زبانم مزه ی رول پلاک می دهد
معده ام پیچ میزند
و دستهایم را برای غذا میشویم.
زنگ می زنم آسمان هفتم
کسی بر نمی دارد.
آمار:
خورشید سوراخ شده
صدای چک چکِ نور می آید.
چه کسی گفته آسمان مال من است؟
اینجا از هر چیزی که صدای گاو بدهد شیر می دوشند.

چکش را از رول پلاک برمیدارم
می زنم دنده عقب
می خورم به ستون شاید فرجی..

آیا می توان بجای خواندن ادبیات سنتی خیام، فردوسی، حافظ، مولانا- مانند یک غربی فقط به مطالعه آثار دریدا، سوسور، فوکو و شعر معاصران پرداخت؟ سپس بر اساس این منابع غربی و تجربیات فردی شعر ساختارگرا سرود. البته در یک جامعه مدرن با شبکه جهانی اینترنت برای این نوع شعر مخاطب وجود دارد. یک شاعر پسامدرن بدون کاربرد آرایه های زیباشناسیک سنتی مانند وزن، قافیه، بحر، ردیف، جناس، ارجاع هم می تواند به معناهای چند لایه در شعر با ناخودآگاه، تیزبینی، تحریک احساس برسد.

این کاریست که رهرونیا بنام شعر مایع انجام داده. او حافظه قوی، روحیه شاد، شخصیت با عاطفه و انصاف اجتماعی، مطالعات مدرن دارد. او مقیم کلان شهری در گذار زوال معیارهای سنتی و هنجارهای هردمبیل مدرن است. این جامعه گذاری در شعرش به هنجار شکنی، آشنازدایی، خلاقیت بیان فکرهای کتره ای بکلام می انجامد. سپس مدتی بعد آنها را ویرایش کرده؛ چون معلومات او با نظریات در باره متن به روز شده اند.

شاعر با خلاقیت مصالح مورد نیاز خود را از آثار ساختارگرا، ساختارزدا، مشاهدات روزمره خود در کلان شهر در حال گذار، حافظه زبانی، اطلاعات عمومی، عواطف با صمیمیت و شادی در آفرینش شعرهای نظامند، عبور از خط قرمزهای نانوشته می گزیند.

ساختار در سطح می تواند متعارف بنا به اصول دستور زبان بوده؛ یا من درآوردی/ زبانبازی ولی با حذر از آشنازدایی، معنازدایی، هنجارشکنی نحوی/ هجایی، چینش کلمات کتره ای؛ حاوی معنای گسترده برای جمله باشد. رهرونیا با هنجارشکنی املایی، نحوی، نمادگرایی برای دور زدن ممیزی- خلاقیت و ابداع خود را بکار می برد. مضرات ممیزی زیادند: حذر از خلاقیت، وقفه در نشر، عدم جمعگرایی برای ایده نو. ممیزی شعر و هنر را از رئالیزم تارانده به نمادگرایی سوق می دهد.

در جامعه مذکر شریعتی زن نوگرا و مدرن در بیان افکارش لایه های ممیزی ناخودآگاه اجتماع و ارشاد را باید مراعات کند. ممیزی سلیقه ای برای خاموش کردن خلاقیت، ابداع، بلاغت شاعر است نه مراعات 10 واژه ضاله. این نوع ممیزی در فیلم، موسیقی، شعر، نقاشی، نمایش، رقص- باعث رکود اقتصادی کشور می شود. گاهی خلاقیت واژه ضاله را در بافتار مهجور جاسازی می کند. رک ص 46 تصاعد الحاد، خیانت ریز، سوختن. در ص 45 آشنازدایی، هنجارشکنی، تعلیق، جانشینی برای بیان نمادین فکر بکار رفته اند.

رهرونیا در مقدمه کتاب می نویسد: در راستای تحلیلِ تکنیکهای ساختارساز/ شکن، ایجاد شکافِ گرامروتولوژیک/ تغییرات نحوی در واحدهای نحوی، نه در ساحتِ بازیِ مفهومی با زبان، بلکه به صورت بازیِ صرف، در شکستن ِنحو یا واحدهای کوچکتر کلامی مانند فعل ها یا کلمات، محصور به ایجاز و موسیقی است. مثلا: « و من به اختیار مالش هر دو در ات به گا
هی میلی به من بزن سلام کردم.» شعر آدم برفی.

در انتهای سطر اول، فعل امر «به گا» با قیدِ گاهی ادغام و تقطیع شده است؛ در ادامه جمله ی "میلی به من بزن" که کاملِ آن می شود: گاهی میلی به من بزن. در اصل پرسوناژ شعر میگوید: «و من به اختیار مالش هر دو در ات به گا رفتم. بعد به گاهی میلی به من بزن سلام کردم. اما بجای این کار، به گارفتن را با گاهی ترکیب و سپس تقطیع کرده است. در این فرایند هم ایجاز، هم معنا و هم موسیقی به نحوی اجرا شده که مورد نظر شاعر است.

البته در امتناع از به کارگیریِ کاملِ ِفعل مرکب و وقیح "به گا" یا« گا..ده شدن» نیز موفق بوده، در حالی که همان فعل و همان معنی را همانطور که می خواسته استفاده کرده؛ تنها سعی کرده از وقاحت کلام در ممیزی کمی بکاهد. ص 15. رک ص 39 من به اختیار مالش هر دو در ات به گا-/ هی میلی به من بزن سلام کردم. هجاشکنی گاهی برای القای گایش و هی= دوباره و ایهام میلی یعنی پست و مفتول بدیع اند.

لذا تعاریف، تلمیحات، اشارات، ارجاعات، نمادها لایه های جدید معنایی می گیرند. شاعر ترکیبات کلامی جدید بکار برده؛ با بسط معنی تلویحی ترکیبات ابهام دار، معانی جدید می آفریند. مالارمه می گوید: ایجاد مناسبات بیثبات و نامعین- بین معناها، بین معنی و قالب، بین مقولات دستوری متفاوت- بحران زبان تولید می کند. دریدا این بحران را نتیجه "منطق زبان و نه تحریف نامعقول آن" می داند.

برای مخاطب خاص مطالعه آثار ساختارزدا جذابند. مامور ممیزی بیق با معیارهای شعر سنتی، لیست کلمات ضاله و "مصادیق مجرمه" در خواندن/ درک این شعرها می ماند. لذا این نوع کتابها صرفا بخاطر نفهمی و سلیقه ممیزی مجوز نشر نمی گیرند.

در این شعرها فردیت اولویت دارد نه انطباق با سنت و سلیقه مخاطب عام. ورود این شعرها به فرهنگ- یعنی دروس تحصیلی، نقد ادبی دانشگاهی، کارتهای مناسبتی، فیلم، نمایش – با نداشتن جواز انتشار ناممکن است. اصولا عدم نشر آثار ادبی و هنری به رکود اقتصادی دامن می زند. در یک جامعه تکثرگرا، سلایق گوناگون وجود دارند. اغلب شاعر و هنرمند دلسرد شده؛ جامعه از شکوفانی استعدادها محروم می شود

لذا شعر مایع/ پسامدرن هم در حلقه های خاص خود رایج خواهد شد- اگر ممیزی بگذارد. ولی شعر پسامدرن بصورت نرم در فضای مجازی به گردش در می آید؛ شاعر آنرا بالاگذاری کرده؛ در سروری انبار شده؛ مخاطب وصل به اینترنت آنرا پایینگذاری می کند. در این چرخه تولید-نشر ممیزی بیرون می افتد.

سده 21م آغاز ترابری اطلاعات/ شعر از کاغذ سخت به الکترونیک نرم است. در 50 سال آینده، لوح، آیفون دستی، رایانه کتابی/ جیبی جای کتاب و قفسه را خواهند گرفت. این خود برای محیط سبز مفید است. زیرا کتاب در سرورهای مرکزی انبار شده برای پایینگذاری با اینترنت مرور می شود؛ نه اینکه هر کاربر یک تکه از درخت را بنام کتاب در تصاحب داشته باشد.

الهه شاعریست که در جامعه گذاری واژه ها را می بیند و می بوید. شعر او زنجموره تغزلی دبیرستانی نبوده؛ بسیار مسایل حاد اجتماعی و فردی زن در جامعه گذاری را زیر ساطور سانسور مطرح می کند. شعر او انجزع و انجزع فراق نیست. در این مجموعه شخصیت هوشمند، مقتدر، بااحساس، خلاق او را می توان ردیابی کرد. او لحظات خود را با کلمات با موفقیت بیان می کند.

برخی فکرها، بیانها، مفصلها، شعرها اروتیک اند ولی با لایه زرورقی برای چشم اغیار. بعنوان نمونه با ترکیب ملس "کشیدمت به روی خودم." ص 64-65 یا ص 66 به حفره ی دلتنگ عسل.. بویناک شب..

نمونه سطرهای اروتیک در زیر می آیند: ص 108 لای دست ها/ لای سینه/ لای پا/ لای تمام چیزهای لمس کردنی.. شعر آمد ص 114 ، مردی بالش ص 138، پاک کن ص 119-120 ترکیبات تغزلی بدیع دارند: بندبندم نثار عبورت .. / می بلعم اش.. ص 115. تسلیم تراشیدن ام.. تن می دهم به تراش ات. ص 119-120. سر می گذاری بر زانوی قایق/ تا شیرجه بعدی ات. ص 138.

رهرونیا بخوبی مصالح محیط اجتماعی، جهانی، بیمارستان، محل کار- را با تخیل بشعر درآورده؛ ص 124- 121 نمونه موفق این تلفیق است. او ایهام بی مار با 2 معنی بی مادر و مریض را در ص 124 موجز بکار برده. در شعر این شاعر زیبارو و متعهد ایده ها و مسایل روشنفکرانه، جنسیت، جذبه عشق، میل به تغییر وضع اجتماعی می چربند. آیا کتاب یک شاعر خلاق را می توان فقط 1 بار خواند؟ آیا مصالح توی اشعار عمدتا از تصور، حال، حس، روح شاعرند یا از محیط، رسوم، فرهنگ، آرکه تیپ یونگی؟ شعرهای زیبا زیادند. یکی در ص 117 پسندیده است.
قلٌه
عشق بزرگ نمیخواهم
توی دامنه ات سبز شَوَم کافیست
این همه برف را برای کِی انبار میکنی؟
آبش کن
قله ات کافیست. 85/2/7

رهرونیا گاهی اعجاز می کند. ص 71: سوهان صدات تیزی ناخن هایم را کوک می کند. در این سطر خشونت زن و مرد واسازی شده اند تا منظور در لفافه بیان شود. در ص 58 تشخص یعنی نسبت دادن ممیزات انسان به جماد/ جانور بکار می رود. آب فکر می کند .. میز دستها را به زمین می کوبد.. پنجره پرده را بوسیده..

سطور شعر کلاسیک و نیمایی و نثری پیوستگی زمانی، مکانی، مقوله ای دارند. سطور شعر پسامدرن سکانس گسستگی، جهشی، کتره ای، پیش بینی ناپذیری دارند. مفصلها زنجیره فکرهای کتره ای، پارگی، گسستگی فضا-زمان-موضوع را گاهی تجربه می کنند که با برخی القائات، تداعیات، تلمیحات همراه اند. جعفر جنی، 40 دزد بغداد،.. رک ص 43. در ص 178 چند راوی از جمله من، 3م شخص مفرد، تو را بکار برده؛ شعر بصورت محاوره چند راوی می تواند ذهنی یا جسمی/ فیزیکال باشد- مرور محاوره در خاطرات یا ضبط محاوره واقعی در یک رویداد.

زبان رهرونیا بدیع و امروزین است. گاهی گویش تهرانی و محاوره به زبان ادبی نشت می کنند. ص 166 زق زق می کرد/ (کسی نیست تو شستن استکانا به من کمک کنه؟) البته تقلیل نیس و شسن هم می توانستند بکار روند. برخی واژه های خیابانی هم با تعلیق مانند ق..به و کامل مانند .. لقتان ص 171 هم آمده؛ در ص 173 فعل انگلیسی فاک را بفارسی صرف کرده. ترکیب بازولقا = زولبیا+بامیه+ قاقا ص 180. لامصب مشتق از لامذهب باید لامذب تحریر شود؛ ولی املای مصطلح لامصب است. در ص 176-177 هم تکرار هجای لخ و لی هجای اول لیلی را بکار برده؛ باید دید منظور چه می تواند باشد.

در کل آثار اخوان، حتی چند واژه روزمره غربی مانند تاکسی، اتوبوس، تلفن را نمی توان یافت. در کتاب رهرونیا واژه های غربی امروزی بکار رفته: سیلندر، همبورگر، موزه، ستلایت، متالیک، اسانس، کودتا. او واژه های غربی مصطلح را با مهارت بکار می برد. ص 125 سمفونی، کنسرت. او استعارات بدیع هم دارد از جمله ص 128: باران که نقل عروسان بهار و جهیز کرم خاکی است.

در کتاب تحریر سهوی هم ندرتا هست: ص 111 ضبط با ظ آمده. لغزش/ ارور هم پیش می آید. ص 130 کاپولا آمریکایی است؛ ایتالیایی آمده. ص 136 شوستر را کنسول انگلیس خوانده. مورگان شوستر ۱۸۷۷- ۱۹۶۰حقوقدان، ناشر و کارشناس مالی متولد واشینگتن دی.سی. آمریکا بود.

آیا یک شاعر خلاق می تواند به اصول زیبایی شناسی بیافزاید؟ با خواندن کتاب آگهی فروش اسب ترکمن پاسخ صریحا مثبت است. تجربه گریهای رهرونیا توان گسترش و پیگیری را چه بوسیله خود شاعر چه بوسیله دوستان او دارد. آرایه های ادبی نوین ذهنی زیبا و هوشمند را می توان در این کتاب حفاری کرد. ترکیب بادنیوز مطایبه آمیز است. ص 54.
*
الهه رهرونیا، متولد 1356 تهران/ ری.
تحصیلات مترجمی زبان انگلیسی و معماری.
فعالیتهای هنری و حرفه ای در حوزه ی ادبیات، معماری، هنر مفهمومی، رقص تاتر.
تاسیس شرکت «هاروگ» در حوزه ی معماری داخلی و نمای آلومینیومی.
ارایه ی نمایشگاه شیشه گری و طراحی مبلمان.
کارنامه ادبی شعر، نقد، داستان نویسی رهرونیا – چاپشده:
مجموعه شعر «لیلا ابالی» مشترک با علی رضا آدینه 1379، نشر پایا.
رمان «سلطان گل زرد» 1386، نشر مرکز.
مجموعه شعر «آگهی فروش اسب ترکمن» 1389، نشر سبز و الکترونیک سپنج.
مجموعه ی نقدهای ادبی در روزنامه های اعتماد و اعتماد ملی- با نام نگاهی به رمان های برگزیده ی جهان.
رمان بلند «تسخیر بهشت» بعد از یک سال و نیم انتظار با نشر چشمه، سرانجام با نشر ثالث توقیف شد.
ترجمه کتاب مقدس «دائو د جینگ» به فارسی سره، نشر جیحون. به خاطر حساسیت وزارت ارشاد نسبت به کتاب های مرتبط با فرهنگ شرق مجوز نگرفت.

آماده چاپ: رمان کوتاه "مرافعه ی آقای عنکبوت زاده."
شعر بلند "گودزیلا در حاشیه ی تاریخ."
داستانواره ها «منظومه ی ناپیوند والگی."
مجموعه داستان کوتاه "عمو پدر."
مجموعه مقالات چاپ شده در مطبوعات کشور بنام «نگاهی به رمان های برگزیده ی جهان»

منابع. 2013/06/27
https://www.facebook.com/elahe.rahronia
http://atlantisi.blogspot.com/

*رول پلاک/ آستین پلاستیکی برای پیچ تو دیوار کردن است. آستین پلاستیکی مانند انگشتانه نازکی برای گذاشتن پیچ در آن است. وقتی میخواهند پیچ را تو دیوار فرو کنند از رول پلاک استفاده می کنند. ا- دیوار را با دریل سوراخ می کنند. 2-آستین پلاستیکی/ رول پلاک را تو سوراخ می کنند. 3- با چکش آنرا تا ته در سوراخ فرو می برند. 4- پیچ را در آستین پلاستیکی/ رول پلاک فرو برده؛ با پیج گوشتی می پیچانند تا محکم شود. screw plastic sleeve

*شوستر در ۱۸۹۹ مسئول گمرک کوبا شد. در ۱۹۰۱ به فیلیپین رفت؛ در خدمت دولت آمریکا مسئول گمرک آن کشور و عضو هیئت عالی حاکم آمریکائی فیلیپین گردید. در ۱۹۱۰ وزیرمختار ایران در آمریکا از دولت آمریکا خواست که کارشناسی برای استخدام در دولت ایران برای اصلاح امور مالی دولت نوپای مشروطه معرفی کند. دولت آمریکا در بهمن ۱۲۸۹ برابر با ۱۹۱۱شوستر را همراه با 4 معاون برای مدرن کردن امور مالی به ایران فرستاد. وی آغاز به اصلاح امور مالی دولت ایران کرد؛ خزانه دار کل گردید. ولی سرانجام نتوانست کار زیادی از پیش برد. دولتهای روسیه و بریتانیا ایران را به دو منطقهٔ نفوذ خود تقسیم کرده بودند. آنها از آمدن شوستر خشنود نبوده؛ از همان آغاز به مخالفت پرداختند. ویکی فارسی.

شباهت هندسی 2 چیز منفصل استعاره و مرتبط مجاز بوده؛ نوع خاص مجاز مرسل برای رابطه جزء به کل مانند مجاز مرسل دست برای تن می باشد. یاکوبسن زبان ادبی را بر ﻣﺠـﺎز و اﺳﺘﻌﺎره اﺳﺘﻮار دانسته؛ ﺗﻌﺮﻳفش از آنها بر 2 ﻣﺤﻮر ﻫﻤﻨﺸﻴﻨﻲ و ﺟﺎﻧﺸﻴﻨﻲ ﺳﻮﺳﻮر با 2 ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺗﺮﻛﻴﺐ و اﻧﺘﺨﺎب استوار است. می توان نقاشی را استعاره برای شباهت با شئی دانست؛ سینما مجاز مرسل است. همین معنای افزون را خطاطی و نقاشی با تاکید بر اصول زیباییشناسی سوای معنا بصورت حالت عاطفی به بیننده القاء می کنند. معنی شعر در کلمه، سطر، مفصل، کل شعر می باشد. استعاره و مجاز در شعر-بیژن باران http://www.vatandar.at/BejanBaran83.htm

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد