logo





...آخر، سخنسرای چراغم من

جمعه ۳۱ خرداد ۱۳۹۲ - ۲۱ ژوين ۲۰۱۳

رضا مقصدی

reza-maghsadi-1s.jpg
دستی، فشُرد دسته ی خنجر را
پُشتی ، به زخم ِ تازه ، گواهی داد.

دستی که چون سراب ، فریبا بود
زهری ، به کام ِ تشنه ی ماهی داد.

فریاد ، از گِلوی گُلم جاری ست.
بیداد ، در زمانه ی زردم زیست.

دردا که در سیاهی ِ خوف انگیز
این سینه، شرحه شرحه، زبیزاری ست.

در جستجوی روشن ِ بارانم.
زیرا من آن درخت ِ نیاکانم.

با شادی ِ شکوفه ی سرمستم -
در رو برویِ آینه ، می مانم.

دستم به دستِ هیچ خزانی نیست.
میراثِ مهربانی ِ باغم من.

جاری ست در تمام ِِ شبم یک : " نه.. ."
آخر، سخنسرای ِ چراغم من .

26 خرداد 92
reza.maghsadi1@gmail.com



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد