logo





خبرگزاری‌های خارجی و امیدهای مردم در ایران امروز

دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۷ ژوين ۲۰۱۳

س. حمیدی

دل‌بندی به بی‌بی‌سی یادآور نقشِداستانی ارزشمندی است که زنده‌یاد احمد محمود آن را در رمان مدار صفر درجه به نوذر سپرده بود. همچنان که "نوذر" تنها بی‌بی‌سی را باور داشت و دنیای کوچک و محدود او به تنهایی در رادیویی خلاصه می‌شد که فقط بی‌بی‌سی از آن سخن می‌گفت. اما نوذر هر چند بنا به سرشت و طبیعت خویش تغییر را باور داشت ولی چون خود در دنیایی برآمده از ترس و واهمه می‌زیست از برآوردن آن فاصله می‌گرفت. ضمن آنکه در فرآیند داستان، نوذر در سامانه‌ای از خیزش عمومی ناخواسته و منفعلانه به کارزار درگیری مردم با پلیس کشانده ‌شد و در نهایت جان باخت.

شکی نیست که بی‌بی‌سی در ایران پر بیننده‌ترین فرستنده‌ی صوتی- تصویری غیر دولتی به شمار می‌آید. تا جایی که طبقه‌ی متوسط شهری ایران همیشه تلاش می‌ورزد تا تحلیل‌های سیاسی خود را بر سامانه‌ای از آسان‌گویی و آسان‌جویی، به گزارش‌های بی‌بی‌سی مستند نماید. طبقه‌ای که ضمن کنش اجتماعی آرزوی تغییرهای ژرف و شگرف را در دل می‌پروراند اما بنا خاستگاه طبقاتی خود از پذیرش هر خطری سرباز می‌زند. زیرا آنان هرچند به تغییر عشق می‌ورزند اما می‌پندارند که هر تغییرِ خطرآفرینی می‌باید با دستان توانمند عده‌ای دیگر اتفاق افتد. با این نگاه طبقه‌ی متوسط ایران نیز در روی‌کردی سنتی همچنان دوست دارد همه روزه در کمال آرامش داستان حوادث ایران را به همراه زد و بندها و بده بستان‌های داخلی و فرامرزی رژیم از بی‌بی‌سی‌ بشنود و یا ببیند.

در ایران همیشه برای خبرنگاران خارجی محدودیت‌های فراوانی را وضع نموده‌اند. ضمن آنکه این محدودیت‌ها همواره با رشد جنبش و خیزش‌های عمومی صد چندان می‌شود. تا آنجا که امروزه کمتر می‌توان بنگاهی خبری را در خارج سراغ گرفت که به اتکای خبرنگار رسمی خویش در ایران خبری را گزارش نماید. در نتیجه گزارش رسانه‌های خارجی از ایران بیش از همه به داده‌های خبرگزاری‌های دولتی و شبه دولتی ایران متکی است و یا با اخبار سایت‌های خبری جناح‌بندی‌های درون حکومتی سامان می‌پذیرد.

رادیو فردا را نیز از پر شنونده‌ترین فرستنده‌های آشنای خارجی در ایران می‌شمارند. همچنان که گوش سپردن به رادیو فردا به ویژه در مناطق جنوبی ایران هر روز فزونی می‌گیرد. بسیاری از رانندگان بین راهی و کارگران کارگاه‌های بزرگ و کوچک خصوصی همیشه موج گیرنده‌ی خود را با رادیو فردا تنظیم می‌نمایند. گردانندگان رادیو هم حسَبِ موضوع ارتباط‌های خوبی را با طیف‌های گوناگون جامعه سامان می‌بخشند که در همین راستا جهت کسب خبر از داخل ایران از توانمندی‌های گروه‌های مختلف و غیرحرفه‌ای جامعه جهت حضور غیر مستقیم در فضای خبری ایران سود می‌جویند. چنین دیدگاهی چرخه‌ای را فراهم می‌بیند تا علی‌رغم خواست رژیم گردش آزاد اخبار نیز سرعت پذیرد.

ضمن آنکه به منظور انعکاس مسایل ایران و حتا جهان رادیوهای دویچه‌وله و فرانسه اردیکال‌تر عمل می‌نمایند تا جایی که چندان اصراری ندارند که قایق خود را در جریان‌هایی از عوامی‌گری به آب بیندازند. همچنین اطلاع رسانی به موقع رویدادهای هنری و فرهنگی دوسوی مرز را باید از نکات مثبت رادیوهای فردا، دویچه‌وله و فرانسه برشمرد. با این همه سایت‌های اینترنتی فرستنده‌های بی‌بی‌سی، دویچه‌وله، رادیو فردا و صدای فرانسه برای استفاده‌ی همگانی کاربران، آرشیو و بایگانی خوبی را ارایه می‌نمایند تا برنامه‌های اجراشده‌ی آنان به طور مداوم و مستمر در دیدرس مردم قرار گیرد.

رادیوهای دولتی آنکارا، مسکو، چین، عربستان، دهلی و ... نیز در جهانی از بی‌تفاوتی در ایران شنیده می‌شوند. ولی با روی‌کردهای دولتی و واپس‌گرایانه‌ای که الگو قرار می‌دهند مشکل است بتوانند شنوندگانی حرفه‌ای و مشتاق برای خود دست و پا نمایند. هر چند در تمثیل مناقشه نیست، ولی می‌گویند: سگانی که در سایه‌ ارابه می‌تازند گمان می‌برند ارابه را نیز خود می‌رانند.

در ایران صدای دو رادیو با تبلیغ مذهبی نیز شاید خیلی رساتر از رادیو تهرانِ آقایان شنیده می‌شوند. یکی از آن دو خط و سوی اخلاقی "حضرت مسیح" را می‌باوراند و آن دیگری غم بهاییان درون مرزی بر گُرده‌‌ی ذهنش سنگینی می‌کند. با این همه هنجارهای غیرانسانی و غیراخلاقی رژیم بهانه‌های خوبی به دست مبلغان مذهبی داده است تا از فضای سرکوب موجود به نفع مشروعیت خود سود جویند. چنانکه پیروان هر دو آیین علی‌رغم سرکوب‌های شدید بیش از پیش توانمندی‌های خود را در رویارویی با نیروهای سرکوبگر رژیم به اجرا می‌گذارند.

در همین راستا گروه‌های رادیکال اپوزیسیون هم مشتاقانه تلاش می‌ورزند تا از سر تبلیغ سیاسی صدا و تصویر خود را در گستره‌ی وسیع‌تری از ایران به تماشا بگذارند و یا به مردم بشنوانند. اما تا کنون جز سازمان مجاهدین هیچ‌یک نتوانسته‌اند به شکلی فراگیر عمل نمایند. با این همه احزاب منطقه‌ای در فرجه‌های مناسب، با استفاده از موقعیت‌های پیش آمده به گونه‌ای مقطعی توان خود را در این زمینه به نمایش نهاده‌اند تا امواج صدا و تصویر خود را به خانه‌های دوستداران خویش بکشانند.

وی.او.اِی هم با سمت و سویی که از فراسوی مرزها در انتخاب خبر و ارایه‌ی گزارش نشان می‌دهد، مخاطبان ویژه‌ی خود را برمی‌گزیند. مخاطبانی که دلشان بیش از همه به آن سوی آب‌ها بند است. تا جایی که ضمن توافقی نانوشته ذایقه‌ی همین مخاطبان در گزینش برنامه‌های وی.او.ای انعکاس می یابد. گویی با امواج وی.او.ای روح و جانی یگانه کالبدهای این مخاطبان را به هم پیوند می‌زند.

طیف به خصوصی از رسانه‌های تصویری مستقل و شبه مستقل را نیز می توان یافت که با ادبیاتی هر چند ضعیف‌تر و عامه پسندتر همچنان جهان پر رنگ و لعاب وی.او.ای را تعقیب می‌نمایند. آنان نیز بنا به طیف‌بندی خویش در ارتباط با مخاطبان داخل کشور گویه‌ها و واگویه‌های به خصوصی را به کار می‌بندند که چه بسا مجریان‌شان برای ابراز توانمندی خویش در مبارزه با روحانیان حاکم، آنان را از فحش‌های چاله میدانی و چارواداری هم بی‌نصیب نمی‌گذارند.

ضمن آنکه صدا و سیمای جمهوری اسلامی به نیکی دریافته است تا به منظور حضور و جریان‌سازی فعال در افکار عمومی جامعه از رقیبان برون‌مرزی خویش جا خواهد ماند. همچنان که کارگزاران صدا و سیما نیز جهت جبران خلأ موجود به الگوبرداری از رسانه‌های فرامرزی به خصوص رادیو فردا و بی‌بی‌سی روی ‌آورنده‌اند. در حقیقت حجم رو به افزایش مخاطبان بی‌بی‌سی‌ و رادیو فردا حسادت و خشم کارگزاران فرهنگی رژیم را برمی‌انگیزد. در نتیجه به منظور چاره‌گری، به الگوبرداری از برنامه‌های آنان اقدام می‌ورزند. اما این الگوبرداری‌ها تنها پوسته و رویه‌ای از اصل را می نمایاند تا ریا و دروغ را در پوششی از اصالت به مردم بباوراند. چنانکه تهیه‌کنندگان و مجریان خبری صدا و سیما در گزارش‌های خویش شگردهای بی‌بی‌سی را از نظر شکل و شیوه‌ی اجرا، پوشش مجری و فضای کاری به کار می‌بندند و در برنامه‌ای دیگر نیز ضمن الگوسازی از شیوه‌های رادیو فردا به گونه‌ای ساختگی و تصنعی به پخش ترانه‌های درخواستی برای بینندگان خود اقدام می‌ورزند.

پیداست که کارگزاران صدا و سیمای جمهوری اسلامی از سرِ بی‌هویتی خویش پذیرفته‌اند که در این عرصه نیز همانند عرصه‌های دیگر لازم نیست کمی بیندیشند و فکر خود را به کار بیندازند، چون همچنان الگوبرداری و تقلیدِ صرف برایشان کفایت می‌کند.

ضمن آنکه عوامل رژیم آنتن‌ها را نیز از فضای عمومی ساختمان‌ها برمی‌چینند تا با ایجاد رعب و وحشت، مردم را از روی‌آوری به فرستنده‌های آشنای برون‌مرزی بازدارند. حتا رژیم در سامانه‌ای از تخریب و "وندالیسم" حکومتی تلاش می‌ورزد تا به اتکای پارازیت از گوش‌ سپردن مردم به این رسانه‌ها ممانعت به عمل آورد. شگرد عبثی که هرچند راه به جایی نمی‌برد ولی همچنان هنجارهای واپس‌گرایانه‌اش را به منظور تقابل و رویارویی با هرگونه همافزایی و همنوایی مثبت در عرصه‌ی فرهنگ آشکار می‌سازد./

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد