logo





دو صف بندی بزرگ در انتخابات ۹۲!

پنجشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳ ژوين ۲۰۱۳

مصطفی مدنی

mostafa-madani.jpg
ایران بحران زده خالق لحظه ها ست. لحظه های کوتاهی که در آن تصمیمات بزرگ گرفته می شود. حکومت برای دست و پا بستن جامعه ترفندهای خود را در آخرین دقایق رو می کند و نیروهای مخالف سیاست حاکم نیز مجبور می شوند برای فرصت گرفتن از تدابیر امنیتی- پادگانی حکومت، برنامه خویش را در لحظه های پایانه کار علنی کنند. این ویژگی منحصر به انتخابات ریاست جمهوری ایران است و با روش انتخابات در هیچ کجای دنیا همخوانی پیدا نمی کند. مردم و بویژه جوانان نیز که زندگی امروز و آینده خود را با نحوه مدیریت این نظام سخت در خطر می بینند، در آخرین لحظات به صرافت می افتند که با هر امکان به چالش با این سیاستها دست بزنند!
این روش که خود محصول و هم نشانه بحران حاد سیاسی ست در آخرین فرصت های مانده به انتخابات، موج جدیدی ایجاد کرده و فضای انتخاباتی را از بی تفاوتی به واکنش تغییر داده است. تا دیروز بخش وسیعی از جامعه، سرخورده از کودتای انتخاباتی 88، که خود را از مشارکت در انتخابات کنار کشیده بود. پنجره کوچکی را گشوده می بیند که صدای اعتراض آنان را می تواند منعکس کند. پشت این دریچه کوچک، دو صف بندی بزرگ سیاسی رو در روی یکدیگر خودنمائی می کنند. دو صفی که از کوچه و بازار تا بالای هرم قدرت، شکاف انداخته است. یکی صف مدافعان سیاستهای رهبر نظام است، صفی که بر اقتصاد ریاضتی، دشمنی با غرب، و تنگ شدن حلقه تحریمها، اصرار دارد. صف حامیان سیاستهای موجود که متکی فقط بر دستگاهای امنیتی و پادگانی ست و درون جامعه جز بر قشر باریکه ای نفوذی ندارد. از شش کاندیدای باقی مانده، پنج تن شان از جلیلی تا ولایتی و قالیباف همه پیرو و مقلد رهبر هستند و با تفاوتهای کم و بیش، همه در صف سیاستهای ایشان قرار دارند. هریک از این افراد در جایگاه قوه مجریه، حتی باوجود سرکشی های نوع احمدی نژاد، نه می خواهند و نه قادر خواهند بود در خط سیاسی آقای خامنه ای، خللی ایجاد کنند.
صف آرائی در برابر رهبر جمهوری اسلامی و سیاستهای او، در انتخابات ۹۲ سیمای جدیدی بخود گرفته که توجه به آن بسیار حائز اهمیت است:
در انتخابات ۸۸، نیروی مخالف سیاستهای رهبر نظام فقط به صف اصلاح طلبان و تحول خواهان خلاصه شده بود. در آن سو اصول گراها، همه در یک اتحاد بزرگ و منسجمی در برابر اصلاحات ایستاده بودند. این موقعیت اجازه هم تقلب بزرگ انتخاباتی و هم خشن ترین روش سرکوب را به حامیان رهبری تفویض می کرد. انتخابات ۹۲ نه فقط ناهمگونی اصول گراها را روی پرده آورده است، بلکه نیروهای موثری از اصول گراها و جناح های محافظه کار نظام را همراه با آقای هاشمی به صف مخالفان سیاستهای رهبری یا صف اصلاحات اضافه کرده است. کثرت و درهم آمیزی گرایشات جدید در میان اصلاح طبان، نتایج منفی و مثبت خاص خود را ببار می آورد. از یک طرف کف خواسته ها را سبک می کند و سقف مطالبات را به حداقل می رساند و از طرف دیگر، کثرت و افزایش توانمندی صف اصلاحات، هم تقلب بزرگ را پرهزینه می سازد و هم هزینه سرکوب برای حکومت را بالا می برد. پذیرش و به رسمیت شناختن نیروی مخالف نظام در سخنان اخیر مقام رهبری را، چیزی جز وسعت صف مخالفان نظام، به ایشان دیکته نکرده است.
آقای خامنه ای خود در اظهارات انتخاباتی خویش، تصویر روشنی از معیارهای ایدئولوژیک و محتوای سیاستهای شان ارائه داده ا ند. ایشان در همین چند روز اخیر، بارها تأکید نموده اند که در مقابل غرب باید محکم ایستاد. باید آماده شهادت هم بود یعنی ریاضت اقتصادی که هیچ مردم می بایست به استقبال مرگ بشتابند. «وجدان» این سیاست از منظر آقای خامنه ای در این اتوپیای ایدئولوژیک خلاصه شده است که می گوید: «نظام ما الگوی مستضعفان جهان است»! و کسانی، مقاماتی که این را نمی فهمند، به دشمن تمکین می کنند.
آقای سعید جلیلی اما، در مناظره های تلویزیونی این صف بندی را به زبان ساده تری توصیف کرده و حتی تا رژیم پهلوی امتداد داده است! از نظر آقای جلیلی:
«از پنجاه سال پیش تاکنون دو خط قائل به ربوبیت الهی و خط شیطان در ایران مقابل هم صف آرائی کرده اند. تقابل این دو جبهه واقعی و در تمامی عرصه هاست». از دیدگاه ایشان خط شیطان از قرار همان خط خوسته های مردمی ست. مهم در سخنان آقای جلیلی ولی نگاه متعجب از وسعت «خط شیطان» در انتخابات ریاست جمهوری ست.
ویژگی انتخابات ۹۲ کاندیداهای ششم اصول گراها یعنی آقای حسن روحانی را نیز بفاصله کوتاهی از اصولگرائی به اعتدال و از اعتدال به سیاستهائی سوق داد که همسو با اصلاح طلبی و در صفی مقابل با سیاستهای مقام رهبری قرار گرفته است. آنچه در مناظره ها توجه مردم را بیشتر از همه بخود جلب کرده است. مخالفت صریح ایشان با سیاست ریاضت اقتصادی ست. برتری قائل شدن چرخش زندگی مردم بر چرخش انرژی اتمی، توجه به عدالت اجتماعی، حقوق زنان و کاهش نقش دولت، در صراحت نظرات ایشان، از چشم جامعه تشنه تغییر دور نمانده است. ثقل کثرت آن نیروئی که آقای روحانی را به این مصاف کشیده، همانگونه که پیش از این نوشته بودم، با رأی و چالش فقط یک نیروی وسیع عمومی می تواند به شاخصی برای تغییر در سیاست نظام مبدل شود.

مصطفی مدنی ۲۳ خرداد ۱۳۹۲
ایران امروز

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد