پاسخ به این سئوال را با این شروع می کنم که سود و زیان شرکت و یا عدم شرکت در انتخابات ریاست جمهوری چه می توانند باشند؟
گفته می شود:
ـ شرکت در انتخابات را باید در ارتباط با امکان ایجاد جنبش و یا امکان ایجاد شرایط مثبت و تغییر در جامعه سنجید.
ـ شرکت در این انتخابات تنها هیزم ریختن به اجاق انتخاباتی ست مهندسی شده که هدف اش پیروزی یکی از کاندیداهایی ست که مطیع اوامر ولی فقیه خواهد بود.
مبنای نظری هم که برای عدم شرکت در انتخابات ارایه می شود بخشا این است که قالب و ظرفیت حکومت بگونه ایست که گنجایش لازم را برای تغییر رفتاری ندارد.
و از آنجا که:
ـ فضای انتخاباتی سرد است.
ـ تشکلی سراسری برای تاثیرگذاری در این وقت محدود حداقل از سوی دو کاندید منتصب به اصلاح طلبان و اعتدال گرایان موجود نیست.
ـ ولایتی رای جامعتین را با خود دارد.
ـ جلیلی رای سازماندهی شده بسیج و سپاه را دارد.
ـ قالیباف امکان تبلیغی و استفاده از موقعیت خود به عنوان شهردار تهران را دارد.
ـ آقایان روحانی و عارف شناسنامه سیاسی همچون آقایان خاتمی و رفسنجانی نداشته و نه بعنوان کاندید حزبی بلکه چهره ناشناخته سیاسی (از منظر مردم) در این انتخابات شرکت کرده اند، لذا شانس پیروزی ندارند.
ـ تصور ذهنی ست اگر فکر کنیم با پشتیبانی آقایان خاتمی و رفسنجانی از ائتلاف آقایان عارف و روحانی بتوان سودی را با شرکت در انتخابات بدست آورد که از ضرر آن که در ذیل می آید بیشتر باشد.
ضرر شرکت در انتخابات
گفته می شود:
ـ رد صلاحیت آقای رفسنجانی کیفیت جدیدی در جمهوری اسلامی ایجاد کرده و باید بر طبل عواقب این رد صلاحیت ها کوبید و موضوع نظارت استصوابی، حصر موسوی و کروبی و ...را برجسته نمود.
ـ سیاست شرکت در انتخابات افتادن در دام مهندسی انتخابات بوده و در نهایت موجب خواهد شد حکومت با صدای بلند بگوید که
ـ در این انتخابات حماسه سیاسی با شرکت گسترده مردم صورت پذیرفت
ـ انتخابات آزاد بود و در آن همه کاندیداهای طیف های مختلف حضور داشتند
ـ و مردم با رای خود نشان دادند که نه با اصلاح طلبان همراهند و نه با اعتدال گرایان
ـ و این یعنی بی اعتبار کردن آینده سیاسی اصلاح طلبان
به لیست ذکر شده در بالا می توان موارد متعددی را نیز افزود اما من در محدوده کوچکتری تنها این زوایا از استدلال تحریمی ها را انتخاب کرده ام.
و اما چرا سود شرکت در انتخابات از ضررآن بیشتر است؟
ـ با شرکت در انتخابات به فردای روز بعد از انتخابات در دور اول می توان امیدوار بود و خود را آچمز نکرد.
ـ شرکت در انتخابات با عنایت به شکاف و تشتت بی سابقه و عمیق در صف اصول گرایان سدی خواهد بود در مقابل یورش جناح امنیتی ـ نظامی که برای کسب و نفوذ هرچه گسترده تر در هرم قدرت سیاسی خیز برداشته است. باید محاسبات مهندسی چند لایه ای را برهم زد.
ـ با عدم شرکت در انتخابات به طور تلویحی به خواست حاکمیت مبنی بر پیروزی یکی از کاندیداهای اصول گرا رای داده ای و برای حاکمیت حتی شرکت پنجاه درصدی مردم پیروزی به حساب خواهد آمد چرا که آنرا با درصد شرکت مردم در سایر کشورها مقایسه خواهند کرد و آب از آب هم تکان نخواهد خورد.
ـ هر چند مهندسی انتخابات در این دور بگونه ای بود که حاکمیت خود برای اصلاح طلبان و اعتدال گرایان "کاندید" معرفی کرد اما بدلیل مواضعی که بویژه در مناظره سوم کاندیداها از خود نشان دادند بی تردید فصل جدیدی در پروسه انتخاباتی آغاز گردید که مابه ازای تغییری جدی در فضای انتخابات خواهد گذاشت ویخ انتخابات را در دقیقه نود ذوب خواهد کرد.
ـ با عنایت به تفاوت های معنادار مابین هشت کاندید موجود امکان گشوده شدن فضای سیاسی در کشور، آزادی زندانیان سیاسی از جمله رفع حصر از موسوی و کروبی، گام گذاشتن در راه کاهش مجادله بین ایران و غرب و سمت گیری بسوی حل بحران هسته ای و رفع تحریم ها، گام برداشتن درجهت بهبود وضعیت فلاکت بار اقتصادی محورهایی هستند که با انتخاب این و یا آن کاندید مسیرهای مختلفی را بعد از برگزاری انتخابات طی خواهند نمود.
ـ با عدم شرکت در انتخابات از حق خویش بعنوان یک شهروند برای رصد عملکرد کاندیدای احتمالی پیروز خود بعنوان رئیس جمهور در آینده و نقد عملکرد ایشان، داوطلبانه دست می کشید. نتیجه دیگر چنین رفتار انتخاباتی، کاهش میزان آرای رئیس جمهور منتخب آتی خواهد بود و این امر به نوبه خود باعث کاهش وزن و اعتبار رئیس جمهور آتی در مقابله با مشکلات داخلی و خارجی خواهد شد.
ـ به نکات ذکر شده در بالا انتخابات شوراها را نیز باید افزود، چرا که این فاکتور خود به شرکت گستره تر مردم ساکن در مناطق روستا نشین و شهرهای کوچک منتهی خواهد شد.
صحنه انتخابات در لحظه کنونی حاوی پیام های مهمی برای مردم ایران است. باید جلوی پادگانی شدن نظام سیاسی در ایران که به فاجعه ختم خواهد شد گرفت.
وقتی مشاور امور خارجه آیت الله خامنه ای یعنی آقای ولایتی این چنین آقای جلیلی را در مناظره سوم به چالش میکشند، این افشاگری ها چه سیاستی را نشانه گرفته و مسئول پیشبرد چنین سیاست های ایران برباد ده چه کسانی هستند؟
وقتی عارف در ارتباط با حوادث بعد از انتخابات 88 می گوید چهار سال تمام سکوت کردم و در دل فشار عظیمی را تحمل ..... آدرس این پیام به چه نیروهایی ست؟
وقتی آقای روحانی در مناظره سوم خطاب به آقای قالیباف میگویند: "من پادگانی فکر نکردم ..من سرهنگ نیستم ..من حقوق دادن هستم ...من همیشه موافق آزادی بیان بودم...من همیشه موافق آزادی سیاسی بودم ...حرف برای گفتن زیاد هست ... مجوز ندادیم چرا که نمی خواستیم گازانبری دانشجویان رو بزنند..." و یا در پاسخ به آقای رضایی می گویند، "من تمام تلاشم رو کردم که پرونده به شورای امنیت نرود و در سطح شورای حکام بماند ....ولی ....."؛ معنای این سخنان چیست و آدرس گیرنده این پیام و مسئولیت اعمال چنین سیاست هایی چه کسانی هستند؟
با عدم شرکت در انتخابات، روحانی و عارف را حداقل شما مردم آزادیخواه ایران رد صلاحیت نکنید و با شرکت خود در این انتخابات کفه جمهوریت نظام را تقویت و چالش مابین نظام مبتنی بر احترام به صندوق رای با حکومت مبتنی بر ولی مطلقه فقیه را تعمیق ببخشیم.
م. آذری
2013-06-09
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد