در ۳۷۴ محلهی تهران انجمنهایی محلهای تشکیل شده که به آنها شورایاری نام نهادهاند که از نظر تشکیلات اداری به "شورای اسلامی شهر تهران" وابستهاند. در همین راستا شورای شهرهم به منظور گردش کار اداری این انجمنها "ستاد هماهنگی شورایاریها" را سامان بخشیده است. تا جایی که ادارهی آن را نیز احمد مسجدجامعی به عهده داردکه هر چند از سرناچاری مسؤولیت آن را پذیرفتهاند ولی به طبع دل و دماغ ادارهی چنین نهاد ساختگی و تصنعی از او برنمیآید.
اما شهردار عافیتاندیش تهران به منظور اینکه بتواند از همین نمد کلاهی سیاسی برای خویش فراهم نماید، درسیصد و هفتاد و چهار محلهی شهر تهران سراهای محله را تشکیل داد تا با تظاهر به رویکردهای دموکراتیک، اداره و خودگردانی سراها را به همین شورایاران سپُرد. چون بنا به پیشبینی به عمل آمده او برای جذب آرای بیشتر، توانِ شورایاران را در روز انتخابات ریاست جمهوری لازم میدید.
هم اینک هر محلهای ازمحلات تهران ده نفر شورایار دارد که در مجموع سههزار و هفتصد و چهل نفر را فقط در تشکیلات اصلی و مرکزی خویش پوشش میدهد. شورایاری به طور عام افرادی از بنگاهیها، نمایشگاهیها و کارچاقکنهای ادارات مناطق تهران را در برمی گیرد که اغلب این افراد ادارهی مسجد و بسیج محله را نیز در اختیار دارند. در نتیجه حسب شغل خویش با در اختیار گرفتن صندوق و ارتباطهای محلهای با فرمانداری و شورای نگهبان، از رأی جمعکنهای حرفهای کارزار انتخاباتی شمرده میشوند.
شورایاران در انتخابات مجلس تجربهی خوبی را برای گروهِ قالیباف به اجرا گذاشتند چون هر کدام از ایشان در روز رأیگیری افرادِ گروهشان را با اتوبوس به عنوان تهران گردی دور شهر گرداندند و پس از صرف کیک و ساندیس وهمچنین نهار مفصل به پای صندوقهای رأی کشاندند. هم اینک همین تشکیلات لُمپنی از افراد محله قرار است ضمن تجربهاندوزی از گذشته،در انتخابات ریاست جمهوری با انسجام بیشتر و در پوشش بهتری به سود سردار قالیباف عمل نماید.
ولی از هم اکنون دادِ صاحبخانه هم درآمده است. چنانکه بیادی عضو شورای اسلامی شهر تهران به جای آنکه شکایت خود را از حضور و دخالت شورایاران در انتخابات به چمران رییس شورا ارایه نماید، طی نامهای در تاریخ ۲۱ /۲/۹۲ موضوع را به سردار شریفی (دکتر شریفی) قائم مقام قالیباف گزارش میکند که ایشان نیز در پاسخ کتبی خویش یادآور میشود که موضوع عدم دخالت شورایاران در انتخابات به شهردار تهران منعکس گردید و او نیز گفته است: "اطلاع رسانی و اقدام نمایید."
متن نامه که در سایت درون- سازمانی شهرداری انعکاس یافته به تمامی گواه بر این است که قالیباف علیرغم کاندیداتوری برای ریاست جمهوری همچنان ضمن مدیریت مستقیم، امور جاری شهرداری تهران را در دست دارد. چنانکه جانشین او و سرپرست فعلی شهرداری تهران دستور و ارایه طریق او را برای ادارهی امور شهر واجب و لازم میبیند. در ضمن در روشنای صراحت همین نامه میتوان به گزینهی دیگری نیز دست یافت که بر پایهی آن عناصر غیر مولد و واسطهگر شهر تهران درتشکلهایی محلهای به نام شورایاری برای امور انتخاباتی به فعالیت اشتغال دارند. ضمن آنکه کلیهی هزینههای جاری این تشکلهای غیرمردمی از سالها پیش همچنان توسط شهرداری تأمین میگردد.
در طول هشت سال مدیریت قالیباف در شهرداری تهران او بیش از دوهزارنفر همکاران نظامی خود را در سازمان اداری شهرداری به کار گرفت. چنانکه اعتصاب حقطلبانه و شکوهمند کارکنان شرکت واحد در بهمن ماه سال هشتاد و چهار به اتکای راهکارهای نظامی و با وعدههای سرِ خرمنِ او به پایان رسید تا آنکه به دستگیری بیش از پانصد نفر و اخراج چهارصد و شصت نفری آنان انجامید. او به همین منظور ضمن هماهنگی با وزارت اطلاعات از دوستان خود در سپاه و نیروی انتظامی نیز یاری خواست. سپس افراد نیروهای نظامی و انتظامی را بر مدیریت شرکت واحد گماشت تا به ظاهر کارگران برای همیشه از حقوق صنفی خود دست بشویند. او به نیکی دریافته بود که فقط با سودجویی از چکمههای نظامی خواهد توانست جهانی ولایی از حقوق شهروندی را به کارگران و مزدبگیران زحمتکش شهرداری بباوراند!
در انتخابات سال ۸۸ قالیباف از سوی "حضرت آقا" اجازه نیافت کاندیدا شود چون حضرت آقا خوب میدانست که در نمایش و اجرای سناریوی انتخاباتی، این نقش را به دیگران سپرده است. در نتیجه قالیباف نیز بنا به پیشبینیهایی که در خصوص پیروزی موسوی صورت میپذیرفت فرصتطلبانه نیروهایش را به ستاد موسوی گسیل نمود. اما پیشبینیها بر بستری از تقلب و کودتای درون حکومتی درست از آب در نیامد. با تمامی این احوال قالیباف در ائتلافی مُحیلانه با محافظهکارانِ درون حکومتی به همین آسانی قافیه را نباخت، اما رویهی محتاطانهتری اتخاذ نمود. تا جایی که در خیزش عمومی پس از انتخابات، مردمی که با گامها سنگین و مشتهای گره کرده مستقل از جریانهای مصالحهگرعمل میکردند، مقابل ساختمانهای شهرداری فریاد برمیآوردند: قالیباف قالیباف موضعتو روشن کن! ولی او هر چند این فریادها رامیشنید اما معکوس عمل کرد. چرا که "دنیامالی" معاون فنی- عمرانی خود را کنار گذاشت. با این بهانه که دنیامالی به همراه طیف گستردهای از مدیران ارشد پای توماری امضا نهاده بود که از موسوی حمایت میشد.
در سالهای اخیر او با نمایش سرسپردگی بیشتر به حضرتِ آقا رویهی متحجرانهتری را پیش گرفت. چنانکه در موضوع "باغِ ونک" که گروههایی از نظام آن را بهانهای برای قلقلک و شوخی سیاسی با انگلیس نهاده بودند، همسو با آشوبطلبان خیابانی وارد میدان گشت و مدعی شد که سفارت انگلیس با اشغال غاصبانهی باغ، درختان کهنسال آن را نیز قطع نموده است. تا جایی که با اقامهی دعوا در دادگاه رویکرد عوامانهای را برای حاکمیت به اجرا گذاشت.
در داستان ائتلاف ۱+۲ (سه نخاله) نیز اوبه دلیل ارتباط ویژهی حداد عادل و ولایتی با بیت آقا به وجد آمد تا شاید بتواند با همین ائتلاف در صعود خویش به ریاست جمهوری تسهیلگری به عمل آورد. درنتیجه از فردای ائتلاف با سخنان و مصاحبههای کنایهآمیز خود در خصوص فتنهگران، رفسنجانی و خاتمی را هدف گرفت. با این امید که با حذف دیگران، میدان رزم تک نفرهی انتخابات در انحصار او باقی بماند.چون او می پنداشت که حضرتِ آقا خواهد توانست همانند الگوی به ظاهر موفق احمدینژاد تیول ریاست جمهوری را این بار به او واگذارد.
یادآور میشود که قالیباف تا کنون به منظور تطمیع و جلب رضایت مراجع دولتی، نمایندگان مجلس، ستاد نماز جمعه، بیتِ حضرتِ آقا، هنرمندان رنگارنگ دولتی و مداحان حرفهای از کیسهی بیحساب و کتاب شهرداری هزینههای بالایی را متقبل شده است تا شاید درانتخابات پیشرو فصل برداشت محصول آن فرارسد. ولی بنا به چینش جدید نیروهای سیاسی مشکل خواهد بود که بتواند با تکیه به خرگاهِ از رونق افتادهی حضرت آقا به آرزوهای خام چندین و چندسالهی خویش دست یابد.
با این همه حوادث غیر قابل پیشبینی انتخاباتی به گونهای شگرف هرگونه گمانهزنی و تحلیلی را از سکه میاندازد. تا جایی که چه بسا وقایع زیادی از دیدرس هر بینندهای نهان میماند. در عینحال همه دریافتهاند که در ایران اسلامی صندوقهای انتخاباتی چندان اتکایی به رأی مردم ندارند. چون همین صندوقها بنا به رویکرد کیمیاگرانهی علمای اَحلام (نه اَعلام) همه جا از "منطق حوزوی" آقایان پیروی می کنند تا به راحتی هر مسی به طلا مبدل گردد.
در ضمن تا این لحظه گروههای فراوانی از اصلاحطلبان درون حکومتی به همراه عسکراولادی مسلمان و طیف همسو با او در جمعیت مؤتلفه و همچنین حزب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب، کارگزاران سازندگی و برادران لاریجانی با پیوستن به رفسنجانی به ظاهر برندگان اصلی ماجرا به شمار میآیند. در فراسوی مرزها هم نیروهایی از "چپِ دموکراتیک" به جای آنکه راه مستقلی در پیش گیرند و از فضای پیش آمده به منظور طرح پیامهای روشنگرانهی جنبش سود جویند، با عناصر رنگباختهای از حاکمیت به هم میآمیزند. عناصری که به جای رستگاری مردم به حق تضییع شدهی خویش در بیتِ "مقام معظم رهبری" میاندیشند.
با این نگاه چینش جدید نیروها لابیرنتی را برای اجساد سیاسی درون حاکمیت فراهم میبیند تا بنا به ضرورتهای جامعه خاکسپاری آنان با شکوه تمام انجام پذیرد. چرا که ازهم اکنون بر بستر انتخابات، آرایش و صفبندیهای جدیدی از کنشگران سیاسی شکل میگیرد که بنا به خصلت بالندگی خویش اشکال پیشین را نفی میکند. آرایش جدید مرزبندیهای سنتی درون حکومتی را برنمیتابد و قاهرانه خاکریزهای آن را فرو می کوبد. هر چند دستیابی به این فرآیند کار آسانی نبود ولی حفظ و نهادینه شدن آن در گذر انتخابات درایت و توان بیشتری میطلبد./
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد