با اندوه فراوان بانو ملوک زمانی (مادر سرحدی) روز جمعه ششم اردیبهشت ۱۳۹۲ در تهران درگذشت. بانو ملوک زمانی، متولد سال ۱۳۱۲ و مادر فدائی خلق، منوچهر سرحدی بود. منوچهر، از کادرهای مبارز و توانمند سازمان بود که در کشتار شهریور ۱۳۶۷ به همراه هزاران نفر دیگر در زندانهای رژیم جمهوری اسلامی، قتل عام شدند. بانو ملوک زمانی که به مادر سرحدی مشهور بود، هم در حکومت محمد رضا شاه و هم در رژیم جمهوری اسلامی، از جمله خانواده هائی بود که مبارزه علیه استبداد را در بیرون از زندان و در پشتیبانی از زندانیان سیاسی و جانباختگان راه آزادی پی میگرفت. از سال ۱۳۵۳ که منوچهر به دلیل فعالیت سیاسی دستگیر شد، مادر سرحدی با دیگر مادران و خانواده زندانیان سیاسی، در جلوی درب زندان قصر و اوین و کمیته مشترک ضد خرابکاری که در رژیم جمهوری اسلامی بند ۳۰۰۰ اوین نامیده میشد، آشنا شد. پای چپ مادر سرحدی به خاطر تزریق بدون تست پنی سیلین فلج شد و درد و رنج آن تا آخر عمر با وی همراه بود. در سال ۱۳۵۷ که منوچهر بهمراه دیگر مبارزان سیاسی از زندان آزاد شد، او را برای درمان به پاریس فرستاد، اما نتیجه رضایت بخش نبود و مادر تا آخر عمر با استفاده ویلچر حرکت مینمود.
منوچهر سرحدی از کادرهای فدائیان خلق ایران پیرو بیانیه ۱۶ آذر و یکی از مسئولان تشکیلات تهران بود که در آبان ماه ۱۳۶۲ دستگیر شد. با دستگیری منوچهر، مادر سرحدی دوباره به خیل مادران و خانواده هائی پیوست که با برخی از آنان در جلو درب زندانهای شاه آشنا شده بودند. شرح دردها و مشقات خانواده زندانیان سیاسی در مراجعه به زندانها و نهادهای به اصطلاح قضائی باید به شکل جداگانه پرداخته شود. پس از کشتار زندانیان سیاسی در تابستان شوم ۱۳۶۷ و جانباختن منوچهر، مادر سرحدی در آن روزهای سخت و سکوت، روزهائی که هر دادخواهی و حتی مراسم بزرگداشتی جرم محسوب شده و بیمجازات نمیماند، مادر روز ۷ شهریور را به رغم تهدیدهای مقامات امنیتی جمهوری اسلامی، برای منوچهر مراسم یاد بود میگرفت و همیشه تعداد زیادی از خانوادههای جانباختگان در این مراسم شرکت میکردند. به دلیل فشار و خفقان و سرکوب، تعداد این مراسمها محدود بود وخانوادهها با خود عکسهای عزیزانشان را به مراسم میآوردند و هر مراسم به یک مراسم عمومی برای همه جانباختگان تبدیل میشد. زمانی که گالین دوپل به ایران رفت، به دلیل خفقان و فشار زیاد، به خانوادهها اجازه ملاقات داده نشد. در آن شرایط مادر سرحدی مقداری از اسناد و مدارکی را که حاوی اطلاعاتی در مورد زندانیان سیاسی و چگونگی اعدام آنها بود، با خود به محل اقامت گالیندوپل برد تا شاید به دلیل وضیعیت فیزیکی وی و استفاده از ویلچر، بتواند مدارک را بدست او برساند. اما متاسفانه خانوادهها بشدت مورد هجوم وحشیانه مزدوران رژیم قرار گرفتند و مادر سرحدی را بشدت مورد ضرب و جرح قرار دادند و مدارک را از او گرفتند و وی موفق نشد که مدارک را بدست گالیندوپل برساند.
روز جمعه اول هر ماه مراسمی در خاوران برگزار میشد و تعدادی از خانوادهها بطور مرتب در این مراسم شرکت میکردند. خانم سرحدی با وجود استفاده از ویلچر، در زمین ناهموار خاوران، اما همیشه در صف اول مادران حضور داشت. او فردی صبور و مهربان بود و نقش بسیار موثری در دادن روحیه به دیگر خانوادهها داشت. در شرایط سخت و دشوار به دیگران میاندیشید و از هیچ کمکی دریغ نداشت. وی به رغم اینکه از نظر جسمی بسیار درد میکشید، اما همیشه با روی گشاده و روحیهای بسیار بالا، بدیگران امید میداد. او عاشقانه منوچهر را دوست میداشت و از دست دادن منوچهر ضربه دردناکی برای وی بود. مادرسرحدی تا حدی که جسم بیمارش اجازه میداد سالگرد جانبختگان را برگذار میکرد و در چند مورد نیز خانه وی مورد هجوم نیروهای سرکوبگر حکومت قرار گرفت. اما وی اعتقاد داشت که باید این مراسمها بر گذار شوند تا گرد فراموشی بر این جنایات ننشیند. او بارها در خاوران مورد ضرب وشتم مزدوران قرار گرفت ولی همیشه با دامنی پر از گل جزو اولین نفراتی بود که در خاوران حاضر میشد. مادر سرحدی یکی از تلاشگران سخت کوشی بود که همراه تعداد انگشت شماری از خانواده جانباختگان، در زمستان سرد میهنمان، نهالهای گلزار خاوران را با عبور از خارزار جمهوری اسلامی، آبیاری میکردند.
کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران درگذشت مادر سرحدی را به زندانیان سیاسی، به خانواده جانباختگان راه عدالت و دموکراسی و به ویژه به خانواده رفیق جانباخته، منوچهر سرحدی، تسلیت میگوید. امیدواریم مبارزه متحدانه نیروهای آزادیخواه بتواند به آرزوی دیرینه مادر سرحدی و سایر خانوادههای جانباختگان جامه عمل بپوشاند تا فرا رسیدن بهار آزادی را به یاد همه نغمه سرایان عاشق رهائی، بر ویرانههای استبداد حاکم، جشن گیریم.
کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران
شنبه هفتم اردیبهشت برابر ۲۷ آوریل ۲۰۱۳