نقدی بر کتاب: قبله عالم – ژئوپولیتیک ایران
.
. به قلم گراهام فولر مامور سازمان اطلاعاتی آمریکا:. ترجمه عباس مخبر. انتشارات: نشر مرکز چاپ پنجم تاریخ انتشار ۱۳۹۰ شمسی – تهران. ۳۲۷ صفحه.
بخش پنجم
مقدمه: در بخش پنجم کتاب گراهام فولر، به تحلیل و تفسیر سیاست «اتحاد جماهیر شوروی سابق» و روسیه فعلی در رابطه با ایران امروز را مورد تحلیل و تفسیر قرار میدهیم. خوانندگان مسلما میدانند، نظیر این کتاب یعنی: «قبله عالم ژئوپولیتیک ایران» نوشته یک پژوهشگر سیاسی مستقل نیست، بلکه نوشته و تحلیل و تفسیر، سازمان اطلاعاتی آمریکا، یعنی سیا آمریکا است. لذا در حقیقت ما بابینش سیاستهای آمریکا در رابطه با ایران، و کشورهای همجوار ایران، چه از منظر منطقهای و چه از منظر جهانی، و برنامههای کوتاه مدت و دراز مدت این کشورهای را مورد مطالعه و تفسیر قرار میدهیم. ایران با روسیه تزاری و بعد با رژیم کمو نیستی یعنی اتحاد جماهیر شوروی سابق، طولانیترین مرز کشور را داشت. این کشور قلدور و زورگو، در طول تاریخ در رقابت با سایر قدرتهای استعماری چون امپراطوری عثمانی، و انگلستان، و امپریالیزم آمریکا، صدمات بزرگی به کشور و ملت ایران از جنبه سیاسی –اقتصادی – نظامی، زده است، و بخشهائی از ایران را با نیروی قهریه خود از ایران جدا کرده و بر امپراطوری خود افزوده است. مسلما این قدرتهای سلطه گر چون دو بازی گر شطرنج، در مراحل مختلف بازی خود، از مهرههای بظاهر کم اهمیت، در پیشبرد اهداف سیاسی خود، استفاده میکنند. بهترین نمونه آن، پایان گذاشتن به نظام سلطنتی در ایران توسط آمریکا و همپیمانان این کشور در بهمن ماه ۱۳۵۷، و تحمیل جنگ یعنی جنگ اول خلیج فارس بود. این جنگ دومین جنگ طولانی قرن بیستم پس از جنگ ویتنام بود. (۳۱ شهریور ۱۳۵۹ – مرداد ۱۳۶۷ با قبول آتش بس از سوی دو طرف وبا بجا گذاشتن یک ملیون نفر تلفات و ۱۱۹۰ ملیارد دولار خسارت به دو کشور خاتمه یافت. آری این جنگ را غرب و در راس آن آمریکا، در راستای سیاستهای منطقه خود بر دو ملت ایران و عراق تحمیل کرد. نباید فراموش بکنیم که صدام حسین از سال ۱۹۵۹، رسما در خدمت سازمان اطلاعاتی آمریکا و در خدمت این کشور بود. در پایان نیز همین کشور او را مثل دزدان گردنه به دار آوریخت.
گراهام فولر سه فصل از کتاب خود را با عنوانهای: فصل ۸: ایران و روسیه - فصل ۹: ایران و اتحاد جماهیر شوروی پس از جنگ دوم جهانی – فصل ۱۰: ایران و اتحاد شوروی: شکل مناسبات آینده. به رابطه ایران، با اتحاد جماهیر شوروی سابق و روسیه امروز اختصاص میدهد که این سه فصل ۶۱ صفحه کتاب ۳۲۷ صفحهای گراهام فولر را شامل میشود، به عبارد دیگر: بیش از ۵/ ۱۸درصد کتاب را شامل میشود.
لذا لازم و ضرروی است، تحلیل و تفسیر گراهام فولر را که در واقع تحلیل سازمان اطلاعاتی آمریکا در رابطه با سیاست روسیه با نظام «جمهوری اسلامی» میباشد، مورد مطالعه قرار بدهیم. برای اینکه بر مبنای این تحلیلها است که سیاست کوتاه، میان، دراز مدت آینده آمریکا و متحدان آن کشور در رابطه با ایران و خاورمیانه طراحی میشوند.
* * *
با ایده آلیسم، وباورهای دینی، میتوان یک ملت و یک جامعه را برای مدتی فریب داد، ولی نمیتوان یک ملت و ویک کشور و یک جامعه رابرای همیشه، با باورهای ماوراء طبیعی و متافیزیک اداره کرد.
در فصل هشتم، رابطه دولت ایران در زمان سلطنت رضا شاه، با اتحاد جماهیر شوروی سابق، چنین میخوانیم: محاسبات ایران.
با به قدرت رسیدن رضا شاه پس از جنگ اول جهانی، ایران برای اولین بار توانست در برقراری مناسبات دو جانبه با روسیه، بجای عکس العمل صرف، دست به عمل بزند. از دیدگاه رضا شاه، تغیر حکومت در هردو کشور روسیه و ایران پس از جنگ جهانی اول، فرصت هائی برای قطع وابستگی ایران به همسایه نیرومند شمالی فراهم آورده بود. رضا شاه در هدف خود که استقرار حاکمیت ملی ایران بود، چندین اقدام ضروری را مشخص کرده بود: بیرون راندن نیروهای اتحاد شوروی از خاک ایران، از بین بردن جمهوری کمونیستی در گیلان، و نو سازی و جهت دادن دوباره به داد و ستد شدیداً مورد نیاز میان ایران و روسیه.
رضا شاه برای آنکه بتواند الگوی سیطره روس را درهم بشکند، مشتاق بود که در راه بر قراری مناسبات حسنه با اتحاد شوروی، دست به توافق هائی بزند. نخستین توافق، امضای دوستی سال ۱۹۲۱ بود. که به رغم عبارت هولناک مداخله در مادهً شش آن مناسبات دو کشور بر مبنای قانونی و صحیح استوار میکرد. خلاصه رضا شاه در پی آن بود که مناسبات خود با مسکو را بتدریج به قاعده در آورد ورسمی و مشخص کند و به این ترتیب به رابطه مستقلتر با روسیه دست یابد – در تقابلی شدید با مناسبات بدون قاعده، نابرابر و غیر رسمی، که وجه مشخصه ً دوران مداخله ًتزاری در ایران عهد قاجار بود.
در فصل هشتم، رابطه دولت ایران در زمان سلطنت رضا شاه، با اتحاد جماهیر شوروی سابق، چنین میخوانیم: محاسبات ایران.
رضا شاه، همزمان با این اقدامات، به سمت بهبود امکانات زیر بنائی ایران نیز گام بر میداشت، تا بتواند از زنجیر محدویتهای اتحاد شوروی را قدری سس کند. تصمیم برجسته رضا شاه به احداث راه آهن سراسری ایران در دهه ۱۹۳۰، نخستین گام ایران در جهت احداث یک سیر تجاری جایگزین – از دریای خزر به خلیج فارس –بود. این پروژه، امکانات لازم برای توزیع داخلی محصولات کشاورزی ایران را فراهم آورد، و مهمتر از آن، ورود کالاهای خارجی را از مجاری غیر روسی ممکن ساخت. دومین اقدام رضا شاه، توسعه صنایع در ایران، بخصوص صنایع نساجی بود که فقدان آن یکی از عوامل عمدهً وابستگی به وارد کردن منسوجات از روسیه بود. در نتیجه این اقدامات بود که اتحاد شوروی در حفظ علت اصلی نفوذ خود در ایران به عنوان یک شریک تجاری عمده، با مشکلات فزاینده روبرو شد، در میانه دههً ۱۹۳۰ آلمان از نظر حجم مناسبات اقتصادی با ایران، اتحاد شوروی را پشت سرمی گذاشت. درسال ۱۹۳۸ دادو ستد با اتحاد شوروی عملا متوقف شده بود، زیرا ایران دیگر شرایط تجاری تحمیلی را نمیپذیرفت. این موضوع اتحاد شوروی را عمیقاً آشفته میکرد، زیرا با افزایش قدرت آلمان در اروپا و خاورمیانه به طور کلی همراه بود.
اقدامات رضا شاه در متحول کردن ماهیت مناسبات میان ایران و شوروی، در فاصله دهههای ۱۹۲۰، تا ۱۹۴۰ موفقیتی چشمگیر و گامی مهم در جهت استقلال بیشتر ایران از وابستگی و آسیب پذیری در مقابل قدرت بیگانه بود. با این همه رضا شاه سر انجام در سال ۱۹۴۱ بدست نیروهای سرکوبکر امپریالیسم کلاسیک (به این اصطلاح خوب دقت بکنید: امپریایسم کلاسیک) –روسیه – و بریتانیا – از سلطنت خلع شد و به این ترتیب قربانی بدترین کابوسهای خود شد. ماخذ: صفحات ۱۷۶- ۱۷۷. قبله عالم ژئوپولیتیک ایران.
گراهام فولر اینبار در فصل ۹ - کتاب ژئوپولیتیک که با عنوان: ایران و اتحاد جماهیر شوروی پس از جنگ دوم.
این فصل را مشخص میکند، به یک نکته بسیار مهم اشاره میکند، که متاسفانه یک واقعیت تاریخ یک قرن گذشته ایران است. (دخالت قدرتهای استعماری در ماهیت نظام حکومتی در ایران در راستای منافع این قدرتها. محمد علی شاه – احمد شاه – رضاشاه – محمد رضا شاه، با دخالت مستقیم قدرتهای استعماری خارجی از سلطنت کنار گذاشته شدند و مجبور به ترک ایران گردیدند و هر کدام نیز در خارج از ایران مردند –حتی سخن معروف و تاریخی وینستون چرچیل در رابطه خلع رضا شاه از سلطنت و تبعید اجباری او از کشور. چرچیل این سخن معروف را اعتراف میکند: خودمان آورده بودیم و خودمان هم میبریم.
پسر رضا شاه، محمد رضا شاه، نخستین سالهای خود را (۱۹۴۱) با دو خاطره ًبدشگون و فراموش نشدنی از مقاصد و توانائی اتحاد شوروی نسبت به ایران آغاز کرد: هجوم به ایران و اشغال این کشور توسط اتحاد شوروی و بریتانیا در سال ۱۹۴۱، و وادار کردن پدرش به استعفا، و حمایت اتحاد شوروی از دو جمهوری جدائی طلب کمونیست، به نامهای حکومت شوروی خود مختار آذربایجان و جمهوری شوروی کردستان در مهاباد ۱۹۴۵.
ده سال بعد به محمد رضا یاد آوری شد که قدرت مداخله ً خارجی هنوز در انحصار روسها نیست و فقط از شمال کشور اعمال نمیشود: خود او در سال ۱۹۵۳ با مداخله مشترک و پنهانی بریتانیا و ایالات متحده بار دیگر به قدرت رسید –هنگامی که بینظمیهای ملی گرایانه و بلند مدت ناشی از سیاستهای ملی کردن نفت توسط نخست وزیر وقت، محمد مصدق، موجب فرار شاه از کشور شد ه بود.
بعد گراهام فولر، این اندیشه ا ستعماری قدرت امپریالیستی آمریکا را در لفافه جملات بظاهر بیطرفانه، چنین ادامه میدهد. (...) در واقع هیچ یک از حکومتگران ایران نمیتوانستند اقدامات بالقوه قدرتهای بزرگ را علیه خود نادیده بگیرند: آن عواملی که که در مقابل رقابت ابر قدرتها تخت و تاج شاه را حفظ میکرد عمیقاً ذهن اورا به خود معطوف میکرد. در ک او از جدی بودن خطر شوروی، او را وادار کرد که تعهد عمیقتر ایالات متحده را – تا حد وابستگی به این کشور –جلب کند تا استقلال ایران را در مقابل تهدید شوروی حفظ نماید. منطق تفکر او بر این باور استوار بود که ایالات متحده در هر حالت توانائی آن را دارد که او را از قدرت براند - بنا بر این احساس میکرد که چنین پیوندی، زیان چندانی برای او در بر نخواهد داشت. همچنین به نظر میرسد شاه بر این باور بود که چنانچه ایالات متحده و اتحاد شوروی به مخا لفت جدی بر نخیزند، تاج و تخت او محفوظ خواهد ماند و مادام که تحت حمایت قدرتهای خارجی قرار دارد، هیچ نیروی داخلی جداً او را تهدید نخواهد کرد. این منطق که میراث سنت طولانی مداخله امپریالیستی تا سال ۱۹۵۳ بود، در ذهنیت سیاسی و پادشاهی کشور نقشی کلیدی ایفا میکرد.
سر انجام، پس از آنکه شاه متوفی در نتیجه بینظمیهای ناشی از انقلاب اسلامی ایران در پایان سال ۱۹۷۸ مجبور شد کشور را ترک کند، هرگز بر این سوء ظن فائق نیامد، که احتمالاً ایا لات متحده آمریکا با تشویق بینظمی داخلی، زمینه سقوط او را فراهم آورده است – درست همانطویکه پدرش را وادار به کناره گیری کرده بودند. اما شاه به هیچ وجه اسیر ترسی هولناک از قدرت خارجی نبود. در واقع شاه به موازات تحکیم قدرت خود در کشور و عقد موافقتنامههای امنیتی با قدرتهای خارجی، مرتباً اعتماد به نفس بیشتری بدست میآورد. اتحاد شوروی نیز در مناسبات خود با ایران، شروع به اتخاذ سیاستهای مثبت و تشویقی نمود که سر انجام به کاهش نفوذ شوروی در تفکر ایرانی و برقراری رابطهً مبتنی بر برابری بیشتر میان ایران و اتحاد شوروی منجر شد. (ماخذ: صفحات ۱۷۹-۱۸۰)
بر کناری محمد رضا شاه، و استقرار «جمهوری اسلام ناب محمدی خمینی!!»
هیچ انسان صاحب وجدان و هیچ ایرانی انتظار ندارد که یک مامور سیا آمریکا، در راستای سیاست نو استعماری امپریالیسم آمریکا، رابطه آمریکا با ایران را در راستای وجدان انسانی خود قرین حقیقت بنویسد. سقوط نظام شاهنشاهی در ایران و حاکمیت نظام جهل و خرافات مذهبی و دستگاه آخوندی و به دنبال آن، جنگ ۸ ساله عراق به پشتیبانی آمریکا علیه ایران، توسط آمریکا وانگلیس و هم پیمانان منطقه این دوقدرت در منطقه، یعنی اسرائیل و عربستان طراحی و به اجرا گذاشته شد. در راستای تحلیل این واقعیتها در رابطه با «انقلاب ا سلامی خمینی – یا به عبارت دیگر، ضد انقلاب آخوندی به رهبری خمینی» که در حقیقت در راستای حاکمیت جهل، استبداد دینی در جهان اسلام است، چند لحظه به گذشته بر میگردیم.
جنبشهای استقلال طلبانه ملتهای استعمار شده توسط قدرتهای استعماری، بعد از جنگ دوم، با مبارزات سیاسی و حتی نظامی، بخش بزرگی از مناطق دنیا را در برگرفته بود. خط مشی سیاسی این مبارزات، بر محور ایدئولوژی ناسیونالیزم، (ملی گرائی) استقلال – عدالت اجتماعی، شکل میگرفت. در خاورمیانه، ناسیونالیزم عرب علیه استعمار انگلیس و پایگاه استعماری آن اسرائیل، در آسیا، ملتهای ویتنام، کامبوج، لائوس، با گرایشهای ملی و کمونیستی، در شمال آفریقا، بخشی از مستعمرات انگلیس و فرانسه، این مبارزات توسط ملی گرایان ملتهای عرب شما ل آفریقا، علنا در مبارزات سیاسی، و حتی مسلحانه علیه استعمارگران، در حال مبارزه بودند.
در قاره آسیا، در اول اکتبر ۱۹۴۹، قدرت بزرگی با نظام کمونیستی، در چین به حکومت رسید، و از آن تاریخ، این قدرت بزرگ در معادلات روابط قدرتهای استعماری در مستعمرات آسیائی آنان وارد شد. به عبارت دیگر به مرور مستعمرات دولتهای اروپائی در منطقه شرق آسیا بعد از جنگهای طولانی استقلال طبانهشان، (چون ویتنام، کامبوج – لائوس،..) منطقه تحت نفوذ چین کمونیستی در آمد. در اروپا، بعد از استقرار نظام کمونیستی در روسیه در اکتبر ۱۹۱۷، و شرکت روسیه کمونیستی در جنگ دوم جهانی در کنار متحدین خود آمریکا – انگلیس – فرانسه، شرق اروپا با پیمان یالتا، به منطقه تحت نفوذ روسیه شوروی با نظامهای کمو نیستی، واگذار شد. بقیه مناطق دینا چه آمریکای جنوبی، چه استرالیا، و چه آفریقا و چه خاورمیانه، علاوه بر اینکه باسابقه حد اقل یک قرن و نیم استعمار علنی این مناطق توسط انگلستان، فرانسه، اسپانیا، پرتقال، ایتالیا، بلژیک، این قدرتهای استعماری در این مناطق فرمان روائی میکردند، بعلاوه، کشف معادن نفت درسال ۱۹۰۸ در ایران و بعدها کشف همین ماده انرژی زا، در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، که در حقیقت ماده حیاتی صنایع و اقتصاد جامعه مدرن قرن بیستم بود، وارد معادلات، و معاملات ژئوپولیتیک و ژئواستراتژی قدرتهای بزرگ استعمار گر جهان شد. امروز نیز این ماده حیاتی یعنی نفت و گاز است که در رابطه قدرتهای بزرگ با کشورهای تولید کننده آن، سخن آخر را میزنند.
بحران نفتی:
: (ماخذ ۱) La crise pétrolier - و در زبان فرانسه: Energy crisis در زبان انگلیسی
در اکتبر ۱۹۷۳ وارد فرهنگ اقتصادی و سیاسی دنیا شد. قبل از بحران نفتی ۱۹۷۳، نفت به مقدار کافی، با قیمت ارزان، در بازارهای جهانی به مصرف کنند گان عرضه میشد، اما از اکتبر ۱۹۷۳، این رابطه بهم خورد، و نه تنها مقدار عرضه نفت در سطح جهانی پائین آمد، در مقابل هم قیمت آن بالا رفت و هم بر مقدار تقاضا و مصرف آن اضافه شد. این بحران در درجه اول ناشی از جنگ اعراب و اسرائیل در اکتبر ۱۹۷۳ بود. که اعراب آنرا در تاریخ خود به جنگ رمضان، و اسرائیل با نام جنگ «یوم کیپور» ضبط کردهاند. از آنجائیکه در چنین روزی سیاست محمد رضا شاه در رابطه با دولتهای در حال جنگ، یک موضع مستقل نسبت به آمریکا و غرب بود، و همین موضع گیری شاه ایران، در این جنگ، با آینده او در نقش شاه ایران و تاریخ ایران و روی کار آمدن نظام «جهل و خرافات، جمهوری اسلامی آیت الله خمینی» نقش دارد، چند لحظه روی آن مکث میکنیم.
جنگ اعراب و اسرائیل در اکتبر ۱۹۷۳.
در ۶ اکتبر ۱۹۷۳، زندگی روزانه در اسرائیل بخاطر عید مذهبی یوم کیپور، به تعطیلی شبیه بود. دو دولت عربی، مصر و سوریه این ایام عید اسرائیلی را برای حمله غا فگیرانه علیه اسرائیل، در راستای آزاد کردن آب راه استراتژیک کانال سوئز و تپههای گولان سوریه را از اشغال اسرائیل دست زدند. اگر چه به مرور اسرائیل توانست با سازماندهی ارتش خود از یک شکست حتمی و افتضاح آور نجات بدهد، ولی این جنگ دنیا را با یک پدیده غیر منتظرانه روبرو کرد، که در اصطلاح علم اقتصاد، به «اولین شوک نفتی» مشهور است. قبل از این جنگ قیمت یک بشکه نفت در سال ۱۹۷۰، برابر با: ۸۰/۱ دولار بود. به عبارت دیگر، یک بشکه نفت ارزانتر از یک بشکه کوکاکولا بود. رابطه قدرت کشورهای تولید کننده نفت، با کشورهای مصرف کننده نفت، ناشی از این جنگ عوض شد. کشورهای عربی تولید کننده نفت نمیتوانستند از اهمیت نفت خاورمیانه، در رابطه با کشورهای غربی و پشتیبانان اسرائیل چشم پوشی بکنند.. بعلا وه محمد رضا شاه در این جنگ برای تامین مایحتاج جنگی ارتشهای عربی از طریق کشور شوروی، اجازه پرواز هواپیماهای باری شوروی را از طریق فضای هوائی ایران به مقصد مصر را صادر کرد (همین عمل باعث دوستی عمیق انور الاسادات با محمد رضا شاه شد، و همین عمل هم باعث قتل انورالاسادات توسط تروریستهای اسلامی گردید). ولو اینکه در این جنگ، ایران نفت مورد احتیاج ارتش اسرائیل را نیز تامین میکرد، ولی همین کمک غیر مستقیم ایران به مصر، یعنی اجازه پرواز به هواپیماهای شوروی در راستای کمک به ارتش اعراب، در حقیقت حکم سرنگونی نظام محمد رضا شاه توسط آمریکا، و لابیهای نفتی و صهینویزم بین المللی را صادر کرد. (ماخذ: ۲)
بعالاوه فراموش نکنیم که محمد رضا شاه با «انقلاب سفید» خود، آزادی زنان، برابری حقوق فردی و اجتماعی زنان، تقسیم اراضی، سهیم کردن کارگران در سود کارخانه، قشرروحانیون ارتجاعی چون آیت الله خمینی را و دستگاه وا پسگرای روحانیت را ناراضی کرده بود، اینبار لابیهای نفتی آمریکا، که قدرت واقعی حکومت در آمریکا را دردست دارند، همراه با صهیونیزم بین المللی، در مخالفت با شاه، همپیمانان استراتژیک خود، یعنی: قشر ارتجاعی جامعه ایران، در راس آن دستگاه روحانیت را انتخاب کردند. فراموش نکنیم، که آیت الله خمینی در مخالفت با انقلاب سفید شاه و تقسیم اراضی وبرابری حقوق فردی و اجتماعی زنان در ایران، مجبور به مهاجرت به عراق شده بود. بعلاوه محمد رضا شاه در سال ۱۹۷۱ میلادی برابر با سال ۱۳۵۰ هجری شمسی، جشنهای شاهنشاهی را از ۲۰ تا۲۴ مهرماه با دعوت سران کشورهای مهم جهان راه انداخته بود، و با سوگند بر آرامگاه کوروش کبیر،: کوروش آرام بخواب ما بیدار هستیم، در رویاهای بلند پروازیها خود سیر میکرد، که بحران نفت، و کمک غیر مستقیم شاه ایران به انورالاسادات، و حافظ الاسد، و بالارفتن قیمت نفت از بشکه ۳ دولار به ۱۲ دولار، در عرض ۳ ماه آخرسال ۱۹۷۳، قدرتهای غربی را بر آن داشت که: که کشتیبان را سیاست دگر آمد.
استعمار انگلیس از سال ۱۸۸۳ تا ۱۹۵۶، یعنی بعد از انقلاب ۱۹۵۲ مصر و دومین ریاست جمهوری مصر جمال عبدالناصر رسماً در مصر حضور داشتند. در این مدت پیر استعمار، برای نگه داشتن ملت مسلمان مصر در جهل و خرافات، توسط علمای الازهر، و شخصیتهای وابسته به استعمار انگلیس ولژ فراماسونی چون سید جمالدین اسد آبادی، سید قطب، و حسن البنا و داماد او سعید رمضان، «اسلام سیاسی» را با سازمان بظاهر سیاسی و مذهبی بنام: «اخوان المسلمین»، که شاخه ایرانی آن «فدائیان اسلام» هستند، را بنا گذاشته است و با ایجاد دولت اسرائیل، یعنی پایگاه نظامی استعمار نوین غرب، از این طریق، بر هستی مادی و معنوی ملتهای مسلمان همراه با سایر قدرتهای استعماری و متحد اناش حاکم شدهاند.
آوردن اندیشههای ارتجاعی قرون وسطائی زیر پوشش: جمهوری اسلامی به رهبری روح الله خمینی، و به دنبال آن ۸ سال جنگ خانمانسور عراق علیه ایران با دخالت مستقیم آمریکا، و نابودی زیربنای اقتصادی و نیروی انسانی تحصیل کرده، هر دو کشور نفت خیز ایران و عراق، در راستای همین سیاست استعماری و امپریالیستی آمریکا و متحدان او بود. امروز همین سناریو، با نام: بهار عرب – وطرح خاورمیانه بزرگ ژرژ دبلیو بوش در حال طراحی است، که تجزیه ایران در راستای این این هدف، بخشی از برنامههای این قدرتهای استعماری هستند.
کتاب گراهام فولر، یک اثر دسته جمعی گروه و سازمان اطلاعاتی آمریکا، بیشتر در راستای به گمراهی کشیدن قشر تحصیل کرده، و وطن دوست کشور ایران است. بزرگترین همپیمانان قدرتهای استعماری در کشورهای اسلامی، دستگاه دین سیاسی است، که در حقیقت، استعمار از این طریق با استفاده و سوء استفاده از فقر فرهنگ سیاسی توده مردم، سعی بر اجرای سیاستهای خود یعنی غارت ثروتهای مادی و معنوی کشورهای مسلمان میکند. برحسب تصادف نیست که از ۵۷ کشور مسلمان در جهان، با این همه ثروتهای طبیعی، برای نمونه، یک کشور پیشرفته از منظر علمی، اقتصادی، با نظام دموکراتیک، نظام برخاسته از رای آزاد ملت، و نظام سیاسی که در آن جدائی دین از سیاست، اصل خلل ناپذیر و حقوق ملت شناخته شود وجود ندارد. (ادامه دارد)
ادامه دارد.
پاریس ۱۹ آوریل ۲۰۱۳.
کاظم رنجبر دکتر درجامعهشناسی سیاسی.
Kazem.randjbar@yahoo.fr
اقتباس بطور اختصار، و یا کامل، با ذکر نام نویسنده و نام سایت، کاملا آزاد است.
ماخذ :
1-
http://fr.wikipedia.org/wiki/Premier_choc_p%C3%A9trolier
2-
http://fr.wikipedia.org/wiki/Guerre_du_Kippour