qaderwirya@yahoo.com
علیرغم روابط گستردەی جنبش کرد در کردستان عراق با دو رژیم پادشاهی و جمهوری اسلامی، هر دو رژیم هر زمان کە لازم دانستەاند، دوستان کرد بی غل و غش خود را فدای مصالح سیاسی خود کردەاند. رژیم پادشاهی با امضای موافقتنامەی شوم الجزائر با رژیم بعث، جنبش کرد در این بخش از کردستان را فدای مصالح خود در "اروندرود" کرد و پانهادن بر دریایی از اشک و خون جنبش کرد را در راستای توسعەی استیلای خویش بر آبهای مشترک با عراق، امری عادی دانست. جمهوری اسلامی نیز از روزی کە کرد در اقلیم کردستان از پارلمان و حاکمیت خویش برخوردار گشتە، هموارە یکی از اضلاع مثلث توطئە علیە منطقەای در عراق بودە کە دارای یک قوارەی سیاسی کردی است. در واقع بە جای احترام بە ثمرەی مبارزە و ارادەی آزادیخواهانەی ملت کرد در این بخش از کردستان و برسمیت شناختن آن، بە شیوەهای گوناگون در راستای برهم زدن ثبات این منطقە تلاش کردە و هیچگاە از تحت فشار قرار دادن آن دریغ نورزیدەاست.
اما علیرغم کلیەی خصومتهای منطقەای، اقلیم کردستان بە سوی رشد و شکوفایی گام برمیدارد. هرکسی کە از هولیر، سلیمانیە و دهوک دیدن نماید، تصور نمیکند کە این اقلیم از لحاظ اقتصادی و زندگی و گذران مردم، از نظر آزادی و دمکراسی و حقوق بشر، از منظر امنیت و رفاە، از لحاظ حضور شرکتهای اقتصادی و تجاری خارجی، از نظر فرهنگی و غیرە بخشی از خاک عراق است. پایەهای خودمدیریتی و آزادی کردها بطور روز افزونی در حال استحکام است و تازە بازگشت بە گذشتە امری است غیر قابل تصور. این واقعیتی است کە "صادق زیبا کلام" تحلیلگر سیاسی و استاد دانشگاه، در اواخر اسفند ماه 91 کە جهت شرکت در مراسم گرامیداشت یاد و خاطرەی حلبچە و انفال بە اقلیم کردستان سفر کردەبود، دریافتەاست. اما از دیدگاه این تحلیلگر سیاسی ایرانی تنها یک اشکال وجود دارد و آن اینکە: ایران و ایرانیان کە از لحاظ زبان، تمدن و فرهنگ از اعراب و ترکها و اروپاییان و آمریکا و همەی جهان بە کردها نزدیکترند در اقلیم کردستان حضور ندارند: "همە بودند الی ایران و ایرانیها"! این در حالیست کە بگفتەی نامبردە طی 30 سال گذشتە، صدها هزار تن از کردهای این بخش از کردستان کە در گذشتە آوارە و ساکن ایران بودەاند و خود و نسلهای دوم و سوم آنها در آنجا بسربردە و بزرگ شدەاند و بە تحصیلات خود ادامە دادەاند، اکنون بازگشتە و در ادارەی اقلیم کردستان شرکت دارند.
البتە ایران در سایەی جمهوری اسلامی تنها در اقلیم کردستان، فرصتها را از دست ندادەاست. همانگونە کە زیبا کلام نیز اشارە میکند در افغانستان، کشورهای حاشیەی خلیج، آذربایجان، قفقاز و جمهوریهای آسیای میانە نیز با همان سرنوشت مواجە بودەاست. چنین بنظر میرسد در سوریە و لبنان و عراق هم دستاوردی بیش از این نداشتە باشد.
علت این فرصت از دست دادنها چیست؟ رژیم ایران، روابط و مناسبات خود با جنبشها، ملتها و کشورهای دیگر را بر این اساس برقرار میسازد کە آنها خود را با مصالح ایدئولوژیک و سیاسی این رژیم وفق دادە و مصالح ملی خود را در اینراە قربانی نمایند. بە آمریکا و غرب پشت کردە و بە دشمنی با آنها بپردازند و بە بخشی از درگیری جمهوری اسلامی با غرب و همپیمانان منطقەای آن بدل گردند. اما ملتها و کشورهای اطراف از چنین رابطە و مناسباتی با جمهوری اسلامی چە دستاوردی خواهند داشت و در اینگونە هم پیمانیها چە سودی عایدشان خواهد شد؟ بعنوان مثال حکومت و مردم اقلیم کردستان بخاطر چە چیزی باید بە غرب بی توجهی کردە و بە جمهوری اسلامی روی آورند و همەی درهای خود را بروی آن بگشایند؟ بخاطر اینکە تا کنون نیز حاضر نیست پارلمان و حکومت و پرچم کردستان را برسمیت بشناسد؟ بخاطر اینکە تا کنون نیز تأمین بخشی از حقوق ملت کرد و استقرار یک اقلیم فدرال برای کردها در عڕاق را امری پر مخاطرە میداند؟ بخاطر اینکە قادر بە تحمل آزادی و دمکراسی موجود در این اقلیم نیست و بە هر شیوەای با آن بە مقابلە برمیخیزد؟ بخاطر آنکە ملت کرد را در کشور خود بە شدیدترین شیوە سرکوب میکند و آنانرا از ابتداییترین آزادیها محروم مینماید؟
از دست دادن فرصت در رابطە با کردستان و ملت کرد، حق بی چون و چرای این رژیم و تمامی دولتهایی است کە در ظاهر دوست این ملت بودە و در ماهیت خویش مخالف پیشرفت مسألەی کرد و وجود کرد و کردستان بعنوان یک فاکتور سیاسی در منطقە هستند. حال چە وقت میخواهند بە این واقعیت پی ببرند و دیگر بیش از این "فرصتها را از دست ندهند"، خود دانند.