مدرسه فمینیستی: «زنان در روزگارشان؛ تاریخ فمینیسم در غرب» عنوان اثری ارزنده و قابل بحث از خانم مارلین لگیت مورخ اروپای مدرن است که با ترجمه خانم نیلوفر مهدیان در ۶۰۰ صفحه، توسط نشر نی روانه بازار نشر شده است.
مارلین لگیت که در حال حاضر مدرس دانشگاه کاپیلانو در ونکوور کانادا است، تاکنون مقالات متعددی در مورد تاریخ فمینیسم نوشته و درجه دکترای خود را در رشته تاریخ از دانشگاه ییل دریافت کرده است. کار مستمر این پژوهشگر بر روی تاریخ زنان با نوشتن کتاب زنان در روزگارشان در سال ۲۰۰۱ به سرانجام برجستهای رسیده است.
مارلین لگیت شرایط زندگی فردی و اجتماعی زنان را با مروری کامل و همه جانبه بر رخدادهای جنبش فمینیستی غرب از پیش از قرون وسطی تا سالهای متاخر قرن بیستم زیر چتر روایت خود گرفته است. هر ده فصل کتاب با ارائه یک مقدمه تاریخی و اطلاعات زمانی، اقدام به استفاده گزیدهای مختصر از اسناد و منابع اصلی که بعضا متون تاریخی و فمینیستی است کرده و به این شکل یک تاریخچه کامل برای هر موضوع ارائه کرده است. او با ارائه یک چشم انداز غنی و خواندنی از چالشها و چالشگران هنجارهای جنسی در بیست قرن گذشته، به تفصیل از نقشهای فردی و گروهی زنان در جامعه ابتدایی مسیحیت، انقلابهای اروپای مدرن، جنبش حق رای و موج دوم فمینیسم در قرن ۱۹ و ۲۰ سخن گفته است.
در تمام فصول کتاب، مارلین لگیت مرز روشنی میان فعالیتهای اعتراضی زنان به شکل فردی و اقدامات هوشیارانه سازمانی توسط گروهی دیگر از زنان کشیده و به این ترتیب تاریخ فمینیسم را به سه مرحله تقسیم میکند. مرحله اول: که در آن هر زنی به تنهایی علیه هنجارهای جنسیتی در سطح فردی دست به اعتراض میزند (دوران آغازین مسیحیت و قرون وسطی). مرحله دوم: که در آن تمامی سازمانها، یک سازمان برای کمک به نوع بشر هستند و بخش مجزایی به نگاههای فمینیستی اختصاص ندارد (رنسانس واصلاحات). مرحله سوم: که دوران ظهور جنبشهای فمینیستی در قرن هجدهم میلادی است. در تمامی این سه مرحله لگیت چگونگی تاثیرات طبقه،نژاد و اخلاقیات حاکم را در شکل دادن به تغییرات زندگی زنان و انگیزههای مخالفت علیه هنجارهای جنسیتی بررسی میکند.
گستردگی جغرافیایی مورد اشاره در کتاب نیز از دیگر امتیازات این اثر برزگ تاریخی است. وقتی جزیی از عنوان کتاب تاریخ فمینیسم در غرب است؛ لگیت به این مفهوم در معنای جغرافیایی آن در سرتاسر کتاب نیز وفادار مانده به گونهای که منظور او از اروپا تنها بریتانیا، فرانسه یا آلمان نیست، بلکه گسترهای از آنچه برای زنان در اتریش، هلند، اسپانیا، ایتالیا، پرتقال و حتی اروپای شرقی رخ داده رانیز در برگرفته و در آمریکای شمالی به ایالات متحده آمریکا و کانادا نیز میرسد. غرب در کتاب لگیت شامل تمام سرزمینهای غربی و همه اتفاقاتی که در رابطه با جنبش زنان رخ داده، میشود. گستره جغرافیایی وسیع و منحصر به فرد مورد توجه این نویسنده، وجه تسمیه ارزشمند این اثر در مقایسه با آثار مشابه جهانی است که تاریخ جنبش زنان در غرب را خواسته یا ناخواسته محدود به بریتانیا و ایالات متحده آمریکا میدانند.
برای ترجمه چنین اثر برجستهای در حوزه فمینیسم باید به خانم نیلوفر مهدیان تبریک فراوان گفت. خانم مهدیان پیش از این نیز کتابی ارزشمند با نام فلسفه سیاسی فمینیسم را نیز ترجمه کردهاند. این ترجمه ایشان نیز بسیار روان و خواندنی است. حجم بالای این کتاب برای ترجمه، نفس و توانی میخواهد که قطعا در چنته دانش و حوصله کمتر کسی وجود دارد. ترجمه این اثر دارای ارزش علمی زیادی در حوزه مطالعات زنان است که علاوه بر تحسین توانمندی فردی مترجم، نوید دهنده بهرهمندی عرصه مطالعات زنان ایران از یک مترجم توانمند است.
نسخه اصلی کتاب شامل یک مقدمه دو صفحهای به قلم نویسنده است که علاوه بر معرفی خود به عنوان یک مادر و معلم و فعالیتهای حرفه ایاش درزمینه تاریخ، اذعان میکند که در این کتاب تلاش دارد تا تنها یک بخش از تاریخ زنان یعنی قسمت اروپایی و آمریکایی آن را تشریح کند. حذف این مقدمه توسط مترجم یا ناشر باعث شده که خواننده، بدون تصویر ذهنی از نویسنده به متن کتاب وارد شود.
مقدمهای که برکتاب توسط مترجم نوشته شده البته نیازمند صرف وقت بیشتر برای تکمیل و ارائه حداق لاطلاعات علمی در خصوص نویسنده، فعالیتهای علمی وی و نام بردن از دیگر آثار وی و همچنین محتوای کتاب است که امید میرود در چاپهای بعدی مورد دقت و توجه بیشتری قرار گیرد. چه بسا که نوشتن یک مقدمه جامع و آگاهی دهنده از طرف مترجم بر چنین ترجمه ارزشمندی میتواند تمایلات بیشتری برای مطالعه این کتاب برجسته را به دنبال آورد. چقدر خوب میشد اگر ترجمه تحسین برانگیز این کتاب با نوشتهای از یکی از زنان فعال کشورمان نیز همراه شود چرا که ترجمه آثار برجسته جهانی با آراسته شدن به سخن بزرگان عرصه بومی خواندنیتر هم خواهد شد.
از نشر نی نیز به عنوان یک انتشارات فعال در حوزه علوم انسانی انتظار میرود تا یک مقدمه ناشرانه مبنی بر دلایل نشر کتاب ارائه دهد که متاسفانه جای این حرکت ناشر نیز در نشر این کتاب خالی است. توضیح پشت جلد کتاب گزیدهای از همان مقدمهای است که به هیچ وجه رسا نیست در حالیکه پشت جلد میتواند فضای بسیار خوبی برای یک معرفی گذرا از نویسنده و مترجم به همراه چاپ تصویر کوچکی از چهره آنان باشد.
ویراستاری منیژه نجم عراقی به عنوان مترجم برجسته حوزه فمینیسم از جمله امتیازات بینظیر این ترجمه است. این ترجمه با تمام امتیازات شمرده شده پیش، در میان متنهای فارسی در دسترس، متنی مغتنم است. محدود بودن تعداد متون ترجمه شده در خصوص تاریخ فمینیسم از یک سو و کامل و جامع بودن این کتاب از سوی دیگر؛ دلایلی برای توجه بیشتر به این کتاب است. به عنوان یک خواننده علاقمند، خواندن این کتاب را به همه علاقمندان مسائل زنان توصیه میکنم چرا که گزارش کامل و جامعی است از آنچه بر فمینیسم در مغرب زمین گذشته است.