نهمین دورۀ مراسم تندیس صدیقه دولت آبادی در حوزۀ مطالعات زنان دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۱، از ۱۴ تا ۱۶ با حضور جمعی از فعالان جنبش زنان برگزار شد.
در آغاز، مریم میرزانژاد پس از خیر مقدم به حاضران، به توضیح دربارۀ این مسئله پرداخت که مراسم اهدای جوایز تندیس از ابتدا همزمان با ۸ مارس، روز جهانی زن برگزار شده است، اما در سال گذشته ما نتوانستیم به دلایلی این رسم را حفظ و مراسم را به موقع خودش برگزار کنیم.
وی سپس شمهای دربارۀ تاریخچۀ هشت مارس، روز جهانی زن، صحبت کرد، با این مضمون که، تاریخ روز جهانى زن هم زمان تاریخ مبارزه سیاسى و اجتماعى علیه تبعیض است. این روز، روز همبستگى براى مبارزه در راه برابرى حقوق و شرایط بهتر کارى و زندگى زنان است.
نخستین سخنران، شیوا دولت آبادی بود که به مناسبت مراسم تندیس صدیقه دولت آبادی، نکات دیگری از خصوصیات این شخصیت برجستۀ جنبش زنان ایران را یادآور شد. او با بیان اینکه مایۀ افتخار من است که همفامیل چنین بانویی هستم، به مقایسه شرایط کنونی و شرایطی که صدیقه دولتآبادی در آن زندگی میکرد پرداخت و گفت، پیشرفتهای صورت گرفته در دنیای اطلاعات باعث شده که اینک زندگی متفاوتی را تجربه کنیم و در واقع زمینه برای رشد جایگاه زن فراهم شده است و ما، با توجه به تغییر شرایط، باید کارهای عمدهتری در راستای دفاع از حقوق زنان انجام دهیم. این فعال حقوق کودکان و زنان با بیان اینکه، باید قدر یک دیگر را بدانیم، قدر کسانی که در راه آرمانهای مشترکی که داریم، ایستاده و آن را ادامه میدهند، افزود: ما باید فارغ از هر سلیقهای که داریم در کنار هم و زیر یک سقف باشیم.
پس از آن، پیام سیمین بهبهانی، عضو افتخاری هیئت امنای کتابخانۀ صدیقه دولت آبادی، که متاسفانه به دلیل کسالت امکان حضور در مراسم را نداشت خوانده شد:
دوستان گرامی
نازنین بانوان کشور باستانیم ایران! آرزو داشتم که مثل هرسال و هرماه و هرهفته در کنار شما باشم و شاهد تلاشهای پر ارجتان شوم و کوشش صادقانهٔ شما را در راه آزادی و سرفرازی زنان ایران ستایش کنم. افسوس که بیماری امانم نداد.
شما زادگان زنانی هستید که از قرنها پیش همگام و همراه و برابر با مردان کمر به خدمت به این آب و خاک بستهاند، شک نیست که چنین زنانی تا جان در تن و نفس در سینه دارند در راه خدمت به کشور خواهند کوشید.
از راه دور درود و سپاس خود را تقدیم آستانتان میکنم و روز زن را به شما تبریک میگویم و تثبیت جایگاه تندیس زنده یاد صدیقهٔ دولت آبادی را به شما و همت شما شادباش میگویم.
خدای یگانه یارتان باد
سیمین بهبهانی
چهارده اسفند هزار و سیصد و نود و یک
در پی آن مجری برنامه، مریم میرزانژاد، اعلام داشت که در سال جاری متاسفانه تندیس صدیقه دولت آبادی برندهای نداشته است اما هیئت داوران سه کتاب را به دلیل برخی ویژگیهای قابل توجه برگزیده، که خواندن آنها را به طور جدی توصیه میکند و لازم میداند که برای معرفی بهتر این کتابها توضیحهایی دربارۀ هرکدام بدهد.
ابتدا نوشین کشاورزنیا به معرفی مهین بانو پرداخت و گفت: این کتاب را میتوان جزو کتابهای تاریخ شفاهی زنان محسوب کرد، و در مورد یک شاهزاده خانم قاجار، دختر شجاع السلطنه ملک منصور میرزا و صبیه الدوله، و همسر آخرین ولیعهد سلسلۀ قاجار، است که در فرنگ تحصیل کرده و در هشتاد سالگی تصمیم میگیرد خاطرات خود را در پاریس و با کمک فرخ غفاری روی نوار بیاورد. او، ضمن گفتن اینکه مهین بانو که ۱۱۲ سال پیش و در کاخ گلستان به دنیا آمده، در این کتاب تصویر روشنی از روابط طبقۀ خودش به خواننده میدهد، قطعهای از کتاب را خواند که جزو خاطرات کودکی مهین بانو از مکتب رفتن و کتک خوردن است:
روزها یک ملاباشی برایمان آورده بودند که از صبح تا ظهر میرفتیم مکتب خانۀ خصوصی. ظهر میآمدیم خانه، ناهار میخوردیم و دوباره بر میگشتیم به مکتب. ما به ملاباشی، آم باشی میگفتیم، یعنی آقاملا باشی… ما روزها که در مکتب با ملاباشی بودیم اگر احتیاج به دست به آب داشتیم یا از ترس یا از خجالت نمیتوانستیم حرفی بزنیم. همین طور نشسته بودیم و کتاب و غیره هم پهن بود. یعنی جرات نمیکردیم به آم باشی بگوییم که باید بیرون برویم. آن وقت داداش عادتش این بود که وقتی از مکتب میآمدیم، بایستی ادرار میکرد… همه ما ایستاده بودیم و او جلو ما ادرار میکرد. یعنی داداش جلو میایستاد و فواره میزد. ما هم از زیر فوارهاش میدویدیم و بدو بدو رد میشدیم. به تقی کیکاوس، پسر داییام که میرسید، محصوصا فواره را میآورد پایین… هر روز همین بساط بود، او نجس میشد. او یا یکی دیگر لابد میرفت شکایت میکرد و داداش کتکه را میخورد.
سخنران بعدی نیره توکلی بود که به معرفی کتاب هشت رساله در بیان احوال زنان، گردآوری و تصحیح روح انگیز کراچی، پرداخت. نیره توکلی بر اهمیت این کتاب تاکید کرد و گفت که این هشت رساله دیدگاهی را که نسبت به زنان در بخش اعظم ۳۰۰ سال گذشته بر ادبیات ایران حاکم بوده است به نمایش میگذارد. او زحمات خانم کراچی را ستود و بخصوص توجه حضار را به اطلاعات تکمیلی همراه با هر متن و تصویر یک صفحه از اصل متن جلب کرد. او بخشهایی از نقاط مختلف کتاب را خواند، و به یادآوری نقدهایی پرداخت که خود وی و دیگران بر کیمیای سعادت امام محمد غزالی نوشتهاند، که به گفتۀ خانم کراچی نفوذ آرا و عقاید او بر نویسندگان متون تربیتی انکار ناپذیر است. او همچنین به دو معنایی بودن صفتهایی مانند غیرت اشاره کرد، که در مورد زن یا معنای حسادت میگیرد و مذموم شمرده میشود و یا به همان معنای غیرت اما، بیشتر در رابطه با تعدد زوجات، نه چندان در خور اعتنا تلقی میشود، در حالی که در مرد صفت معتبر و در خور اعتنا و جزو مردانگی به حساب میآید.
نیره توکلی چند بخش کوتاه از کتاب را خواند، و از جمله بخشی از سلوک النساء نوشته علی بن حسام الدین، از علمای بزرگ حدیث متولد برهانپور هند:
بدان که چنانچه حق مادر بر پسر است، آن چنان حق شوهر بر زن است؛ به حدی که اگر به غیر خدای تعالی کسی را سجده روا بودی زن برای شوهر سجده کردی. و اگر این شوهر را مثلا از سر تا پا جراحت باشد که خون و ریم از آن جراحات سیلان کند، و این زن آن همه را به زبان بلیسد، هنوز حق شوهر ادا نکرده باشد..
سپس از خانم کراچی درخواست شد که خودشان چند کلمهای دربارۀ کتاب هشت رساله صحبت کنند. ایشان شمهای دربارۀ جستجو در متنهای بیشمار، و در نهایت فرایند گزینش این ۸ متن از میان ۶۲ متن، که در اصل هم ۱۰ متن بود، اما دو رسالۀ آن سانسور شد، صحبت کرد و گفت، واقعا متون این کتاب بسیار آزارنده بود به نحوی که زنان را از جایگاه انسانی به جایگاه حقیری تنزل میدهد. خانم کراچی گفت، رسالههای انتخاب شده به نحوی بیانگر تاریخ اجتماعی زنان ایرانی از دوران صفویه و اواخر دورۀ قاجار است، و گرچه خواندن رسالههای این کتاب برای من آزاردهنده بود و هرکدام را که میخواندم عصبانی میشدم، در واقع با انتشار این کتاب میخواستم بیان کنم که زنان ایرانی از چه راههایی عبور کردند چه تیره راههایی را مادربزرگان ما طی کردند که ما به اینجا رسیدهایم.
در نوشتن مقدمه و در برخی موارد پیشگفتار برای یک متن هم تلاش خانم کراچی معطوف به ارائه تصویری از جایگاه زن در ادبیات تعلیمی طی ۳۰۰ سال گذشته بوده است، چنان که برای محققان بعدی قابل استفاده باشد و به شناخت ریشههای تاریخی هویت زن ایرانی، جایگاه زن در جامعه و فراهم آوردن مرجعی بیطرفانه و مستند تا جای ممکن و به رغم تمامی موانع در مطالعات زنان یاری رساند.
وی در پاسخ به سؤالی دربارۀ تاثیر مسائل دینی در وضعیت زنان با توجه به رسالههایی که در این کتاب آمده است، اظهار داشت، مسائل دینی برسرنوشت زنان تاثیر مستقیمی داشته است. دو رسالۀ این کتاب مربوط به دوران صفویه است و با مطالعۀ آنها میبینیم که دین محور همه چیز بوده است.
کتاب آخر، که فتانه عبدالحسنی دربارهاش صحبت کرد، خاطرات مهرانگیز دولتشاهی بود. وی در توضیح دربارۀ این کتاب گفت، خاطرات مهرانگیز دولتشاهی از نگاه یک زن به تاریخ پرداخته است. بازبینی تاریخ از نگاه زنان اهمیت بسیاردارد زیرا ما را با ابعاد متفاوتی از زندگی زن ایرانی آشنا میسازد و به ما این فرصت را میدهد که درک صحیح تری از روایتهای تاریخی داشته باشیم. همیشه گذشته بخشی از آینده است و برای آنکه بتوانیم آیندهٔ بهتری داشته باشیم دیدن درست گذشته میتواند کمک بسیاری بکند.
این روایت زنی است از شاهزادگان قاجار که دوران تحصیل خود را در طول جنگ جهانی دوم در آلمان گذرانده، شغلهای مهمی در زمان پهلوی دوم داشته است، به عنوان وکیل مجلس و نخستین زن سفیر در امور سیاسی مداخله میکند. اهمیت نقش او در سیاست جالب است. زیرا دغدغههای زنانۀ او و تلاشهای فراوانش برای تغییر قوانین به نفع زنان بسیار پر اهمیت است. فعالیت در عرصۀ عمومی و بین المللی به طور جدی و پیگیر با وجود ممانعتهای بسیار در آن دوره که هنوز زنان سخت میتوانستند خود را در محیطهایی غیر از خانه نشان دهند از وجههای تمایز او است. مهرانگیز دولتشاهی مشاور مادام العمر شورای بین المللی زنان نیز بوده است، که در کتاب خود مفصل به این تجربه میپردازد.
کتاب از نظر سیاسی اجتماعی و تاریخی دارای نکات پراهمیت است و میتواند منبعی مورد استفادۀ پژوهشگران باشد؛ همچنین با روایت آسان خود میتواند برای افرادی که علاقهمند به خواندن تاریخ هستند نیز جذاب باشد. در ادامۀ این سخنان، فتانه عبدالحسینی به خواندن بخشی از مقدمۀ کتاب خاطرات مهرانگیز دولتشاهی پرداخت:
مهرانگیز دولتشاهی از روایت کنندگان طرح تاریخ شفاهی ایران است که بیش از سه دهه عمر خود را صرف امور زنان در ایران کرد. وی در آلمان به تحصیلات عالیه دانشگاهی پرداخت و موفق به دریافت دکترا در رشتۀ علوم اجتماعی شد. بخش عمدۀ فعالیتهای مهرانگیز دولتشاهی در امور زنان که از سال ۱۳۲۵ ش. شروع شد، شامل خدمت در سازمان تامین اجتماعی و انجمن حمایت از زندانیان، تاسیس «جمعیت راه نو»، طراح و مبتکر «قانون حمایت خانواده» میشود… وی در حالی که سالهای پایانی خود را با بیماری میگذارند، در مهرماه ۱۳۸۷ ش. در ۹۱ سالگی در پاریس درگذشت.
در پایان این مراسم، نسترن موسوی گزارش هیئت داوران نهمین دورۀ برگزاری تندیس صدیقه دولت آبادی را خواند.
http://sedighedolatabadi.org/?p=425