فکر تعامل فعالیت کترهای حافظه، مشعر، و برخی کارکردهای ۱۰۰گانه مغز مانند برنامه ریزی، منطق، خلاقیت، تخیل، عواطف، درک محیط، شخصیت، حال روحی، انگیزه، حل معضل است. انواع فکر مربوط به زبان، عواطف، غرایز، حسهای پیرامونی، تجسم فضای ۳-بعدی، تسلسل زمان میباشند. حسهای پیرامونی عبارتند از: بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی، پوستی دما/ فشار/ درد، حرکتی.
یک عاشق با غرایز و عواطف، یک نقاش با خطوط و رنگها، یک موسیقیدان با نتها و میزان فکر میکند. یک شاعر با کلمات و موضوع، یک شیمیدان با علامتها و فرمولها، یک معمار با حجمها و ارقام فکر میکند. فکر در قالبهای گوناگون مانند کلام، شیئی، رنگ، چینش، حجم، صوت، عاطفه، حرکت میتواند بیان شود. فکر کترهای از ۱۲ تا ۵۰ هزار در شبانه روز، در خواب و بیداری، در مغز بخاطر فغالیت حافظه غیرارادی جریان دارد. فکر ارادی بنا بر انگیزه فرد بر فکرهای کترهای سوار شده؛ گاهی تلاقی آنها یا عصبهای ربط به خوشههای حافظه تداعی ۲ مقوله نامرتبط را پدید میآورد.
بیان ۶۵ % عاطفه و ۳۵% زبان است. شعر حاشیه زبان را عمده کرده؛ عاطفه را که صمیمیت شعر را میرساند نادیده میگیرد. بیان تنها نوشتاری نبوده؛ میتواند حرکتی، حسی، عاطفی باشد. زبان از یک پیش زمینه یادگیری در مرحله کودکی، جوانی؛ سخنگویی در مرحله بعد، با ژستهای عضلانی و لحن اجرا برخوردار است. هر فردی فکرهای زیبا دارد؛ ولی با آموزش و خلاقت است که این فکرها به مرحله ادبی ارتقاء میباند. لذا در اعضای خانواده فرزندی با آموزش و خلاقیت ادیب، هنرمند، عالم میشود؛ اگرچه همه فرزندان تا ۲۰% استعدادهای فرهنگی را بارث دارند.
در زبانشناسی مقولهای بنام idiolect است که دال بر ضبط عبارتها، جملات، امثال در زبان رایج بین مردم - چه در حافظه چه در نوشتار- میکند. ایدیولکت ۲ بخش لغتنامهای و کاربردی دارد. دهخدا، شاملو نمونههای درخشان کارکنان لغتنامه ایند. آنها هر واژه را در بافتار کاربردی در زبان محاوره و ادبی در لغتنامههای خود معنی کردهاند.
حافظ و هدایت نمونههای درخشان کاربردی ایدیولکت در ادبیاتاند. این ۲ مولف کلمات را در بافتار محرم کلامی از زبان رایج میدانی یا کتبی بکار میبرند. لذا بین گزینش کلمات در جملههای آنها یک لایه ملاطی وجود دارد. این لایه دربرگیرنده زبان کاربردی در موقعیتهای مشخص بین مردم زمانشان یا متون ادبی مورد نظرشان میباشد. لذا کلمات معلق نبوده؛ به تار عنکبوت کاربردی میدانی یا کتبی با ساختار در ژرفا / معنی متصلند.
باز تولید زبان در مثلث بروکا بر اساس حافظه عاطفی و زبانی زمانبندی میشود. برخی آدمها استعداد بخاطر سپردن موقعیت/ اپیزد و نحوه بیان کلمه را در لحظه یادگیری داشته؛ این در مثلث ورنیکه در کورتکس انجام میشود. در میان این گروه بااستعداد، قلیلی از ودیعه باز تولید در مثلث بروکا با تقلید/ بازسازی نحوه اجرای سخن، برخوردارند.
استعداد بازسازی در اجرا و نمایش تاثیر بسزایی در بیننده میگذارد. بویژه در کمدی در گزینش کلمات، دستور چینش واژهها، عبارت سازی، تلفظ، ژستهای سر و دست، اصطلاحها – ایدیولکت بسیار موثر است. هنرپیشگانی مانند ارحام صدر نمونهٔ درخشان این استعداد تولید دقیق زبان در موقعیت مشخصاند. بیژن مفید، وحدت، تابش- نمونههای درخشان در کاربرد ایدیولکتاند. آنها ایدیولکت محیط کودکی خود را دقیق، خلاقانه با انطباق با شرایط لحظه، روی صحنه باز تولید میکردند. از گویش اصفهانی به تهرانی/ فارسی نمونههای هنرپیشگان فوق را میتوان آورد. ولی آیا ایدیولکت گویشهای کردی، گیل، مازنی، آذری به تهرانی ترابری پذیراند؟
مولفان کوچی با یک زبان در کودکی، زبان دیگری در جوانی برای تحصیل، شاید زبان سومی در مسنی برای خلق ادبیات- از استعداد idiolect تهیاند. زیرا زیروبمی nuance زبان با ضبط موقعیت، صدا، لهجه در چرخه یادگیری زبان در فاز شکلگیری formative تا بلوغ یا دهه اول حیات در کورتکس و حافظه دایم جای میگیرد. البته استعداد هم باید باشد تا بتوان از حافظه صداها/ ترکیبات زبانی را با عضلات سر و دست ابراز کرد.
روشن است که در نمایش این استعداد ضبط/ بیان اصطلاحات در نویسش و اجرا اولویت دارد. البته در ادبیات با کمی غور میتوان آنرا در آثار نویسندگان حفاری کرد. نویسندگان جنوبی آمریکا مانند فاکنر، ویلیامز از این ودیعه در آثار خود بنحو بهینه بکار بردند. آیا این وجه زبان، ضبط صدا-موقعیت-تجسم، در حافظه با اینکه استعداد فردی میخواهد؛ بین زبانها ترابری پذیر است؟ مثلا جوک گویی سرپایی آمریکایی باب هوپ، ادی مورفی بفارسی بر حضار اثر گذار است؟
در شهرهای پرجمعیت استعداد ایدیولکت اداش اجتماعی داشته؛ رایجتر است تا محیط روستایی/ شهرستانی با تراکم جمعیت کم. شاید اصطلاح شیرین سخن در فارسی برای این استعداد یادگیری/ بازتولید لغت در بافتار محرم صوتی/ تجسمی خود باشد. از اینرو بسیاری هنرپیشگان کاربر این نوع استعداد در شهرهای بزرگ مانند اصفهان، تهران، نیویورک، لندناند. زیرا در کلان شهرها بیان اینگونهای در هنر جذابیت واقعی/ خاصی دارد. از تهران هدایت و فروغ در ادبیات نمونههای درخشان این استعداداند. در هنر اجرایی مارلون براندو ۱۹۲۴-۲۰۰۷ از اوماها در نیویورک؛ لارنس اولیویه ۱۹۰۷- ۱۹۸۹ در لندن را میتوان نام برد.
تولید زبان در هر فرد منحصر است؛ مانند خطهای سر انگشت یا تارهای صوتی. شاید یادگیری زبان هم بخاطر شرایط منحصر بفرد هر شخص یکتا باشد. پس زبان یک واحد ایده آلی نبوده؛ مجموعهای از محاورات اعضای جامعه است. از اینرو جرمشناسی forensic در زبانشناسی بکار رفته تا گوینده، مولف یک اثر کلامی را حدس زد. یمی خواهد؛ ین که استعداد فردی میادهای فرهنگی را بارث میبرند. =ه مرحله ادبی ارقتاء میبد.؟ ۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳۳در پژوهش متون کلاسیک هم این تکنیک بکار میرود. در اینجا پژوهشگر با معیارهای مشخص ذوقی یا تجربی یک غزل، رباعی، کتاب بدون نام مولف را محک زده؛ تا حدس زند کدام شخص، مولف اثر در دست میتواند باشد. این شیوه جدید جستجوی کلمات کلیدی و الگوی بیانی در آثار شکسپیر منجر به تشخیص نام وردستی جوان در نگارش برخی آثارش شد.
محصول زبانی هر مولف آلیاژی از فکر فردی، گویش خانوادگی، لهجه محلی، سنت کتبی است. فکر فردی بر اساس استعداد ذاتی/ ژنی، حافظه، تجارب، آموزش، اولیاء، محیط، تخیلات، خلاقیت، عواطف شکل میگیرد. در محیط بلافصل و محلی فکرها بیان میشوند. لهجه محاورهای در کوی و بازار روی بیان مولف تاثیر میگذارد. سنت سوای کتبی گذشته از محیط دور تاریخی یا جغرافیایی بوسیله آموزش، ترجمه از آثار غربی، سفر به نواحی دیگر با نشریات بومی برآمده؛ بر مولف اثرگذار است.
زبان محاوره ضروتا با زبان کتبی یکی نیست. در تهران بآسانی هدایت و شاملو میتوانستند زبان نوشتاری خود را به زبان محاوره نزدیک کنند. ولی در شهرهای دیگر زبان محاوره در تلفظ، لغات، جمله بندی از زبان کتبی متفاوت است. دکتر ساعدی نمونه خوبی از تلفیق فکر فردی، زبان محاوره غیر تهرانی، سنت ادبیات کتبی فارسی و غربی است. حافظ هم نمونه موفق تلفیق فکر فردی، زبان محاوره شیرازی ۸۰۰ سال پیش، سنت فرهنگی هزارهٔ پیشین فارسی میباشد.
زبان در ترابری عاطفه قاصر است؛ ولی عضلات تن شامل تارهای صوتی عاطفه را بروز میدهند. واجهایی مانند آخ، وا،ای، وای خود نیاز به لحنهای مربوط به عاطفه دارند که در نمایش با اصطلاح اجرای موثر delivery نمود مییابند. از اینرو جوک/ لطیفه گفتن خود نیاز به استعداد اجرایی داشته تا جوک بیروح بیان نشود؛ تاثیر بهینه بر مستمع داشته باشد. ایده گراف Ideograph برای تصویر یک فکر / ایده یک شمای تصویری بکار میبرد. چند نمونه (: برای شاد): برای غم (؛ برای شیطنت V برای پیروزی. در گپ رایانهای شماری، بیشتر از حروف الفبا، محرکنما emoticon برای القای عواطف در لحظه گپ بکار میروند.
اصولا بازه زمانی فکر زیر ثانیهای است؛ حافظه کوتاه مدت هم بستگی به سن داشته؛ ۷ مقوله را تا ۲۰ ثانیه بیشتر نگه نمیدارد. در ادبیات پیشامدرن بیان زبانی با سرهم کردن فکرهای متحد المرکز دایرهای، بوسیله حروف عطف، جملات طولانی و نیم صفحه ایاند. خواندن این جملات طولانی بیش از ۶۰ ثانیه طول میکشد. البته چون مقولات با حافظه دراز مدت خواننده ربط پیدا میکنند؛ مانش خواندن داستان در ذهن طولانیتر از حافظه کوتاه مدت بوده؛ لذا کمی از آن به حافظه کاری منتقل میشود.
در زبان فارسی، سنت ساختار در ظاهر تحت تاثیر مونولوگ روضه خوانی طولانی است. این پدیده فکر در فکر در فکر، چون کاشیکاری و نقوش فرش ایرانی، انکشاف پلات دایرهای را در تقابل با خطی مدرن قرار میدهد. این سنت تودرتو، ذهن برخی خوانندگان ایرانی را با رفلکس فرهنگی مشروط کرده. انتظار زبانی آنها جملات طولانی، تا حد نیم یا حتی یک صفحه، با نقطهای در پایان میباشد.
اگر نویسنده جملات کوتاه بکار برد؛ این گونه خوانندگان سنتی غرغر کنان از نویسنده طلب کار میشوند. نمونه: در داستان، بیان جویده آل احمد نزدیک به فکر راوی است؛ پس منقطع میباشد. بیان جویده آل احمد نزدیک بفکر او بود. ولی در جریان سیال ذهنی مونولوگ بوف کور هدایت، گاهی جمله تا ۱ مفصل طولانی میشود. هر مفصل ۱-۲ دقیقه وقت خواندن میبرد. لذا جمله مرکب از بیان چندین فکر با ۴پارههای دستور زبان است. از دیدگاه سخنوری این گونه جملهها با پایان باز نه بسته میباشند. آنها هی با عبارات ثانوی، فرعی، حاشیهای، معترضه ادامه مییابند.
زبان نوعی بیان فکر است؛ ساختار در سطح برای ساختاری در ژرفا ست. ساختار در ژرفا اغلب با عواطف عجین است. در زندگی این رابطه نیت سخنگو با بیان در ارتباطات اجتماعی تغیین کننده است. در تجارت، تبلیغ، معاهده عامل صمیمیت یعنی انطباق نیت بر بیان بسیار مهم است. در هنر هم این رابطه و بازسازی آن در شکل هنری در محبوبیت و جاذبه یک اثر تعیین کنندهاند. هر شخص عوامفریب یا تبلیغاتچیای با زبانبازی متاع خود را عرضه میکند. مستمع باید نیت او را دریابد. لذا ازاین زاویه دید ساختار در ژرفا با نیت مترادف میشود.
سادگی بیان میتواند نزدیکی جملات با فکرها باشد. میتواند با کمک زبان محاورهای در جملات کتبی/ دستوری باشد. میتواند با کوتاهی فاصله بین فاعل و فعل در جمله باشد. میتواند گزینه واژههای روزمره، غیرمهجور، عامیانه، غیرتخصصی هم باشد. زبان گفتاری ساده فهمتر از زبان نوشتاری است. زیرا جملات کوتاه در حافظه آنی خواننده/ شنونده، قبل از پردازش در کورتکس، پاک نمیشوند.
اصولا بازه زمانی یک فکر کمتر از ثانیه است. ولی در بیان زبانی با سر هم کردن فکر بوسیله حروف عطف جملات طولانی ۷-۸ سطری ۶۰ ثانیه خواندنش طول میکشد. پس جملات کوتاه یا ساختار در سطح به فهم سریع فکر یا ساختار در ژرفا کمک میکنند. از این رو میتوان جملات دراز را شکسته به چند جمله کوتاه تجزیه کرد. دیگر اینکه از واژههای مهجور پرهیز کرد. سادگی دقیق بودن را هم در بر میگیرد. زبان گفتاری بیان فکرهای سادهاند که در جملات کوتاه، لغات رایج، زنجیره زمانی- مکانی- منطقی بیان میشوند. گاهی حرکت هم برای تجسم فکر بکار میرود؛ نیز واجهای تک هجایی برای بیان محرکهها مانند شگفتی و اشمئزاز بکار میروند. ۲۰۱۳/۰۳/۲
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد