Shahbaznakhai8@gmail.com
درسالهای پس از جنگ ۸ ساله، هاشمی رفسنجانی دریکی ازخطبههای نمازجمعه گفت که خسارتهای مالی جنگ بیش ازهزارمیلیارد دلار بوده است. او البته توضیح نداد که پس از بیرون راندن دشمن مهاجم از خاک ایران و هنگامی که کشورهای ثروتمندعرب پذیرفته بودند خسارتهای ایران را – که در آن زمان به صد میلیارد دلارهم نمیرسید – بپردازند، چرا او و آیت الله خمینی بیش از ۶ سال دیگر جنگ را نابخردانه ادامه دادند تاسرانجام پس از چندصد هزار کشته و معلول دیگرو افزایش خسارت مالی به هزارمیلیارد دلار، آیت الله خمینی به تعبیرخودش «آبرویش را با خدا معامله» کند و «جام زهر» را سربکشد.
درمورد پرونده هستهای که روند تکرار بیحاصل آن حالت یک نمایش کمدی کسل کننده را پیدا کرده و درعین حال ازاین توان بالقوه برخوردار است که به یک تراژدی تمام عیار – دراثر حمله به نیروگاه و مراکزاتمی یا ناکارآمدی فنی یا بلاهای طبیعی مانند زلزله- تبدیل شود. اگر چند سال یا چند دهه دیگر کسی یا کسانی بخواهند خسارتهای مالی ناشی از آنرا برآورد کنند، به احتمال نزدیک به یقین نتیجه بررسی و برآورد به مراتب ازمیزان خسارت مالی جنگ ۸ ساله فراتر خواهد رفت.
روزهای سه شنبه و چهارشنبه این هفته، ۲۶ و ۲۷ فوریه، نمایندگان حکومت اسلامی و کشورهای موسوم به ۱+۵ –اعضاء دائم شورای امنیت سازمان ملل باضافه آلمان- در آلماآتی قزاقستان گردآمدند تا به زعم خود درباره پرونده هستهای جمهوری اسلامی مذاکره کنند. بیشتر تحلیاگران و ناظران از گرفتن نتیجه مثبت دراین مذاکرات –مانند مذاکرات پیشین- ابراز ناامیدی کرده بودند. درپایان روز دوم گفتگوها نیز خبرگزاری فرانسه اعلام کرد: «مذاکرات ۲ روزه رژیم تهران و کشورهای ۱+۵ در قزاقستان به پایان رسید وهیچ نشانهای وجود ندارد که آنها به گشایش دست یافته باشند». خبرگزاری حکومتی «فارس» نیز نوشت: «نمایندگان جمهوری اسلامی و ۱+۵ توافق کردند که اواسط فروردین ماه، ۵ و ۶ آوریل، در آلماآتی باردیگر دیدار و گفتگو کنند».
چه شده که کار این چنین گره خورده و به کلاف سردرگمی تبدیل شده که هیچ کس قادر به گشودن آن و ارائه راه حلی معقول و مرضی الطرفین نیست؟
برای یافتن پاسخ این پرسش باید به عقب برگشت. به روایت دانشنامه «ویکی پدیا»: درزمان محمدرضاشاه پهلوی درسال ۱۳۵۵ و ۲ سال بعداز تأسیس سازمان انرژی اتمی، این سازمان با بخش تکنولوژی و تحقیقات سازمان انرژی اتمی آلمان غربی موافقت نامهای برای همکاریهای بلند مدت امضاء کرد و درپی آن شرکت کرافت ورک یونیون، یکی از شرکتهای وابسته به زیمنس آلمان، ساخت ۲ واحد نیروگاه اتمی را در بوشهر به عهده گرفت. درسال ۱۳۵۷ درشرایطی که حدود ۷۵ درصد ازواحد اول و ۶۰ درصد از واحد دوم نیروگاه ساخته شده بود، باپیروزی انقلاب طرف آلمانی کاربرروی پروژه را متوقف کرد. دولت ایران از شرکت آلمانی به دادگاه بین المللی لاهه شکایت کرد. براساس رأی ۱۳ مارس ۱۹۸۲ دادگاه بین المللی مقررشد کلیه قطعات و دستگاههای ساخته شده ۲ نیروگاه بوشهر تا آن زمان، به اضافه نیمی از سوخت هستهای به مالکیت ایران درآید و پیمانکار موظف شد که این قطعات را به صورت تحویل در بندربوشهر به ایران تحویل دهد.
دراثر تداوم بیهوده و نابخردانه جنگ و بمباران نیروگاه بوشهر توسط نیروی هوایی عراق، روند اجرای حکم دادگاه بین المللی دچاروقفه شد تا کار به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و «سرکشیدن جام زهر» کشید. ناگفته نماند که خمینی و اطرافیانش با تأسیس نیروگاههای اتمی برای تولید برق مخالف بودند. درسال ۱۳۵۸، روزنامه جمهوری اسلامی که سیدعلی خامنه ا صاحب امتیاز و میرحسین موسوی سردبیرآن بودند، یک گزارش مشروح ۲ صفحهای با تیتر درشت: «نیروگاههای هستهای، خیانت آشکار به خلق ما» منتشرکرد.
درجریان روند «سرکشیدن جام زهر» و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل بود که این مخالفت تغییرکرد و به نقطه مقابل خود بدل شد. دانشنامه «ویکی پدیا» در این مورد مینویسد: «یکی از مهمترین عواملی که باعث پذیرش این قطعنامه [۵۹۸] ازسوی رهبر ایران شد، نامه محرمانه محسن رضایی (فرمانده وقت سپاه پاسداران) به خمینی بوده است. دربخشی از این نامه آمده است: تا پنج سال دیگرماهیچ پیروزی نداریم. ممکن است درصورت داشتن وسائلی که درطول ۵ سال به دست میآوریم، قدرت عملیات انهدامی یامقابله به مثل را داشته باشیم و بعد ازسال ۱۳۷۱ اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و ۲۵۰۰ تانک و ۳ هزار توپ و ۳۰۰ هواپیمای جنگی و ۳۰۰ هلی کوپتر و قدرت ساخت مقدار قابل توجهی ازسلاحهای لیزر و اتم که از ضرورتهای جنگ درآن موقع است را داشته باشیم میتوان گفت که به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی [تهاجمی] را داشته باشیم.
درسال ۱۳۶۸، هاشمی رفسنجانی رییس جمهوری به روسیه سفرکرد و موافقت نامهای برای همکاری هستهای میان دوکشور تدوین شد که ۴ سال بعد درماه اوت ۱۹۹۲ (شهریور ۱۳۷۱) به امضاء دوکشور رسید. بازهم ۴ سال دیگرطول کشید تاقرارداد تکمیل واحد اول نیروگاه بوشهربین ایران و روسیه امضاء شد. به موجب این قرارداد مقررشد ساخت نیروگاه تاپایان سال ۲۰۰۰ به پایان برسد که تا امروز هنوز بطور کامل انجام نشده است.
باآنکه درقرارداد تکمیل نیروگاه با روسیه مقرر شده بود که طرف روسی سوخت اتمی مورد نیازآنرا تأمین میکند، درسال ۲۰۰۲ با افشاگری سازمان مجاهدین خلق برملاشد که حکومت اسلامی تأسیساتی در نطنز، اصفهان و اراک برای غنی سازی اورانیوم و تولید آب سنگین براه انداخته است. با افشای این مطلب، ۳ کشور انگلستان، فرانسه و آلمان درسال ۲۰۰۳ حکومت اسلامی را واداشتند که بطور «داوطلبانه» غنی سازی اورانیوم را تعلیق کند و بیانیهای موسوم به «سعدآباد» دراین مورد صادرشد. این تعلیق داوطلبانه تاسال ۲۰۰۵ دوام یافت تاآنکه با به ریاست جمهوری گماشته شدن محمود احمدینژاد، او آنرا بهم زد و غنی سازی اورانیوم ازسرگرفته شد که حاصل آن صدور ۴ قطعنامه محکومیت درشورای امنیت سازمان ملل و اعمال تحریمهای فزاینده و فلج کننده بوده است. درسالهای گذشته کشورهای موسوم به ۱+۵ جانشین ۳ کشوراروپایی برای مذاکره با حکومت اسلامی شدند و این مذاکرات که بیشتر به گفتگوی کرها شباهت دارد، بدون اینکه نتیجه ملموسی داشته باشد، هرچندگاه دریک گوشه از دنیا برگزار میشود.
دو سال پیش باردیگرافشاء شد که از سویی حکومت اسلامی پنهانی غنی سازی اورانیوم را به سایتی جدید دردل کوههای اطراف قم به نام «فردو» منتقل کرده تا از آسیب حمله احتمالی درامان بماند و ازسوی دیگر به دستاویز تأمین سوخت رآکتور اتمی دانشگاه تهران اقدام به غنی سازی اورانیوم ۲۰ درصدی کرده است. بینتیجه ماندن مذاکرات و تکرار کلیشه «همه گزینهها برروی میز است «سایه هراس انگیز جنگی ویرانگر را بر کشورمان انداخته و بردغدغههای ناشی از وخامت اوضاع اقتصادی، بیکاری روزافزون، کاهش ارزش پول ملی و گرانی سرسام آور و کمرشکن افزوده است.
درحال حاضر، برمبنای تجربههای سالهای گذشته درمورد روند و نتیجه مذاکرات، به نظرنمی آید که هیچ یک از دوطرف براستی اراده سیاسی لازم برای حل مصالحه آمیز مسئله را داشته باشد و به رغم توصیه» کش ندهید «سیدعلی خامنهای درمورد اختلاس ۳ هزارمیلیارد تومانی، ظاهرا درمورد مسئله هستهای نیت و توصیه هردوطرف این است که» کش بدهید «!