با تپش صد هزار شوق نهفته در سینه
رود
روان
بر نیمکت دو دلداده سر در گردن هم،
آفتاب میانشان
باد، ردای یخ بر تن،
چاوشی سر می دهد
دو سپیدار، شاخه در شاخه ی هم
نیمکتی خالی
رود
سینه اش یادگار صد هزار شوق، پر التهاب
بسویی روان.
رود سَن، ۱۵ فوریه ۲۰۱۳
divanpress.com