logo





حکايت" شمشير و قلم " همچنان باقی ست!

چهل سال پس از بيانيه اسفند ماه سال ۱۳۴۶، هنوزهمان حکايت باقي ست، حکايت جدال نا برابر شمشير و قلم ، و کانون اهل قلمی که با تلاش شجاعانه اش آبروی قلم شده است.

دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۸۷ - ۰۹ مارس ۲۰۰۹

مسعود نقره کار

noghrekar.jpg
چهل سال قبل ، اسفند ماه سال ۱۳۴۶ ، در ادامه ی خدمات فرهنگی در بار شاهنشاهی ، به ويژه " عنايت خاص شاهنشاه آريامهر و علياحصرت شهبانو" و " شورای فرهنگی سلطنتی“ ، که دبير کل" مادام العمر" اش شجاع الدين شفا بود، برگزاری کنگره " نويسندگان و شعرا و مترجمان " در دستور کار خادمان قرار گرفت.تعدادی از نويسندگان ،شاعران و مترجمان به برگزاری اين کنگره دولتی اعتراض کردند وطی صدوربيانيه ای "کنگره در باری " را تحريم کردند. اين بيانيه ی آزاد انديشانه ،متين و مستدل که"۴۹ تن"از اهالی قلم آن را امضا کردند ، اول اسفندماه سال ۱۳۴۶ منتشر شد. از سوی امضا کنندگان اين بيانيه دلايل تحريم و عدم شرکت دراين کنگره چنين اعلام شد:
۱- چون هدف از تشکيل چنين کنگره ای اصولا" فراهم آوردن زمينه ای برای اجتماع اهل قلم و تبادل آزادانه افکار و آرای ميان ايشان است ،از نظر ما شرط مقدماتی چنين اجتماعی وجود آزادی های واقعی نشرو تبليغ و بيان افکار است، در حالی که دستگاه حکومت با دخالت های مستقيم و غيرمستقيم خود در کار مطبوعات و نشر کتاب و ديگر زمينه های فعاليت های فکری و فرهنگی (که موارد بيرون از حد آن را به کمک اسناد و ارقام می توان ذکر کرد)، آن آزادی ها را عملا " از ميان برده است. بنابراين ما وجود چنين کنگره ای را با فقدان شروط مقدماتی آن مفيد و ضروری نمی دانيم. از نظر ما ، آن شرط مقدماتی با رعايت کامل اصول قانون اساسی در آزادی بيان و مطبوعات و مواد مربوط اعلاميه جهانی حقوق بشر فراهم خواهد شد
۲- به نظر ما ، هر گونه دخالت حکومت ها در کار اهل قلم و هدايت ادبيات در جهات رسمی سياسی همواره به رشد ادبيات سالم و واقعی لطمه زده است و اين اصل با تجربه هايی که در اين کشور و در بسياری از کشور های جهان صورت گرفته ، به ثبوت رسيده است. بنابرابن ، ما وجود چنين کنگره ای را که به حمايت حکومت و بدون نظارت اهل قلم تشکيل می شود ، مفيد و ضروری نمی دانيم.
۳- به نظر ما برای آنکه چنين کنگره ای بتواند به صورت واقعی تشکيل شود و به وظايف خود عمل کند، پيش از آن بايستی اتحاديه ای آزاد و قانونی که نماينده و مدافع حقوق اهل قلم و بيان کننده آرای آن ها باشد وجود داشته باشد، و اين اتحاديه تشکيل دهنده چنان کنگره ای و نظارت کننده برآن و دعوت کنندگانش باشد نه دستگاه های رسمی حکومت و چون در کار تشکيل کنگره کنونی دستگاه آزادی از نماينده ی اهل قلم باشد نظارت و دخالت نداشته است ، ترتيب کنونی را درست و مطابق با اصول نمی دانيم و تشکيل چنين کنگره ای از نظر ما مفيد و ضروری نيست.
بنابراين، اعلام می کنيم امضا کنندگان اين اعلاميه در هيچ اجتماعی که تامين کننده نظرات بالا نباشد ، شرکت نخواهند کرد."
انتشار اين بيانيه زمينه ای ديگر برای شکل گيری کانون نويسندگان ايران در ارديبهشت ماه سال ۱۳۴۷ شد.
*******
چهل سال از اسفند ماه سال ۱۳۴۶ می گذرد، و کانون نويسندگان ايران هنوزدرجدالی نابرابرعليه شمشير اختناق و سانسور به مبارزه اش ادامه می دهد، شمشيری که با روی کار آمدن حکومت فرهنگ ستيز و قلم شکن اسلامی برا تر و خونبار تر به جان و جهان قلم و اهل قلم افتاده است.
چهل سال پس از بيانيه اسفند ماه ۱۳۴۶، کانون نويسندگان ايران درواکنش به قلم شکنی های حکومت اسلامی ، شجاعانه همان حکايت را ،تلخ تر وجانکاه تر تکرار می کند، حکايت چهل سال تحمل بردبارانه ی رنج سانسور، قلم شکنی ، شکنجه ، زندان و کشتار نمی تواند درد به سينه ی آزاد انديشان و آزاديخواهان ننشاند:
"......آزادی قلم، انديشه و بيان، صرف نظر از قوميت، زبان، مذهب، جنسيت، طبقه و باورهای سياسی، حق انكار ناپذير همه ی انسان هاست. ما در همه ی دوره های تاريخ كشورمان، تيغ بی رحم سانسور و حذف فرهنگی را همراه با همه ی تنگناها، محدوديت ها و تهديدهای بیامان موجود بر سر راه رشد و شكوفايی فرهنگی، احساس كرده ايم.
اين روزها در كشور ما، سانسور ابعاد وسيعتری يافته است و هردم ترفند تازه ای برای نظارت و قيمومت بيش تر، در قلمرو انديشه و قطع جريان آزاد اطلاعات به كار می رود. توقيف كتابها و نشريات و بستن روزنامه ها و اعمال نگرش تمامت خواهِ حاكم و جلوگيری از دسترسی به بسياری از پايگاه های اطلاع رسانی اينترنتی و تعقيب و آزار وبلاك نويسان همچنان ادامه دارد. گذشته از اين، بنای سياست حاكم بر حذف آثار خلاق و تحميل آثار دستوری و "يارانهای " و منطبق با خواست حاكميت، در عرصه های ادب و هنر، همچون سينما، كتاب، تاتر، موسيقی و نقاشی است.
نبود هيچ گونه راه و روش دموكراتيك در حاكميت، همواره مانعی در برابر روايت های انديشمندانهی نويسندگان، شاعران، مترجمان و هنرمندان و پژوهشگرانی بوده است كه با هوشمندی، واقعيت های انسانی و اجتماعی را در جامعه تصوير كرده اند.
اين روزها، گسترش سانسور در كشور ما، بحران اجتماعی و فرهنگی گسترده ای را سبب شده و زيان های مادی و معنوی فراوانی به بار آورده است كه سرنوشت همهی دستاندركاران عرصه های ادب و هنر و پژوهش را تحت تاثير قرار داده است.
می توان به مهم ترين پی آمدهای اعمال سانسور و حذف فرهنگی به اين ترتيب اشاره كرد:
۱ – سانسور به هرشكل، چه پيش و چه پس از نشر و نمايش آثار، پديده ای ضد خلاقيت است. اما آن چه در كشور ما روی می دهد، يعنی مميزی و توقيف اثرپيش از نشر، پديدهای نادر است كه در هيج جای جهان وجود ندارد.
۲ – سانسور سبب سرخوردگی و انزوای فكری بسياری از نويسندگان و هنرمندان به ويژه جوانان شده است. وقتی تاريخ و فرهنگ ملتی اين چنين زير تيغ سانسور برود، ملت دچار از خود بيگانگی میشود و فرهنگ جامعه زير سلطه ی خودكامگان قرار می گيرد.
۳ - در اين ميان، آثار نويسندگان كلاسيك ما نيز از آسيب سانسور در امان نمانده است. چنان كه چاپهای تازه ی آثار بزرگانی چون خيام، مولانا، سعدی، حافظ، فردوسی و عبيد زاكانی به سبب سانسور موجب رويگردانی همسايگان پارسی زبان ما از اين آثار شده است. اين تجربهی تلخ در باره ی ديگر زبان های رايج ايران نيز تكرار میشود.
۴ – پيامد زيانبار سانسور تنها منحصر به توقف نشر نمی شود بلكه نابودی زندگی اقتصادی همه ی دست اندركاران عرصه های فرهنگی را در پی دارد.
۵ – يكی از پيامدهای شوم سانسور حذف ناشران مستقل از گردونه ی نشر است. اين كار آسيب های جبران ناپذيری به رقابت سالم در نشر كتاب وارد آورده است.
۶ – باطل كردن مجوز نشر آثاری كه پيش تر مجوز دريافت كردهاند، نشانه ی ديگری از تشديد بی سابقه ی حذف فرهنگی است.
۷– در شرايطی كه عرصه بر پديد آورندگان آثار فرهنگی مستقل تنگ شده است، همه ی امكانات و كمك هزينه های دولتی چاپ و نشر در اختيار صاحبان آثار مقبول حاكميت قرار می گيرد.
ما هم آوا با ماده ی ۱۹ اعلاميه ی جهانی حقوق بشر براين باوريم:
هر فردی حق آزادی عقيده و بيان دارد و اين حق مستلزم آن است كه كسی از داشتن عقايد خود بيم و نگرانی نداشته باشد و در كسب و دريافت و انتشار اطلاعات و افكار، به تمام وسايل ممكن بيان و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد....."
******
چهل سال گذشت. رژيم پادشاهی و نظام دبيرکل های مادام العمرمرد ، کانون اما زنده است. حکومت نابهنگام اسلامی به گور بازخواهد گشت ، کانون اما زنده خواهد ماند تاهنگام که قلم بر شمشيراختناق و سانسور پيروز شود.


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:


svjambafk
2009-03-21 09:56:45
6MkbLl zcdxtifjqjgg, [url=http://fkuweivofbpd.com/]fkuweivofbpd[/url], [link=http://jdhsyxpjpmjw.com/]jdhsyxpjpmjw[/link], http://ewgrxslorjbk.com/

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد