logo





اخبار و گزارشات کارگری ۶، ۷ و ۸ بهمن ماه۱۳۹۱

دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۱ - ۲۸ ژانويه ۲۰۱۳

اخباروگزارشات کارگری۶بهمن ماه۱۳۹۱

- کارگران نی برشوشترپس از۳روزتجمع اعتراضی درتهران ازخواسته‌ها ومشکلاتشان می‌گویند:
شورای اسلامی کار شرکت کشت و صنعت کارون بجای دفاع از منافع کارگران بیشتر به فکر حفظ منافع کارفرمایان هست.
با گذشت سه روز متوالی از این تجمع، مسئولان کشوری هم، همچون مسئولان استانی توجهی به خواسته‌های ما نکرده‌اند.
به جرأت می‌گویم از دو هزار کارگر شاغل در این مزارع حتی یک نفر هم دارای سلامت کامل جسمی نیست.
- نگاهی به چند تشکل پروژه‌ای
- یورش پلیس ضد شورش به اعتصاب کنندگان یونانی
- اعتراض به بستن شدن کارخانه آرسلومیتال در لی یژ بلژیک

کارگران نی برشوشترپس از۳روزتجمع اعتراضی درتهران ازخواسته‌ها ومشکلاتشان می‌گویند:

شورای اسلامی کار شرکت کشت و صنعت کارون بجای دفاع از منافع کارگران بیشتر به فکر حفظ منافع کارفرمایان هست.
با گذشت سه روز متوالی از این تجمع، مسئولان کشوری هم، همچون مسئولان استانی توجهی به خواسته‌های ما نکرده‌اند.
به جرأت می‌گویم از دو هزار کارگر شاغل در این مزارع حتی یک نفر هم دارای سلامت کامل جسمی نیست.
یکی از کارگران درباره پیشینه این اعتراض صنفی و دلیل سفر کارگران به تهران گفت: هر سال در چنین ایامی که فصل برداشت محصول نیشکر در شرکت کشت و صنعت کارون است، اما کارگران فصلی با اجتماع در مقابل نهاد‌های دولتی استان خوزستان و دفتر اداره مرکزی شرکت، خواستار رسیدگی به مشکلات صنفیمان می‌شویم اما امسال به دلیل آنکه از وعده‌های مسئولان استانی از جمله مدیریت شرکت کشت و صنعت کارون و مسئولان بانک کشاورزی خوزستان مایوس شده بودیم، تصمیم گرفتیم با سفر به تهران و تجمع در مقابل ساختمان ریاست جمهوری قول رئیس دولت در سفر استانی به کارگران را یادآوری کنیم.
این کارگر با تاکید بر اینکه مسئولان از طریق رسانه‌ها از سفر ما به تهران مطلعند، افزود: با گذشت سه روز متوالی از این تجمع، مسئولان کشوری هم همچون مسئولان استانی توجهی به خواسته‌های ما نکرده‌اند و حتی به دلیل کنجکاوی هم دلیل سفر ما به تهران را جویا نشده‌اند.
او ادامه داد: مشکلات ما که مربوط به سالهای بسیار دور است اما از ۱۰ سال پیش به صورت جدی‌تری پی‌گیری می‌شود اما با هر بار شکایت و تشکیل پرونده، مجددا که برای پی گیری شکایتمان می‌آییم از ما خواسته می‌شود که پرونده جدیدی تشکیل دهیم.
او اضافه کرد: همچنین هر بار که تجمع می‌کنیم از ما خواسته می‌شود مطالباتتان را کتبی نوشته و مشکلاتتان را با تشکیل پرونده به صورت قانونی پی گیری کنیم. با وجود آنکه هر بار شماره نامه‌هایی نیز به ما داده می‌شود، در نوبت بعدی مراجعه متوجه می‌شویم نام و نشانی در بایگانی‌ها از ما موجود نیست، انگار با رفتن ما، اعتراضمان را تمام شده تلقی می‌کنند.
این کارگر معترض اضافه کرد: در اوایل دهه ۶۰ من و بسیاری از کارگرانی که امروز برای اعتراض به تهران آمده‌ایم، با دستمزد مناسب استخدام شدیم و از شرایط کار خود بسیار راضی بودیم اما به مرور زمان که تعداد کارگران بیکار و جوانان جویای کار افزایش یافت، حقوق ما هم به تدریج کاهش یافت چرا که نیروی کار در بیرون از شرکت آماده و منتظر جایگزینی بود.
دومین نماینده کارگران، اراضی زیر کشت نی شکر این مجتمع را ۲۴ هزار هکتار ذکر کرد و گفت: با این گستردگی زمین زیر کشت در گذشته ۱۸ هزار کارگر نی بر در این مزارع کار می‌کردند.
او افزود: با وجود کاهش نیروهای این شرکت هنوز هم کارفرمایان این واحد مدعی هستند که توان پرداخت مطالبات کارگران را ندارند.
این کارگر اضافه کرد: مجتمع کشت و صنعت کارون شوش‌تر وابسته به بانک کشاورزی است و پرداخت مطالبات کارگران نیز باید توسط این بانک انجام شود.
او در ادامه به یکی دیگر از دغدغه‌های کارگران اشاره کرد: در بسیاری از ماهای سال که هنوز در مزارع نی شکر وجود دارد و از اتمام قرارداد کارگران نیز چندین ماه باقی مانده است، به دلایل نامعلومی به ما گفته می‌شود دیگر بر سر کار خود حاضر نشوید و بروید خانه و حقوق خود را بگیرید. کارگران از این دستور اطاعت نمی‌کنند چرا که حتی وقتی ما مشغول کار هستیم حقوقمان را نمی‌توانیم به طور کامل دریافت کنیم، چگونه ممکن است برویم خانه و حقوق بگیریم.
این کارگر ادامه داد: از جمله سیاستهایی که مدیران ارشد این واحد در مقابل مطالبات کارگران اتخاذ کرده‌اند تغییرات پی در پی مدیران داخلی است تا هرموقع که کارگران پی گیر حقوق قانونیشان می‌شوند مدیر جدید از وجود مشکلات کارگران اظهار بی‌اطلاعی می‌کند.
او اضافه کرد: بیش از ۱۲ سال است که ما وعده داده‌اند که تعداد زیادی از کارگران را باقانون بازنشستگی با مشاغل سخت وزیان آور بازنشسته کنند اما هنوز این امر محقق نشده است.
او گفت: اجرای قانون سخت وزیان اور حق قانونی کارگران نی بر است که تا مدت‌ها به سبب ناآگاهی کارگران و کم سواد بودنشان پی گیری نمی‌شده است.
یکی دیگر از کارگران در ادامه سخنان همکارانش یادآور شد: تعداد دو هزار نفر از کارگران نی بر بصورت فصلی برای بریدن نیشکرهای شرکت کشت و صنعت کارون شوش‌تر استخدام شده‌اند که تعداد هزارنفر از این کارگران غیربومی بوده و درکمپ مخصوص نی بر‌ها که شرکت در دراختیارشان گذاشته است زندگی می‌کنند.
به گفته این کارگر، این تعداد کارگر در شرایط بسیار سخت بدون داشتن حداقلهای رفاهی در این کمپ‌ها بدور از خانواد‌هایشان زندگی می‌کنند ودر هر یک ماه اگر توان مالیشان یاری کند می‌توانند یک روز را برای دیدن خانواده‌هایشان اختصاص دهند.
او گفت: با وجود زندگی هزار کارگر در یک کمپ امکانات زندگی در آنجا بسیار محدود است. این کمپ‌ها فاقد حداقل امکانات بهداشتی و درمانی بوده و کارگران از ترس بیکاری ناچارند سکوت کنند و این شرایط سخت را تحمل کنند.
او در این مورد تاکید کرد: به جرأت می‌گویم از دو هزار کارگر شاغل در این مزارع حتی یک نفر هم دارای سلامت کامل جسمی نیست.
این کارگر اضافه کرد: خم شدن برای بریدن نی باعث شده بسیاری از کارگران دچار دیسک کمر شوند. کار با قمه‌های بلند و تیز برای بریدن نی‌ها نیز همیشه کارگران را در خطر مصدومیت قرار داده. همچنین گرد و غبار حاصل از این کار نیز باعث مشکلات تنفسی شده است.
نماینده کارگران کارون شوش‌تر افزود: سختی کار در حین کار با گرمای ۵۰ درجه تابستان بقدری زیاد است که حین بریدن آنقدر دمای بدنمان بالا می‌رود که با عرق تنمان لباس‌هایمان کاملا خیس می‌شود وچسبیدن شیره نی به بدنمان نیز باعث زخم شدن بدنمان می‌شود.
او عنوان کرد: هر چند کارگران نی بر عموما کم سوادند اما بی‌توجه‌ای به مطالبات بحق و قانونیشان را نمی‌پذیرند.
در خاتمه این کارگر از نحوه عملکرد شورای اسلامی کار این واحد تولیدی انتقاد کرد و گفت: به نظر می‌رسد بعضی از این نمایندگان کارگران بجای دفاع از منافع کارگران بیشتر به فکر حفظ منافع کارفرمایان هستند.
منبع: ایلنا-۶بهمن

نگاهی به چند تشکل پروژه‌ای
یاور

صدای ژنراتورهای تولید برق بسیار بالا‌تر از اندازهٔ استانداردهای بهداشت جهانی است به خصوص زمانی که دستگاه‌ها همه قدیمی باشند. و بدون پوشش‌های صداگیر کار کنند. آخر ما توی ایران کار می‌کنیم.
داشتم می‌گفتم: صدای ژنراتور‌ها آن قدر بالاست که اسکلت فلزیِ اطرافش همیشه دچار یک لرزهٔ خفیف است. در محل‌هایی که کار در حال انجام است هر ۵۰ متر یک ژنراتور و در برخی مکان‌ها که کار زیاد و سنگین است، دو الی سه ژنراتور غول پیکر در کنار هم فریادشان را تا آسمان هفتم هم می‌رسانند و کار ما بازرسی در میان این امواج کر کنندهٔ صوتی است. به هر حال باید لقمه نانی به دست آورد. از گوشی هم نمی‌توان استفاده کرد چون از زیر کمپرسی‌های حمل خاک می‌رویم و یا بار لیفتراک و جرثقیل حسابمان را می‌رسد. تازه باید مرتب با نیروی کار گفت‌و‌گو داشته باشیم و ایرادات کار را گوش زد کنیم و یا به توضیحات آنان گوش بدهیم. به این جهت مجبور می‌شویم طی ۱۲ ساعت کار مرتب با صدای بلند حرف بزنیم. وقتی بعد از ۲۴ روز به مرخصی می‌رویم با اولین گفت‌و‌گو مورد اعتراض واقع می‌شویم:
- چرا داد می‌زنی. نمی‌تونی آرام‌تر صحبت کنی...
تازه متوجه می‌شویم باید صدایمان را آرام‌تر کنیم چون ژنراتور‌ها اینجا وجود ندارند.
در کارگاه تنها زمان ناهار برای یک ساعت همهٔ دستگاه‌های پر سر و صدا خاموش می‌شوند. با این سکوت چه آرامشی به ما دست می‌دهد مثل اینکه بار سنگینی را از دوش ما برداشته‌اند. به یک باره احساس سبکی می‌کنیم. بدون استثنا پس از چندی کار کردن در این شرایط درصد شنوایی کارگران افت می‌کند و این نقص عضو غیرقابل برگشت است. ولی پرسش این است مسئولیت این ناتوانی ناشی از شرایط غیر ایمن کار، با کیست؟؟
اینجا گوشه‌ای بن بست ازجهان عقب رانده شده است. جهانی که باید طبق دستورالعمل‌های بانک جهانی محل نصب کارخانه‌های آلوده ساز محیط زیست باشد و رعایت مسایل ایمنی، بهداشتی برای سلامت کارگران را غیر ضروری می‌داند. و متخصصین سود آوری سرمایه (کار‌شناسان اقتصادی نئولیبرالیسم وطنی) نسخهٔ اقتصاد امریکایی را برای اقتصاد ما پیچیده‌اند که قرار بود نه شرقی باشد و نه غربی.... واقعیت این است که نئولیبرالیسم جهانی ما را چند هزار سال به عقب برگردانده است به دموکراسی دوران یونان باستان که در آن انسانِ تولید کنندهٔ نعمات مادی هیچ حق و ارزشی نداشت و تنها یک برده بود!!. امروز سرمایه داری نئولیبرالیستی وطنی با‌‌ همان نگرش به کار و کارگر و نیروی کار می‌نگرد و اینک در قرن بیست و یکم در ساختاری که مدعی یک ایدئولوژی ناب الهی بود ما آن بردگان هستیم که نه از «دموکراسی» خودی‌ها بهره‌ای داریم و نه از حقوق توافق شده. شرایط برده‌های یونان از وضع ما بهتر بوده است. برای‌‌ همان حقوق سر و دم بریدهٔ توافق شده هم باید پس از چند ماه، با فشار از پایین و اعتصاب و به قیمت اخراج چند نفر به عنوان فعالین اعتصاب یا به زعم برادران ذوب شده در سیستم صندوق بین المللی پول، عوامل ضد انقلاب و...
بگذریم که این دردهای تحمیلی مزمن شده و آن چنان بی‌حسی ایجاد کرده‌اند که دیگر احساس کردنشان هم دشوار شده است. فقط حوادث دردناک کار است که این درد‌ها را عیان می‌کند؟ در روند مناسبات تعدیل ساختاری و خصوصی سازی، دولت، ادارهٔ کار و بخش خصوصی (سرمایه داری دلالی و به اصطلاح مالی) همه بی‌گناهند. می‌ماند خود کارگر. او مجرم واقعی است چون نعمات مادی جهان به وسیلهٔ او تولید می‌شود ولی او از ارزش‌هایش بی‌خبر است و دستان توانایش در بندهای خرافات اسیر است و شعورش مسخ شده است. این رشته سر دراز دارد. پس آن را‌‌ رها می‌کنیم.
کار من تمام شده بود و می‌توانستم به کانکس پناه ببرم ولی ترجیح دادم در سایت، در میان دریایی از صداهای نابهنجار و درکنار کارگران به جست‌و‌جوی لحظه‌ها بپردازم. حوادث را از نزدیک ببینم و لحظه‌ها را با دوربین محقر تلفن همراهم شکار کنم. مثل حمل لوله‌های سنگین به وسیلهٔ کارگران به صورت دسته جمعی، در حالی که لیفتراک و جرثقیل هم وجود دارد ولی کرایه‌شان سنگین است و پیمانکار مایل نیست هزینه کند. هم کارگر فراوان است و هم قانون کاری در کارگاه‌ها وجود ندارد. اگر چه دیسک کمر کارگران به شدت آسیب می‌بیند آن هم در این شرایط که اکثریت قاطع پزشکان ما از دلالان میدان تره بار هم پولکی‌تر شده‌اند و بابت یک کار کوچک بیمار بیچاره را سرکیسه می‌کنند و رقم‌های چند میلیونی می‌گیرند. به هر حال مهرهٔ پیمانکار در این چالش‌ها صدمه نمی‌ببیند. پس گور بابای کارگران. کارگران به خصوص نسل اولی‌ها هم وقتی از کار افتاده و معلول شدند، خیلی راحت گناه خیانت سرمایه داری و نهادهایی که این مسایل را از نظر قانونی پیگیری نمی‌کنند و جهل و بی‌خبری خودشان را به دوش خدا می‌اندازند و خود را راحت می‌کنند که: «خواست خداست»، «یک حکمتی در این فلاکت است» و از این قبیل نگرش‌ها.
در حال قدم زدن با خود وارد گفت‌و‌گو شده بودم که در پشت یک تاور بلند (مخزن با قطر سه متر و بیشتر و به بلندای ۳۰ الی ۸۰ م‌تر) یک کارگر جوان را دیدم که برای سیگار کشیدن و یا خلوت کردن با خود و شاید برای دمی خستگی در کردن به این گوشه آمده بود. روی یک لولهٔ بریده نشسته بود و آرام به سیگارش پک می‌زد. دودش را با کندی از میان لبانش که آن‌ها راغنچه کرده بود بیرون می‌داد و به حلقه‌های دودی که ساخته بود نگاه می‌کرد. به آرامی به اونزدیک شدم:
- خسته نباشی
ابتدا تصور کرد سرگروه‌شان هستم و آمده‌ام مچش را بگیرم. از جا پرید. وقتی مرا دید آرام شد و پاکت سیگارش را به سویم دراز کرد:
- می‌کشی؟
- نه درود. بچه کجایی؟
- رامهرمز. دنبال کسی می‌گردی؟
- نه قیافه‌ات آشنا بود خواستم ببینم کدام پروژه تو را دیده‌ام؟
- من همه‌اش توی پارس جنوبی کار کرده‌ام. از کنگان تا عسلویه و هر بار توی یک پروژه کار کرده‌ام.
- حالا در کدام خوابگاه هستی؟
- چه فرقی می‌کند؟ اینجا پارس جنوبیه. اسمش روشه، جنوبی و جنوب یعنی همه‌اش محرومیت، خوابگاه‌هایش در حد یک طویله است. اینکه کدام خوابگاه باشم مطرح نیست. همه مثل ه‌مند. تابستان آب دستشویی وحمام جوش است که نمی‌توانی دوش بگیری و زمستان‌ها هم سرد می‌شود که نمی‌توانی بدون سرما خوردگی حمام کنی اتاق‌هایش بوی نا‌وعرق تن و بوی جوراب‌های شسته نشده را می‌دهد. کارگران وقتی به خوابگاه می‌رسند خیلی خسته‌اند و حوصله و توان کار کردن را ندارند که بخواهند به نظافت خوابگاه برسند. پیمانکار هم که خدمات نمی‌دهد و می‌گوید خدمات مال زمان آن خدا بیامرز است که شما کارگر‌ها قدرش را ندانستید. آنچه را که می‌خواستید دارید (اعتقادات) پس عواقبش (فقر و فلاکت و بی‌قانونی) را هم تحمل کنید. توی خوابگاه پتو‌ها را نمی‌توان روی سر کشید چون بوی ماندگیش حال آدم را به هم می‌زند و خوابیده را بیدار می‌کند.
بی‌وقفه درونش را خالی می‌کرد. میان حرف‌هایش دویدم:
- واقعا به این بدی است که می‌گویی؟
با تعجب مرا نگاه کرد:
- هی عمو شما وضعتون توپه. اما ما نمی‌تونیم نصف بیشتر حقوق مون را خرج کرایه و هزینه‌های جانبی آن بکنیم. ما نداریم و می‌سازیم. می‌دونی چیه همه فکر می‌کنن که ما توی پارس جنوبی پول پارو می‌کنیم. تا می‌گوییم آنجا کار می‌کنیم می‌گویند خوش به حالتان. خنده داره نه؟ بیچاره‌ها نمی‌دونن که ذره ذره جون می‌کنیم. آره نمی‌دونن که پیمانکاران هر بار آن چندرغاز حقوق رو به یک شکلی سرو دم می‌زنند و مانده را هم به موقع نمی‌دن. چند ماه دیر‌تر آن هم بعد از کلی بدبختی. یک بار سنوات را نمی‌دن، یک بار مرخصی سالانه را بالا می‌کشن و یک بار بیمه را پرداخت نمی‌کنن. یا این بازی جدیدشان.
- چی؟
- در حالی که ما روزی ۱۲ ساعت و طی ۲۴ روز بدون استفاده از تعطیلات هفتگی و رسمی ۲۸۸ ساعت کار کرد داریم. با توجه به قانون کار و مقدار ۱۷۶ ساعت قانونی، ما در هر ماه ۱۱۲ ساعت اضافه کار می‌کنیم. و حداقل انتظار از پیمانکار این است که یک ماه کامل بیمه را برای ما محاسبه کند، ولی پیمانکار با اتکا به نگرش اقتصادی حاکمیت ۶ روز استراحت ماهانه را از کارگر ما کم می‌کند. به این صورت که تعطیلات رسمی را که ما کار کرده‌ایم محاسبه نمی‌کند و در ماه بابت ۲۸۸ ساعت کار و ۶ روز استراحت جمعا ۱۸ روز بیمه با ۱۲۴ ساعت کار برای ما رد می‌کند. باور می‌کنی؟ هیچ شعبده بازی نمی‌تواند این همه ترفند بزند. یعنی ۱۶۴ ساعت در ماه بالا می‌کشد. خلاصه مطلب دزد بازاره و بخور بخوره. آن هم از کیسهٔ مردمی شرافتمند وزحمتکش که با کارشان زندگی می‌کنند و با کارشان به جامعه انسانی زندگی می‌بخشند.
- آره درسته.
باز ادامه می‌دهد یک ریز مشکلات را بیان می‌کند. حرفش را قطع می‌کنم:
- بابا یک کم صبر کن. یک پک به سیگارش می‌زند و آن را با نک انگشتانش پرت می‌کند. از جایش بر می‌خیزد. لباس‌هایش را با دست می‌تکاند و قصد رفتن می‌کند.
- چرا این واقعیت‌ها را به ادارهٔ کار نمی‌گویید؟ چرا شکایت نمی‌کنید؟
- چرا شکایت نمی‌کنیم؟ هی عمو تو از کجا آمده‌ای؟ از کدام پشت کوه به اینجا اومدی؟ آخه تو چه جور کارگری هستی که نمی‌دونی این‌ها همه از یک کاسه آش می‌خورند؟
- کیا؟
- اداره چی‌ها و پیمانکارا.
داشت می‌رفت که بازویش را گرفتم:
- یک لحظه صبر کن. سوال من دلیل دیگه‌ای داره
- چه دلیلی؟
برگی از روزنامه چندماه پیش را نشانش دادم. این مطلب در بارهٔ کارگران پروژه ایست. اهمیت کارشان، مشکلات کارشان و حقوق پایمال شده‌شان را بیان کرده است. چهره‌اش کلی عوض شد و خیلی جدی به من نگاه می‌کرد. ولی دیگر خیلی دیرش شده بود:
- باشه این باشه پیش خودت فعلا کار دارم. یک ساعت دیگه همین جا.
و با عجله دور شد. من شاد و سرمست از این دیدار بودم چون دوست جدید من به زعم من هم جوان بود و هم آگاه و هم کارگر. از این رو تصور می‌کردم او باید تربیت شدهٔ یک خانوادهٔ آگاه و روشن اندیش باشد. ولی چرا او کارگر است؟ چنین خانواده‌هایی به هر قیمت فرزندانشان را تا پایان دانشگاه حمایت می‌کنند. ولی او یک کارگر فنی «فی‌تر» است. اندیشه‌ام با کلی پرسش درگیر شده بود. شاید او کار را در کنار یک کارگر قدیمی نسل دومی و سندیکایی یاد گرفته باشد. فکر می‌کردم با چنین جوانانی می‌توان تشکل‌ها را سامان داد. ولی در پروژه‌های موقت این کار دشواری‌های فراوانی دارد. زیرا ما در هر پروژه با تعدادی کارگر کار را شروع می‌کنیم و به پایان می‌بریم و با پایان کار پروژه کارگران از هم جدا می‌شوند و هر کدام برای جست‌و‌جوی کار به سویی می‌روند. به این جهت هر تشکلی در پروژه‌های ساخت صنایع مادر مانند قرارداد‌هایش جنبهٔ موقتی دارند. اگر چه این پراکندگی‌ها ضرورت چنین نوع کاری است، البته در ساختارهای اجتماعی بسته. ولی راهکار مقابله با این شرایط ضد تشکل هم وجود دارد. ولی تنها در شرایطی که آزادی سیاسی واقعی و درعملکرد اجتماعی وجود داشته باشد، امکان پذیر است که عملی می‌شود.
در سال ۷۵ ضمن ساخت پتروشیمی تبریز با ۴۰۰ کارگر فنی به یک سازمان صنفی کارگری تبدیل شدیم. با یک درگیری ۴ ماهه با نهادهای نیمه دولتی ودولتی که برگ برندهٔ ما تشکل یکپارچه و تظاهرات و تحصن‌ها در جلوی استانداری و فرمانداری تبریز بود. با کمک قوهٔ قضاییه و دادستان آن موقع تبریز توانستیم بزرگ‌ترین شرکت صنایع نفت آن زمان را محکوم کنیم که همیشه با ۴ وکیل پایه یک به جنگ ما می‌آمد و حقوق ۴ ماه را پس از ۴ ماه چالش به دست بیاوریم. ولی با پیروزی و دریافت حقوق هر کدام در جست‌و‌جوی کار به یک گوشه و یک پروژه رفتیم و در ‌‌نهایت از هم گسستیم. در سال‌های ۷۷ و ۷۸ در فرا ساحل بندرعباس یک تعاونی کار بوجود آوردیم تا بتوانیم همیشه در کنار هم کار کنیم و پراکندگی را خنثی کنیم. مهم‌ترین بند اساسنامه این تعاونی که کارگران خودشان به اصول تعاونی دولتی اضافه کرده بودند این بود: هر کس به استخدام تعاونی در می‌آید عضو رسمی آن محسوب می‌شود، پرداخت حقوق طبق عرف بازار کار صنعنتی و قانون کار بود. ولی سود تعاونی در پایان کار به طور مساوی بین همهٔ نیروی کار از مهندس و کارگر ساده تقسیم می‌گردد. بعضی همکاران مهندس این شیوه را عادلانه نمی‌دانستند. تعاونی اعلام کرد: نیروی کار کار‌شناس و متخصص بابت توانایی و مهارت و دانشش طبق عرف بازار کار حقوق و مزایای بیشتری دریافت می‌کند. ولی در زمان تقسیم سود کار همه حق برابر دارند. چون تفاوت‌ها در زمان پرداخت حقوق و مزایا به آن‌ها پرداخت شده است. به همهٔ شرکت‌های دولتی و خصوصی برای کار مراجعه کردیم ولی به تعاونی ما کار ندادند. در بندرعباس فراساحل با مدیریت آقای ربانی که شدیدا هوادار تعدیل ساختاری و خصوصی سازی بود، گروه کار ما را از ۴ ماه حقوق محروم کردند و همگی را اخراج. تعاونی به یک سازمان صنفی برای مبارزه با شرکت‌های دولتی، ادارهٔ کار و دادگاه هرمزگان تبدیل شد. پس از ۵ ماه تحصن و تظاهرات و حتا درگیری‌های فیزیکی با عوامل پیمانکار دولتی عاقبت اتحاد و یک پارچگی ما با دریافت حقوقمان به نتیجه رسید. ولی از کار در بندرعباس محروم شدیم و از ۹ ماه کارکرد تنها ۲ ماه بیمه برای ما رد کردند. از سوی دیگر برای گرفتن ۴ ماه حقوق ۵ ماه بدون حقوق و بدون رفتن پیش خانواده رزمیدیم. از نظر اقتصادی ما برنده نبودیم ولی از نظر صنفی کارگری سیاست‌های نئولیبرالیسم در فراساحل و بندرعباس را که با نام تعدیل ساختاری و خصوصی سازی حکومت می‌کرد، شکست دادیم. و باز هم پراکنده شدیم. واز تشکل جز نام چیزی باقی نماند.
به پروژه بعدی رفتیم و با مشورت‌های کتبی و نظر خواهی از کارگران و نیروی کار پروژه‌ای به سوی یک تشکل پیش رفتیم. و پس از دوسال و اندی تلاش اعلام موجودیت نمودیم. ولی ۶ ماه بعد کار به پایان رسید و باز هم ما از هم جدا شدیم. به گونه‌ای که حتا دونفر از آن دو هزار نفر کنار هم نیستیم. و ارتباط ما یک ارتباط تلفنی شده است.
جای پیشین نشسته بود و یک نخ سیگار دود می‌کرد. به سویش رفتم:
- مثل اینکه اینجا پاتوق توست؟
- آره جای دنجی است. می‌شه یک نخ سیگار رو بدون دردسر کشید. آن روزنامه را بده ببینم.
درحالی که سیگار را بین لب‌هایش گرفته بود، بدون اینکه به آن پک بزند مطالعهٔ یک برگ روزنامه را شروع کرد. پس از خواندن سیگار خاموش شده‌اش را دور انداخت و گفت:
- مطلب خیلی خوبه و کسانی که آن را جمع و جور کرده‌اند زحمت زیادی کشیده‌اند، ولی...
با یک مکث و چهره‌ای پرتردید:
- ولی چی؟
- ولی نه دولت گوشش به این حرف‌ها بدهکار است و نه کارگران دل و دماغ این کار‌ها را دارند. نه نه بهتر است بگوییم جرات فکر کردن به آن را ندارند.
- چرا جرات ندارند؟
- با تعجب به من نگاه می‌کند و با حیرت می‌گوید:
- یعنی تو این همه بی‌خبری یا ما رو سرکار گذاشتی؟
یک بار دیگر مرا ورانداز کرد و نگاهی هم به روزنامه می‌کنه:
همین موقع گوشی تلفن همراهش زنگی می‌خورد. با لهجهٔ لری:
- چه، اِمشُو؟ ایگم، باشه، ایگم..
و تلفن را قطع می‌کند. پرسیدم:
- چی شده؟
- هیچی تکلیف امشب معلوم می‌شه.
- تکلیف چی؟
- شرط بندی...
- شرط بندی چی؟
- چرا تعجب کردی؟
گویا چهرهٔ من در اختیار خودم نبود و سراسر حیرت شده بود.
- کارگران خوابگاه نفری ۵۰ هزار تومان روی هم گذاشته‌اند که شده ۴ میلیون. شرط بندی روی بازی بارسلون مادریده. هر کی بتونه تعداد گل‌ها و برد هر تیم را با دقت بیشتری اعلام کنه، بعد از بازی ۴ میلیون تومان را برده و با شوق و ذوق گفت:
- امشب تکلیف معلوم می‌شه. من باید بروم و به بچه‌ها بگم.
برگه روزنامه را توی دستان من چپاند و به سرعت از آنجا دور شد.
حرکت این جوان و چپاندن برگ روزنامه در دستانم و به سرعت دور شدن او گرچه دور از انتظار نبود ولی این برخورد درون مرا به کلی منقلب کرد و در خود فرو ریختم. مات و مبهوت از این دست گرایشات خام کارگران او را که دور می‌شد نگاه می‌کردم آره اینجا جهنم پارس جنوبی اینجا علاوه بر آلودگی‌های کشنده‌اش و گرما و شرجی بیدادگرش به دور از تمدن و مدنیت و به شدت قانون گریز است. در اینجا همهٔ دستور کارهای صندوق بین المللی پول (تعدیل ساختاری و خصوصی سازی) با قدرت و وسواس پیاده می‌شود این عملکردهای ضد قانون کار و ضد کارگری امید کار‌شناسان و مشاوران اقتصادی (بخوانید فراماسویونرهای دورهٔ نئولیبرالیستی) حاشیهٔ دولت را برای پیوستن به تجارت جهانی بالا برده است مجوز ورود به جبهه سرمایه داری امپریالیستی (سازمان تجارت جهانی) تسلیم در مقابل مناسبات پیشنهادی صندوق بین المللی پول است باز به مسایل کلی پرداختم و بازگردیم به جزء‌ها به خود گفتم این‌‌ همان نسل جدیدند نسل برخواسته از روستا که بازیکن‌های فوتبال بارسلون و مادرید را به خوبی می‌شناسند و می‌دانند کدام بازیکن در کدام قست میدان بهتر بازی می‌کند اهل کجاست و به چه چیزی علاقه دارد ولی درکی از حقوق مدنی و انسانی خودش ندارد اگر اعتراضی هم دارد این اعتراض در او انگیزه‌ای ایجاد نمی‌کند. بقیه هم که گرفتار شیشه و کراک... هستند. ولی باز هم خودم را به چالش گرفتم: توهم تحمل شکست را نداری. فوری این و آن را محکوم می‌کنی. باید از زاویهٔ دیگری به مساله نگاه کنی.
پس از شام، زندگی مهندسان پیر و جوانی را‌‌ رها می‌کنم که سریال‌های ترک ماهواره‌ای و حرمسرای سلیمان پاشا زمین گیرشان کرده، تا در تنهایی یقهٔ خود را بگیرم.
ساحل دریای جنوب چند صد متری با ما فاصله دارد. دیدن خانواده‌ها و بازی بچه‌ها در ساحل ماسه‌ای گرما و صمیمیت خانوادگی، در لحظات‌‌ رها شده از مشکلات زندگی و کار و گرانی و... چه زیباست. در ساحلی ماسه‌ای با آب‌های گرم و ولرم و امواجی که با سرو صدا و کف آلود خود را روی ماسه‌ها‌‌ رهایم می‌کنند و بعد به سرعت به سوی دریا باز می‌گردند. دیدن انسان‌ها در کنار هم، جست خیز بچه‌ها و شادی و بی‌خبری آن‌ها از دنیای در حال انحطاط، امید و شادی را در رگ‌های انسان می‌دواند. شاید فضای خشن کارگران، آلودگی‌های صوتی و گازی و مصیبت‌های دیگر باعث یک نگرش منفی در من شده بود. دیگر با نفرت نگاه نمی‌کنم.: «نسل اولی‌های آدم فروش معتاد مسخ» به یاد برخی حرکت‌های اعتراض و مخربشان می‌افتم و بی‌اختیار می‌خندم.
به یاد اتفاقی که در ماهشهر سال‌های پیش رخ داده بود. در آن پروژه کارگران لر آمده از روستا، مورد توهین و ستم چند سوپروایزر و کارگر نسل دومی (آبادانی) قرار گرفتند که خود را به پیمانکار فروخته بودند،. کارگران لر پس از یک مشاورهٔ کوتاه دسته جمعی آمادهٔ حمله شدند. نسل دومی‌هایی که ادعای رزمی کاری و بوکس داشتند، پا به فرار گذاشتند و دریک کانکس مخفی شدند. کانکس در زیر ضربات سنگین ریگ‌های درشت کارگران روستایی در حال تلاشی بود. پیمانکاران از ترس نیمه جان شده بودند و حتا پس از رفتن کارگران تا ساعتی شهامت بیرون آمدن از کانکس را نداشتند. آری اگر کارد به استخوان آن‌ها برسد چیز آبادی به جای نمی‌ماند.
اما باید دانست که کارگران هم مسائل خاص خودشان را دارند، وبا آنچه در برخی کتاب‌ها آمده است تفاوت دارند باید با آن‌ها زندگی کنی تا از نزدیک آنان را ب‌شناسی......
منبع: وبلاگ مدافعان حقوق کارگر- ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۱۳

یورش پلیس ضد شورش به اعتصاب کنندگان یونانی

به گزارش۲۴ژانویه یورونیوز، همزمان با هشتمین روز اعتصاب کارکنان بخش حمل و نقل عمومی آتن، دولت یونان از اعتصاب کنندگان خواست هرچه سریع‌تر به سر کار خود باز گردنند.
دولت اعتصاب کنندگان را تهدید کرد که در صورت سرپیچی، آن‌ها را اخراج و بازداشت می‌کند.
این تصمیم که پس از چند جلسه چند ساعته وزیر توسعه با آنتونیوس ساماراس، نخست وزیر اعلام شد، خشم اتحادیه‌های کارگری را برانگیخت.
رهبر اعتصاب کنندگان می‌گوید: «ما اعتراض می‌کنیم، و اگر می‌خواهند به آن پایان دهند، بیایند و این کار را بکنند. آن‌ها اجساد ما را از اینجا بیرون خواهد برد. نه تنها از اینجا بلکه از تمام یونان. از فردا هیچ وسیله نقلیه‌ای حرکت نخواهد کرد.»
دادگاه آتن روز دوشنبه با اعلام اینکه ادامه اعتصاب غیر قانونی است، دست دولت را برای پایان دادن به آن بازگذاشت.
در مقابل اعتراض اعتصاب کنندگان به خیابان‌ها هم کشیده شده و روز پنجشنبه پایتخت یونان شاهد تظاهرات گسترده مخالفان سیاست‌های سختگیرانه اقتصادی دولت بود.
به گزارش۲۵ژانویه یورونیوز، پلیس ضد شورش یونان اعتصاب کنندگان بخش حمل و نقل عمومی آتن را که در مقابل ورودی یک آشیانه قطارهای مترو به عنوان اعتراض تجمع کرده بودند، متفرق کرد.
در جریان یورش پلیس به این مکان در ساعت ۴ بامداد جمعه، درگیریهایی بین اعتصاب کنندگان و نیروهای انتظامی نیز به وقوع پیوست. در این بین، نیروهای پلیس ده‌ها معترض را دستگیر کردند.
یکی از اعتصاب کنندگان می‌گوید: «دولت با توسل به خشونت سعی دارد ما را مجبور به متوقف کردن اعتصاب و دست کشیدن از خواسته‌هایمان کند.»
اعتصاب کارمندان که وارد نهمین روز خود می‌شود در اعتراض به کاهش دستمزد‌ها و تعدیل نیرو در بخش حمل و نقل عمومی سازماندهی شده است.

اعتراض به بستن شدن کارخانه آرسلومیتال در لی یژ بلژیک

به گزارش۲۵ژانویه یورونیوز، حدود دویست کارگر معترض به بسته شدن کارخانه آرسلورمیتال روز جمعه جلوی دفتر نخست‌وزیر بلژیک با پلیس درگیر شدند.
بزرگ‌ترین شرکت فولادسازی دنیا روز پنجشنبه اعلام کرده بود که بخش‌هایی از کارخانه‌اش در لی یژ بلژیک را برای همیشه خواهد بست. با تعطیلی هفت خط تولید نهایی این کارخانه نزدیک به ۱۳۰۰ شغل از بین خواهد رفت. کارگران معترض سعی کردند به زور وارد ساختمان دفتر نخست وزیر شوند و با او ملاقات کنند.
یک کارگر، در پاسخ به این سوال که پس از بیکاری چه خواهد کرد، می‌گوید: «اصلا نمی‌دانم. فکر می‌کنم خیلی‌ها در همین وضعیت باشند و وضع بد‌تر خواهد شد. اگر کاری انجام ندهیم اگر از می‌تال خلع ید نشود و از بلژیک اخراج نشود در را برای دیگران باز خواهد کرد می‌تال فقط شروع کار است.»
دیدیه رایندرز، وزیر امور خارجه بلژیک گفت: «اعتماد نسبت به آقای می‌تال، هرروز کمتر می‌شود زیرا پس از این‌همه قول‌هایی که داده بود و این همه تصمیمات بزرگ، مشکل می‌توان با او در بارهٔ چیزی گفت‌و‌گو کرد.»
در بیانیه‌‌ای، غول فولادسازی جهان اعلام کرد که در ۹ ماه اول سال ۲۰۱۲ دویست میلیون یورو ضرر کرده‌ است زیرا تقاضا برای فولاد در اروپا در سال گذشته بین ۸ تا ۹ درصد افت داشته است. کارخانه بلژیک حدود ۲۷۰۰ کارگر دارد.
آرسلورمیتال گفته است که اتحادیه‌های کارگری پیشنهاد آن‌ها را برای باز نگه داشتن شش خط تولید با ظرفیت تولید بین صفر تا صد درصد بسته به میزان تقاضا در بازار رد کرده بودند.
ششم بهمن ماه۱۳۹۱

************

اخباروگزارشات کارگری۷بهمن ماه۱۳۹۱

- دومین اعتصاب سندیکای کارگران شرکت واحد نشانگر اتکای سندیکا بر ا عضایش می‌باشد
- تجمع اعتراضی مشترک کارگران نی بر نیشکر هفت تپه و کشت و صنعت کارون شوش‌تر
- ادامهٔ تجمعات کارگران اخراجی شرکت جهاد نصر کردستان
- تجمع کارگران قند و تصفیه شکر اهواز مقابل استانداری دراعتراض به عدم دریافت مطالبات۲۵ماهه
- اعتراض کانون صنفی معلمان ایران به وضعیت نابهنجار معیشتی- اقتصادی فرهنگیان

دومین اعتصاب سندیکای کارگران شرکت واحد نشانگر اتکای سندیکا بر ا عضایش می‌باشد

۸ بهمن ۱۳۸۴ ساعت ۳۰/۴بامداد هنوز هوا تاریک است، اولین تردد کنندگان شهر تهران رانندگان شرکت واحد هستنند که با اتوبوسهای سرویس از دور افتاده‌ترین نقطه تهران به محل کارخود می‌روند معمولا اولین اتوبوس سرویس رانندگان در ساعت ده دقیقه به پنج صبح به توقفگاه اتوبوس‌ها می‌رسند، امروز با روزهای دیگر فرق دارد، طبق اطلاعیه سندیکای کارگران شرکت واحد، رانندگان قرار است اعتصاب کنند. و قرار است با حاضر شدن در محل کار خود بطور آگا هانه دست از کار بکشند،. ازآنجائئ که مقامات اطلاعاتی وامنیتی و مدیر عامل شرکت واحد و حراست شهرداری با مذاکره کنندگان سندیکائی به توافق نرسیدند. اکثر اعضای هیئت مدیره سندیکا و بخشی از فعالین را دو روز قبل از اعتصاب بازداشت کردند.
سال‌ها بود که تهران چنین فضای امنیتی را در سطح شهر به خود ندیده بود. شاید بتوان گفت بعد از وقایع کوی دانشگاه در سال ۷۸این اولین باری بود که حضور گسترده‌ای از یگان‌های ویژه و مامورین لباس شخصی‌ها در خیابان‌های تهران به چشم می‌خورد. توقفگاه‌های شرکت واحد در مناطق ۲۲ گانه شهر تهران قرار دارد، به دلیل این پراکندگی و اهمیت سرکوب این اعتصاب که بسیار مهم بود شایدبتوان گفت ده‌ها هزار نیروی یگان ویژه در سرکوب این اعتصاب شرکت داشتند. بطور مثال توقفگاه منطقه یک و دو در آن زمان در خیابان هنگام بعد از میدان رسالت قرار داشت، اما حضور مامورین و لباس شخصی‌ها ازپل سید خندان بطور پراکنده و فشرده در کل بزرگراه رسالت تا درب توفقگاه به چشم می‌خورند، در میدان رسالت از رهگذران کارت شناسائی می‌خواستند وهر که راننده سندیکائی شرکت واحدبود قبل از رسیدن به محل کار ش بازداشت می‌شد. در مناطق مختلف اتوبوسرانی در داخل توقفگاه‌ها حضور یگان‌های ویژه حتی از تعداد رانندگان بیشتر بود، در منطقه چهار اتوبوسرانی در محله نازی آباد تونلی بزرگ از مامورین یگان ویژه در مقابل درب توقفگاه درست شده بود و رانندگان باید از این تونل عبور می‌کردند تا به داخل می‌رفتند و سوال می‌کردند آیا کار می‌کنی یا نه؟ آن‌ها ئی که کار نمی‌کردند تا ته صف برسند زیر ضربات باتون قرار می‌گرفتند، و داخل اتوبوس‌های از قبل آماده شده انداخته می‌شدند، معمولا اکثرا ازاین ضربات نصیبشان می‌شد. در منطقه ۹ اتوبوسرانی آنقدر حضور مامورین یگان ویژه زیاد بود که سطح توقفگاه از این حضورسیاه رنگ به نظرمیرسید. البته این مطالب را ازاین جهت عنوان کردم که بگویم چقدر برای عوامل اطلاعاتی مهم بوده که این اعتصاب صورت نگیرد و به همین دلیل از تمام نیرو و امکان خود استفاده کرده بودند و حتی تعدادی از نیروهای سپاه و بسیج به عنوان راننده در روز ۸ بهمن ۸۴ بجای رانندگان در خطوط کار می‌کردند و اکثر کارخانه‌ها هم سرویس‌های خودشان را در اختیار شرکت واحد گذاشته بودند، اما آنقدر همکاری رانندگان سندیکائی وتلاش کار جمعی منظم و حساب شده بود، که باز هم این اعتصاب شکل گرفت. تردد مردم در سطح هائی از شهر با مشکل مواجه شده بود. طبق خاطرات رانندگان در داخل توقفگاه‌ها، ما مورین لباس شخصی بعد از شناسائی سندیکائی‌ها، گونی‌های مخصوصی داشتند که بندی در انت‌ها داشت از سر تا پای راننده می‌کشیدند با کشیدن نخش بسته می‌شد و داخل اتوبوسهائی که از قبل آماده شده بود می‌انداختند مثل بسته بندی کردن، که به همین ترتیب صد‌ها نفر از رانندگان معترض بازداشت شدند و صد‌ها نفر هم محل کار خودشان را ترک کردند، این نوع برخوردهم نتوانست باعث عقب نشینی رانندگان از خواسته‌هایشان بشود، بلکه آن‌ها را مصمم‌تر کرد بروی خواست‌هایشان پافشاری کنند. البته با وجود اینکه اکثریت اعضای هیئت مدیره سندیکا و فعالین سندیکائی دو روز قبل از شکل گیری اعتصاب بازداشت و روانه بند ۲۰۹ شده بودند، اما تا ساعت ده صبح کمبود اتوبوس‌ها با تدابیری که انجام داده بودند به وضوح به چشم می‌خورد، شاید بتوان گفت بیش از هزار تن از رانند گان شرکت واحد در آن روز اعتصاب یا دستگیر شدند و یا محل کارشان را ترک کردند، که این خود باعث مختل شدن حمل و نقل در سطح شهر تهران گردید. این خود نشانه‌ای از کار جمعی و کار تشکیلاتی بود. لذا اعتصاب دوم رانندگان سندیکائی ثابت کرد که سندیکای کارگران شرکت واحد با توجه به آگاهی که از برخورد نیروهای امنیتی داشت تصمیمی آگاهانه و یکپارچه به اتفاق آرا گرفت، لذا دو روز قبل از اعتصاب اکثریت اعضای هیئت مدیره صد‌ها ساعت مورد بازجوئی و تهدید قرار گرفتند تا از اعتصاب جلوگیری شود، اما هیئت مدیره سندیکا پایبندی خودش را به تصمیم و خرد جمعی نشان دادند و هیچکدام از این اعضا حاضر به متوقف کردن اعتصاب نشدند. به همین دلیل اعضای هیئت مدیره در ساعت۱۱شب پنج شنبه مورخ ۶/۱۱/۸۴از دادگاه انقلاب که تنها مشتریانش در آن وقت شب بود، مستقیم به بند ۲۰۹اوین منتقل شدند در این اعتصاب بیش از ۵۰۰ تن دستگیر شدند و بیش ۴۰۰تن از کار اخراج شدند که با پایداری و تلاش اعضای سندیکا ی شرکت واحد تقربیا اکثرا از زندان آزاد و بعد از مدتی به سر کار خود بازگشتند. این اعتصاب ثابت کرد که سندیکای کارگران شرکت واحد متکی به فرد نیست و با وجود زندانی شدن اکثریت اعضای هیئت مدیره‌اش، باز هم بدنه این تشکل واقعی کارگری سندیکا از حرکت نایستاد و تا امروز با تمام فشار‌ها و سرکوب‌ها به حیات خودش ادامه داده ومیدهد. گرامی باد نام تمامی کسانی که با از خود گذشتگی و تلاش خود باعث تغییراتی عظیم و باورنکردنی در شرکت واحد و جامعه کارگری کشور شده‌اند و هرگز نامشان در جائی شنیده نشده، ما به تمام این انسانهای گمنام و تلاشگر درود می‌فرستیم. به امید آینده‌ای روشن برای کارگران و حق آزادی تشکل‌های واقعی کارگری درکشور
داوود رضوی فعال سندیکائی

برگزاری مراسم یادبود کشتار کارگران معدن مس خاتون آباد در سنندج

صبح روز جمعه ۶/۱۱/۹۱ مراسم یادبود جانباختگان معدن مس خاتون آباد، با شرکت جمع زیادی از کارگران و فعالین کارگری و اعضای شورای کارگران بیکار، اتحادیه آزاد کارگران و کمیتهٔ هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری، در اطراف شهر سنندج برگزار شد.
مراسم در ساعت ۹ صبح با یک دقیقه سکوت به یاد تمام جانباختگان راه آزادی و برابری انسان‌ها شروع و سپس با سرود انترناسیونال، سرود همبستگی طبقاتی کارگران، ادامه یافت. سپس بیانیهٔ کمیتهٔ هماهنگی در یادبود و محکومیت کشتار کارگران معدن مس خاتون آباد، توسط یکی از حاضرین خوانده شد. همچنین بیانیهٔ شورای کارگران بیکار نیز توسط نمایندهٔ آنان برای جمع قرائت شد. پس از حدود یک ساعت، مراسم با یک سرود کارگری دیگر، و سپس بحث و گفت‌و‌گوی کارگران در مورد ضرورت اتحاد عمل کارگران و فعالین کارگری، از جمله برای مقابله با اخراج و بیکار سازی‌های گسترده و دسته جمعی کارگران، به پایان رسید.
کمیتهٔ هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری-۶ بهمن ۱۳۹۱

تجمع اعتراضی مشترک کارگران نی بر نیشکر هفت تپه و کشت و صنعت کارون شوش‌تر

به گزارش۷بهمن ماه ایلنا، صبح امروز (شنبه هفتم بهمن ماه) حدود ۳۰۰ نفر از مجموع ۷۰۰ کارگر «نی‌بر» نیشکر هفت تپه با سفر به پایتخت به جمع کارگران نی بر کشت و صنعت کارون شوش‌تر پیوستند که از بامداد سه شنبه (سوم بهمن ماه) در تهران به سر می‌برند و هر روز در مقابل ساختمان نهاد ریاست جمهوری تجمع می‌کنند.
بنابهمین گزارش، یکی از کارگران حاضر در این تجمع اعتراضی گفت: چون از سال ۸۲ تا به امروز هیچ مسئولی در استان پاسخگوی خواسته‌های صنفی ما نبوده، ما دست از کار و زندگی خود کشیده و عازم تهران شده‌ایم تا به همراه همکارانمان در مجتمع کارون شوش‌تر بتوانیم مشکلات خود را به گوش شخص رئیس جمهوری برسانیم.
این کارگر با اشاره به مطالبات مشترک کارگران این دو واحد بزرگ کشت و صنعت در خوزستان، از جمله اجرای قانون مشاغل سخت و زیان‌آور، اجرای بازنشستگی پیش از موعد، اجرای طرح طبقه‌بندی مشاغل، پرداخت منظم دستمزد و حقوق، به مشکلاتی که سازمان تامین اجتماعی در راه بازنشستگیشان قرار داده اشاره کرد و گفت: از عمده مشکلات کارگران نی بر پرداخت سهمی است که سازمان تامین اجتماعی برای بازنشسته شدن از ما می‌خواهد.
این کارگر با تشریح شرایط کار نی‌بری گفت: کارگران فصلی به دلیل اینکه بطور متوسط ۶ ماه در سال کار می‌کنند نمی‌توانند مانند سایر کارگران بازنشسته شوند و به همین دلیل سازمان تامین اجتماعی مقرر کرده است که هر کارگر باید فاصله بیمه‌ای‌اش را شخصا پر کند و به این منظور رقمی بین ۶ تا ۹ میلیون تومان در سال بپردازد.
او ادامه داد: رقمی که سازمان تامین اجتماعی از ما در خواست کرده در توان مالی ما نیست، چرا که ما در سال فقط شش ماه شاغل هستیم و دولت باید در این زمینه چاره اندیشی کند.
کارگران این دو مجتمع بزرگ کشت و صنعت واقع در استان خوزستان، علاوه بر درخواست تحت شمول قانون مشاغل سخت و زیان‌آور قرار گرفتن و اجرای بازنشستگی پیش از موعد، اجرای طرح طبقه‌بندی مشاغل و پرداخت منظم دستمزد و حقوق؛ خواستار تغییر ساز و کار رفع فاصله بیمه‌ای خود هستند.
وجود فاصله بیمه‌ای در سوابق این کارگران به آن دلیل است که به دلیل امکان برداشت محصول نی‌شکر تنها در نیمی از سال، کارگران نی‌بر به صورت فصلی مشغول به کارند و به همین دلیل حق بیمه آنان نیز تنها نیمی از سال پرداخت می‌شود. با این وجود سازمان تامین اجتماعی طبق نامه‌ای به شماره ۱۱۰۱/۹۱/۱۹۰ در تاریخ هشتم مهرماه سال جاری، مقرر کرده است که برای رفع این فاصله بیمه‌ای هر نفر کارگر در سال حدود ۹ میلیون تومان بپردازد که با این حساب هر کارگر برای رسیدن به شرایط بازنشستگی در مجموع می‌بایست حدود ۷۰ میلیون تومان بپردازند. کارگران نی‌شکر هفت تپه و کارون شوش‌تر با توجه به دستمزد دریافتی پرداخت این مبلغ را در توان خود نمی‌بینند و به تعیین سازوکاری که پرداخت این مبلغ را ضروری می‌سازد اعتراض دارند.
یک از کارگران نی‌بر هفت تپه حاضر در تجمع امروز گفت: سوال ما از نمایندگان مجلس و مدیران دولتی این است که آن‌ها اکنون کجا هستند تا از نزدیک شاهد اعتراض کارگران باشند؟
او اضافه کرد: چرا باید تاوان سیاست‌های غلط و نا‌کار آمدی مدیران و کسری بودجه‌های دولت را ما کارگران بدهیم؟
یکی از کارگران مجتمع کشت و صنعت کارون شوش‌تر درباره تجمع پنج روزه کارگران در مقابل ساختمان نهاد ریاست جمهوری گفت: تا کنون جواب قانع کننده‌ای به ما داده نشده است اما کارگران مصمم به ادامه اعتراض تا رسیدن به خواسته‌های بحق صنفی خود هستند.
او ادامه داد: تنها پاسخی که به تجمعات پنج روزه ما داده شده این است که از مسئولان استانداری وفرمانداری استان خوزستان خواسته شده به تهران بیایند و با حضور در جلسات رسیدگی درباره مشکلاتمان پاسخگو شوند.
به گفته این کارگر، فردا (یکشنبه ۸ بهمن) نیز تجمعات آنان ادامه خواهد داشت.
تصادف کارگران در مسیر تهران
همچنین با خبر شدیم یکی از ۱۹ اتوبوس و می‌نی‌بوسی که ۳۰۰ کارگر را از شوش دانیال به تهران رسانده است، در گردنه رازان خرم آباد تصادف کرده و در این حادثه ۸ کارگر دچار مصدومیت شده‌اند.
این کارگران پس از مداوا در بیمارستان شهدای عشایر خرم آباد به مبداء بازگشته‌اند.

ادامهٔ تجمعات کارگران اخراجی شرکت جهاد نصر کردستان

روز شنبه ۷/۱۱/۹۱ ده‌ها نفر از کارگران اخراجی شرکت جهاد نصر کردستان، جهت پیگیری خواسته‌ها و مطالبات خود در مقابل اداره کار سنندج تجمع کردند.
کارگران تجمع کننده اعلام کردند که روز بعد در مقابل شرکت جهاد نصر تجمع خود را ادامه خواهند داد و تا زمانی که نامهٔ کتبی اخراج را دریافت نکنند آنجا را ترک نخواهند نمود. لازم به ذکر است که ۱۱۰ نفر از کارگران این شرکت چندی پیش به صورت دسته جمعی و بدون ارائهٔ نامه رسمی اخراج شدند.
کمیتهٔ هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری-۷ بهمن ۱۳۹۱

تجمع کارگران قند و تصفیه شکر اهواز مقابل استانداری دراعتراض به عدم دریافت مطالبات۲۵ماهه

به گزارش۷بهمن ایلنا، بیش از ۵۰ کارگر کارخانه قند و تصفیه شکر اهواز صبح امروز (شنبه هفتم بهمن ماه) در اعتراض به عدم دریافت حقوق و مزایا و سایر مطالبات ۲۵ ماهه خود در مقابل ساختمان استانداری خوزستان تجمع کردند.
این گزارش حاکیست، یکی از دغدغه‌های کارگران، بدهی‌های معوقه کارخانه به تامین اجتماعی و عدم ارسال لیست‌های بیمه‌ کارگران در سه ماه گذشته بوده است. اداره تامین اجتماعی استان نیز از تمدید اعتبار دفترچه‌های درمانی کارگران از آبان ماه خوداری می‌کند.

اعتراض کانون صنفی معلمان ایران به وضعیت نابهنجار معیشتی- اقتصادی فرهنگیان

به نام خداوند جان و خرد
بر کسی پوشیده نیست که وضعیت اقتصادی نابسامان و آشفتهٔ کنونی ایران، یکی از بزرگ‌ترین دل نگرانی‌های زندگی روزمرهٔ قشرهای گسترده‌ای از مردم است. دغدغهٔ بزرگ قشرهای فرودست و طبقات متوسط جامعه، تآمین معاش روزانه و برخورداری از بهداشت و خدمات درمانی ضروری زندگی است. رشد سرسام آور قیمت‌ها و تورم و گرانی افسار گسیخته - هرچند از سوی برخی کارگزاران و کاربدستان مملکتی انکار شود- واقعیتی است که روز به روز بر تاثیر ویرانگرش افزوده می‌گردد و ابعاد گوناگون فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نمایان تری می‌یابد. بی‌گمان آموزش نیز، یکی از گستره‌هایی است که از چنین شرایط نابسامانی آسیب‌ها دیده و می‌بیند.
مهم‌ترین رکن آموزش، آموزگاران هستند که «به» بود و یا «بد» بود وضعیت اقتصادی آن‌ها، سرراست بر کیفیت آموزش و کار و کنش آن‌ها اثرگذار است. یکی از وظایف بنیادی فرادستان آموزشی نیز، آنچنان که در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش آمده، رسیدگی به شرایط اقتصادی فرهنگیان و دشواری‌های اقتصادی آن‌ها می‌باشد: «ایجاد ساز و کارهای قانونی برای افزایش انگیزه معلمان و مربیان، با ساماندهی مناسب خدمات و امکانات رفاهی و رفع مشکلات مادی و معیشتی آنان» (راهکار ۱۲/۳). با این همه، به جرات می‌توان گفت که در میان سخنان بسیار و برنامه‌های فراوان ریز و درشت مسئولان آموزش و پرورش، به ویژه شخص وزیر، کمتر نشانی از نگرانی دربارهٔ وضعیت بد معیشتی و اقتصادی فرهنگیان بازنشسته و شاغل دیده می‌شود. گویی در میان انبوه برنامه‌های شتاب زده و سست بنیاد ایشان، آنچه سراسر گم و ناپدید گردیده، همین دشواری‌های مادی زندگی فرهنگیان است.
در این چند سال که نرخ میانگین تورم رسمی، دست کم چیزی نزدیک به سی درصد اعلام شده و می‌شود، میانگین افزایش حقوق سالیانهٔ فرهنگیان، نزدیک به ده – دوازده درصد انجام گرفته است، البته همگان می‌دانند که هم نرخ تورم رسمی، اختلاف چشمگیری با تورم واقعی دارد و هم افزایش قیمت کالاهای ضروری زندگی، بالا‌تر از نرخ تورم است. این افزایش زیر تورم رسمی، البته درست خلاف بند ۱۲۵ قانون مدیریت خدمات کشوری انجام می‌گیرد که افزایش حقوق سالیانهٔ کارمندان دولت را دست کم برابر تورم مقرر نموده است. در هفت سال گذشته، و در شهری مانند تهران، برابر گزارش مرکز آمار ایران، میزان اجاره بهای ماهانه مسکن، نزدیک به پنج و نیم برابر گردیده است. این در حالی است که شمار زیادی از فرهنگیان، مستآجرند و این افزایش جهشی اجاره ب‌ها، سخت بر زندگی آن‌ها اثرات منفی گذاشته است.
اما در این شرایط و وضعیت نابهنجار، چندین ماه است که حق التدریس (اضافه کار) آموزگاران و برخی دیگر از دستمزدهای آن‌ها پرداخت نگردیده است. نزدیک به یک سال است که اضافه کار نیروهای ستادی مدرسه‌ها (مدیران، معاونان و...) پرداخت نشده، چهار ماه است که اضافه کار فرهنگیان و به ویژه معلمان واریز نگردیده است، چندین ماه است که آموزش و پرورش، سهم بیمهٔ طلایی فرهنگیان شاغل را نپرداخته، دستمزد آموزگارانی که در آزمون‌های نهایی خردادماه گذشته، حضور داشته و یافته اند- چه در حوزه‌های اجرایی و چه در حوزه‌های تصحیح برگه- واریز نشده، پاداش پایان خدمت فرهنگیان بازنشسته که برابر گفتهٔ وزیر قرار بود یک هفته پس از بازنشستگی پرداخت شود هنوز پس از گذشت ماه‌ها به دستشان نرسیده، دو سال است که از سرانهٔ آموزشی مدرسه‌ها خبری نیست و تنها درصد ناچیزی از آن به برخی از مدرسه‌ها داده شده، و بسی مطالبات دیگری که هم اکنون ماه هاست به تعویق افتاده است.
کانون صنفی معلمان ایران، مسئولان را دعوت می‌کند که سری به دفتر مدرسه‌ها بزنند و از نزدیک، به سخنان و گلایه‌ها و اعتراض‌های آن‌ها گوش فرادهند. ما چنین شرایطی را، بحران آفرین ارزیابی می‌کنیم و به مسئولان هشدار می‌دهیم، و بر این باوریم که دگرگونی بنیادین در آموزش و پرورش، بدون دگرگونی راستین در معیشت فرهنگیان روی نخواهد داد و تغییرات شتاب زدهٔ صوری، نه تنها مشکلی را حل نخواهد کرد که بی‌گمان بر آشفتگی‌ها و نابسامانی‌ها خواهد افزود.
کانون صنفی معلمان ایران-۳/۱۱/۹۱
هفتم بهمن ماه۱۳۹۱

********************

اخباروگزارشات کارگری۸بهمن ماه۱۳۹۱

- از سوی هماهنگ کنندگان طومار سی هزار نفری کارگران صورت گرفت
خواست صدور مجوز برای برگزاری تجمع کارگری در مقابل وزارت کار در خیابان آزادی
- سایت «اتحاد» تارنمای اتحادیه آزاد کارگران ایران بتدریج بروز رسانی می‌شود
- ادامه تجمع مشترک کارگران کارون و هفت تپه مقابل ساختمان نهاد ریاست جمهوری
- کارگران قند اهواز برای دومین روز متوالی تجمع کردند، امروزبه همراه خانواده‌ها
- اعتراض کارگران پیمانکاری تامین ترابر سبز
- معلمان: وزیر فقط شعار می‌دهد
- تظاهرات در آتن در حمایت از کارگران اعتصابی
- معلمان خشمگین پرتغالی به خیابان آمدند

از سوی هماهنگ کنندگان طومار سی هزار نفری کارگران صورت گرفت
خواست صدور مجوز برای برگزاری تجمع کارگری در مقابل وزارت کار در خیابان آزادی

اتحادیه آزاد کارگران ایران: امروز هشتم بهمن ماه ۱۳۹۱ هماهنگ کنندکان طومار سی هزار نفری کارگران با حضور در استانداری تهران خواست خود مبنی بر صدور مجوز برای برگزاری تجمع کارگری در مقابل وزارت کار را تحویل مسئولین ذیربط این استانداری دادند.
خواست صدور مجوز برای برگزاری تجمع کارگری از سوی هماهنگ کنندگان طومار اعتراضی کارگران در حالی صوت می‌گیرد که پس از گذشت ۴۰ روز از تحصن آنان در مقابل مجلس هنوز هیچ پاسخ روشنی به آنان داده نشده است.
روز ۲۸ آذر ماه گذشته هماهنگ کنندگان طومار اعتراضی پس از تحصن در مقابل مجلس شورای اسلامی با نایب رئیس و رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس ملاقات کردند و سپس با حضور در کمیسیون اجتماعی مجلس که وزیر کار نیز در آنجا حضور داشت خواستهای خود را مطرح کردند اما از آن تاریخ به این سو هیچ پاسخ روشنی به هماهنگ کنندگان طومار مبنی بر تحقق خواستهای سی هزار کارگر امضا کننده طومار داده نشده است. عدم پاسخ گویی مسئولین وزارت کار و مجلس شورای اسلامی به خواست‌ها و مطالبات سی هزار کارگر در حالی همچنان ادامه دارد که جلسات شورای عالی کار برای تعیین حداقل دستمزد کارگران در سال ۹۲ در حال برگزاری است. یکی از مهم‌ترین خواستهای کارگران در طومار اعتراضی، افزایش حداقل دستمزد‌ها بر اساس تورم واقعا موجود و تامین سبد هزینه یک خانوار چهار نفره بوده است.
بر اساس نامه هماهنگ کنندگان طومار اعتراضی به استانداری تهران، این کارگران خواهان صدور مجوز برای برپایی تجمع کارگری در مقابل وزارت کار در خیابان آزادی در روز ۲۸ بهمن ماه جاری از ساعت ۱۰ صبح لغایت ۱۲ ظهر شده‌اند.
تصویر نامه هماهنگ کنندگان برای صدور مجوز تجمع کارگری در مقابل وزارت کار:

اتحادیه آزاد کارگران ایران - ۸ بهمن ماه ۱۳۹۱

سایت «اتحاد» تارنمای اتحادیه آزاد کارگران ایران بتدریج بروز رسانی می‌شود

بدنبال هک سایت «اتحاد» تارنمای اتحادیه آزاد کارگران ایران در روز ۱۸ دی ماه، مسئولین سایت تلاش زیادی برای بروز رسانی آن بعمل آوردند اما سایت «اتحاد» پس از مدت کوتاهی بروز رسانی برای دومین بار هک شد و این مسئله کار مسئولین سایت را برای باز سازی آن مشکل‌تر کرد و همین امر باعث به درازا کشیدن باز سازی و بروز رسانی سایت شد.
اینک سایت «اتحاد» پس از بیش از ۲۰ روز تا حدی که بشود مقالات و اخبار کارگری را بر روی آن گذاشت باز سازی شده است اما استفاده از تصویر در قسمت اخبار کارگری بدلیل لطمه شدیدی که این بخش خورده است همچنان بر جای خود باقی است و مسئولین سایت در صدد رفع آن هستند.
اتحادیه آزاد کارگران ایران بار دیگر با محکوم کردن هک سایت «اتحاد» بدینوسیله اعلام می‌دارد دامنه این سایت با آدرس www. ettehadeh. com حذف شده است و از این پس سایت اتحاد فقط با آدرس www. etehadyh. com قابل دسترسی خواهد بود لذا از سایتهای دیگری که از آدرس www. ettehadeh. com برای لینک دادن به سایت «اتحاد» استفاده کرده‌اند خواهشمندیم به جای این لینک، از آدرس www. etehadyh. com برای لینک دادن به سایت اتحاد استفاده نمایند.
اتحادیه آزاد کارگران ایران – هشتم بهمن ماه ۱۳۹۱

ادامه تجمع مشترک کارگران کارون و هفت تپه مقابل ساختمان نهاد ریاست جمهوری

به گزارش۸بهمن ایلنا، اعتراض صنفی کارگران نی بر کشت و صنعت کارون شوش‌تر در مقابل ساختمان نهاد ریاست جمهوری وارد ششمین روز خود شد. این در حالی است که امروز (یکشنبه، هشتم بهمن ماه) کارگران نی بر هفت تپه نیز برای دومین روز متوالی به جمع همکاران خود در مقابل این نهاد دولتی پیوسته‌اند.
براساس این گزارش، یکی از کارگران نی بر مجتمع کشت و صنعت کارون شوش‌تر حاضر در این تجمع، گفت: امروز ششمین روزی است که ما از کار و زندگی خود در خوزستان دست کشیده‌ایم و برای مطالبه خواسته‌هایمان به تهران پناه آورده‌ایم تا شاید به مشکلاتمان رسیدگی شود.
او افزود: با وجود آنکه همکارانمان ازصبح روز گذشته از یک واحد تولیدی دیگر (مجتمع هفت تپه) به ما پیوسته‌اند و تعدادمان بسیار قابل توجه است متاسفانه هنوز پاسخ قانع کننده‌ای دریافت نکرده‌ایم.
این کارگر تاکید کرد: اگر پاسخی می‌گرفتیم این تجمع اعتراضی تا به امروز طول نمی‌کشید.
این کارگر با اظهار به اینکه در طول این شش روز هیچ مسئولی نه تنها حاضر نشد از مشکلات ما بپرسد، بلکه حتی کسی نپرسید که در این مدت چه می‌خورید و شب‌ها به کجا می‌روید، افزود: سال گذشته در مزارع نی شکر که کار می‌کردیم وقتی به علت سرما تعداد زیادی کلاغ به صورت دسته جمعی مردند ده‌ها خبرنگار و عکاس برای دریافت خبر و به تصویر کشیدن مرگ کلاغ‌ها به مزارع نی شکر آمدند. اما در این شش روزی که در تهران هستیم با وجود آنکه از طریق ایلنا به همه مسئولان و مطبوعات اطلاع دادیم، کسی به سراغمان نیامد.
او ادامه داد: زندگی کلاغهای همجوار ما برای خبرنگاران جذاب‌تر از کارگرانی بود که در وضعیت سخت معیشتی به سر می‌برند.
او افزود: در طول این چند روزی هم که در تهران هستیم با وجود اینکه همه مسئولان و رسانه‌های دولتی و صدا وسیما از وجود اعتراض ما با خبر هستند حتی کوچک‌ترین سختی به خود راه ندادند تا بیایند و از نزدیک مشکلات ما را جویا شوند.
این کارگر در خاتمه گفت: ما که با تحمل سختی شش روز را در تهران گذرانده‌ایم تا زمانی که جواب قانع کننده‌ای برای همسر و فرزندانمان به شهرمان نبریم به تجمع خود ادامه می‌دهیم.
یکی دیگر از کارگران درباره شائبه تهدید قضایی در زمان بازگشت کارگران به خوزستان، گفت: اگر مسئولان استانی به وعده‌های خود ظرف پنج سال گذشته عمل می‌کردند هیچ نیازی به مراجعه ما به تهران برای پی‌گیری مسائل صنفیمان وجود نداشت.

کارگران قند اهواز برای دومین روز متوالی تجمع کردند، امروزبه همراه خانواده‌ها

به گزارش ایلنا، صبح امروز (یکشنبه هشتم بهمن ماه) تعداد ۵۰ نفر از کارگران قند و تصفیه شکر اهواز در اعتراض به ۲۵ ماه معوقات حقوقی، برای دومین روز متوالی، این بار به همراه خانواد‌هایشان در مقابل استانداری اهواز تجمع کردند.

اعتراض کارگران پیمانکاری تامین ترابر سبز

به گزارش۸بهمن ایلنا، ۴۰۰ تن از کارگران پیمانکاری شرکت تامین ترابر سبز که زیر نظر راه آهن جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌کند در اعتراض به عدم تسویه حساب شرکت پیمانکاری قبلی (پویش پژوهان صنعت) و عدم پرداخت حقوق خود در دومین ماه شروع به کار شرکت پیمانکاری فعلی، دست به یک اعتراض صنفی زدند.
برپایه این گزارش، نماینده کارگران معترض گفت: شرکت پویش پژوهان صنعت که پیمانکار قبلی این مجموعه بود هنوز با کارگران تسویه حساب نکرده است. شرکت تامین ترابر سبز که پیمانکار جدید این مجموعه است در دومین ماه شروع به کار خود توان پرداخت حقوق کارگران را ندارد و به مشکل برخورده است.
وی ادامه داد: به همین دلیل ۴۰۰ تن از کارگران پیمانکاری شرکت تامین ترابر سبز که در بخش تعمیرات جاری دیزل‌ها مشغول به کارند از صبح امروز دست به یک اعتراض صنفی زده‌اند.
او افزود: مشخص نیست شرکتی که کمتر از دو ماه از شروع به کارش گذشته است و توان مالی پرداخت حقوق کارگران خود را ندارد چگونه در مناقصهٔ برگزار شده برای این مجموعه برنده شده است.
گفتنی است «جوکار» مسئول پروژه دیزل‌های شرکت پیمانکاری تامین ترابر سبز در پاسخ به پرسش در این رابطه، وقوع این اعتراض صنفی را تکذیب کرد، اما مسئولان روابط عمومی شرکت راه آهن قول پی‌گیری دادند.

معلمان: وزیر فقط شعار می‌دهد

مدیرکل آموزش‌وپرورش تهران از پرداخت عیدی فرهنگیان با حقوق بهمن‌ماه خبر داد، معلمان اما می‌گویند: «از چهار ماه پیش هر هفته می‌گویند هفته دیگر، اما سال رو به اتمام است و خبری از پرداخت معوقات ما نیست.» به گزارش بهار، سیدعلی ایزدخواه، مدیرکل آموزش‌وپرورش استان تهران دیروز اعلام کرد: «براساس اعلام مسئولان مالی کشور، عیدی کارمندان دولت با حقوق بهمن‌ماه پرداخت شود که فرهنگیان نیز جزو کارمندان دولت محسوب می‌شوند.» دولت عیدی امسال کارکنان دولت را ۴۰۲‌هزار و ۵۰۰‌تومان اعلام کرده است و به معلمان هم همین مقدار پرداخت می‌شود. وعده دولت برای پرداخت عیدی کارمندان دولت در این ماه در حالی است که آموزش‌وپرورش تقریبا به همه معلمان چه رسمی‌ها، چه حق‌التدریس‌ها و چه معلمان بازنشسته بدهکار است. مهدی بهلولی، عضو کانون صنفی معلمان ایران، به بهار گفت: «چهار ماه است اضافه‌کار و حق‌التدریس معلمان پرداخت نشده است. از خرداد‌ماه قرار بوده است حق الزحمه معلمان را برای شرکت در حوزه‌های امتحانات نهایی پرداخت کنند و هر هفته که برای پیگیری این موضوع مراجعه می‌کنیم، می‌گویند هفته بعد. نه‌تن‌ها معلمان که مطالبات مدیران و معاونان هم در مدارس پرداخت‌نشده، آموزش‌وپرورش به همه فرهنگیان بدهکار است.»
معاونان و مدیران مدارس به دلیل پست‌هایی که دارند افزون بر حقوق معلمیشان مبلغی حدود ۸۰ تا۱۰۰هزار تومان در ماه دریافت می‌کنند، اما به گفته بهلولی یک سال است این مبلغ به آن‌ها داده نشده است.
او با بیان این‌که این تنها مشکل معلمان در تهران نیست و یک مسئله سراسری است افزود: «وزارت آموزش‌وپرورش هم معلمان را به امان خدا‌‌ رها کرده است و هم مدرسه‌ها را. مدیران نمی‌توانند مدرسه را بچرخانند و به روش‌های گوناگون از خانواده‌ها پول دریافت می‌کنند.»
بهلولی با تاکید بر این‌که معلمان به شدت از وضعیت اقتصادی ناراضی هستند و این نارضایتی به کلاس مدارس کشیده می‌شود، ادامه داد: «وزیر آموزش‌وپرورش شعار می‌دهد می‌خواهیم معلم پژوهشگر داشته باشیم و چندی پیش هم گفته بود ما با معلمان قرار داد پولی نبستیم و قرارداد ما اخلاقی است. مگر وزیران دولت حقوق نمی‌گیرند؟ فقط معلمانند که قرارداد اخلاقی دارند یا این شامل دیگر گروه‌های جامعه هم می‌شود؟ وزیر گفته است که ما ۱۰هزار مدرسه را در سراسر کشور هوشمندسازی کرده‌ایم. در حالی که آموزش‌وپرورش اعتباری برای طرح هوشمندسازی ندارد و اجرای این طرح به قراردادن تنها یک کامپیو‌تر در یک کلاس درس محدود شده است، اما هر کلاس درس نیازمند هفت‌میلیون تومان اعتبار است تا امر هوشمندسازی انجام شود، نه این‌که یک کامپیو‌تر برای یک مدرسه.»
وزیر آموزش‌وپرورش در خرداد گفته بود به همه فرهنگیان بازنشسته یک هفته پس از بازنشستگی پاداش می‌دهد، این در حالی است که به گفته بهلولی معلمانی که خرداد و شهریور بازنشسته شده‌اند، باوجود گذشت چندین ماه هنوز پاداش بازنشستگی خود را نگرفته‌اند.
منبع: روزنامه بهار-۸بهمن

تظاهرات در آتن در حمایت از کارگران اعتصابی

به گزارش۲۷ژانویه یورونیوز، صد‌ها نفر در آتن در حمایت از کارکنان اعتصاب کننده مترو تظاهرات کردند.
کارکنان متروی آتن پس از نه روز اعتصاب مجبور شدند که به کار خود بازگردند چرا که دولت آن‌ها را به بازداشت تهدید کرده بود.
دولت به قانونی استناد کرده بود که در زمان بحران از جمله در زمان جنگ یا حوادث طبیعی قابل اجرا است.

معلمان خشمگین پرتغالی به خیابان آمدند

به گزارش۲۶ژانویه یورونیوز، هزاران تن از معلمان پرتغالی روز شنبه در اعتراض به سیاستهای جدید اقتصادی دولت پرتغال به خیابان آمدند.
طبق سیاستهای جدید ساعت کاری معلمان از ۳۵ ساعت در هفته به ۴۵ ساعت افزایش پیدا می‌کند، بدون اینکه حقوق معلمان افزایش قابل ملاحظه‌ای داشته باشد. این مساله معلمان این کشور را خشمگین کرده است.
یکی از معلمان می‌گوید: «آن‌ها تعلیم و تربیت را در این کشور نابود می‌کنند. باید مبارزه کنیم، باید دست از بی‌عملی بکشیم و قدمی هم برای حقوقمان برداریم. باید آنچه که از آن ماست را بازپس بگیریم و نگذاریم تا بیش از این حقمان را پایمال کنند.»
در راستای اصلاحات اقتصادی نزدیک به ۱۴ هزار معلم در سراسر کشور کارشان را از دست می‌دهند. بی‌دلیل نیست که دبیرکل اتحادیه معلمان معتقد است اجرای طرحهای جدید ریاضتی باعث نابودی سیستم آموزشی در پرتغال می‌شود.
هشتم بهمن ماه۱۳۹۱
akhbarkargari2468@gmail.com

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد