کارگزاران جمهوری اسلامی با همین شگرد و تردستی به منظور چارهاندیشی در خصوص کسری بودجه به آسانی سرانههای کلیهٔ مدارس دولتی را در سرتاسر کشور حذف میکنند تا هزینههای آن را دوباره از سفرهٔ خشکیدهٔ مردم جبران نماید. دولت که به دروغ و ریا پرداخت یارانه به اقشار کم درآمد را در بوق و کرنا میکند و مدعی است که به آنان یارانه میپردازد و سبد حمایتی اهدا مینماید، نه فقط چندین و چند برابر آن را به اتکای شیوه و شگردهای عوامانه از مردم بازمیستاند بلکه در هزینههای عمومی خویش نیز در عمل سرانهٔ مدارس دولتی را به پای مردم مینویسد. | |
ایران اسلامی همه چیزش با دنیا فرق دارد. یعنی سیاستمدار دولت ایران هیچ وقت قرارنیست با دنیا همسو و همسان باقی بماند. در نتیجه آقایان دولتی نه فقط بر پهنه و گسترهای از ناسازگاریهای سیاسی، مردم ما را آزار میدهند بلکه باهنجارهای غیرمتعارفِ خود دنیا و مردمان منطقه را نیز میآزارند. زیرا سیاست در جمهوری اسلامی یعنی اینکه چهگونه و چهسان مردم و شهروندان جامعه را بفریبند و همه را سر کار بگذارند.
در عین حال جمهوری اسلامی بنا به طبیعت خود مردم را «عوام» و عامی دوست دارد. بیدلیل نیست به منظور مجیزگویی رژیم، به مردم عامی (عوامالنّاس) شغل و مدرک تحصیلی اهدا میکنند و آنها را از هِرَم قدرت بالا میکشانند تا در سویههایی از واپسگرایی اجتماعی، بنا به جهالت و عوامیگیری خود به حضرات حکومتی اقتدا نمایند. پیداست که مردمان عامی نیز چون به خود اعتماد ندارند و از اعتماد به خویش واماندهاند، در نتیجه به راحتی به آقایان پناه میبرند تا از آنان تقلید به عمل آورند.
در چنین سامانهای بودجهنویسی هم در دستگاه دولتی چندان مشکل نخواهد بود. کافی است در فاصلهٔ کوتاهی انشایی سرهم نمایند و آن را به تصویب مجلس درون حکومتی برسانند. اما این بودجهنویسی منافع مردم ما را تأمین نمیکند چون مصوبات آن نیاز مردم را برنمیآورد و در چرخهٔ ابتکاری و خودمحورانهی دولت صورت میپذیرد. در عین حال رژیم با تظاهر به بودجهنویسی، بر سامانهای از دموکراسی تأکید میورزد اما این سامانه از پایه و اساس در آنارشی اداری و نابهسامانی ساختارشکنانهٔ آقایان حکومتی گم میشود.
چنانکه در بودجهنویسیهای دولت جمهوری اسلامی هیچ وقت نیاز و ضرورتی دیده نمیشود تا از مداخل و درآمدهای عمومی کشور محاسبهٔ دقیقی به عمل آید. چون به طور کامل ردیفها و موادِ اعتباری بودجه برایشان امری بیمعناست و حتا به راحتی و سهولت در آنها جا به جایی اعمال میگردد. همچنین ردیفهای موجود هم ضمن عملیات اجرایی از همان نیمهٔ سال به اتمام میرسد و در نهایت کار به کسری بودجه میانجامد. همچنان که بانک مرکزی در طول عمر سی و چند سالهٔ حاکمیَت از همان ابتدای زمستان به انتشار اوراق مشارکتهای رنگارنگ با بهرههای کلان دست مییازد.
با این همه ادارههای دولتی از همان شروع سال مالی هر چند با اعتبارات خوبی مواجه هستند اما این اعتبارات دستنوشتههایی بیش نیستند و چه بسا از پشتوانهٔ لازم جهت تأمین منابع مالی سود نمیجویند. به عبارت دیگر اغلب نقدینگی لازم جهت پوشش هزینههای جاری و غیر جاری دولت وجود ندارد. زیرا در ایران اسلامی از ابتدا بودجه را به صورت تصنّعی و شناور مینویسند و بعد به دنبال تأمین منابع مالی آن بیتدبیری و ندانمکاریهای خودشان را به اجرا میگذارند. به حتم برآیند وضع موجود را بیش از همه میباید در عدم ثبات عقلانی و رفتاری آقایان جستوجو نمود که همین بیثباتی رفتاری، امواجی از ریا و دروغ برمیانگیزد که تمامی جامعه را در هم مینوردد و با تکیه بر گسترهای از جهالت و نادانستگی، اجتماع را نیز به آشوب میکشاند.
در نمونهای روشن هم اکنون مدارس کشور پنج ماه تحصیلی را پشت سر نهادهاند ولی هیچگونه سرانهای به آنها پرداخت نشده است. در نتیجه مدارس که از دریافت سرانهٔ دانشآموزان خود بیبهره ماندهاند، حتا به منظور پرداخت قبضهای آب، برق، گاز و تلفن خود با مشکل رو به رو هستند. تا آنجا که قبضهای خدمات عمومی آنها چه بسا به دلیل تنگناهای مالی پرداخت نمیشوند و مدیران آموزشگاهها نیز علیرغم اصرار و پافشاری از دریافت این خدمات بازمیمانند. این در حالی است که وزارتخانههای بیارج و قرب نظام بر اساس مصوبات مجلس فرمایشی و درون حکومتی آقایان، هزینههای خدمات عمومی خود را طی چند سال اخیر به چندین برابر افزایش دادهاند.
تمامی این اتفاقات زمانی رخ میدهد که مدارس کشور نیمی از سال تحصیلی را به پایان رساندهاند. هم اکنون مدیران مدارس در پایان سال مالی دولت و وزارتخانهی متبوع خویش، کیسههای گدایی خود را به سوی مردم نشانه رفتهاند. تا جایی که اخذ اجباری هزینههای خدمات عمومی آموزشگاه از مردم، سنتی جا افتاده تلقی میگردد. مردم هم علیرغم تنگناهای معیشتی، هم به مدارس شهریه میپردازند و هم در طول سال تحصیلی به اجبار هزینههای جاری آموزشگاه فرزندانشان را تقبّل مینمایند. از سویی دیگر گرچه از مردم مالیات و عوارض اخذ میگردد، ولی مالیات و عوارض دریافت شده به طور سنتی صاحبان اصلی خود را وامیگذارد تا به انبان از ما بهتران در فراسوی مرزها سرازیر شود.
با این رویکرد به راحتی میتوان در سیاستگذاری دولتی حضرات حکومتی، شکل ویژهای از بودجهنویسی را سراغ گرفت که بر پایهٔ آن همیشه ادارات دولتی از نبود و یا کمبود نقدینگی رنج میبرند چون در ایران اسلامی کسری بودجه امری عادی به شمار میآید. به طبع در همین راستا ردیفهایی که در بودجهٔ سالانه به منظور رفاه عمومی به تصویب میرسند در اجرا از پشتوانهٔ لازم جهت تأمین نقدینگی و منابع مالی باز میمانند.
کارگزاران جمهوری اسلامی با همین شگرد و تردستی به منظور چارهاندیشی در خصوص کسری بودجه به آسانی سرانههای کلیهٔ مدارس دولتی را در سرتاسر کشور حذف میکنند تا هزینههای آن را دوباره از سفرهٔ خشکیدهٔ مردم جبران نماید. دولت که به دروغ و ریا پرداخت یارانه به اقشار کم درآمد را در بوق و کرنا میکند و مدعی است که به آنان یارانه میپردازد و سبد حمایتی اهدا مینماید، نه فقط چندین و چند برابر آن را به اتکای شیوه و شگردهای عوامانه از مردم بازمیستاند بلکه در هزینههای عمومی خویش نیز در عمل سرانهٔ مدارس دولتی را به پای مردم مینویسد.
بودجهنویسی در ایران اسلامی فریبی بیش نیست که حکومت گمان میبرد خواهد توانست به اتکای آن دامی بگستراند و مردم را بفریبد و هر چه بیشتر سر کیسه نماید. در همین فرآیند نه فقط افراد جامعه ضمن رویکردی همگانی به مصوبات بیپشتوانهٔ نظام اعتنایی ندارند بلکه دولت و کارگزاران نظام خود نیز گفتهها و نوشتههایشان را به هیچ میانگارند تا آنجا که به آسانی مصوبات و دستورالعملهای خود را نادیده میگیرند و از اجرای آنها سر باز میزنند.
مردم دیگر نمازگزاری ساختگی و تصنعی این «گربههای عابد» را باور ندارند. زیرا گربههای حکومتی هر چند بنا به حرفهٔ خویش عابدانه عمل مینمایند ولی به منظور شکار روزانهٔ خویش در پوشش دین به هر حیله و تزویری دست مییازند. آنان افلاس همگانی مردم را درنمییابند و تنها به ماندگاری و پایداری سفرههای رنگین خود میاندیشند. اما پیداست که شهروندان جامعه نیز با افشای شگردهای بودجهنویسی مجلس و دولتِ خود ساخته، وضع موجود را تاب نمیآورند و همچنان روشنگرانه از تمکین به خواست فریبکارانهٔ آقایان و حضرات حکومتی سرباز میزنند.
بهمن ماه نود و یک/
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد