logo





پليس در چالِش با زورگيران

چهار شنبه ۲۷ دی ۱۳۹۱ - ۱۶ ژانويه ۲۰۱۳

س. حمیدی

zourgiran-polis.jpg
عکس از خبرگزاری مهر
هم اكنون توسط پليس صدها نفر از زورگيران جامعه به نام اراذل و اوباش از گوشه و كنار جمع‌آوری‌ می‌شوند. گويا زورگيران به منظور دستيابی به اهداف خود، آخرين تكنيك‌های پليسی را به همراه پيشرفته‌ترين شگردها و تجهيزات به كار می‌گيرند. پليس هم به خود می‌بالد كه از توانمندی لازم جهت رويارویی با اين گروه‌های نوپا بهره می‌برد. گر چه زورگيران ضمن ابداع و نوآوری خويش به انواع و اقسام سلاح‌های گرم و سرد به منظور ضرب و جرح مردم سود می‌جويند ولی پليس هم در ابداع شگردهای نو از آنان جا نمی‌ماند. چنانكه به محض دستيابی به متهم، با او به همان شكل و شيوه‌ای‌ برخورد می‌شود كه فقط برخی از زورگيران حرفه‌ای به آن دست می‌يازند.
در فرهنگ معين و يا لغت‌نامه‌ی دهخدا نشانی از واژه‌ی زورگير ديده نمی‌شود. يعنی تا روزگار و زمانه‌ی دهخدا و يا معين افرادی ‌نبوده‌اند كه با شكل و شيوه‌ی زورگيران حرفه‌ای امروزی، سازمان و شبكه‌ی توانمندی داشته باشند كه بتوانند با داروغه و پليس مقابله نمايند. ضمن آنكه مردم بنا به ضرورت‌های ارتباط كلامی، همراه با پيدایی حرفه‌های نو، نام- واژه‌هایی هم برايشان می‌سازند. در نتيجه به همراه شغل و حرفه‌ی جديد واژه‌ای نيز به واژگان فارسی افزوده می‌گردد. پيداست كه مردم بنا به نياز خويش هميشه بهترين واژه‌ها را می‌آفرينند و از آن در ارتباط كلامی سود می‌جويند. چرا كه حضور فرهنگستان فقط شگردی رسمی‌ و اداری است كه كرسی‌نشينان آن، به همين آسانی نمی‌توانند برای خود وجاهتی‌ فرهنگی بين توده‌های مردم دست و پا نمايند.

در "ايران اسلامی‌"هر روز بر گستره‌ای از آسيب‌های اجتماعی حرفه‌‌ی جديدی هم سربر‌می‌آورد كه به همراه مشغله‌آفرينی برای‌ مديران حكومت، عده‌ای از افراد جامعه را نيز به خود مشغول می‌كند. به عبارت ديگر يكی از ويژگی‌‌های حكومت اسلامی را بايد در كارآفرينی‌های كاذب آن سراغ گرفت. كاری كه به جای توليد، هرزگی را هدف می‌گذارد و در سامانه‌ای از ولنگاری و بی‌بند و باری اهداف خود را به پيش می‌برد.

به نظر می‌رسد كه با همين شگردهای انفعالی، نظام فقاهتی همسان و همسو با خود بخش وسيعی از افراد جامعه را نيز به كار گمارده است! به طبع اين مشاغل جديد را در هيچ جایی از كره‌ی ارض نمی‌توان نشان يافت و تمامی‌ آن‌ها را بايد از بركت وجود حضرات و آقايان حكومتی دانست. چنانكه بر بستری از هرزگی و آسيب‌‌های اجتماعی شغل‌ها و حرفه‌های جديدی سر برمی‌آورند كه صاحبان آن پيدایی شغل و حرفه‌ی خود را مرهون دستگاه و نظامی هستند كه بر پهنه‌اش فقط و فقط گياهانی هرز ريشه می‌دوانند كه جامعه و محيط آن را هم می‌آلايند.

هم اكنون توسط پليس صدها نفر از زورگيران جامعه به نام اراذل و اوباش از گوشه و كنار جمع‌آوری‌ می‌شوند. گويا زورگيران به منظور دستيابی به اهداف خود، آخرين تكنيك‌های پليسی را به همراه پيشرفته‌ترين شگردها و تجهيزات به كار می‌گيرند. پليس هم به خود می‌بالد كه از توانمندی لازم جهت رويارویی با اين گروه‌های نوپا بهره می‌برد. گر چه زورگيران ضمن ابداع و نوآوری خويش به انواع و اقسام سلاح‌های گرم و سرد به منظور ضرب و جرح مردم سود می‌جويند ولی پليس هم در ابداع شگردهای نو از آنان جا نمی‌ماند. چنانكه به محض دستيابی به متهم، با او به همان شكل و شيوه‌ای‌ برخورد می‌شود كه فقط برخی از زورگيران حرفه‌ای به آن دست می‌يازند.

در نظام قضایی "آقايان"، ضمن توجيه‌های به ظاهر اخلاقی و دينی عكس و نام دزدان هزاران ميليارد تومانی بانك‌ها مخفی می‌ماند و عكس‌ متهمان فساد مالی را از پشت به چاپ می‌رسانند تا شناخته نشوند، ولی در خصوص زورگيران، پليس از همان آغاز در انظار عمومی به هتك حرمت و ضرب و شتم متهم اقدام می‌نمايد. زيرا الگوهای رفتاري پليس همان هنجارهایی است كه زورگيران در ملأ عام و معابر عمومی آن را به اجرا می‌گذارند.

بی دليل نيست كه به منظور دستگيری زورگيران، پليس چهره‌اش را می‌پوشاند و در رسانه‌های عمومی‌ "سربازان گمنام امام زمان" نام می‌گيرد. چون او نيز در همين فرآيند شيوه‌های مجرمانه‌ای را به كار می‌بندد كه از افشای چهره‌ی اصلی خويش بيم دارد. همچنانكه همين سربازان گمنام امام زمان زورگير مشهور نظام‌آبادی را، تحت پوشش رسانه‌ها در محل گرداندند و يا به دفعات بر گردن زورگيران ديگر در همان محله آفتابه آويختند و در جهت مخالف بر خران اجاره‌ای نشاندند. ضمن آنكه از سوی افراد پليس زنجيركردن دست و پای متهم شگردی موجّه و جا افتاده به شمار می‌آيد. چنانكه بسياری از متهمان به همين شيوه دستگير می‌شوند و حتا به دادگاه اعزام می‌گردند.

به طبع پليس و زورگير هر دو هنجارهای واحدی را به اجرا می‌گذارند. هنجار‌هایی كه در سرتاسر كره‌ی زمين استادان دانشكده‌های نظامی از آن بی‌اطلاع‌اند تا چه رسد شاگردانشان را به اجرای آن تشويق و ترغيب نمايند. چه بسا پليس ايران در حيطه‌ی كاری خود جایی برای دادگاه و محكمه باقی نمی‌گذارد، چون خود در اين عرصه مُفتی و مجری است و همچنان "آياتِ عظام" به فتوای خويش عمل می‌نمايد و متهم را تا رساندن به طناب دار زَجركُش می‌كند. زَجركُشی هم شگرد ويژه‌ی پليس ايران به شمار می‌آيد. همچنان كه قتل ستار بهشتی سويه‌های روشنی از همين رويكرد را به نمايش می‌گذارد. به طبع آنكه چهره‌اش را از مردم می‌پوشاند، از آنان واهمه دارد چون راهی خلاف جهت مردم در سر می‌پروراند تا آنجا كه به آشكارا همسو و همسان با بزه‌كاران جامعه عمل می‌نمايد.

در جامعه‌ای كه ثروت‌های عمومی تحت پوشش حمايتی قوه‌ی قضاييه و ضابطان بی‌ضابطه‌ی آن به نفع عده‌ای قاطع ِ طريق (قاطع‌الطريق= راهزن) داخلی و يا خارجی مصادره می‌گردد، به طور طبيعی از هر گوشه‌ی آن زورگيری سر برمی‌آورد. با اين تفاوت كه قطع طريقْ كنندگان (راهزنان) حكومتی چون بر رأس هرم قدرت تكيه زده‌اند در صورت دستگيری در اتاق‌های ويژه به سر می‌آورند، غذای ويژه نوش جان می‌كنند، به مرخصی می‌آيند، با حاميان حكومتی خويش در بيرون از زندان مرتبط می‌شوند، بازجویی‌ و دادرسی‌هایی‌هايشان به طول می‌انجامد و وكيل می‌گيرند و در نهايت نيز تحت پوشش توجيهات دينی از مهلكه می‌رهند.

اما زورگيران نگون‌بخت، از طبقات مرفه‌ی جامعه نيستند. آنان در لايه‌های محروم و فراموش‌شده‌ی جامعه می‌زيند كه اگر نان خشكيده‌ا‌ی هم بر دهانشان باشد آن را حاميان رژيم به سود دزدان هزاران ميلياردی مصادره نموده‌اند. مردم هم خوب می‌دانند كه اين آسيب‌ها از كجا سربر‌آورده‌اند و در چه بستری می‌بالند و رشد می‌يابند. پيداست در جامعه‌ای كه عده‌ای تحت پوشش امنيت اقتصادی صدها و هزاران ميليارد تومان پول مردم را از سفره‌ی رنگ و رو باخته و پلاسيده‌‌ی محرومان و رنج‌كشان می‌دزدند و به غارت می‌برند، بر بستر آن عدّه‌ای نيز از سر اِفلاس معيشتی از گوشه و كنار سر برمی‌آورند كه گذران و قوت لايموتشان را نيز از آن‌ها بازداشته‌اند تا در خيابان‌های شهر به زورگيری مشغول گردند.

وقتی دولت به راحتی ظرف چند روز ارزش پول ملی خود را دويست در صد كاهش می‌دهد و در عرض چند هفته ثروت بادآورده‌ی سوداگران و حاميان حكومت به سه برابر افزايش می‌يابد، با چنين رويكردی عده‌ای هم از لايه‌های زيرين جامعه چاقو به دست می‌گيرند و از سر نادانی سينه‌ی چهار تا آدم مثل خودشان را می‌دَرَند. تا آنجا كه حكومت هم از نتيجه‌ی كار راضی است و بدش نمی‌آيد چون می‌داند كه اگر زورگيران به حقايق جامعه‌‌ی خويش آشنا می‌شدند سينه‌ی همان‌هایی را می‌دريدند كه افلاس و دزدی را برايشان به ارمغان نهاده‌اند.

اما آخرين چاره‌انديشی‌ كارگزاران حكومتی به پديده‌ی زورگيری اين است كه مثل هميشه عده‌ای را از خانه‌هايشان بدزدند تا در حداقل فرجه‌‌ی زمانی پس از زجركشی لازم به دار آويخته شوند. چون حكم‌ها از پيش صادر شده‌اند و چه بسا حتا به تصنّع و تكلف هم، دادگاهِ موجّهی برايشان در كار نخواهد بود. رژيم به آسانی گناهان بی‌تدبيری و بی‌كفايتی خود را به پای آنان می‌نويسد و زندگی را از آنان بازمی‌ستاند. چون جمهوری اسلامی از همان نخستين روز پيدایی خود به اين راهكار و راهبرد خودساخته‌ پای می‌فشُرد كه فقط با اعدام و كشتار عمومی شهروندان، می‌توان به جامعه‌ی آرمانی راه يافت. همچنان كه مُنجی موهوم او هم قرار است شمشيری بر كمر خود حمايل نمايد و همين سامانه به اجرا گذارد./

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد