logo





حادثه ای نیست

چهار شنبه ۲۷ دی ۱۳۹۱ - ۱۶ ژانويه ۲۰۱۳

رضا بی شتاب

reza-bishetab.jpg
مرگِ گُل وُ گهواره ی واژون
در پیشِ شما حادثه ای نیست
پژمردن وُ پرپر زدنِ کودکِ اکنون
در پیشِ شما حادثه ای نیست
در کاسه نمانده ست یکی دانه ی گندم
- چه درمانده هراسان وُ اسیرست هر انسان!
گِردش به صف آراسته سد صاعقه ی کرکس وُ کژدُم -
این مرغِ غم وُ نغمه ی جانسوز
بر شاخه ی بشکسته ی بی باغ
در پیشِ شما حادثه ای نیست
این مرگِ صدا در قفسِ سینه ی دنیا
تاراجِ جهان جنگ وُ جنون مُردنِ دریا
در پیشِ شما حادثه ای نیست
گر زندگی از آینه ای پیرتر آید
در پیشِ شما حادثه ای نیست
این برف که می بارد وُ بی سقفیِ مردم
در پیشِ شما حادثه ای نیست
آوازِ زمین کُشتن وُ بر دار کشیدن
لبخند رُبودن ز لبِ مردمِ در بند
اندوه بر اندوه فزودن
در پیشِ شما حادثه ای نیست
آواره ز کاشانه بشر گشتن وُ مردن
امید ز دل راندن وُ از دیده زدودن
از مرگ و از سوگ سرودن
به ویرانه وُ بر سنگ غنودن
خشکیدنِ خون در رگ وُ در چهرِ زمان نیز
در پیشِ شما حادثه ای نیست
آتش به بَر وُ ریشه کشیدن
با تاولِ هر زخم ازین سوی به آن سوی دویدن
در خطِ سفر سوختن وُ باختنِ تن
در پیشِ شما حادثه ای نیست
آزار به زندان وُ برافکندنِ شادی
آلاله پریشان شدن از شرم
آلونکِ رؤیا همه آوار نمودن
در پیشِ شما حادثه ای نیست
در حسرتِ یک گوشه ی راحت
بی وحشت وُ بی دغدغه بودن
رنج وُ خطرِ هجرت وُ تبعید
بگزیدن وُ تحقیرِ دل وُ جان
در پیشِ شما حادثه ای نیست...
2013 / 1 / 16
http://rezabishetab.blogfa.com‍

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد