«بازتاب امروز»، سرویس سیاست: بیانات رهبر انقلاب در هشدار نسبت به تکرار شعار انتخابات آزاد در میان شخصیتهای داخلی کشور، این پرسش را پدید آورده است که علت حساسیت نسبت به این شعار چیست؟، به خصوص آن که رهبری در همین سخنان تاکید کرده اند «معلوم است که انتخابات باید آزاد باشد.»
در نگاه نخست به نظر می رسد شعار انتخابات آزاد برای نخستین بار به کلیدواژه مشترک اپوزیسیون خارجی و منتقدین داخلی تبدیل شده است. خبرگزاری وابسته به نهادی امنیتی، انتخابات آزاد را فصل مشترک این چهره ها دانسته است: رضا پهلوی، سید محمد خاتمی، سید محمد موسویخوئینیها و اکبر هاشمی رفسنجانی و شاید اگر بخواهیم به این فهرست بیفزاییم، علاوه بر دکتر احمدی نژاد، بتوانیم از میان بیانیه های گروه های براندازی نظیر سازمان مجاهدین خلق، کومله و دمکرات و جمهوریخواهان در خارج از کشور و یا گروه های منتقدی نظیر نهضت آزادی و ملی مذهبی ها و حتی منتقدین و گروه های مستقل در داخل کشور نیز این کلید واژه رابیابیم.
برای ورود به موضوع بهتراست ابتدا چند پرسش را مطرح کنیم:
آیا تبدیل شدن «انتخابات آزاد» به شعار مشترک اپوزیسیون خارج از کشور طبیعی است؟
موضع منتقدین داخلی اصلاح طلب، ملی مذهبی و مستقلین، با موضع اپوزیسیون برانداز خارج از کشور در این باره یکی است؟
این شعار واحد آیا تهدیدی برای نظام است؟
نظام در برابر این خواسته چه گزینه هایی دارد؟
سناریوی غرب، بویژه ایالات متحده درباره شعار انتخابات آزاد چیست؟
در پاسخ به پرسش نخست باید گفت، به نظر نمی رسد ایجاد همگرایی بی سابقه در اپوزیسیون خارج از کشور نظام، آن هم در این مقطع زمانی به صورت طبیعی رخ داده باشد. بویژه آنکه این شعار به فصل مشترک گروه ها و جریانهایی تبدیل شده است که در طول 34 سال سپری شده از تثبیت جمهوری اسلامی، به اندازه اختلافات وچالشهایی که با نظام داشته اند، به دشمنی ومخالفت با گروههای رقیب خود در اپوزیسیون نیز می پرداختند. اما اختلافات در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال 1392، تبدیل به شعار انتخابات آزاد می شود، آن هم دقیقا در زمانی که نسبت به دو دهه اخیر، کمترین چشم انداز برای تحقق شعار انتخابات آزاد مد نظر اپوزیسیون وجود دارد.
به عبارتی صریحتر، به نظر می رسد شعار "انتخابات آزاد" به عنوان محور همگراکننده اپوزیسیون جمهوری اسلامی از سوی مرکز واحدی که قرار است مانند پروژه های عراق، لیبی و سوریه به سازماندهی اپوزیسیون جمهوری اسلامی نیز بپردازد، برگزیده و به این گروه های متضاد در هویت، ایدئولوژی ، مبانی و روش دیکته شده است.
پرسش دوم اینجا مطرح می شود که پس چرا منتقدین داخلی وضعیت موجود که از طیف ملی مذهبی گرفته تا اصلاح طلبان، هاشمی و اصولگرایان منتقد دولت را در برمی گیرد و آنها هم تاکنون از کلیدواژه انتخابات آزاد استفاده کرده اند، بر این محور تاکید دارند و آیا منظور اینان از انتخابات آزاد با مقصود آن دیگران از انتخابات آزاد یکی است؟
به نظر می رسد منظور منتقدین داخلی از انتخابات آزاد، کاملا متفاوت با اپوزیسیون برانداز است، آزاد بودن انتخابات از نظر اپوزیسیون، فقدان هرگونه عامل محدود کننده، از جمله قانون اساسی و حتی خود جمهوری اسلامی در فرایند برگزاری انتخابات است. در حالی که از نظر منتقدین داخلی، انتخابات آزاد به معنای انتخاباتی رقابتی در چارچوب قانون اساسی و اصول نظام است، انتخاباتی مشابه بسیاری از انتخابات قبلی که بعد از انقلاب برگزارشده است، انتخاباتی که نه برای تغییر نظام، بلکه برای تثبیت نظام انجام شود. اما مسیر این نوع انتخابات، تنها با فضای تکثر واقعی و ایجاد رقابتی که بخش عمده مردم را درگیر خود کند، پدید می آید.
اما چرا منتقدین داخلی نظام به شعار انتخابات آزاد رسیده اند؟، صرف نظر از واژه انتخابات آزاد که می تواند به واژه های دیگری که تشابه کلمه با شعار اپوزیسیون برانداز نداشته باشد، مانند انتخابات سالم که از سوی رهبر انقلاب نیز بیان شد، به این مفهوم رسیده اند؟
واقعیت آن است که آرایش سیاسی وضعیت موجود و چشم انداز پیش رو، دارنده این پیام برای منتقدین است که در حال اخراج از عرصه رسمی سیاست ورزی در ایران هستند و قرار است انتخابات ریاست جمهوری یازدهم مانند انتخابات مجلس هشتم به یک انتخابات درون جناحی برای اصولگرایان تبدیل شود و حضور کمرنگ افرادی غیر از اصولگرایان نیز جنبه زینت انتخابات را تامین می کند.
اگر این فضا اتفاق بیفتد، طبیعی است که طیف اصلاح طلب و منتقد احتمالا برای همیشه از عرصه سیاست ورزی رسمی حذف خواهند شد و سرنوشتی نظیر طیف ملی مذهبی یا نهضت آزادی در دهه شصت را خواهند بافت. طبیعی است که در واکنش به این تهدید، این گروه خواستار عبور از مهندسی انتخابات و تحقق رقابتی باشد که اگر پیروز قطعی در آن هم نیستند، دست کم بتوانند در آن مشارکت کنند.
اما پرسش سوم اینجاست که چرا رهبر انقلاب از تکرار شعار آزادی انتخابات ناراضی هستند و آن را تهدیدی برای نظام می دانند؟
واقعیت آن است که در طول تاریخ انقلاب، شاید این نخستین بار است که کلید واژه منتقدین داخلی وضعیت موجود و اپوزیسیون برانداز به یک محور می رسد، و این می تواند آغاز اجرای سناریوی سرنگونی باشد که پیش از این در سایر کشورهایی که دچار تغییر رژیم بوده اند اتفاق افتاده است.
در واقع، زمان فروپاشی و سقوط یک نظام زمانی فرمی رسد که نیروهای خواهان اصلاح و تغییرات جزئی در داخل چارچوبهای فعلی به بن بست می رسند و تمامی پتانسیل تغییر و نارضایتی از وضعیت موجود در مدیریت جریانی قرار می گیرد که خواهان براندازی و تغییر ساختار و چارچوب هاست. بنابراین به نظر می رسد نگرانی رهبر انقلاب از اتحاد شعار انتخابات آزاد میان اپوزیسیون برانداز و منتقدین داخلی، نگرانی بجایی است.
اما روش برطرف کردن این نگرانی چیست؟
برای رسیدن به این روش، باید به سوال سوم پاسخ گفت و گزینه های پیش روی نظام را در قبال انتخابات پیش رو بررسی کرد:
گزینه نخست؛ برگزاری انتخاباتی رقابتی و متکثر در چارچوب قانون اساسی و اصول نظام است که نتیجه این رقابت هر چه باشد، نباید به بسته شدن فضای جامعه بعد از انتخابات منجر گردد، تجربه ای شبیه انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری در سال 1376 و یا نهمین دوره در سال 1384.
گزینه دوم، برگزاری انتخاباتی است که اگرچه در وهله نخست ممکن است فضای بازی در جامعه بوجود بیاورد و به رقابتهای سیاسی و تکثر دامن بزند، اما پس از انتخابات به بسته شدن فضای جامعه منجر شود، مانند تجربه انتخابات سال 1388.
گزینه سوم؛ انتخاباتی است که برای پرهیز از رخ دادن پیامدهایی نظیر حوادث سال 1388، تنور انتخابات آنقدر گرم نشود که از دل آن چنین تنش هایی زبانه بکشد، انتخاباتی قابل پیش بینی و نه چندان رقابتی که با محوریت یک جناح و حضور تزئینی و ویترینی برخی چهره های منتسب به جناح دیگر انجام شود، انتخاباتی نظیر انتخابات مجلس نهم که سال گذشته انجام شد.
طبیعی است که انتخاب گزینه سوم از سوی نظام، تحقق سناریوی اپوزیسیون در تحریم انتخابات و کاهش مشارکت مردمی را به همراه خواهد آورد. پیام رهبری در حماسه نامیدن دوم خرداد، بیش از آن که ناظر به نتیجه انتخابات باشد، متوجه حضور پرشور و حداکثری مردم در پای صندوقهای رای و شکل گیری رقابتی واقعی در بطن جامعه بود، انتخاباتی که به تعبیر چهره هایی نظیر محسن رضایی ده سال نظام را تثبیت کرد، برعکس انتخاباتی کم شور و غیررقابتی به تعبیر رهبرانقلاب خواسته دشمن است و سناریویی که به این نتیجه بینجامد نیز سناریوی دشمن تلقی می شود.
اما گزینه دوم نیز با توجه به تجربه سال 1388، مطلوب نیست؛ چرا که فواید آن در حضور و رقابت پرشور مردم، به معایب آن در بروز تنش های اجتماعی و بسته شدن فضای جامعه پس از انتخابات نمی چربد.
بنابراین به نظر می رسد تنها گزینه معقول پیش روی نظام، گزینه نخست می باشد که بر تحقق انتخاباتی پرشور و رقابتی در چارچوب قانون اساسی و باحضور صداهای متفاوت انجام شود
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد