تو آسمان را نوازش می کردی.
برای ما از بهار در راه می گفتی-
از پرستوهای پشت کوهان تپه ها
در شفق شنگرفی.
برای ما از اساطیر پهلوانی هزاره های دور-
درفش چرم کاوه
کماندار ستیغ دماوند، آرش
آرمان ستاره سرخ مزدک
تا سبز جنگل و برق حیدر
دادگاه شکری و خسرو
قامت افراشته شقایقهای تیر
حمید و سعید.
عشق آنها را برد
تا مرز ایثار جان.
در کهکشان مینو
با خورشیدهای خوشه ای.
جادوی نور سحر
پس از زمین ظلمات یلدا-
با قاچ هندوانه، قوقوسی انار،
دوری قاووت، خشاش بیشمار
پارچ سرخ شراب
غزل حافظ
کاسه آجیل
اتاق پر از صدای حرف
شکوفه های برف.
در پس ردیف تبریزی بی برگ
شاخه ها در انتظار
انفجار رنگ و رایحه بهار-
خنده بر یخ- کبود ظریف زعفران،
خانواده قد و نیم قد بنفشه.
ظهر سفید خورشید
با مخفی سایه ها.
پیشاپیش ردیف بید-
تو رقص آتش می کردی.
121212
*مطلع از نیما.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد