شاید
شاید پدر من می توانست بهتر از آن باشد که بود
شاید دوستان من می توانستند بهتر از آن باشند که بودند
شاید دشمنان من می توانستند بهتر از آن باشند که بودند
شاید تو بتوانی بهتر از آن باشی که هستی
شاید من بتوانم بهتر از آن باشم که هستم
من گاهی شجاعم
گاهی جالب توجه ام
گاهی می گریم
و گاهی می خندم
با تو
یا بی تو.
خنده ام می گیرد!
من یک مسئله بودم
آیا تو نیز یک مسئله بودی؟
خنده ام می گیرد!
من هنوز هم یک مسئله هستم
اما اکنون یک راه حل نیز هستم
آن زمان تو راه حل بودی
تو نیز بخند.
آیا این دلیلی است؟
وقتی فکرش را می کنم،
که چند بار در طول یک روز
باید نقش بد را بازی کنم
در برابر دوستان
در برابر آشنایان
در برابر آن ها که شاید چندان علاقه ای به آن ها نداشته باشم
در برابر غریبه ها
آیا این دلیلی است برای
شجاعت کمتر
همبستگی کمتر
عدالت کمتر
عشق کمتر؟
شاید
نمی دانم
شاید هم بیشتر
یا هر دو.
محمد احمدیان
http://www.sherwabishtar.blogspot.de/
mohammadahmadijan@gmx.de