- انتقال رضا شهابی از زندان اوین به بیمارستان امام خمینی
- در اعتراض به 6 ماه عدم پرداخت دستمزد، بیش از 1200 کارگر نورد لوله صفا امروز هم بمدت 5 ساعت دست از کار کشیدند
- بدنبال آغاز اعتصاب امروز کارگران در کارخانه نورد لوله صفا از ورود محمد رئوف به کارخانه جلوگیری شد
- پیام پدرام نصراللهی فعال کارگری در بند
- تهاجم به معيشت كارگران را بايد با تهاجم پاسخ داد
- کارگرقراردادی شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی منطقه بوشهر:
- بيمه کارگران ساختماني از حرف تا عمل
- اعتراض علیه سیاست های ریاضت اقتصادی در پایتختهای اروپایی درروزشنبه
انتقال رضا شهابی از زندان اوین به بیمارستان امام خمینی
رضا شهابی عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه که در حال حاضر دوران محکومیت شش سال زندان خود را در زندان اوین بند 350سپری میکند بخاطر سردرد های شدید و بی حسی انگشتان دست چپش در مورخ 27/8/91ساعت 11صبح به بخش سی تی اسکن و ام ار ای بیمارستان امام خمینی منتقل شد و تا ساعت 9شب در بیمارستان مورد معاینه پزشکی قرار گرفت. نامبرده از ناحیه گردن و سرش ام ار ای و سی تی اسکن شد . قرار شد بعد از نتیجه معاینات ادامه درمان این عضو سندیکای شرکت واحد همچنان ادامه داشته باشد .رضا شهابی چندی پیش در همین بیمارستان مورد عمل جراحی 6ساعته قرارگرفته بود . پزشکان تاکید داشتند که نامبرده دوران بعد از عمل را باید خارج از زندان سپری کند .اما متاسفانه مورد قبول مسئولین قضایی قرار نگرفت رضا شهابی ساعت 9 شب به زندان اوین برگردانده شد
در اعتراض به 6 ماه عدم پرداخت دستمزد، بیش از 1200 کارگر نورد لوله صفا امروز هم بمدت 5 ساعت دست از کار کشیدند
اتحادیه آزاد کارگران ایران: امروز 27 آبانماه بیش از 1200 کارگر کارخانه نورد لوله صفا طی 5 روز گذشته برای دومین بار در حالی که کلیه مهندسین کارخانه نیز به اعتصاب پیوسته بودند دست از کار کشیدند و خواهان پرداخت شش ماه دستمزد معوقه خود شدند. این کارگران امروز در حالی دست به اعتصاب زدند که در اعتصاب اول آنان در روز 23 آبانماه مسئولین کارخانه وعده دادند یکماه از دستمزدهایشان را پرداخت خواهند کرد اما با گذشت 4 روز از این وعده از تحقق آن خبری نشد و به همین دلیل این کارگران از اول صبح امروز دست از کار کشیدند و در مقابل وعده های مسئولین کارخانه و خواست آنها برای پایان دادن به اعتصاب، اعلام کردند کارفرمای کارخانه باید در میان کارگران حاضر شود و پاسخگوی شان باشد.
بنا بر گزارشهای رسیده به اتحادیه آزاد کارگران ایران، بدنبال اصرار کارگران مبنی بر حضور رستمی صفا(مالک کارخانه های پروفیل ساوه و نورد لوله صفا) و پاسخگو شدن شخص ایشان به خواست هایشان، نهایتا وی ناچار شد در میان کارگران حضور پیدا کند. رستمی صفا پس از حضور در میان کارگران متعهد شد: 1- طی دو روز آینده دستمزد تیر ماه کارگران پرداخت شود 2- وسط هر ماه در صورت نیاز کارگران به آنان مساعده پرداخت شود 3- تا پایان سال، 5 ماه باقی مانده دستمزد معوقه کارگران همراه با حقوق ماهیانه آنان طوری پرداخت شود که در پایان سال، این 5 ماه دستمزد معوقه بطور کامل تسویه شود.
بنا بر این گزارش بدنبال این توافقات کارگران نورد لوله صفا حدود ساعت 12 ظهر به اعتصاب خود پایان داده و بر سر کارهایشان بازگشتند.
اتحادیه آزاد کارگران ایران – 27 آبانماه 1391
بدنبال آغاز اعتصاب امروز کارگران در کارخانه نورد لوله صفا از ورود محمد رئوف به کارخانه جلوگیری شد
اتحادیه آزاد کارگران ایران: بدنبال شروع اعتصاب امروز در کارخانه نورد لوله صفا که پس از 5 ساعت با تعهدات کارفرما مبنی بر پرداخت دستمزد معوقه کارگران پایان گرفت حراست کارخانه از اول صبح از ورود محمد رئوف به کارخانه جلوگیری بعمل آورد و وی در این رابطه شکایتی را تسلیم اداره کار شهرستان ساوه کرد.
محمد رئوف از جمله کارگران با سابقه و رسمی کارخانه نورد لوله صفا است که از دو سال پیش به همراه دیگر همکارانش خواهان اجرای قانون مشاغل سخت و زیان آور در این کارخانه شده است. در پی تلاشهای وی و دیگر همکارانش بود که چند ماه پیش اداره کار اراک رای به اجرای این قانون در برخی از قسمتهای این کارخانه داد اما کارفرما زیر بار نرفت و به رای صادره اعتراض کرد. به همین دلیل روز شنبه گذشته بار دیگر بازرسانی از اداره کار ساوه و اراک به کارخانه آمدند تا دست به بازرسی مجدد بزنند.
بنا بر گزارشهای رسیده به اتحادیه آزاد کارگران ایران، از آنجا که کارفرما از آمدن بازرسان در روز شنبه اطلاع داشت دستور به خاموشی بسیاری از دستگاهها داد اما پس از حضور بازرسان در محل کارخانه، بسیاری از کارگران و منجمله محمد رئوف به آنان اعلام کردند کارفرما تعمدا دستور به خاموشی دستگاهها داده است تا جلو اجرای قانون مشاغل سخت و زیان آور در کارخانه را بگیرد.
کارخانه پروفیل ساوه و نورد لوله صفا متعلق به رستمی صفا، سالهاست کارگران خود را با آزمایشات پزشکی برای احراز سلامتی آنان به کار میگیرد اما از آنجا که اکثریت کارگران این کارخانه با قرارداد موقت به کار گرفته میشوند پس از چندین سال کار و به محض اینکه دچار بیماریهای ریوی، دیسک کمر، بیماریهای شنوایی و آرتروز زانو میشوند از تمدید قرارداد آنها سرباز میزند و به این ترتیب این کارگران که تعداد آنها از سالها پیش تاکنون به صدها نفر میرسد پس از 10 الی 20 سال کار در این کارخانه و در حالیکه دچار معلولیتهای جسمی شده اند بدون بهره مندی از کمترین حق و حقوقی از کار خود اخراج میشوند.
محمد رئوف از جمله این کارگران است که هم اکنون دچار آرتروز شدید زانوست. وی از آنجا که از جمله معدود کارگران رسمی این کارخانه میباشد به همراه دیگر همکارانش با شکایت به اداره کار ساوه و اراک، خواهان اجرای قانون مشاغل سخت و زیان آور در این کارخانه شده است اما در حالی که هنوز این تلاش به ثمر ننشسته است و محمد به دلیل آرتروز شدید زانو با عصا به سختی قادر به راه رفتن است امروز از سوی کارفرما به کارخانه راه داده نشد تا وی نیز همچون صدها کارگر این کارخانه که پس از 10 الی 20 سال کار و زحمت دچار معلولیتهای جسمی شده اند با درد و رنج معلولیت و توام با فقر و فلاکتی دهشتناک متضمن سودهای میلیاردی برای کارفرمای این کارخانه شود. اما سرنوشت محمد ودیگر کارگران شاغل کنونی کارخانه نورد لوله صفا با تلاشهایی که وی و همکارانش کرده اند به یقین طور دیگری رقم خواهد خورد و کارگران با عقب راندن کارفرما، موفق خواهند شد اجرای قانون مشاغل سخت و زیان آور در این کارخانه را عملی کنند.
اتحادیه آزاد کارگران ایران – 27 آبانماه 1391
پیام پدرام نصراللهی فعال کارگری در بند
کارگران، زحمتکشان و مردم رنج دیده ی ایران!
حجم فقر و تنگدستی، فشار، ناامنی، یاس و ناامیدی پیوسته در حال افزایش است. فشار سنگین و ویرانگر اقتصادی، شیرینی زندگی را به کام بخش عظیمی از اقشار جامعه تلخ نموده و تنگدستی همچون کابوسی شوم، دمادم رعشه بر پیکر نیمه جان تهی دستان انداخته است. حرمت و کرامت انسانی تان مورد لگدمال سرمایه و سرمایه داری قرار گرفته، و دستان پینه بسته ی شما، دیگر نه به دهانتان، که به زانوی شکسته تان رسیده است.
بحران دوره ای سرمایه داری، که چند سالی است گریبان خشن ترین چهره ی تاریخ سرمایه داری جهانی را که همانا نئولیبرالیسم است را گرفته و رکود سنگین اقتصادی سراسر دنیای سرمایه داری را مه آلود کرده و حافظان سرمایه را به هراسی جدی انداخته است. کابوس اعتصاب ها و اعتراض های سراسری خواب خرگوشی شان را برهم زده و شیپور انقلاب کارگری هر دم آرامش سنگین شان را بر هم می زند؛ و رویای فرمانروایی افسانه ای شان را به پریشان روزی، و اکسیر جاودانگی شان را به سرابی مبدل کرده است.
دولت سرمایه داری ایران نیز به موازات و پیرو سیاست های سرمایه داری جهانی، به اشکال مختلف معیشت کارگران را مورد تعرض قرار داده، تا بدین ترتیب مَفَری برای گریز از تنگناهای موجود خود بیابد. به نام حمایت از رنجبران و تهی دستان، طرح هدفمند کردن یارانه ها، که البته حذف یارانه هاست را به اجرا درمی آورد؛ تا بدین وسیله استثمار نوظهور و بی شرمانه ی خود را عریان تر سازد.
کاهش توان خرید و خالی شدن فزاینده ی سفره ی کارگران، سقوط هرچه بیشتر به زیر خط فقر، افزایش فاصله با استانداردهای زندگی، کاهش امید به زندگی، افزایش ناهنجاری های اجتماعی، عمیق تر شدن شکاف طبقاتی و دهها مورد دیگر از نتایج ویرانگر و زیانبار حذف یارانه ها و سیاست های غلط ضد کارگری سرمایه داری ایران است، که کارگران و رنجبران را به مثابه ی شمعی در باد تهدید به خاموشی و نابودی می کند.
کارگران و زحمتکشان! امر رهایی از ستم طبقاتی، یک تابلو نیست که با نصب آن بر تارک تاریخ، دیگر نشانی از بردگی و زندگی رقت بار نماند؛ باید برای ساختن تاریخ پیشا روی خود و زدودن هرگونه نابرابری از زندگی انسان و نابودی استثمار انسان به دست انسان، شیپور بیداری را به منظور به هم پیوستن طبقه ی کارگر، در صفوفی به هم پیوسته و متحد، در تشکل های خودساخته و مستقل به صدا درآوریم؛ تا در سایه ی آن تعالی انسان و طلیعه ی رهایی محقق گردد!
پدرام نصراللهی فعال کارگری در بند
عضو کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
23/8/1391
تهاجم به معيشت كارگران را بايد با تهاجم پاسخ داد
بيش از چند دهه است كه كار، زندگي و معيشت كارگران مورد تعرض سرمايهداران و حاميان دولتي آنها قرار گرفته است. از انجماد دستمزدها در هشت سال جنگ تا تحمیل قراردادهاي ننگين موقت و شروع بكار شركتهاي پيمانكاري تأمين نيروی انساني و ...، هر دولتي در اين سالها حداكثر تلاش خود را كرده است تا به صورت پنهان و آشكار، قانوني يا با دور زدن قانون بخشي از نان كارگران را ببرد. اما فاز تهاجم به معيشت كارگران، امروز وارد ابعاد باور نكردني و گستردهاي شده كه ادامه زندگي طبقه كارگر را به مرحله دشوار و تحمل ناپذيري رسانده است. آش آنقدر شور شده است كه مراجع هم دلشان به رحم آمده است و مشكلات اقتصادي مردم را ديگر انكار نميكنند. آيتالله جنتي كه همواره توجيه گر وضع موجود بوده، در نماز جمعه 19 آبان ماه گفت «مسئله ارزي مردم را كلافه كرده است، نبايد وضعيت ارزي به اينجا ميرسيد كه در ماست و پنير مردم هم تأثير بگذارد» البته وي به بيكاري گسترده كارگران و نان قرصي 600 تومان اشارهاي نكرد. اما آيت الله اميني در نماز جمعه قم گفت «تورم و گراني افسار گسيخته و بي حساب و كتاب، امروز و فردا ندارد و هر روز بالاتر ميرود و مسئولان بايد براي حل اين مشكلات راهكارهايي بينديشند. تحمل اين گراني و تورم براي مردم به ويژه افراد بيكار، كارگران اخراج شده و مردم كم درآمد دشوار است وي افزود: انكار تورم و گراني يا منشأ اين مشكلات را به گردن ديگران انداختن و با جوسازيها نميشود اين مشكلات را حل كرد»
اما واقعيت اين است اجراي طرح آزادسازي قيمتها تحت لواي هدفمندي يارانهها، تشديد تحريمهاي اقتصادي، در كنار دستمزدهاي زيرخط فقر در كنار عدم پرداخت حقوق ماهيانه از دو تا بيست ماه (دزدي آشكار كارفرمايان از جيب كارگران، بدون اينكه فرمايان تحت تعقيب قضايي قرار گيرند)،از يك طرف با شوك حيرت انگيز افزايش قيمت دلار و كاهش 30 درصد پول ملي، تورم رسمي 25 درصدي و گراني لجام گسيخته هر روزه، قدرت خريد كارگران را نزديك به 60 درصد كاهش داده است و اين شيب هم روز به روز تندتر ميشود. مضاف بر اين وجود چهار ميليون بيكار بطور رسمي، پيوستن هر روز صدها جوان جوياي كار به ارتش ذخيره بيكاران، ورشكستگي و تعطيلي كارخانجات كه منجر به تعديل نيرو و اخراج كارگران ميشود و صدها كارگري كه با دلشوره، نگراني و استيصال خود را در ليست سياه اخراج درآيندهاي نزديك ميبينند. اجاره بالاي مسكن، خرج تحصيلات، تأمين خوراك و پوشاك، دارو و درمان، بدهي و قسط، با درآمدهاي پايين، بيكاري، اخراج و بي پولي، تورم و گراني افسار گسيخته جور درنميآيد. حلق آويز كردن در محل كار يا خانه، خودسوزي يا خودكشي، دستبرد به صندوق كارخانه و كارگاه، كتك كاري، تهديد، گروگان گرفتن فرزند يا خود صاحبكار توسط كارگران بخشي از صفحه حوادث روزنامهها شده است و اين به غير از كشته و مجروح شدن كارگران و حوادثي كه در محيطهاي ناامن كارگاهها و كارخانجات و ساختمان سازيها اتفاق ميافتد است كه بخشي از اين حوادث و تصادفها نيز بر اثر فشار طاقت فرساي زندگي و به هم ريختگي تعادل روحي و رواني ميباشد. افزایش آمار جرم و جنایت و زندان، اعتیاد و طلاق، کودک آزاری و همسرآزاری، خشونت در خانواده و جامعه، دزدی و سرقت تا گسترش روزافزون کوکان کار و زنان خیابانی و کارتون خوابها بخشی از آسیب های اجتماعی هستند که بصورت مستقیم یا غیرمستقیم به کار و زندگی کارگران گره خورده اند. كار به جايي رسيده كه وقتي كسي از طبقه كارگر و زحمتكش ميميرد، همه ميگويند راحت شد. خوش به حالش از اين همه فشار زندگي خلاص شد. و اينها تازه يك طرف اين داستان غمناك است. اخبار ناگوار حاكي از آن است كه تهاجم به كليه دستاوردهايي كه كارگران طي سالها مبارزه و با سعي و تلاش و جانفشاني به آن رسيده اند، كليد خورده است پس از تغيير احتساب حقوق بازنشستگي كارگران بر مبناي ميانگين 2 سال به 5 سال و اجراي طرح برده وار استاد - شاگردي در بعضي از استانها، اكنون نوبت به اصلاحيه و تغيير قانون تأمين اجتماعي و تغيير سن بازنشستگي و تغيير قانون كار رسيده است. با وجود اينكه در سالهاي اخير دفترچه بيمه درماني را بي محتوا و بي ارزش كردند، چنانچه هم اكنون حق ويزيت پزشك بدون دفترچه 16 هزار تومان و با دفترچه 14 هزار تومان و مبلغ پرداختي براي داروهاي مرقوم در دفترچه بيش از مبلغ آزاد آن ميباشد و عملا خيلي از سرويسهاي پزشكي، دارويي، آزمايشها و راديولوژيها را از شمول دفترچه خارج كردند و بيمههاي جعلي تكميلي را جايگزين سرويسهاي گم شده بيمه تأمين اجتماعي ساختند؛ كه آنهم با كسر 18 تا 24 هزار تومان از حقوق كارگر عملا خيلي از موارد پزشكي از جمله دندانپزشكي و چشم پزشكي و... را پوشش نميدهد و امروز به اينها نيز بسنده نكرده و ميخواهند بخش اصلي «ارائه درمان» را از بيمه تأمين اجتماعي جدا و به سازمان ديگري به نام سازمان سلامت بدهند و 2 درصد سهم بيمه كارگر را افزايش و به 9 درصد برسانند. اين در حالي است كه سهامداران و صاحبان اصلي سازمان تأمين اجتماعي كارگران هستند و حتي دولت سهم سه درصدي خود را طي اين سي سال به سازمان پرداخت نكرده است. مهمتر از اين طبق استانداردهاي سازمان بين المللي كار و قانون اساسي كشور، خدمات بازنشستگي پيري، از كار افتادگي و ارائه درمان در برابر حوادث و بيماريها و بارداري از مهمترين و اساسيترين رسالت سازمان تأمين اجتماعي ميباشد و خدمات درماني جامع و مناسب بهترين تعهد سازمان تأمين اجتماعي و مقدم بر ديگر تعهدات آن ميباشد و همچنين ارائه درمان رايگان جزء لاينفك وظايف سازمان تأمين اجتماعي است. بطوري كه يك فصل از قانون تأمين اجتماعي مشتمل بر 16 ماده به حوادث و بيماريها و... اختصاص دارد و همچنين طبق ماده 36 قانون تأمين اجتماعي به صراحت تأكيد شده است كه «تأخير كارفرما در پرداخت حق بيمه يا عدم پرداخت آن رافع مسئوليت و تعهد سازمان در مقابل بيمه شده نخواهد شد» اما امروز ميبينيم در موارد زيادي به علت واريز نشدن حق بيمه توسط كارفرما، دفترچههاي بيمه كارگران تمديد نميشوند!
جدا از تغيير قانون تأمين اجتماعي و منفك كردن بخش درمان از اين سازمان و افزايش دو درصد سهم بيمه كارگران، قصد دارند سن بازنشستگي را پنج سال افزايش دهند تا كسري مالي سازمان را كه بوسيله عناصر حاكم بر آن به چپاول رفته جبران كنند و براي سودآوري سرمايه ،5 سال بيشتر كارگران پا به سن گذاشته را استثمار كنند. كيست كه نداند سازمان تأمين اجتماعي يكي از ثروتمندترين موسسات در اين كشور است. پس اين همه ثروت چه شده و به كجا رفته است؟
از پيش نويس جديد قانون كار به جز تغيير مادهي آن به نفع كارفرمايان و سرمايهداران در پشت درهاي بسته خبري به گوش نميرسد. از جمله توافق كارگر و كارفرما بر سر دستمزد، كاهش حق شيفت و نوبت كاري و شب كاری، كاهش مرخصي ساليانه و... تغييري كه به نفع سرمايهداران تدوين شده است. اكنون تهاجم سرمايهداري به صورت لخت و عريان بر هيچ كارگري پوشيده نيست. حقيقت اين است در مقابل اين همه تعرض و بي حقوقي، ديگر نميشود مقاومت كرد. ما كارگران بايد تكليفمان را با وضعیت موجود روشن كنیم. شترسواري دولادولا ندارد، مرگ يكبار شيون يكبار. در مقابل اين همه تهاجم به معيشت كارگران، بايد با تهاجم پاسخ داد و اين خفت و خواري را نبايد تحمل كرد. اين روزها شاهد دهها اعتراض به شکل تجمع،تحصن و اعتصاب كارگري براي خواست لغو شركتهاي پيمانكاري و عقد قرارداد مستقيم و دائمي، پرداخت حقوقهاي معوقه، اجراي قانون بازنشستگي 25 ساله و اجراي قانون كارهاي سخت و زيان آور و بازنشستگي 20 ساله و ... هستيم. در مقابل ما سرمايهداران و كارفرماياني قرار گرفتهاند كه سالها حقوق ما را چپاول كردند و از توليد و دسترنج ما و با رشوه خواريها، رانتخواريها، اختلاسهاي چند ميليارد دلاري و باندهاي مافيایي اقتصادي، از موج گراني و بالا رفتن دلار به سودهاي نجومي دست يافتند. آنها از بهترين تالارها، هتلها و غذاخوريها، از آپارتمانهاي چند ميلياردي از لوكسترين خودروهاي سواري، از مسافرتهاي هوايي و در بهترين تفرجگاههاي آسيا و اروپا استفاده ميكنند و فرزندانشان در اروپا نه تنها تحصيل ميكنند بلكه تجارت هم ميكنند وبه ريش ما ميخندند (اختلاف فاحش طبقاتي مگر شاخ و دم دارد) آنها هرگز حاضر نيستند مطالبات ما را با زبان خوش بدهند بايد با زور از گلوی آنها درآورد. و اكنون بايد بصورت جديتري در مقابل اين كارفرمايان گردنكش و زورگو بايستیم و دست از كار بكشيم و تا زماني كه همه مطالبات به حق خود را نگرفته ایم، به سركار بر نگرديم . حالا كه دولت بدلايل متعدد و ازجمله بحران اقتصادي، اجتماعي كه خود مسبب اصلي آن بوده است، ديگر قادر به ناديده گرفتن مطالبات كارگران نيست و براي اينكه فضاي انتخاباتي را به نفع خود رقم بزند نميتواند خواست و مطالبات به حق كارگران را سركوب كند، وقت آن است كه كارگراني كه ميخواهند در جامعه ديده شوند و جامعه براي هويت انساني آنها ارزش قائل شود به صورت يك نيروي اجتماعي قدرتمند در ابعاد سراسري دست به دست هم دهند و براي افزايش دستمزدها، جلوگيري از تغيير قانون كار، جلوگيري از تغيير قانون تأمين اجتماعي و تثبيت كليه مطالبات اقتصادي – اجتماعي خود به خيابانها بيايند. كارگراني كه از بيكاري، اخراج، بي حقوقي، گرسنگي و فقر زخم خورده و كارد به استخوانشان رسيده به ميدان بيايند و تا زماني كه حقوق و مطالبات خود را بدست نياورده اند از پای ننشينند. ما كارگران چيزي براي از دست دادن نداريم. شأن، منزلت، آبرو، حيثيت و شرافت ما در گرو معيشت ماست. ما نبايد بگذاريم سرمايهداران با تحميل قوانين جديد ما را به بردگان بي جيره و مواجب تبدیل کرده و هويت انساني ما را از بين ببرند و كسري بودجه 54 هزار ميلياردي دولت و هزينه بحران اقتصادي كه سرمايهداران، كارخانهداران، بانكداران و اختلاسگران مسبب اصلي آن هستند را از جيب ما كارگران بپردازند.
شاپور احسانی راد- نماینده اخراجی کارگران پروفیل ساوه و عضو هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران-25 آبان 91
کارگرقراردادی شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی منطقه بوشهر:
با سلام و خسته نباشید ما نیروهای تازه قراردادی شده در شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی منطقه بوشهر از لحاظ حقوقی پایین ترین سطح حقوق را دریافت می کنیم ماهی 500 هزار تومان.
این در حالی است که در زمان پیمانکاری حدود 800 هزار تومان دریافت می کردیم. نواحی که در این منطقه وجود دارد ( عسلویه و خارک) اصلآً حق بدی آب و هوا و ضریب منطقه را دریافت نمی کنند و وقتی به مسئولان شکایت می کنیم می گویند حقوقتان همین است نه کم و نه زیاد.
این در حالی است که در قرارداد ما با شرکت قید شده که حقوق و مزایای ما نسبت به دوران پیمانکاری هیچگونه تغییری پیدا نکند حال جای این سوال باقی است چرا حقوق نیروهای قراردادی منطقه بوشهر و نواحی کمتر شده و هیچ مسئولی هم پاسخگو نیست ؟!؟!؟!
در ضمن طبق نامه ای که از طرف جناب دکتر سلحشور به تمام مناطق داده شده و دراین نامه از مدیران خواستن که تمام حقوق نیروها باید داده شود ولی با گذشت هشت ماه از سال هنوز که هنوزه با ماهی 500 تومن داریم زندگی می کنیم البته با این شرایط اقتصادی اگه بشه اسمشو گذاشت زندگی ..با کمال تشکر
منبع:پانا نیوز-27آبان
بيمه کارگران ساختماني از حرف تا عمل
«گچ کاري مي شناسم که دستانش حساسيت دارد و تاول مي زند و حالا توان کار کردن ندارد. با پيرمردي هفتاد و چند ساله آشنا هستم که با قامت خميده و ناراحتي ديسک کمر هنوز مصالح جا به جا مي کند. جوان کارگري را هم مي شناختم که نان آور خانواده بود و عصاي دست پدر و مادر پيرش، اما از بالاي داربست افتاد و در دم فوت کرد و بابت غرامت فوت هم چيز زيادي دست بازماندگانش را نگرفت...»
اين ها را يک معمار تجربي مي گويد؛ کسي که 35 سال از عمرش را روي داربست گذرانده و هزار هزار خشت و آجر روي هم گذاشته تا سقفي و سرپناهي براي صدها خانواده درست کند.
خود را «حاجي محمد مصدق» معرفي مي کند. کارت مهارت معمار پايه يک تجربي از سازمان مسکن و شهرسازي سابق دارد. با تصويب قانون بيمه کارگران ساختماني در سال 86 به دنبال دريافت کارت مهارت سازمان فني و حرفه اي هم رفت تا يکي از مدارک لازم براي بيمه شدن را فراهم کرده باشد.
اگر چه به گفته خودش حالا اين مدرک را گم کرده و چون براي آن المثني صادر نمي شود، تلاش هايش به نتيجه نرسيده است، اما اعتقادش بر اين است که از اين بابت خيلي هم متضرر نشده است. او مي گويد که خيلي از کارگران، از دوندگي زياد خسته مي شوند و دنبال مراحل بعدي نمي روند. مدعي است که قانون را طوري نوشته اند تا راه براي ايرادهاي سازمان تأمين اجتماعي و زير بار بيمه نکردن کارگران متقاضي، باز باشد و شکوه مي کند که در حق کارگران اجحاف مي شود و غالب آن ها به حقوق شان نمي رسند.
دل گفته هاي کارگران
اتاق شماره 5 در طبقه همکف اداره تأمين اجتماعي بجنورد، جايي است که متقاضيان بهره مندي از بيمه کارگري به آن مراجعه مي کنند. اگر چه ثبت نام از متقاضيان را به اداره هاي پست واگذار کرده اند، اما خيلي ها براي اطلاع از شرايط اين بيمه و آگاهي از سهميه ها به اين اتاق مراجعه مي کنند. خانم کارمندي که پشت يکي از ميزها نشسته است، جواب مراجعان را مي دهد.
دختر جواني که گويا به نيابت از پدرش مراجعه کرده است، از تاريخ اعلام سهميه و ثبت نام جديد مي پرسد که فقط پاسخ مي شنود: «نمي دانم، معلوم نيست». نفر بعدي، «ولي ا... عباسي» است که پاسخ مشابهي دريافت مي کند. او را به کناري مي خوانم و سرگذشتش را جويا مي شوم. اول به دشواري هاي دريافت کارت مهارت فني و حرفه اي اشاره مي کند و از 3 ماه دوندگي براي به حدنصاب رسيدن متقاضيان شرکت در آزمون مي گويد؛ آزموني که نتيجه آن، صدور کارت مهارت درجه 3 بنايي براي وي بوده است. او البته به اين نکته هم اشاره مي کند که روز برگزاري آزمون، عده اي از کسبه آشنا را هم آنجا ديده است!
شاکي است که چرا امسال برخلاف سال گذشته، از کارگران ساختماني متقاضي بيمه ثبت نام به عمل نمي آيد و تاريخي هم براي ثبت نام جديد اعلام نشده است.
«علي اصغر پورطيبي» هم که مي گويد 6 سر عائله دارد و سال ها بنايي پيشه کرده و داراي کارت مهارت کاشي کاري است، مدعي مي شود که چون در اداره ها دوست و آشنايي ندارد، تاکنون موفق به ثبت نام و استفاده از سهميه بيمه کارگري نشده است.
او مي گويد: قبل از اين 3 سال سابقه پرداخت حق بيمه داشته است اما حالا که مي خواهد با استفاده از تسهيلات اين قانون، دوباره بيمه اش را ادامه دهد، با درخواستش موافقت نمي شود. نام و نشاني چند نفر را مي دهد که به گفته او، شغل شان رانندگي است، اما به دليل نرخ پايين بيمه کارگري، خود را کارگر ساختماني معرفي کرده و از اين طريق بيمه شده اند و در نتيجه، براي کارگران واقعي سهميه اي باقي نمانده است.
شرط و شروط قانوني
جماعت کارگر سخت کوش و بي ادعا که براي کسب روزي حلال، مرارت ها مي کشند و مشقت ها مي بينند، سال ها چشم انتظار تصويب قانوني بودند که نه تنها نيازهاي درماني آنان را پاسخ گويد، بلکه اطمينان خاطر حداقلي هم براي آتيه آن ها فراهم کند. سال 86 بود که بالاخره اين انتظار طولاني به پايان رسيد که نتيجه آن، قانون بيمه کارگران ساختماني بود. اگر چه موانع اداري و عمدتاً بودجه اي، اجراي آن را 3 سال به تعويق انداخت تا اين که از سال 89 نخستين مشمولان قانون توانستند از مزاياي آن بهره مند شوند. از قرار معلوم، طي 2 سال نخست اجراي اين قانون 400 هزار نفر زيرپوشش اين بيمه درآمده اند و با سهميه امسال هم بايد 200 هزار نفر ديگر به اين تعداد اضافه شوند. دريافت کارت مهارتي از سازمان آموزش فني و حرفه اي و پرداخت ماهانه 7 درصد حداقل دستمزد کارگري، شروط اصلي بهره مندي متقاضيان از اين بيمه است.
البته از آن جايي که برابر تخمين متوليان، چيزي بين يک و نيم تا 2 ميليون کارگر ساختماني در کشور حضور دارند، اعمال سهميه بندي در بيمه مشمولان قانون موصوف، اعتراض بسياري از کارگران را در پي داشته است.
رئيس اداره اشتغال اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعي اگر چه اذعان دارد که آمار قابل استنادي از شاغلان حرفه ساختمان در استان و حتي کل کشور در دست نيست، در عين حال، بيمه شاغلان اين صنف را نخستين گام ساماندهي آنان مي داند.
به گفته «مجتبي نجفي»، اين اداره کل، متقاضيان بهره مندي از اين تسهيلات را فقط راهنمايي و هدايت مي کند؛ يعني اگر متقاضي اين نوع بيمه، مدرکي دال بر مهارت در اين حرفه در اختيار داشته باشد، به سازمان تأمين اجتماعي و در غير اين حالت، به نمايندگي هاي فني و حرفه اي ارجاع مي دهد تا بقيه مراحل طي شود.
گويا سالانه در 8 نوبت آزمون هاي مهارتي براي رسته هاي شغلي گوناگون مرتبط با صنعت ساختمان برگزار مي شود و متقاضيان دريافت کارت مهارت بايد در آن شرکت کنند.
اگر چه به گفته مسئول آموزش اداره کل آموزش فني و حرفه اي، صدور کارت مهارت، قدمتي 12 ساله دارد و تاکنون حدود 14 هزار نفر در استان آن را دريافت کرده اند که حالا در اختيار داشتن همين کارت، از شروط برخورداري از بيمه کارگران ساختماني است.
آن گونه که «جوادرضا پويافرد» مي گويد، متقاضيان دريافت اين پروانه مهارتي چنان چه خود را از آموزش بي نياز مي بينند، بايد پس از ثبت نام اينترنتي، منتظر فرارسيدن روز برگزاري آزمون باشند اما افراد ديگر بايد در مراکز دولتي يا خصوصي، آموزش هاي لازم را دريافت و سپس با شرکت در آزمون و قبولي در آن، کارت مهارت درجه يک، 2 يا 3 را دريافت کنند؛ کارت هايي که در حال حاضر دريافت هر کدام آن ها براي متقاضي 15 هزار تومان آب مي خورد و پس از گذشت 3 سال هم بايد تمديد شود تا به پيمودن دوباره اين مسير، احتياجي نباشد.
آمار بالاي حوادث شغلي در صنعت ساختمان، فرسودگي جسماني و پيري زودرس شاغلان در اين صنعت به علت به کارگيري ابزار و ادوات و شيوه هاي سنتي و بالاخره، بيکاري فصلي فعالان اين حرفه، لزوم برخورداري آنان از خدمات بيمه اي جامع و فراگير را دو چندان کرده است.
برابر آمارها، حدود نيمي از حوادث کارگري در ايران به کارگران ساختماني مربوط مي شود؛ رقمي که در دنيا فقط 17 درصد است.
منبع:خراسان-27آبان-بخش هایی ازیک گزارش
اعتراض علیه سیاست های ریاضت اقتصادی در پایتختهای اروپایی درروزشنبه
به گزارش17نوامبریورونیوز، روز شنبه بسیاری از پایتختهای اروپایی شاهد تجمع اعتراضی شهروندان خود به سیاستهای ریاضت اقتصادی بودند:
* لیوبلیانا - هزاران نفر از شهروندان اسلونیایی در شهر لیوبلیانا، پایتخت این کشور، در تجمعی اعتراض آمیز مخالفت خود را با تدابیر ریاضت اقتصادی اتخاذ شده توسط دولت ابراز کردند. اسلوونی از سال 2007 به اتحاد اروپا پیوسته و از نظر فعالان کارگری این کشور، سیاست ریاضت اقتصادی به مثابه ویروس نئو لیبرالی است که سراسر اورپا را بیمار کرده است.
* پراگ - شهر پراگ، پایتخت جمهوری چک نیز، شاهد تجمع اعتراضی شهروندان خود به سیاست های ریاضتی دولت بود. حدود 10 هزار نفر از شهروندان پراگ، به دعوت سندیکاهای کارگری و برخی نهاد های مدنی در تظاهرات اعتراضی خواهان استعفای پیتر نِکاس، نخست وزیر راست میانه این کشور شدند. او روز چهارشنبه قانون کاهش حقوق بازنشستگی را در مجلس تصویب کرد.
*مادرید- کیلومترها دورتر، پلیس های اسپانیایی در شهر مادرید، پایتخت این کشور، دراعتراض به کاهش حقوق خود تظاهرات کردند. این تجمع با حضور 5000 مامور پلیس برگزار شد. آنها در اعتراض به کم شدن حقوق و مزایای شغلی خود نظیر خدمات درمانی و آموزشی، در میدان مرکزی شهر مادرید جمع شده بودند. این تجمع سه روز پس از اعتصاب عمومی اسپانیا در اعتراض به سیاست های ریاضت اقتصادی انجام شد.
بیست وهفتم آبان ماه1391
akhbarkargari2468@gmail.com