براي ما كوشش و فعاليت در جهت تحقق پروژهي ايجاد حزبي بزرگ و نيرومند از سوسياليستها (كمونيستها) كماكان به قوت خود باقي است. چون اين امر نياز و ضرورتي است اجتماعي براي جامعهي ايران.
براي پاسخ دادن به چنين نيازي لازم است ابتدا فضايي نظري- سياسي در سطحي گسترده با طرح موضوعهاي نظري و مسايل و مشكلات جنبش سوسياليستي (كمونيستي) و دامن زدن به بحث و گفتگو ميان نيروها و عناصر علاقمند بوجود آورد. | |
چند روز پیش، سه شنبه ۱۷ آبان ۱٣۹۱ برابر با ۶ نوامبر ۲۰۱۲، نوشتهای با عنوان «فراخوان...» با امضای سه سازمانِ اتحاد فدائیان خلق ایران، سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) و شورای موقت سوسیالیستهای چپ ایران انتشار یافت.
از آن جا که ما، ناصر چگینی، محمود راسخ افشار و ارسلان رحمانی با تصمیم مجمع عمومی «شورای موقت سوسیالیستهای چپ ایران» که در نشست آن در روزهای ۲۹ و ٣۰ سپتامبر ۲۰۱۲ برابر با نهم و دهم مهر ۱٣۹۱، مبنی بر ادامهی همکاری با سازمان «اکثریت» و انتشار «فراخوان» گرفته شد به طور جدی مخالفیم و به این دلیل از عضویت در «شورای موقت...» استعفا دادهایم، ضروری میدانیم به منظور رفع هر گونه سوءتفاهم و پیشگیری از سوءاستفادههای احتمالیِ افراد «با حسن نیت» و شایعه سازیهای احتمالی از این امر و همچنین توضیح دلایل خود در اقدام به چنین عملی، نکاتی چند را برای افکار عمومی توضیح دهیم.
تقریباً حدود پنج سال پیش رفقائی از سازمان اتحاد فدائی در جهت اجرای مصوبهی کنگرهشان برای غلبه بر پراکندگی چپ و در صورت امکان وحدت سازمانی میان آنها، از طریق مسئولان «شورای موقت» با این سازمان تماس برقرار کردند. طبیعی بود که «شورای موقت» از این پیشنهاد استقبال کند. چون اساساً علت و هدف بوجود آمدن این سازمان (شورای موقت) کوشش و فعالیت برای غلبه بر پراکندگی چپ و تبدیل آن به یک نیروی سیاسی بزرگ سوسیالیستی در صحنهی سیاسی ایران بود و این موضوع در بیانیهی شورا که در ماه دی ۱٣۷۵ برابر با ژانویه ۱۹۹۷ انتشار یافت این گونه بیان شده بود:
«... بنابراین، جای یک جریان سوسیالیستی چپ که از تجارب مثبت و منفی گذشتهی جنبش سوسیالیستی در سطح جهانی بهره جسته بتواند نیروی بزرگ ولی پراکندهی چپ را به تشکلی گسترده تبدیل کند، کماکان خالی است. ما جمعی از سوسیالیستهای چپ ایران، در ادامهی تلاشهای فراوان فردی و جمعی خود برای پایان دادن به پراکندگی موجود و تبدیل جنبش چپ به نیروی اجتماعیِ بالفعل و موثری در صحنهی سیاسی ایران ... از همهی فعالان و مبارزان چپِ مترقی و آزادیخواه و از همهی علاقمندان به سرنوشت جنبش سوسیالیستی چپ ایران برای اقدام مشترک جهت بسرانجام رساندن و موفقیت این کوشش دعوت میکنیم.»
و به همین دلیل برای این تشکل نام «شورای موقت سوسیالیستهای چپ ایران» برگزیده شد.
و اما بعد. پس از رایزنیهائی چند، رفقای اتحاد فدائی گزارش دادند که نتیجهی تماسها و گفتگوهایشان با دیگران این است که تنها سه جریان نامزد شروع این کارند: سازمان اتحاد فدائی، سازمان چریکهای فدائی خلق (اکثریت) و شورای موقت سوسیالیستها....
وقتی در «شورای موقت» موضوع حضور اکثریت در این برنامه مطرح شد، با توجه به سابقهی سیاسی درخشان! این سازمان در پشتیبانی از ولایت فقیه و جمهوری اسلامی و دفاع از سیاست زندان و سرکوب و اعدام و کشتار مخالفان به دست نظام اسلامی و مسائل دیگر، که معرف حضور همگان است، تعداد قابل ملاحظهای از اعضای شورا (شاید اکثریت بزرگ آن) با حضور «اکثریت» در این برنامه مخالفت کردند. البته در ارزیابی از ماهیت «اکثریت» میان اعضای شورا اتفاق نظر وجود داشت.
از آن طرف سازمان «اکثریت» نیز با حضور شورا در این برنامه موافق نبود. بلکه خواهان وحدت دو جانبه میان «اکثریت» و سازمان اتحاد فدائی بود، که گویا کنگرهی آنها «اکثریت» در این مورد مصوبهای هم داشت. ولی از آن جا که بخش بزرگی از اتحاد فدائی با وحدت دو جانبه موافق نبود در نتیجه اتحاد فدائی به هر دو طرف، «اکثریت» و «شورای موقت» ، فشار میآورد و اصرار میورزید که با حضور یک دیگر در این امر موافقت کنند و این دو جریان نیز به طوری که شرح مختصر آن در زیر خواهد آمد، در نهایت با این موضوع موافقت کردند.
در ابتدای امر، به ویژه از طرف برخی از رفقای اتحاد فدائی، صحبت از وحدت سه سازمان میشد. طبیعی بود که وحدت سازمانی با «اکثریت» برای شورا به هیچ وجه امکانپذیر نبود. «شورای موقت» نیز بنا بر هدفی که در بیانیهی آن با صراحت بیان شده بود پروژهی ایجاد سازمانی جدید را آن هم پس از گذار از دورهای از بحث و گفتگو در سطح همگانیِ جنبش چپ روی مسایل نظری، سیاسی و ساختاری، مطرح میکرد. سرانجام چیزی ذوحیاتین که هم گاهی در آن واژه وحدت حضور داشت و هم مفهوم پروژه مورد استفاده قرار میگرفت، جاافتاد.
توافق روی ایجاد سازمانی جدید این امکان را فراهم آورد که محمود راسخ- که از ابتدا تا زمان استعفایش از عضویت در «شورا»، همواره عضو هیات نمایندگی آن در این مذاکرات بود- برای قانع کردن آن افرادی از شورا که مخالف با حضور «اکثریت» در این برنامه و همکاری با آن سازمان تحت هر عنوانی بودند این گونه استدلال کند که:
اگر هدف وحدت این سه سازمان با هم نباشد، امری که از نظر تمامی اعضای «شورا موقت» غیر ممکن بود، بلکه هدف ایجاد سازمانی جدید باشد، آن هم پس از گذار از یک دوره از بحث و گفتگو در زمینهی مسایل نظری، برنامهی سیاسی و ساختاری و اگر این پروژه بتواند نظر افراد زیادی را از چپهای علاقمند به شرکت در آن جلب نماید و به درون کشور نیز انتقال یابد و بر جنبش چپ تاثیر گذارد، میشود وسیلهی رسیدن به این هدف بزرگ را، یعنی حضور «اکثریت» در این پروژه و همکاری با آن و بدنامی و سرزنشی که این امر بی شک برای ما میان بسیاری از اجزای چپ مترقی به دنبال خواهد داشت، توجیه کرد.
باری. سرانجام اکثریت «شورای موقت» با انجام مذاکرات با دو سازمان دیگر موافقت کرد. ولی به رغم این موافقت در هر نشست مجمع عمومی شورا، زمانی که هیات نمایندگی گزارش کار خود را در این مورد به شورا میداد اعضای معینی نارضایتی خود را از این امر مطرح میکردند و بارها پیش میآمد که در رابطه با حوادثی که در ایران یا در خارج رخ میداد و موضعگیریهای «اکثریت» در رابطه با آن حوادث (به ویژه در جریان جنبش اعتراضی به نتایح انتخابات ریاست جمهوری ٨٨ و مواضع اکثریتیها در قبال جنبش سبز و نقش آقایان کروبی و موسوی به عنوان رهبران آن جنبش) خواهان قطع حضور شورا در این پروژه میشدند. اغلب، چه در نشستهای مجمع عمومی شورا و چه در جلسههای پالتاکی، مخالفان همکاری با «اکثریت»، که در اغلب موارد همان اعضای معین بودند، دلایل قدیمی و نوی خود را مطرح میکردند و هر بار محمود راسخ و موافقان دیگر موفق میشدند با تکرار دلایلی که پیشتر ذکر آنها رفت، با تصویب اکثریت اعضای حاضر در نشست مجمع عمومی، کار را ادامه دهند.
سرانجام پس از توقفها و از سرگرفتنهای متعدد، متنی تحت نام «فراخوان...» تهیه شد و به تصویب ارگانهای تصمیم گیرندهی هر سه سازمان رسید. ولی به دلایل گوناگون همواره انتشار آن به تاخیر میافتاد.
در این میان کنفرانسی توسط سه سازمان در شهر کلن- آلمان سازمان داده شد. در سایتهای گوناگون خبر برگزاری، موضوع و هدف آن- معرفی پروژه- با چاپ پوستر و غیره منتشر شد. این کنفرانس آزمونی بود عملی برای سنجش این امر که اقدام این سه سازمان تا چه اندازه مورد استقبال سازمانها، گروهها و عناصر منفرد چپ در خارج از کشور قرار خواهد گرفت و چه انعکاسی در درون کشور خواهد داشت. متاسفانه استقبالی که انتظار آن میرفت حتا در کمترین حد آن برآورده نشد. اکثریت قریب باتفاق شرکت کنندگان را اعضای سه سازمانِ برگزار کننده تشکیل میدادند. تازه از این سه سازمان، به ویژه از سازمان «اکثریت»، تعداد نه چندان کمی از اعضایشان نیز حضور نداشتند. از منفردان تعداد بسیار کمی حضور داشتند. تازه اینان نیز به طور عمده از دوستان و آشنایان نزدیک اعضای همان سه سازمان بودند.
وقتی با منفردان برای شرکت در کنفرانس، یا موارد دیگر، تماس گرفته میشد تقریباً در تمام موارد پرسش آنان از ما با لحنی سرزنشآمیز این بود که: شماها چرا با «اکثریتیها» رفتهاید؟. این پرسشی بود که در سراسر این دوران و هر بار که موضوع این «پروژه» با نیروها و افراد نامزد شرکت در آن مطرح میشد از ما میکردند.
در سراسر این دوران پنج سالهی گفتگوها و نشست و برخاستها، محمود راسخ به عنوان یکی از اعضای هیات نمایندگی «شورای موقت» در تمام گفتگوها پیرامون این پروژه و نشستهای هیاتهای نمایندگی، به جز یک نشست شرکت داشت. یکی دیگر از اعضای شورا نیز (چون اجازه نداریم از بردن ناماش معذوریم) در سراسر این دوران عضو هیات نمایندگی بود و جز یک بار در تمام نشستها و گفتگوها حضور داشت. در مراحل مختلف افراد دیگری نیز از شورا مانند ناصر چگینی (از بردن نام دیگران به همان دلیل پیشین معذوریم) عضو هیات نمایندگی بودند.
باری. گزارش ویدیوئی کنفرانس کلن که دستکم در سایت اخبار روز و عصرنو برای مدت نسبتاً درازی به نمایش گذاشته شده بود هیچ گونه عکسالعملی را، نه مثبت و نه منفی، نه در ایران و نه در خارج از کشور، برنیانگیخت. نه مقالهای یا نوشتهای در جائی دیده یا شنیده شد و نه حتا اظهار نظری در زیر ویدیوها. دریغ از یک خط. حتا اگر شده در نکوهش این کار!
چندی بعد آقای نادر عصاره مقالهای دربارهی مسایل و مشکلات مربوط به «پروژه» منتشر کرد. نوشتهی ایشان نیز به همان سرنوشت گزارش کنفرانس مبتلا شد. دریغ از یک خط اظهار نظر!
این نشانهها برای ما کافی بود تا در برداشت مثبتمان نسبت به وجود زمینهای در احتمال موفقیت این پروژه در ترکیب کنونی آن، یعنی با حضور سازمان «اکثریت»، که با سوابقی که دارد و با شیوه و سیاستی که اعضای به نام آن در حال حاضر در پیش گرفتهاند، مانند نوشتن اندرزنامه به خامنهای جلاد و سازمان دادن و شرکت در نشستهائی مانند نشستهای استکهلم، بلژیک، واشنگتن و غیره با حضور آمریکائیهای منسوب به سیا و نئوکانها، که معلوم نیست خرج آن نشستها چگونه تأمین میشود، و دادن رهنمود به جمهوریخواهان برای ائتلاف با رضا پهلوی و سلطنت طلبان- مقالهی خردمندانهی اندیشمند بزرگ و سوسیالیست و جمهوریخواه ناب و بیهمتا آقای فریدون احمدی از اعضای به نام و فعال «اکثریت» که گویا از رهبران جناح چپ!؟ آن سازمان نیز میباشند- بیشتر دفع کننده است تا جذب کننده، تردید و تجدید نظر کنیم.
ما به این نتیجه رسیدهایم که دیگر آن وسیلهی کذائی یعنی حضور «اکثریت» در این پروژه و همکاری با آن، هدفی را که دادههای کنونی و تجربهی عملی، کنفرانس کلن و نوشتهی آقای عصاره، تحقق آن را غیر ممکن نشان میدهد، توجیه نمیکند و به این دلیل به گرو گذاشتن حیثیت، آبرو و اصول سیاسیمان نمیارزد.
با توجه با این دادههای عینی، محمود راسخ در نشست مجمع عمومی شورا در ماه مه ۲۰۱۲- اردیبهشت ۱٣۹۱- با برشمردن دلایل خود این نظر را مطرح کرد و توضیح داد که دیگر به صلاح شورا نیست که این راه را ادامه دهد و لازم است این تصمیم را به اطلاع دو سازمان دیگر برساند و به همکاری خود در این ترکیب پایان دهد.
چون بار دیگر انتشار فراخوان به دلایلی به تعویق افتاده بود و کنگرهی اتحاد فدائی نیز در پیش بود و ما اطلاع داشتیم که تعداد قابل ملاحظهای از اعضای اتحاد فدائی نیز با حضور «اکثریت» در این پروژه مخالفند، از این رو تا روشن شدن نتیجهی کنگرهی آن سازمان، تصمیم در این مورد به بعد موکول شد.
در آخرین نشست مجمع عمومی شورا در روزهای ۲۹ و ٣۰ ماه سپتامبر ۲۰۱۲ (نهم و دهم مهر ۱٣۹۱) که در آن تعدادی از رفقای اتحاد فدائی نیز به عنوان مهمان حضور داشتند، محمود راسخ در بحث خود در بارهی «پروژه»، بار دیگر دلایل خویش را مبنی بر لزوم پایان دادن به حضور شورا در این «پروژه» با تفصیل بیان کرد. در نشست روز بعد، بدون حضور مهمانان، بحثهای روز پیش ادامه یافت و در پایانِ بحثها، محمود راسخ پیشنهاد قطع همکاری با «اکثریت» را به جلسه ارایه داد. به این پیشنهاد از تعداد اعضای حاضر در جلسه، ۱۵ نفر، ۵ نفر رأی موافق دادند. برای تعیین تعداد مخالف و ممتنع، رأیگیری نشد.
موضوع آموزنده، شگفتانگیز و طنز تلخ زندگی در این رأیگیری این بود که اغلب کسانی که به پیشنهاد قطع همکاری با اکثریت رأی موافق ندادند همان کسانی بودند که در سراسر دوران پنج ساله و تقریباً در هر نشست مجمع عمومی یا جلسهی پالتاکی از مخالفان سرسخت ادامهی همکاری با «اکثریت» بودند و در انتقادهای خود به درستی جای سالمی برای آن سازمان باقی نمیگذاشتند و هر بار خواهان پایان دادن به این همکاری میشدند! ولی اکنون به ناگهان ۱٨۰ درجه تغییر موضع داده و سفت و سخت خواهان انتشار «فراخوان» و ادامهی همکاری با اکثریت شده بودند، و سرسختترین مخالف همیشگی اکنون پرچمدار ادامهی همکاری شده بود!
باری. با رد پیشنهاد محمود راسخ، از آن جا که ما دیگر حاضر نبودیم بدنامیِ همکاری با سازمانی چون «اکثریت» را با آن سابقهی درخشان!؟ و با روشها و سیاستهای کنونیاش، برای هدفی که تجربهی عملی، یعنی کنفرانس کلن و نامهی آقای عصاره، موهوم، خیالی و دستنیافتنی بودن آن را در پراتیک نشان داده است بیش از این تحمل کنیم و به عضویت خود در سازمانی که حاضر است به این بدنامی تن دردهد ادامه دهیم، از عضویت در «شورای موقت سوسیالیستهای چپ ایران» استعفا دادهایم و اکنون این امر را به اطلاع عموم میرسانیم. یکی دیگر از رفقا نیز در همین رابطه استعفا داده است ولی مایل نیست ناماش در این نوشته بیاید.
البته گفتنی در بارهی رویدادها، درگیریها و فراز و نشیبهای این پنچ سال بسیار است که در صورت لزوم و ایجاب موقعیت، افکار عمومی را در جریان آنها خواهیم گذاشت.
برای ما کوشش و فعالیت در جهت تحقق پروژهی ایجاد حزبی بزرگ و نیرومند از سوسیالیستها (کمونیستها) کماکان به قوت خود باقی است. چون این امر نیاز و ضرورتی است اجتماعی برای جامعهی ایران. ولی بر این نظریم که این امر از طریق معامله و بده بستان میان تنی چند از کادرها و فعالان سازمانها آن هم با سازمانهایی مانند «اکثریت» با آن گذشته و حال درخشان که با نظرات و مواضع و اقداماتی که نه در حرف و روی کاغذ بلکه در عمل انجام میدهد باید به شدت در چپ و سوسیالیستی بودن و حتا مترقی بودن آن نیز شک و تردید داشت، راه به جائی نخواهد برد. تنها ارمغانی که چنین اقدامی میتواند برای جنبش چپ آزادیخواه و مترقی در انبان داشته باشد ضایع و بدنام کردن یک ایدهی خوب است.
بلکه برای پاسخ دادن به چنین نیازی لازم است ابتدا فضایی نظری- سیاسی در سطحی گسترده با طرح موضوعهای نظری و مسایل و مشکلات جنبش سوسیالیستی (کمونیستی) و دامن زدن به بحث و گفتگو میان نیروها و عناصر علاقمند بوجود آورد. البته و با تاکید بر این امر که این کار باید به دست نیروها و عناصری در جنبش چپ ایران انجام پذیرد که صلاحیت دست زدن به چنین امر خطیری را دارند. به عبارت دیگر کار را باید از پایه یعنی از پائین شروع کرد و نه از بالا و با نیروها، جریانها و عناصری در جنبش چپ که تا کنون امتحان عدم صلاحیت خود را بارها به ثبوت رسانیدهاند. و چنین باد!
ناصر چگینی- محمود راسخ افشار- ارسلان رحمانی
۲۰ آبان ۱٣۹۱- ۹ نوامبر ۲۰۱۲
m.rassekh@t-online.de
نظرات خوانندگان:
چه می خواید؟ علی پور 2012-11-11 10:32:19
|
آقای عزیز من واقعا نمی دانم دنبال چه هستید. شما که منبع و معدن حیثیت هستید و حقیقت را فقط در دست خود می دانید لطف کنید به امثال ما بگوئید چه کنیم. برای من روشن است که شما دشمن اکثریت هستید اما نمی دانم خود کیستید. متوجه هستم کار فریدون احمدی را به کل اکثریت تعمیم می دهید تا بیشتر آنها را زیر ضرب ببرید اما فرض کنید دهها بار بیشتر آنها کوبیده شوند حاصلش برای فکر شما چیست؟ مگر اینکه نا خواسته در موضع نیروئی نظیر حکومت باشید که از ضربه زدن به یک نیروی اپوزیسیون نفع داشته باشید. من از شما پرسشم این است 5 سال خودتان را علاف اکثریت کرده بودید حالا چون کنفرانس کلن خوب استقبال نشد فهمیدید کارتان بیهوده بوده است. آیا مطمئن هستید که کار امروزتان هم مثل کارهای سالیان دراز در خارج کشور حرافی های "روشنفکرانه بدلی" نیست؟ من شنیده ام که شما در این 5 سال بارها خلاف گفته اید. از شما برای وحدت با اکثریت و نیروهای دیگر دعوت شده است. شما موافقت کرده اید. اما برای خودتان توضیحی داده اید که کلاه سر خود بگذارید. تکلیف نیروی دعوت کننده که به او پاسخ مثبت دادید چیست؟ آیا امروز به آنها حق می دهید که به شما و بقیه گفته هایتان باور نکنند. فردی در زیر مطلب شما نوشته بود که در کنگره اتحاد فدائی هم گفته اید که با انتشار فراخوان موافقید. واقعا بهتر نیست در دو خط بنویسید که خسته شده اید و دلایل واهی و غیر واقعی را پس بگیرید. جناب راسخ من واقعا نمی دانم دنبال چه هستید. فقط می دانم عصبانی هستید در درجه اول از رفقای خودتان در شورای موقت که با شما همراه نشده اند و یا به شما پشت کرده اند و در درجه دوم از بخشی از اتحاد فدائی که شاید به حمایت از شما بیانیه نداده اند. فکر نمی کنید اگر حسابتان روی این دو نیرو هم درست باشد- که شواهد غیر از این است- کمی لازم دارید به این کار تکروانه خود فکر کنید؟ شما دنبال حمایت از طرح وحدت بودید و چون حمایت از وحدت نکرده اند ناامید شده اید. امروز از شما چه کسی حمایت می کند؟ باور داشته باشید همه آنها هم که فحشی به اکثریت می دهند بیشتر از اکثریت از خود شما و سخنانتان خود را دور می دانند اما حالا چون نوبت اکثریت است شما شانس آورده اید و گرنه می دیدید چه کلمات آتشینی نثارتان می کردند. |
حقیقت را نمی گوئید آرین جواهری 2012-11-11 09:54:58
|
آقای راسخ دستتان درد نکند خوب افشا می کنید. افشا کنید! اما حرف راست بزنید! شما در کنگره اتحاد فدائی در برابر دهها شرکت کننده اعلام کردید که با انتشار فراخوان موافق هستید. حالا می گوئید مخالف بوده اید. می گوئید منتظر کنگره این جریان مانده اید. اما نگفتید منتظر چه چیز مانده بودید؟مدعی هستید مخالف وحدت و همنظر شما در اتحاد فدائی به قدر کافی وجود داشته است؟ حرف شما قبول اما چرا حرف ناراست زدید؟ از شما در همان کنگره سئوال شد با وحدت با اکثریت موافق هستید؟ جواب دادید آری اما با شروطی. با این نامه استعفا معلوم می شود شما یا آنزمان دروغ گفته و یا در اینجا دروغ می گوئید. معلوم نیست شما اگر مخالف وحدت بوده اید چرا نقشه راه برای بعد از وحدت نوشته اید و به سه سازمان پیشنهاد کرده اید. آیا این کار شما چه نام دارد؟ ببخشید و با معذرت آیا این حرکت جز ریاکاری نام دیگری در زبان فارسی دارد؟ یعنی مخالفی به نام موافق طرح برای موافقان بدهد ؟ شما از نیروهای قابل توجه در سازمان اتحاد فدائی که با حضور اکثریت در این پروژه مخالفند صحبت می کنید. به نظر می رسد این هم اتهام است. و شاید ناراحتید. می خواهید نیروهای نزدیک به خود که به شما نپیوسته اند را زیر ضرب ببرید. قول و قراری داشته اید؟ شما از مخالفین درون جریان خودتان که امروز موافق وحدت شده اند انتقاد می کنید. از پهلو در رابطه با بخشی از اتحاد فدائی که به شما نزدیک بوده و یا شما آنها را نزدیک خود می دانسته اید ولی دنبال شما دست به شورش نزده اند، به خیال خود افشاگری می کنید. و ..... کارتان بوی کهنگی می دهد. مربوط به دوره های خیلی دور است. به نظر می رسد مثل اینکه بهترین کار شما همین کناره گیری است. شاید بهتر بود این توضیحات غیر واقعی را هم نمی دادید. هر چه کمتر بنویسید و در این مسائل کمتر دخالت کنید به سود شما و به سود جنبش چپ ایران است. لطف کنید پاسخ این سئوال را بدهید. آیا اگر مخالف وحدت پیش از کنگره سازمان فدائی بوده اید، چرا در کنگره اعلام کردید موافق انتشار فراحوان بوده و هستید؟
|
مسعود 2012-11-10 18:28:31
|
آقای راسخ گرامی
شما بر مبنای همین نوشته که امضای خودتان ودو دوست دیگر را دارد حداقل در تاریخ نشست مجمع عمومی شورا در ماه مه ۲۰۱۲- اردیبهشت 1391 مخالف ادامه پروژه وحدت بودید ودر این نشست اعلام نمودید : "دیگر به صلاح شورا نیست که این راه را ادامه دهد و لازم است این تصمیم را به اطلاع دو سازمان دیگر برساند و به همکاری خود در این ترکیب پایان دهد." اگر موضع تان این بود چگونه دو ماه بعد در کنگره اتحاد فدائیان اعلام نمودید که با انتشار فراخوان این پروژه ( که چند روز پیش منتشر شد و عامل انتشار نامه تان شده است) مخالف نبوده و جو جلسه به آنجا رسید که برخی از مهمانان کنگره و حتی تعدادی از اعضای اتحاد فدائیان حاضر درکنگره در سخنان خود مسئولین اتحاد فدائیان را مورد پرسش قرار دادند که چرا در گزارشات خود مواضع شما را در درک از این پروژه، عامل تاخیر انتشارفراخوان اعلام نموده اند. نمی دانم ولی شاید برای شما بعد از دهه ها سال فعالیت سیاسی امری طبیعی شده است که هر جا لازم بدانید حتی در مناسبات با دوستانتان با عرض پوزش «تقیه» اختیار کنید. می توانید توضیح دهید چه "اهداف بزرگتری" را در این دو گانگی جستجو می کردید؟
حالا نمی دانم تکلیف من خواننده همین مطلبتان با امضا دو دوست دیگر چیست؟
کدام قسمت را بعنوان مواضع واقعی تان بدانم؟ وچه قسمتی را مصلحت اندیشی و «تقیه»؟
البته خوشبینی کوچکی را در خود نگه می دارم که با توضیحات احتمالی تان حق با من نباشد.
تندرست و پایدار باشید.
|
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد