آزادی، تلاش خردمندانۀ آدمی، در جستجوی علت حادثه هاست.- هربرت مارکوزه
ز تعارف کم کن و بر مبلغ افزا. - ضرب المثل فارسی
با بررسی فیلم مستندسازی ایران، بمثابه نمونه ای در خاور میانه سده 20م، بخوبی می توان دید که خلاقیت هنرمندان در سطح فردی مانده؛ به ایجاد و تداوم یک نهاد سرمایه داری بومی، منطقه ای، جهانی قد نمی دهد. می توان رکود فیلم مستند را بمثابه بخشی از عدم شکوفانی اقتصادی خاور میانه قلمداد کرد. استعدادها مانند دسته گلهایی بر رودی سیلزده در شبی با رعد و برق برای لحظه ای مریی می شوند؛ سپس به تاریکی پیوسته در چرخه تناسخ حیات خاموش می شوند. چرا؟
اقتصاد کلان بجز نهادهای جهانی مالی و تولیدی، شامل مناسبات دولت و مولدان، امنیت سرمایه داری بزرگ، نظام مالیاتی مدرن، قوانین خردگرا، آزادی سندیکایی می شود. مناسبات دولت و مولدان باید با انطباق فرهنگ، بویژه احکام دین اکثریت با اقتصاد برقرار شود. ادیان دیگر در چین، هند، ژاپن، کره جنوبی، سنگاپور احکام دینی– دولتی را با اصول اقتصاد مدرن تطابق داده اند. باید بررسی شود که رشد سرمایه دارن کلان در امارات، قطر، کویت، عربستان بخاطر سرمایه مختلط بومی با دول نواستعماری است یا اغماض حاکمیت سیاسی این کشورها نسبت به برخی سرمایه داران.
در این جستار شکوفانی خلاقیت هنری فرد در جامعه ناموزون شرقی و عدم تداوم نهاد تولید هنری، برخی تعاریف و ابزار تولید مستند از سده 20م به سده 21م بررسی می شوند. یکی از علل عدم شکوفانی اقتصادی خاور میانه عدم تداوم چند دهه ای خلاقیت فردی در جامعه می باشد. روشن است که عدم تداوم نهاد تولید هنری، ورای علت فردی هنرمند، علل بیرونی دولت و مذهب بویژه دخالت دولتمردان و عدم رقابت عناصر امتیازدار دارند.
ضایعات دیگر بقرار زیرند: عدم بقا و گسترش نهاد انتفاعی، عدم ترابری تجربه در نهاد آموزش تخصصی، نکشاندن نهاد هنری به بازار بورس، عدم پیگیری در برنامه های راهبردی و راهکاری، نبود مراوده تنگاتنگ گروهی با نهادهای جوایز جهانی، کندی ارتقای هنری سراسری کشور، عدم کمک به گسترش و رشد خرده فرهنگهای قومی و محلی، عدم پیگیری در حفظ میراث هنری کشور، کاهش بازار سیاحت، نبود قراردادهای صادراتی با غرب، نبود شرکتهای بیمه و وام برای سرمایه با ریسک بالا، عدم سرمایه مختلط با کشورهای خارجی.
خاور میانه در برزخ سرمایه داری عمدتا دولتی- بین غرب با آزادی کسب و اردوگاه سابق شرق با قیم ممیزی دولت بر هنرمندان- قرار دارد. در غرب سیاست تابع سرمایه است؛ در خاور میانه سرمایه تابع سیاست در 2 فاز است. فاز نخست با فساد و امتیاز ثروت غلنبه/ متمرکز می شود؛ در فاز دوم تغییر حاکمیت یا باندی در آن ثروت کلان یا فرار می کند؛ یا مصادره و خرد می شود.
این را بروشنی 1 سال پس از بهار عربی مصر در آخرین نخست وزیر مبارک، احمد شفیق می توان دید. او کاندیدای سکولار شکستخورده انتخابات ریاست جمهوری شد، با برد انتخاباتی اخوان المسلمین بدادگاه برای مستغلات 15 خانه فراخوانده شد، سپس به امارات گریخت. می توان سرمایه دارانی مانند خیامی، القانیان، اخوان، یزدانی، ثابت پاسال در رژیم ساقط را نمونه آورد.
نبود تداوم و عدم انباشت سرمایه بخش خیریه/ فیلانتراپی در هنر و علم را هم از طرف سرمایه داران- ناچیز می کند. زیرا هنوز گذار از حاکمیت مادام العمری به ادواری، رقابت احزاب سیاسی مستدام، حمایت سرمایه داران از سیاستمداران، امنیت سرمایه های کلان، توزیع منابع لایتناهی مالی دولت از بازار و وامهای جهانی به سرمایه داران بومی کاملا اتفاق نیافتاده.
بیشک نقش دین و دولت در خلاقیت و خاموشی هنری-تولیدی دخیل اند؛ اگر رقابت سرمایه داری جهانی در نظر گرفته نشود. در خاور میانه دین اکثریت نتوانسته با هنجارهای عصر مدرن یعنی فردیت و اقتصاد کلان در همگنی با اکثریت جهان معاصر منطبق شود. فردیت شامل آزادی گزینش، باور شخصی، جویش شادی، ستایش زیبایی، تکثرگرایی می شود.
روشنفکران راست با مقام پرستی، حرص مال، عیاشی امروز بدون غم فردا- از مسئولیت تاریخی خود یعنی جدل با رجعتگرایان دینی طفره می روند. روشنفکران چپ با بخور و نمیر درویشی امروز و رویای عدالت آینده- تا پای جان برای آرمان خود می روند. این 2 نوع روشنفکر نمونه های افراط و تفریط رفتار اجتماعی اند.
چون عدم شکوفانی مزمن اقتصادی در خاورمیانه اسلامی گسترده است؛ باید گفت احکام دینی آن مربوط به عصر عشیره ای خرده-پایی بدون تامین امنیت دراز مدت سرمایه کلان بوده؛ لذا این احکام مانع از انباشت سرمایه و شکوفانی اقتصادی در عصر مدرن می شوند. این احکام برای خرده-سرمایه داری را می توان در محدودیتهای گسترش سرمایه کلان در سینمای مستند ایران بروشنی دید.
دولت هم نقش 2گانه دارد. از یکسو به هنر کمک برای کاربرد ابزار گران و پخش محدود محصول می کند. از سوی دیگر قیم قادر به ممیزی هنر و عدم امنیت سرمایه می باشد. دولت با تسهیلات آموزشی، سفری، مالی، اجاره ابزار، پخش رسانه ای، جشنهای هنر- کمک به رشد کنترل شده می کند.
از سوی دیگر با اعمال نفوذ سلیقه ای، ممیزی و جوازهای چندگانه، عدم امنیت برای گسترش سرمایه و ابداعات هنری- فنی، تبعیضات خودی/ ناخودی، عدم مدیریت رقابتی- مانع شکوفانی اقتصادی می شود. این 2گانگی شرایط رشد ناموزون برای انباشت سرمایه را دامن می زند؛ گاهی با توقیف فیلم، رشد سرمایه تهیه کنندگان را بشدت محدود می کند. لذا نهادهای کلان سرمایه داری در اجتماع پدید نمی آیند؛ تولید خرده پایی تکرار می شود؛ هر هنرمندی "دو باره از اول آغاز" می کند.
تاجاییکه در 2 آبان 1391 از تیم ساختن فیلم لاله در باره شرکت یک زن ایرانی در مسابقه ماشینرانی تهیهکننده، طراح صحنه، طراح لباس مدیر فیلمبرداری استفعا دادند. لاله راننده زن ایرانی در مسابقه رانندگی جهانی بود. این استعفاء بخاطر مداخله نهادهای دولتی از جمله کمیسیون فرهنگی مجلس، سازمان سینمایی، روزنامه کیهان، اداره صدور پروانه ساخت فیلم، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، تیم هنری راس قوه اجرایی دولت، داوری جشنواره فیلم فجر، کمیته حجاب و عفاف بود. آنها استعفاء را به دلیل عدم هماهنگیها، عدم پیشرفت کار و همچنین نبود آیندهای روشن برای تولید این فیلم اعلام کردند. http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2012/10/121023_l44_resignation_laleh_project.shtml
در 100 سال گذشته هنرمندانی پیدا شدند که خلاقیت هنری را با مهارت انباشت سرمایه و بازاریابی ترکیب کرده؛ سازمانهای فیلمسازی موفق در طول عمر هنری خود راه انداختند. بهترین نمونه گارگاه فیلم گلستان در تهران بود که ابزار جدید تولید فیلم، محل تجمع استعدادهای هنری-ادبی، تولیدات هنری تراز جهانی با دریافت جوایز هنری، مناسبات با مراکز هنری جهان، انباشت 10 میلیون دلار سرمایه و مستغلات را پدید آورد.
بررسی مدل کسب/ بیزینس هنری موفق این سازمان با عمده سهامدارش، ابراهیم گلستان، بویژه بقای 2 دهه ای سازمان می تواند آموزنده باشد. فرهنگ درویشی در هنر خاورمیانه چند 1000 ساله است. تمام هنرمندان در یک زندگی بخور و نمیر و گاهی مرفه ولی بدون استدام نهادی انتفاعی، عمر را می گذرانند. شخصیت هنرمند هم در موفقیت موثر است: دکتر هوشنگ کاووسی با تحصیلات عالی از فرانسه IDHEC ولی ناسازگار با محیط دهه های 40 تا 50 ایران با ابراهیم گلستان با مدیریت کارگاه فیلم موفقش.
نمونه های رویه صوفیانه عصر مدرن سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، فریدون فرخزاد، زوج اسکویی با تئاتر آناهیتا در یوسف آباد می باشند. آنها با استعدادهای خارق العاده هنریشان، از سرمایه کلان برای افزایش ابعاد هنرشان در جهان- یا بخاطر ضعف استعداد کسب و مدیریت کلان یا محدودیت تحمیلی دولت- گریزان بودند. آنها استعداد مدیریت، بازاریابی، بقای تجاری ضعیف داشتند. البته عامل بیرونی دولت هم در فروپاشی نهاد انتفاعی بومی دخیل است.
می توان از بیژن جزنی هم نام برد؛ با تمام هوش، استعداد هنری، شخصیت برونگرا، شهامت خطر/ ریسک پذیری، قدرت بنیه ای و بیان، خلاقیت خارق العاده، تیزبینی- بخاطر آرامانگرایی، غریزه بقای هنریش را فدا کرد. تحلیلهای تاریخی-سیاسی، نقاشیهای قوی و بدیع، پوسترهای تئاتر اسکویی، سازماندهی افراد و منابع، کاریزمای فردی او در 100 سال گذشته منحصر بفردند.
در بررسی دهه ای مستند، روشن می شود که بیشتر هنرمندان یک دهه در دهه بعدی خاموش می شوند. لذا بخاطر ناپیوستگی، تجربه و سرمایه در طول 5-6 دهه انباشت نمی شوند. یک نمونه در غرب برای نشان دادن کنترل سرمایه بر سیاست بقرار زیر است: شلدن السون 79 ساله، 12 همین ثروتمند آمریکا، با 21 بیلیون دلار ثروت می باشد. او در انتخابات 2012 آمریکا 100 میلیون دلار، برابر درآمد تمام عمر 65 نفر میانه حال، به میت رامنی کاندیدای جمهوریخواه برای حمایت از اسراییل، کمک مالی کرد.
این ناپیوستگی، مکتب هنری درازمدت با چند رهرو را پدید نمی آورد. خلاقیت فردی در تیزبینی مسایل اجتماعی، کاربرد ابزارهای نوین، کشف هنرپیشگان جوان و جدید برای چند سال تجلی می یابد. ولی بخاطر شرایط اجتماعی-دولتی، این خلاقیت تداوم نمی یابد. وقتی عدم تداوم هنری-سرمایه ای در سطح کشوری مکرر اتفاق بیافتد؛ باعث عدم شکوفانی اقتصادی در این شاخه تولید می شود.
بیکاری، تلف شدن پتانسیل استعدادها، فرار نخبگان بخارج، عدم رشد همه جانبه هنر و سرمایه- عارضه های دیگرند. نمونه: بهرام بیضایی کارگردان فیلم درخشان باشو اکنون در آمریکا فیلم تدریس می کند. البته مام وطن استعدادهای جوانتر را سر صف می آورد؛ ولی آنها هم پس از مدتی درخشش، به بن بست نسل قبل دچار می شوند. عین این الگوی عدم انباشت سرمایه را در خوانندگی هم می توان دید؛ بررسی فوتبال هم شاید نتایج شبیه نشان دهد. نمونه: خواننده ویگن که در دهه 70ش مجبور به ترک وطن شد
*
برخی تعاریف مستندسازی ارایه می شوند. مستند یک فیلم غیرتخیلی، واقعگرا، غیرداستانی می باشد. ادبیات 2 بخش عمده داستانهای تخیلی و کتب غیرتخیلی دارد؛ لذا سناریوی مستند در بخش دوم ادبیات می گنجد. مکان نمایش مستند هم متنوع است: اکران در سینما، دی وی دی در خانه، اینترنت برای دیدن فیلم در هر زمان و هر جا. وب جهانی دیدن فیلمهای قدیمی را برای نسل کنونی ممکن می کند.
سبکهای مستند بخاطر مخاطب، حوزه نمایش، موضوع، کاربرد زمان فراوانند: رومانتیک/ داکیودراما، نیوزریل/ خبری، رئالیست، تبلیغگرایی/ تجاری، تلفیقی، مدرن. کاربرد زمان 3 نوع بقرار زیرند: در-زمانی یعنی بازسازی در حال از حادثه ای در گذشته، بر-زمانی یعنی مرور در حال از ضبط حادثه در گذشته، همزمانی/ برخط یعنی ناظر حادثه ای در حال.
مستند برای ضبط جنبههایی از واقعیت با ساختار و فكر کارگردان در 3 نوع ساخته می شود: 1- بازسازي شده در باره مقوله ای در گذشته است. نمونه: شعر دکتر مصدق اخوان- تسلی و سلام از درخشانی. 2- محض بدون درام در باره موضوعی در زمان حال است. نمونه: خانه سیاه است فروغ در باره بهکده بابا باغی تبریز، ویدیوهای علامه زاده در باره زندانی قربانی تجاوز. 3- داستاني- زندگی یکی از مشاهیر را روایت می کند. نمونه: چهره نگاری 3گانه فروغ فرخزاد از صفاریان.
مستند محض 5 نوع می باشد: عين گرايي/ گسترده سازي گزارش مانند شرح یک مکان سیاحتی، واقع گرايي مانند گزارش بازی فوتبال یا نوازندگی ارکستر سنفونیک، تجربي چون تصویر سفری در زمان یا جغرافیا، عاطفه گرايي هنري و شاعرانه/ بيروني– ذهني مانند ترانه گل گلدون من سیمین غائم، تأويل گرايي/ درك مولف چون ترانه های خیام هدایت. مستند صنعتي گاهي برای آموزش همراه با موسيقي ساخته مي شود.
موضوع فیلم امر واقع است که در طول فیلم اتفاق می افتد. امر واقع 4 عنصر دارد که شخصیتها و نسبت شان با کارگردان در فیلم را هم در برمیگیرد: زمان وقوع حادثه، مکان محل آن، واقعه مورد فیلمبرداری، افراد حاضر در فیلم. مستند صفاریان در 1384 از فروغ با 4 عنصر زمان، مکان، واقعه، افراد می باشد. یعنی در دهه های 30 و 40ش در تهران زندگی فروغ با مصاحبه و خاطرات 20 نفر از جمله مادر، برادر، خواهر، دوستان فروغ انجام یافت. تمام مستندهای نامبرده را در یوتیوب می توان بفارسی جستجو کرد و دید.
مونتاژ سرهم بندی تکه های صنعتی پیشساخته برای یک سیستم می باشد. در فیلم سری تصاویر مواد ساختن یک قطعه رویدادی می باشد. لذا مونتاژ تدوین/ ادیت تصاویر دربرگیرنده زمان، مکان، اطلاعات مرتب برای گذر زمان در فیلم برای بیننده است. مونتاژ 2 نوع است: سکانس بندی بین پلان/ نماهای متفاوت؛ تولید اشارات معنایی در نماها یا تداعی معنا در کل فیلم. پیوست بین 2 نما می تواند گسسته یا با شیوه دیزالو باشد. در لارنس عرب 1962 دیوید لین، نمای کبریت روشن در قاب به نمای غروب خورشید در همان مختصات کبریت، برای تداعی رفتن از اتاق به صحرای سینا، دیزالو شد.
با شیوه آیزنشتاین از سده 20م ببعد در مونتاژ فیلمهای شوروی عدالت الویت داشت. برای نمونه، در فیلم سرنوشت یک انسان 1959 سرگی باندارچوک، برای القای برابری- کیک اهدایی افسر نازی به یک زندانی روسی با ترازوی ساخته این زندانی بطور مساوی به 10-20 تکه وزن شده؛ بین بقیه زندانیان تقسیم شد.
دکوپاژ تعیین دقیق پلانها و مشخصات آنهاست. این مشخصات انتخاب کادر، زاویهٔ رویت، نوع لنز دوربین فیلمبرداری، تغییر مکان هنرپیشگان میباشند. پس دکوپاژ تنظیم و ترتیب متن سناریو برای تصویر با فیلمبرداری می باشد. ویدیوی شعر ۱۳۳۵ اخوان ثالث برای دکتر مصدق- نمونه عالی دکوپاژ موثر است. مصدق، اخوان ثالث، درخشانی، اخواص - تسلی و سلام.
http://www.youtube.com/
گذار مستندسازی از فیلم آنالوگ مواد شیمیایی 1889 کداک و ابزار مکانیکی در سده 20 م به برنامه ی رایانه ای و تصاویر دیجیتال سده 21م مرور می شود. فیلم خبری برادران لومیر در 1896 ساخته شد. در خاور میانه ژانر خبری تا امروز در سينماي غيرتخيلي جهان همراه با جامعه بومی و نوآوریهای غرب رشد می کند. در سده گذشته گذار از فیلم سیاه-سفید به رنگی، تلفیق صوت و تصویر، توجه به موضوعات تاریخی، مردمشناسی، جغرافیایی، پژوهشی، گزارشی انجام شدند.
در سده 20م مستند سازی کُند و گران بها بود؛ بخاطر ابزار سنگین، حضور در حادثه، تلفیق تصویر، صوت، خط/ تیتراژ. با گسترش اینترنت، دوربینهای کف دستی، پرونده تصویری-صوتی دیجیتال، انتقال بیسیم، انبار تصویری-صوتی سرورهای وب جهانی، نرم افزارها- مستندسازی با یک کامپیوتر کتابی وصل به اینترنت- هم می تواند انجام شود.
در مستندسازی- سرمایه گذار، سفارش دهنده، مشتری اغلب نهادهای دولتی، تجاری، خارجی اند. می توان دهه ای وضعيت مخاطب و مکان نمایش سینمای مستند را دوره بندی کرد. در ابتدا مخاطب و مکان خاص دربار بود؛ از دهه 20ش ببعد مخاطب عام و مکان در سینماها قبل از فیلم اصلی شد.
در سده 21م مستند را می توان با برنامه های رایانه تصویری ساخت. اکنون ویرایش یا چسب/ قیچی فایل های ویدیویی در فرمت های SD, HD, HDV, DV, mpeg-1&2 با کاربرد نرم افزارها، انجام می شود. برای ویرایش و میکس این فایل ها، نرم افزارها مزایا/ معایب خاص خود را دارند. برنامه های رایانه تصویری دکوپاژ از روی عکسها، سلایدهای پاورپوینت، پرونده صوتی، گرافیک متنی/ تصویری- مستندسازی را ممکن می کنند. نمونه ها: ویدیوهای آموزشی همنشین بهار در توتیوب. http://www.alot.com
هر فرد می تواند مستند تهیه و پخش جهانی کند. با گزینش موضوع، عکسها، ویدیوها، موسیقی، متن نویس/ تیتراژ- می توان برنامه های رایانه ای ویدیو سازی را از وب جهانی پایین گذاری کرد. آنها را برای آفرینش مستند، بازی، کلیپ موسیقی بکار برد؛ کار را در یوتیوب برای پخش جهانی عرضه کرد. فیلم/ سلاید سلولوید یا عکس کاغذی سده 20می را می توان با سکنر/ تبدیلگرها به پرونده دیجیتال وبی با فرمت استاندارد درآورد؛ آنرا برای پخش در یوتیوب جهانی با کاربران دارای برنامه ریل-پلیر گذاشت.
منابع. فیلم مستند در ایران- دکتر بیژن باران
http://www.asre-nou.net/ . 2012/11/8
پانویس. ایران بین کشورهای جهان کمترین جذابیت را برای سرمایه گذاری دارد. این یکی از یافته های یک نظرسنجی از 1000 مدیر مالی شرکتهای متوسط در ۱۴ کشور جهان بوده؛ نشان می دهد که بحران بدهی منطقه یورو، کشورهایی مثل یونان و اسپانیا را از نظر خطر سرمایه گذاری هم رتبه کشورهای بی ثبات خاورمیانه کرده. از سوی دیگر چین، آمریکا، برزیل و هند مقصد اول سرمایه گذاری برای شرکتهای متوسط هستند. گفتگویی با مدیر کل بی دی او، پنجمین شبکه بزرگ شرکت های حسابداری در دنیا.
http://www.bbc.co.uk/