![]() |
|
اکثريت افراد جامعه ايران که به نادرست از سوی برخی با عنوان " اکثريت خاموش " از آنها ياد می شود طيف گسترده ای از نيروهای اجتماعی را در بر می گيرد که ارزشها و هنجارهای مدرن بعنوان عوامل اساسی همراه با احترام متقابلا سودمند آنها را به هم پيوند می دهد.اين نيروها فارغ از تعلقات ايدئولوژيک و تبعيض جنسيتی و نژادی و دينی بر مشارکت جدی در نظام تصميم گيری و ايفای داوطلبانه مسئوليت با توسل به عقلانيت تاکيد می کنند.اين نيروها بر اساس آموزه های دموکراسی رقابت مسالمت آميز انديشه های مختلف تحت لوای قانون را ارج نهاده و با اعمال خشونت و ستيز و خصومت عليه عقايد و انديشه های مختلف بطور جدی مخالف هستند...................
بر اين اساس بهره گيری از خشونت و اجبار و زور در حل اختلافات فکری و عقيدتی را يکی از ويژه گيهای استبداد می دانند عوامل موثر در رشد کمی و کيفی اکثريت خاموش!! عدم سياست گذاری واقع بينانه اقتصادی از سوی نظام اسلامی و گسترش فقر و بيکاری حاصل از مشکلات اقتصادی و عدم توسعه اجتماعی همچنين ناديده انگاشتن آزاديهای فردی و اجتماعی سرکوب آزادی بيان و انديشه تعطيلی و حذف رسانه ها و روزنامه های آزاد و مستقل با هدف سلب هويت فردی آحاد جامعه و اجبار به تبعيت از حکومت دينی و مهمتر از همه سرکوب شديد جنبش های دانشجويان زنان معلمان کارگران و........ همراه با شکنجه و زندانی نمودن اعضا و فعالين اين جنبش ها هر چه بيشتر صف مخالفين سياسی حکومت را طولانی تر نمودند چراکه مردم بنا به خصلت انسانی و اجتماعی نمی توانند برای هميشه تسليم اين شرايط متصلب باشند. از سوی ديگر رشد و توسعه علم و تکنولوژی امکان دسترسی افراد جامعه به تجارب مردم ديگر جوامع و مفاهيم مدرن مثل دموکراسی و سکولاريسم. برابری و عدالت در تامين فرصت برابر برای دستيابی به منابع و امکانات را فراهم نمود اين وضعيت به همراه تبادل اطلاعات و تجارب آمال و آرزوهای گروههای مختلف اجتماعی را متحول ساخت که حاصل آن برای نظام سياسی و استبدادی حاکم از دست دادن حمايت بخش مهمی از آحاد جامعه بوده است.تا جائيکه پايان حمايت و وفاداری اکثريت قابل توجهی از جامعه از نظام استبدادی حاکم نه فقط نظام را با بحران مشروعيت مواجه ساخت بلکه به عصبيت و از دست دان عقلانيت از نهادهای آن انجاميد بگونه ای که در مقابل مطالبات افراد جامعه در باب اصلاح نظام با خشونت برخورد نمودند اعتبارو کارائی خود را از دست دادند و سطح مطالبات جامعه را بيش از پيش ارتقا بخشيدند. نقش و جايگاه اکثزيت خاموش!! در روند های سياسي عليرغم اينکه طيف گسترده نيروهای اجتماعی (بدلايل متعدد) در نهادهای سياسی و اجتماعی جامعه سازمانيافته نشده اند اما بتدريج با ارتقاء سطح آگاهی و درک موازين حقوق بشر و دموکراسی جايگاه شايسته خويش را بازيافته وتوانستند نقش تاثير گذار خويش را در روندهای سياسی – اجتماعی تثبيت نمايند بعنوان نيرويی که توانائی انکارناپذيری در مبارزات بدور از خشونت و مسالمت آميز سياسی -اجتماعی دارند شناخته شوند. بايد اذعان نمود که بخش مهم و قابل توجهی از تحصيل کردگان دانشجويان و فرهيختگان علم بهمراه نخبگان سياسی و روشنفکران متعهد با خاستگاه طبقاتی متوسط و پائين جامعه به اين اکثريت تعلق دارند. اکثريت خاموش!! ودهمين انتخابات رياست جمهوری اسلامي از آنجا که شرکت در انتخابات گوناگون حکومت اسلامی مختص نيروهای مورد تائيد حکومت می باشد اپوزسيون و اکثريت آحاد جامعه بعنوان کانديدا امکان حضور در آنرا ندارند اما جناحهای حکومتی که برای تصدی مقام رياست جمهوری اسلامی با يکديگر رقابت می کنند حضور يا عدم حضور اکثريت خاموش! بر سر صندوق های رای را عاملی اساسی در پيروزی يا شکست کانديداها می دانند آقای صادق زيبا کلام با صراحت لزوم جلب توجه و حمايت اکثريت خاموش جامعه را " محل تامل و دغدغه اصلاح طلبان"۱ می داند و تاکيد و توصيه می کند که بايد " تکليف اين بخش خاموش مشخص شود"۲ چراکه در صورت حضور اکثريت خاموش!بر سرصندوق های رای آنها " غالبا به جريان اصلاح طلب رای خواهند داد "۳ اينکه چرا اکثريت افراد جامعه در صورت حضور در انتخابات به کانديدای جبهه اصلاحات رای خواهند داد؟ اقرار و اعتراف به اين حقيقت است که اکثريت جامعه ايران راه حل غلبه بر مشکلات و معضلات مبتلابه جامعه را در تغيير بنيادين ساختارهای حقوقی- سياسی و بنای نظامی متفاوت از نظام موجود مبتنی بر دموکراسی و خرد جمعی می بينند.اما آيا اصلاح طلبان با نگرشی که به اصلاح پذيری نظام و اساسا به دموکراسی دارند می توانند اعتماد اکثريت جامعه را جلب نمايند؟ قابل تامل است آقای زيبا کلام در ادامه می نويسد" به نظر من اصلاح طلبان می توانند اين پيام را به مردم بدهند که اگر در انتخابات شرکت نکنند و پای صندوق رای حاضر نشوند آقای احمدی نژاد مجددا انتخاب خواهد شد"۴ و در ادامه عليرغم آگاهی از عدم انطباق ساختارهای نظام دينی با مطالبات اکثريت افراد جامعه همچنين اطلاع از اينکه در چارچوب اين ساختارها امکان تحقق حقوق شهروندان و آژاديهای فردی و اجتماعی ناممکن است به اصلاح طلبان توصيه می کند " از بحث های نظری و سياسی در باب حقوق شهروندی و جامعه مدنی پرهيز نمايند"۵ چون اگر سئوال شود که " چه تضمينی وجود دارد که اين موضوعات تحقق پيدا کند پاسخی نداريد"۶ -چرا تضمينی وجود ندارد که موازين حقوق بشر آزاديهای فردی و اجتماعی و عدالت اجتماعی که از ويژه گهای جامعه مدنی و مدرن است تحقق پيدا کند؟ عوامل موثر در جلوگيری از بسط و گسترش حقوق انسانی مردم ايران کدامند؟ -موا نع عدم تحق آزا دی ها از جمله آزادی بيان و انديشه آزادی داشتن تشکل های صنفی چيست؟ - چرا عليرغم افزايش درآمد حاصل از فروش نفت و منابع ملی مشکلات و مسائل اقتصادی مردم ايران رو به فزونی گذاشت؟ وفقر و فساد و فحشا............ دامنه و گسترش بيشتری پيدا کرد؟ واقعيت اين است که به لحاظ نظری و سياسی درک و فهم مشکلات و مسائل جامعه نه فقط دشوار نيست بلکه به سهولت می توان در مورد چيستی آنها به توافق رسيد. در حاليکه وقتی سخن از راههای غلبه بر مشکلات و مسائل به ميان ميايد اختلاف نظر و شکاف پديدار ميگردد. بهمين دليل مراجعه به آرای عمومی به عنوان روشی برآمده از دموکراسی بمنظور دستيابی به نظر مورد پذيرش و قبول اکثريت جامعه صورت می پذيرد. اينجاست که در دموکراسی ها حقوق مخالفين سياسی بر حق تلقی می گردد. و رقابت انديشه ها تحت حاکميت قانون در شرايطی بدور از خشونت و اجبار رسميت می يابد. براين اساس نگرش آقای زيبا کلام و همه کسانی که مثل او به مسائل جامعه نگاه می کنند بيانگر احساس ناتوانی در پاسخگوئی به ضرورتهای اجتناب ناپذير جامعه و متاثر از درک و فهم ناقص در تشخيص نيازها و مطالبات افراد جامعه در شرايط فعلی است. اگرچه ايشان بصورتی پوشيده به تمايل اکثريت جامعه به دموکراسی و آزادی و برابری اعتراف می کند اما از باور آنها به ضرورت تغيير بنيادين ساختارهای سياسی بعنوان راه حل قطعی و عملی مسائل مبتلابه جامعه سخنی نمی گويد و به نوعی از "احترام "۷ به شان و جايگاه انسان ها امتناع می کند. بعلاوه ايشان بدور از مفهوم و محتوای مراجعه به آرای عمومی از جمله انتخابات رياست جمهوری از اکثريت افراد انتظار دارد فقط برای عدم انتخاب مجدد آقای احمدی نژاد پای صندوق های رای حاضر شوند.! آنهم در وضعيت و شرايطی که همگان می دانند آقای احمدی نژاد و سياست های اخذ شده از جانب دولت وی معلول نظامی توتاليتر و استبدادی با نام و عنوان جمهوری اسلامی است که روحانيون و در راس آنها شخص ولی فقيه قدرت و سلطه خويش را برآمده از حکومت خدا می دانند. نه فقط حق ارزيابی و انطباق قوانين با احکام مذهبی را از آن خويش می دانند بلکه ميزان رعايت اين قوانين از سوی دولت را نظارت می کنند و کاملا فارغ از نظارت اجتماعی خود را پاسخگو نمی دانند تا جائيکه زندگی عمومی و حتی در بسياری مواقع خصوصی افراد انسانها را در انقياد گرفته اند و از هدايت زندگی در مسير دلخواه آحاد جامعه ممانعت می کنند. اساسا می توان به ضرس قاطع گفت که نظام اسلامی با جمهوری و دموکراسی در تقابل و ستيز مستمر قرار دارد چون جمهوری ترجمان حکومت مردم و دموکراسی روش اعمال حاکميت مردم ابزار حفاظت از آزاديها و پايبندی بر اصل تساهل و تسامع و احترام به همه گرايش ها و نحله های فکری است با اين نظر و نگاه به اوضاع سياسی جامعه و آرايش نيروها در صحنه سياسی و اجتماعی ايران اصلاح طلبان به تناسب انعکاس و دفاع از نيازها و مطالبات اقشار و طبقات جامعه و گرايش های سياسی با هدف نفی استبداد و اصلاح و تغيير ساختارها برای تحقق حقوق شهروندان و گسترش آزاديها می توانند ازبخشی از اکثريت خاموش!!(که سراپا فرياد است) انتظار حضور در پای صندوق های رای را داشته باشند(آن بخش از اين نيروها که هنوز به اصلاح پذيری نظام اميد اندکی دارند). مشروط به آنکه به تعهدات خويش وفادار باشند و با ابزار " تقيه" در عرصه سياست و اجتماع برخورد نکنند.!!۸ دريادل توانا - ايران ۸/۱۲/۱۳۸۷ ۱و۲و ۳و۴و۵و ۶-آقای صادق زيبا کلام ضميمه روزنامه اعتماد ۳/۱۲/۱۳۸۷ ۷- "احترام" به مفهوم حق ازادی بيان انديشه و نظر به مخالفين - شنيدن سخن مخالفين و نقد انديشه و نظرآنان بنا به ضرورت. بر اين اساس که مخالفين اغلب بر حق هستند ۸- استاد علوی تبار شرکت در انتخابات رابا قبول اصلاح پذيری نظام تحت عنوان آزمون فيصله بخش مطرح نموده اند نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|