logo





حافظ ( ماه در پیاله)

معرفی کتاب

چهار شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۱ - ۱۰ اکتبر ۲۰۱۲

علیرضا صالحی مقدم

بیش از هر چیز صداقت ، فروتنی انسانی و نه از سر خود کوچک بینی نویسنده و کار پرزحمت او در این اثر ستودنی است. این کتاب پاسخی است مناسب و در خور ژرف نگری به برخی از پرسش هایی که هنگام خواندن شعر حافظ با آن روبرو می شوید. با آرزوی روزهایی سبز برای پژوهشگر ارجمند و در انتظار کار دیگر و تازه ی او.
حافظ ( ماه در پیاله)
نویسنده: محمود کویر
انتشارات: آیدا. آلمان
چاپ نخست
سال 1391

آنچه می نویسم تنها معرفی کتاب تازه ای از محمود کویر است که به تازگی به دستم رسید و با اشتیاق بسیار خواندم و سرشار شدم و بر خود دانستم که در شناساندن این کار ارجمند گامی کوچک بردارم.
سالیان درازی است که مانند بسیارانی از شما خوانندگان عزیز و مردم ایران با حافظ دمخور بوده ام و شرح و تفسیرهایی مانند کار ارزشمند استاد غنی و شرح سودی را نیز خوانده ام. حافظ همیشه با ماست و به نوشته ی نویسنده ی این کتاب هر کس با پیاله خود از این دریا بر می گیرد. اما کار محمود کویر تازه و امروزین است. زبانی زلال و شاعرانه دارد. نگاهی نو به حافظ و شعرش دارد.
سخن کوتاه کنم و برای آشنایی بیشتر شما، با هم از درآمد کتاب آغاز کنیم. می نویسد:
بیایید به سرزمین حافظ سفر کنیم. به اقلیم شعر حافظ. وی در پهندشت غزل، شهری دارد. آرمان شهری چنین:
سرای شاهنشاه شهر، دیر مغان و خورآباد است.
سلطان شهر،ساقی و پیرمغان است.
قانون شهر، عشق است و عاشقان همه رند.
و در هر کوی و برزن، می و مطرب و گل است.
و موسیقی است و رقص است و شور است و سور است.
آن سوی این نیک شهر اما،زاهد و شیخ و واعظ و مفتی و محتسب است.
*
چندهزار سال است که رند و پیرمغان و ساقی و هم چنین محتسب و مفتی و واعظ در کوچه های تاریخ می گردند و می¬چرخند و ما نیز...
وهنوز که هنوز است در این شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل، باید که گل برافشاند و می در ساغر انداخت. باید که فلک را سقف بشکافت و طرحی نو درانداخت.
دیر نیست! دور نیست! تا هفت دریا آرزو و هفتاد آسمان رویا.
بگرد تا بگردیم! بنوش تا بنوشیم!
بنوش حافظ را چونان پیاله ای آب خنک در دوزخ این روزگار شب زده! بگردان پیاله را!
الا یا ایهاالساقی ادر کاسا و ناولها!
حالا مقام، مقام پیاله!
مقام قیامت است و قد قامت است و قا قاقا
حالا. الا. یا ایها
لا لا الا یا ایها
بیا! بیا! بیا بیا!
بیا و کشتی ما در شط شراب انداز
خروش و ولوله در جان شیخ و شاب انداز

این درآمدی بود ازکتاب خوشخوان محمود کویر. من چونان خواننده ای نه چندان بیگانه با کتاب و دنیای حافظ و شرح و مقالاتی که در درازای سالیان بر دیوان مبارکش نوشته اند، از خواندن آن بسیار آموختم و لذت بردم و سپاس و ستایش و آفرین بر محمود کویر که جان و جوانی بر سر این کار نهاده و خوش از پس آن برآمده و نیک نوشته است.
کتاب آنگونه که در مقدمه ی آن آمده است:
در سه بخش فراهم آمده است. چشم چشمی جسورانه بر بهشت حضرت عشق. که این گستاخی را همه از حضرت رند شیراز دارم و پژوهش¬های استادان ارجمندی که در این نظربازی، راهنما و پیشتاز بوده¬اند.
کتابی است برای شیفتگان ساده¬ی حافظ. برای همان¬ها که دیوان او را کنار آیینه و سبزه بر سفره¬ی هفت سین می¬¬نهند و با آن فال می¬گیرند. می بوسند و می¬بویند و بر چشم می¬گذارند.
*
بخش یک:حضور حضرت دوست
این بخش تاریخ روزگار حافظ است: زندگانی و روزگار شاعر.
کلیدواژه های دیوان حافظ است: تاریخ و داستان و راز و رمز دیوانش را آورده¬ام تا برخیزیم و دروازه¬های این نیک شهر را، اقلیم غزل را، بگشاییم و به حضور حضرت حافظ در شویم.
*
بخش دو:حضور خلوت دوست
بخش دوم، حافظ است از نگاه من، از مهتابی کوچک من به باغ پر اردی بهشت حافظ. خلوت من است با حضرت دوست.
گردشی با حافظ است در کوچه¬های امروز. در شب های پریشانی.
*
بخش سه:حضور در آیینه ی پریشان
خوانش من است از برخی غزل¬های حافظ.
این بخش بندی کار را بر خواننده آسان کرده و می داند برای چه به کجای کتاب باید مراجعه کند. هنگام خواندن کتاب دریافتم که کتاب با سادگی اما پختگی و کار بسیار و تلاش فراوان همراه است. برای هر مطلبی به چندین کتاب، از منابع دست اول و جدیدتر نیز، نگاه کرده و بررسی نموده و سرانجام اما رای خویش را آورده است و از دیدگاه انسانی امروزین به قلمرو شعر حافظ گام نهاده است.

حال بیایید با هم برویم به آخرین صفحه ی این کتاب و پدرود نامه اش را با هم بخوانیم. محمود کویر می نویسد:
صبح است ساقیا! قدحی پر شراب کن
دور فلک درنگ ندارد، شتاب کن!

چگونه به پایان برم این دفتر را:
که آنچه آمد، شبنمی بود از هفت دریا! و دریاتر از دریا!
که هفتاد آسمان رویا بود و ما بر بال این بام به تماشا!
که ساقی سیم ساق بود و ما تشنه و از تشنه تشنه تر ترا!
مرا هیچ هوایی نبود در نوشتن این دفتر مگر، شوری دیوانه سر.
بر نرده¬های مهتابی شعرش به تماشا شدم و دلم نیامد آن همه ماه و بوسه و نرگس را تنها بنوشم.
بهشت برهنه بود، دیوان این شاعر شیراز
اردی بهشت عریان بود این غزل، که از ناف آهوی مست می¬چکید
شراب کلمه بود و پای پیاله می خواست. همپیاله می¬خواست...
با خود گفتم: منوش این ساغر صهبا را، به تن تنها!
دیدم: پشت دیوارهای تاریک،هق هق گریه¬ی کسی می¬آید
کسی که تنها میان ویرانی باغ بیداری نشسته بود
و من صدا زدم: آهای! بیا برویم !
خورجینی دارم پر از ماه
و بوی ماه، رویاهایمان را زیباتر خواهد کرد.
بیا بدویم تا میخانه¬های خرم و خوشبوی شعر،
تا کوچه¬های خوشرنگ کلمه.
و... و.... با صدایی چونان سخن گفتن کودکی که عزیزترین اسباب بازیش را می¬بخشد، به شما گفتم: این دفتر، جان من است. جهان من است. بیا! بگیر! بخوان!
*
بیش از هر چیز صداقت ، فروتنی انسانی و نه از سر خود کوچک بینی نویسنده و کار پرزحمت او در این اثر ستودنی است. این کتاب پاسخی است مناسب و در خور ژرف نگری به برخی از پرسش هایی که هنگام خواندن شعر حافظ با آن روبرو می شوید. با آرزوی روزهایی سبز برای پژوهشگر ارجمند و در انتظار کار دیگر و تازه ی او.
کار انتشارات آیدا هم در خور تحسین است. با تمام مشکلاتی که بر سر راه این کار و بویژه در خارج از کشور وجود دارد، همیشه کارهایی ارزشمند و با چاپ خوب و صفحه بندی عالی ارائه کرده است. توفیق این انتشاراتی پرتلاش را خواهانم.

**


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:


رضا
2012-10-12 03:10:08
با سپاس از عصر نو . من دست رسی به این کتاب را ندارم وشاید آنچه می نویسم از










من دست رسی به این کتاب را ندارم ولی به ادبیات کلاسیک ایران می بالم و به حامظ که سخنش از ان روی مانده گار شد که دیوانش باز تابی و اعتراضی بودبه بیداد گری های زمانه در چهار چوب غزل :
عقاب جور گشوده است بال برهمه شهر. و .که هم چو چشم صراحی زمانه خون ریز است . و بسیاری دیگر . و تداوم اندیشه های خیامی.مُردم در انتظار و در این پرده راه نیست .یا هست و پرده دار نشانم نمی دهد. و با اندوه از این که دستم به این کتاب خوب نمی رسد و با سپاس فراوان








صمد بارویی
2012-10-10 10:34:02
با حضرت آقای صالحی موافقم. من این کتاب را از انتشارات ایدا در بوخوم خریدم و یک نفس خواندم و باور کنید بعضی بخش ها را ده بار. زنده باد نویسنده ی این کار

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد