خانم ادگار : چرا مردم از هم جدا میشوند؟
آقای میلن : چون توافق ندارند.
خانم ادگار : و یا از همدیگر شناخت ندارند.
آقای برشت : خوب ، نیم شناختی دارند!
خانم ادگار : نیم شناخت؟ چرا نیم؟
آقای برشت : نیم دیگر پس از طلاق بوجود میآید!
آقای میلن : و در آنجا عشق هم ناپدید میشود.
آقای برشت : شاید ، اما اگر عشق ناپدید نشود در عادتها و دلتنگیها رنج خواهد برد!
آقای میلن : میگویند بسیاری از طلاقهای امروز در نتیجه خیانت است.
خانم ادگار : اما بسیاری از خیانتها هم آشکار نمیشوند.
آقای برشت : خیانت در عشق همیشه آشکار میشود!
خانم ادگار : اما طلاق همچنان موضوعی خصوصی باقی میماند.
آقای میلن : و کسی نباید در آن دخالت ورزد.
آقای برشت : آری ، اما طلاق موضوعی است که ظاهراً کسی مایل نیست در آن بیطرف بماند!
خانم ادگار : طلاق مثل ازدواج نیست، مردم در باره آن خیلی کم حرف میزنند.
آقای میلن : تابو ...
آقای برشت : خب ، برای بسیاری از ما ازدواج یک جشن عمومی و طلاق یک عزای خصوصی است!
***
نقاشی : دیه گو ولاسکوئز از اسپانیا