با تشکر از آقای باغانی که اين وقت را گذاشتيد و در خدمتان هستيم برای اينکه کمی با مسايل معلمان آشنا شويم، چند سوال مطرح می کنيم.
در ابتدای مهر با شروع مدارس مشکلاتی برای معلمان در رابطه با خواستههای آنان بوجود آمد و به اصطلاح نيروهای امنيتی تعدادی از اعضای کانون صنفی معلمان را دستگير کردند و تعهداتی گرفتند. اما خبرهای آن به طور دقيق و شفاف پخش نشد و بيشتر مردم از آن چه اتفاق افتاد بی خبرند. اگر امکان دارد از وضعيت معلمان از مهر تا کنون گزارشی ارائه دهيد.
- بسم الله الرحمن الرحيم. شورای هماهنگی تشکل های صنفی معلمان سراسر کشور که تقريبا از ۵۰ کانون در سراسر کشور تشکيل شده هر ساله دو تجمع يا دو جلسهی مهم دارد که مجمع عمومیبرگزار میکند. طبق همين برنامه يکی از اين برنامه ها که در آغاز مهر میباشد و ديگری ارديبهشت. که در واقع ابتدا و انتهای سال است. مسايل مالی معلمان را بررسی و جمعبندی می کنيم. برنامه ی کاری آينده را تنظيم می کنيم. انتخابات را انجام می دهيم. به همين خاطر ما در ۲۷ شهريور جلسه ی شورای هماهنگی را بعد از رايزنی های مختلف در سراسر کشور ترتيب داديم. و می دانيد با وجود فشارهای موجود قرار شد در تهران نيز برگزار شود و طبق تجربه ای که ما داشتيم اگر محل غيرعادی باشد محل تعطيل می شود. که اين سابقه اش در درکه نيز وجود دارد. و بعد از آن نيز بسيار اتفاق افتاده است.
ما بچه ها را به ايستگاه مترو دعوت کرديم. که آن جا بيايند و از آن جا به محل جلسه برويم. متاسفانه با ورود ما به ايستگاه آخر (علم و صنعت) دسته دسته بچه ها را گرفتند و به سه پايگاه امنيت شهری (پليس امنيت) بردند. حدود ۴۸ نفر از بچه ها تقريبا دستگير شدند و درحاشيه نيز تعداد ديگری دستگير و سپس آزاد شدند. ما رابه سه گروه تقسيم کردند. يک گروه ۲۶ نفره را به نارمک بردند که من در آن گروه بودم. يک گروه ديگر به ميدان تجريش برده شدندو گروه ديگر به خيابان سهروردی و در همان کلانتریها و امنيت شهری ها بعضی ها را تا آخر شب آزاد کردند.
بعد از بازجويی ها و پرونده سازی عده ای را تا فردا نگه داشتند. در آنجا لباس بچه ها را در آوردند از دستشويی رفتن بچه ها به مدت ۵ الی ۶ ساعت ممانعت کردند. حتا به افراد مسن هم اجازهی دستشويی رفتن ندادند. همه عضو شورای مرکزی و عضو شورای هماهمنگی بودند. که معلمان بسيار پخته، با تجربه و دبيرکلهای کانون های سراسر کشورنيز بودند. البته ما اين گزارش را در يک ديدار به آقای خاتمی داده ايم. ما متاسف شديم و گزارش داديم. حتا جهان هم از اين گزارش مطلع شد. شنيديم که دبير کل اتحاديه ی جهانی معلمان هم واکنش نشان داد وبه وزير طی سی صفحه نوشت تا وضعيت را اصلاح نکنيد در آيند ه شما را به عضويت سازمان های جهانی نمیپذيريم. يعنی در يونيسف، يونسکو و مراکز فرهنگی جهان. اين برخورد برخورد بسيار توهين آميزی نسبت به معلمان بود. البته ما تصميماتی گرفتيم.
قصد ما اين بود که برای ۱۴ مهر روز جهانی معلم برنامه هايمان را تنظيم کنيم. فشارهای زيادی بر ما وارد شد و جلساتی نيز با اطلاعات داشتيم. ما نمی دانيم چرا مساله ی ما خيلی امنيتی شده است. حوزه ی ما فرهنگی است اما حوزه ی امنيت بسيار دخالت می کند در اين کار. ما هر برنامه ای برای آن روزآماده کرديم حتا ترتيب گل و شيرينی برای روز جهانی معلم را داديم. اخطار شديد دادند که قلع و قمع می کنند وهر کس بيايد او را دستگير می کنند. و ديگر نتوانستيم به خاطر نگه داشتن حرمت معلمان و سابقه ای که داشتيم و می دانستيم حرف هايشان را عمل مي کنند. رفتيم جلوی وزارت خانه گل و شيرينی هم برديم. چهار نفر از بچه ها را دستگير کردند و تا شب درگير آزادی بچه ها بوديم. متاسفانه ۱۴ مهر هم با اين پيام به سرانجامی نرسيد. به خاطر تعليق ۱۴ مهر ما که يک برنامه قانونی بود گفتيم اجرا کنيم که ببينيم دولت با قانون چه میکند. ما الان مشکلمان با اجرای قانون است که چرا رييس جمهور به قانون تمکين نمیکند و از تعهدی که نسبت به مردم دارد سر باز ميزند..
من به اقای متين راسخ در دادگاهم گفتم که چرا رييس جمهور را بازداشت نمیکنی. اگر اجرای قانون يا تمکين از وظايف باشد شما بايد ايشان را بازداشت کنيد. نه ما معلمان را که ما خواهان اجرای قانون هستيم. پس از آن بود که ملاقاتی را با آقای قاليباف ترتيب داديم. يک فضايی را در پارک ورشو(خيابان نجات الهی) از شهرداری بغل ساختمان ان جی اوها گرفتيم. برای ۱۸ مهر. معلمان را با پاکت رسمیدعوت کرديم. از شهردار و نمايندگان مجلس نيز دعوت کرديم. برای يک فضای بسته که ما گزارشی از ۱۴ مهر داشته باشيم. برای قدردانی و واقعا از حکومت گله داريم که چگونه میخواهد جهان به او احترام بگذارد در حالی که روز جهانی معلمان را برگزار نمیکند. معلمان يک ميليون انسان هستند که میتوانند در کلاسهايشان تبليغ جهانی بودن حکومت را داشته باشند. من متاسفم برای مسئولين که اين نگاه تنگ نظرانه را دارند. اگر روز جهانی برگزار شود جهانی است. دولت به جهان و سازمانهای جهانی احترام میگذارد و روز جهانی معلم را پاس میدارد. در ايران حتا يک پيام آن روز منتشر نشد. که مايهی تاسف است. چگونه از يک معلم میخواهيد انديشه تان را تبليغ کند اما با روز جهانی معلم مخالفت شديد داريد. اينها برای ما مبهم است. گفت و گو هم کرديم اما پاسخی نشنيديم.
روز هيجدهم مهر به سالن رفتيم در سالن را باز کردند وقتی داخل سالن شديم متاسفانه نيروهای امنيتی سالن را بستند. يعنی گفتند چون لوله ترکيده اين فضا تعطيل میباشد. همه میدانند که اين چيزها بازی است. و برای يک حکومت حداقل يک حکومت الهی جمهوری اين خيلی زشت است. مثل کاری که برای مراسم خانعلی انجام دادند. يعنی ابزاری با مسايل فرهنگی برخورد کردند. همزمان با مراسم ۱۲ ارديبهشت مراسمینيز برای شيخ صدوق درهمان محل برگزار کردند. جمعيتی هم نبود اما صندلی گذاشته بودندبه شکل ابزاری که انسان احساس تنفر میکرد. شيخ صدوق را ابزار کردند برای سرکوب فرهنگ و اين از مسايل و مشکلات اصلی کشور ما است.. مردم ومعلمان صداقت از اينها نمی بيننند.اما اين ها فکر میکنند روی اين جريانات میتوان سرپوش گذاشت.
آن روز ما آمديم وديديم نيروهای امنيت ريختند وشديدترين حمله امنيتی آن روز انجام شد ما پنج نوع نيروی امنيتی ديديم.:حراستهای مناطق آمده بودند. بخصوص منطقه ۷ تهران که مسوول منطقه ۷ بسيار بد عمل کرد.نيروهای کلانتری منطقه آمده بودند وفرمانده شان نسبتا آرام بود ونصيحت میکرد وحالت مدارا داشت ما قصد داشتيم در همان پارک برنامه مان را برگزار کنيم بعد نيروهای ويژه آمدند نيروهای اطلاعات پربودند که همين آقای احمدی مسوول اطلاعات فرهنگيان دروزارت اطلاعات بودند که فرهنگيان از آنها بسيار ناراضی هستند و در حال تبديل به نيروهای کبود و سياه میباشند وبعد نيروهای خاص ديگر که رييس کلانتری ترسيد. نيروهايی بالباس چرم و قيافههايی که گفت اينها اصلا ديگر هيچ سوالی نمیپرسيدند فقط میزنند و ما قبلا اين ۵ لايه را هم در ميدان بهارستان ديده بوديم و آرايش نظامیهم داشتند هر که در اطراف بود. زدند. رييس کلانتری گفت من ديگر رفتم. نيروهايش را جمع کرد و رفت و گفت که از حوزهی ما خارج شد و اينها حمله کردند و باز تعدادی از بچهها را گرفتند از جمله من و آقای فلاحی و اکبری را. يکی دو ساعت آنجا بوديم. و بعد موبايلهايمان را گرفتند و بردند. حتا دفتر يادداشتها وکيفم را. من ديگر واقعا میترسم دفترها و يادداشتهايم را بياورم. چون دو يا سه بار اتفاق افتاد نوشتهها و يادداشتهای ما را گرفتند و بردند و خداحافظه خوبی به من داده و دوباره به ياد میآورم.
بعد از اين فشارها ما شروع کرديم به نامه نگاری کردن به رييس مجلس که برای بودجه. اينجاست که اين اتفاقات اين جوری است و بعد اين را منتشر کرديم. يک نامهی سرگشاده به رييس جمهور نوشتيم و مسايل را گفتيم توی جرايد منتشر شد و بعد هم شورای مرکزی خودمان را خواستيم ساماندهی کنيم که قرار شد بيايند جلوی مجلس که گفت و گويی با نمايندگان مجلس داشته باشيم. فردای روزی که ما را جلوی مجلس گرفتند ما يک برنامه با هيات رييسه مجلس داشتيم. که آقای حاج بابايی وديگران آمدند و پرسيديم که آقا اين برنامهی بودجه چه میشود؟ وضعيت به کجا کشيده میشود و آنها قول دادند که ۱۵ آذر حتما قانون خدمات کشوری که تصويب شده در مجلس و تاييد شده در شورای محترم نگهبان و آيين نامه اجرايش نوشته شده و بودجه آن نيز تامين شده و مصاحبه آقای حاج بابايی و نمايندگان ديگر آقای ثروتی و ديگران نيز اجام شده و قابل اجراست. ما برای اينکه اين ها راوادار به اجرا کنيم آمديم که متاسفانه مشکلاتی به وجود آمد و ما بعد از آن هم شورای مرکزی را درتهران دعوت کرديم و میدانيد در شورای مرکزی وقتی آمديم يکی دو جلسه به اين گونه داشتيم که میخواستيم برويم مجلس و بگوييم چرا اين طرح را اجرا نمیکنيد متاسفانه يازده نفر از بچهها را باز در بهارستان دستگير کردند. هنوز به بهارستان نرسيده بوديم میخواستيم در رابطه با همين طرح هماهنگ و گفت و گو با نمايندگان مجلس برويم که ما را دستگير کردند. ۱۱ دی ماه بود. به کلانتری بهارستان بردند، و تا ساعت ۲ بازجويی میشديم و بعد ما را بردند دادگاه بعد هم پيش راسخ متين و ايشان چهرهها را شناخت و مقداری تهديد و گفت و گو کردند. و آنجا من از بچهها خواستم صحبت نکنند و اجازه دهيد تا من صحبت کنم و معلمها گوش کردند و به متين راسخ گفتم آقای قاضی ببينيد ما آمديم جلوی خانهی ملت اما هنوز نيامده اينها ما را گرفتند واين خلاف است. ما ديگر در خيابان امنيت نداريم. ضمنا آمديم به مجلسيان بگوييم آقای رييس جمهور قانون مصوب مجلس شورای اسلامیتاييد شدهی شورای نگهبان، آيين نامه نوشته شده و تعيين تاريخ شده و بودجه تامين شده را اجرا بکند. ما برای اجرای قانون آمده ايم. چرا بايد ما را که برای اجرای قانون آمديم بگيريد. شما بايد رييس جمهوری را که قانون را اجرا نمیکند بازداشت کنيد. شما قدرت داريد و قدرتتان را هم به رخ ما کشيده ايد که "من چند نفر را اعدام کردم وغيره. ما باکی از کسی نداريم. شما برويد رييس جمهور را بازداشت کنيد. و به او اخطار کنيد چرا قانون را اجرا نمیکنی و يا به ما بنويسيد که کانونهای صنفی معلمان ايران يا معلمان کشور کار قانونی نکنيد ما هم میرويم در سايتهايمان میزنيم و به دانش آموزان هم میگوييم کار غيرقانونی انجام بدهند و کار قانونی انجام ندهند. بعد که اينها را گفتيم آقای راسخ متين تکانی خورد و گفت:"آقای باغانی معلمان قابل پرستش هستند (لحن صحبتش عوض شد) و بايد قانون را اجرا کنند. و گفت:" من خودم معلم هستم" و همان قصهی هميشگی تکرار شد. و نوشت آقايان شما زودتر برويد که به شب برنخوريد. چون میخواهيد به شهرستان برويد. با اين حال بچهها از اين دلخور بودند. از اين که بدون نتيجه آزاد بشوند. در واقع عمل نکردن رييس جمهور به قانون اساسی مصوب مجلس و تاييد شده شورای نگهبان بايد انعکاس جهانی داشته باشد. آزادی ما ۱۱ نفر را نوشتند. حدود ساعت ۵ بعد از ظهر از همان جا با همان تشکيلات امنيتی سوار يک ماشين کوچک شديم. يک ماشين کوچک با تور و قفس آهنی که ما را ياد مصر و انقلابيون مصری میانداخت. به ارگ آوردند و تا غروب در امنيت ارگ بوديم. شب هم به بچهها گفتيم منتشر کنند که کسی جمع نشود. اين حالت بدی داشت و جرايد دنيا نوشتند. چون در داخل کشور که سانسور بيداد میکند و اصل مطلب را هم اصلا ننوشتند.
ما شنيديم و خوانديم که شما را در همان ميدان آزاد کردند. آيا صحت ندارد؟
- نه صحت ندارد. ما را تا ساعت ۲ بازجويی کردند و بعد به دادگاه انقلاب بردند و پرونده سازی کردند و بعد هم به دادگاه امنيت بردند. بعد از آن هم اينگونه شد که جلوی مهمانیهای معلمان را هم گرفتند. آقای رحمتی که میدانيد به ساری تبعيد شده و به خاطر تصادفی که آنجا داشت دو ماه در کما بود. و صدماتی که همسر و فرزندانش کشيدند. به خاطر اين که مسلمان معتقدی است طبق سنت و رسم همه يک نذری ووليمه ای داشتند که ما را دعوت کردند معلمانی که زمانی که ايشان بيمارستان بودند به ملاقاتش رفته بودند تقريبا چهار هفتهی پيش بود اواخر دی ماه بود. شب رفته بودند به منزل ايشان و تهديد کرده بودند. که مهمانها نبايد بيايند. همسر او با ترس به من زنگ زد که الان آقای رحمتی اينجاست و اينها به او فشار میآورند که تلفن بزن مهمانها نيايند. آقای رحمتی میگويد اينها مهمان من هستند و میخواهند منزل من غذا بخورند نمیتوانم زنگ بزنم. آنها میخواهند از راه دور بيايند چرا من بايد بگويم نيايند. من اينکار را نمیکنم. و خانمش گفت نه زحمت نکشيد و نياييد چون قرار بود ما شب برويم شهررضا و از آنجا معلمان دور هم جمع بشوند که جلوی اين مهمانی هم گرفته شد.
وبعد ما تصميم گرفتيم شورای مرکزی را در مشهد در ۲۲ بهمن برگزار کنيم. آخرين کاری که قرار بود انجام دهيم که متاسفانه با وجودی که ما ملاحظه کرديم و خبر آن را منتشر نکرديم چون میدانستيم چه اتفاقی میافتد. خبر درز کرده بود. شديدا به خانهی بچهها حمله کرده بودند و به بچههای مشهد گفته بودند که بايد اين کار متوقف شود. و بايد بگوييد که معلمان نيايند. چون تعطيلی بود قرار شد به زيارت امام رضا برويم و در آنجا به تجزيه و تحليل مسايل بپردازيم که اين برنامه هم بدين گونه ناکام ماند. پس از آن ما چند بيانيه صادر کرديم. شورای مرکزی نيز بيانيه صادر کرد. يک بيانيه هم در تهران صادر شد. بعد از اين مشکلات که ديگران هم میدانند ديديم چاره ای نداريم جز اين برنامه که برای اسفند تدارک ديديم. برنامهی سوم وو چهارم و پنجم اسفند را در يک نشستی با بچههای کانون مطرح و تصميم گرفته و بيانيه صادر شد.
آقای باغانی در مجموع چند معلم تبعيد شده اند؟
- معلمان زيادی تبعيد شدند. اما به دلايل جو فرهنگی شهرستانها از بيان اين که معلمان تبعيد شده اند جلوگيری میکنند. و میگويند انتقالی گرفته اند. چند تايی هم قبول نکرده اند. اما بيش از ۵۰ نفر از معلمان تبعيد شده اند که بعضی از انها حتا دوبار تبعيد شده اند. مثلا از تبعيدیها، آقايان مجيری، شاهدی، اسدی، و خود من بودم.
آيا دستگيری ۱۱ نفر در ميدان بهارستان در حين اعتصاب يا تظاهرات صورت گرفت؟
- خير. ما فقط جهت گفت و گو و رايزنی با نمايندگان به مجلس رفته بوديم. که قبل از رسيدن به بهارستان دستگير شديم. (خود من درظهيرالسلام دستگير شدم.) گويا به نمايندگان اخطار کرده بودند که حق گفت و گو با نمايندگان انجمن صنفی معلمان را ندارند. در حالی که توصيه شده که نمايندگان و مردم بايد ارتباط متقابل داشته باشند و اگر نماينده ای ارتباط برقرار نکند بايد مواخذه شود. چون ارتباط را قطع کرده اما عملکرد اينها اصلا معلوم نيست و هيچ مبنا و مهمل خاصی ندارد و رفتارشان قابل پيش بينی نيست.
آقای باغانی در مورد برنامهی اسفند ماه معلمان توضيح دهيد.
- بعد از توقيف نشريه قلم معلم و نامهی شورای امنيت ملی که معلمان و کانون صنفی معلمان را در تنگنا قرار داد که وزير آموزش و پرورش با کانونها ارتباط برقرار نکند ما وسيله و ابزار ارتباطی کمتری بامعلمان در دسترس داريم. ما الان از چند طريق با معلمان ارتباط برقرار میکنيم. يکی با SMS، سايت و در شورای هماهنگی سراسر کشور تصويب نموديم که ما مجاز هستيم به علت اينکه رسانههای داخلی اخبارما را پوشش نمیدهند ما با رسانههای خارجی مصاحبه میکنيم وهيچ گونه محدوديت قانونی برای خود قائل نيستيم وهيچ پروايی از مصاحبه با رسانههای خارجی که اخبار ما را پوشش دهند نداريم. ما هم طبق روش امام (ره) که در قبل از انقلاب با بی بی سی مصاحبه میکردند چون ما برای روشنگری به رسانه نياز داريم. در حال حاضر خيلی از مسوولان با رسانههای خارجی مصاحبه میکنند وبعد اين عملکرد مثبت رسانهها را مستند میکنند که بله ما خوب عمل کرديم که با ما مصاحبه میکنند.
گاهی گزارش و گاهی هم بيانيههای تحليلی و گاهی هم بيانيه میدهيم تا معلمان را در جريان کار خود قرار دهيم. کارهايی هم در شعبات شهرستان انجام داديم. دفترهای فعال نمايندگی که ۷ نفره هستند و مستقل از کانونها فعاليت میکنند.
صرف مصاحبه که منع قانونی ندارد.
- بله ما اين را میدانيم. در ضمن با تحصن و تظاهرات و اعتصاب وتجمع و ميتينگ نيز تجاربی کسب کرده و میکنيم. حدود چند ماه با سراسر کشور رايزنی کرديم. مثلا يک بار کارت قرمز برای وزير و مجلس کشيديم. و يا دو ساعت سکوت را جلوی مجلس اجرا کرديم و برنامههايی از اين قبيل. ما خيلی روشهای ديگر را بررسی و تجزيه وتحليل کرديم. بعضی رای آورد بعضی رای نياورد. به طور مثال تابوت آموزش و پرورش را جلوی سازمان ملل ببريم. که در صورت فشار زياد يکی از راهکارهای ما میباشد. بالاخره ما حقوقی داريم و به سازمان ملل میگوييم که اگر اينها به ما توجه نمیکنند شما به ما توجه کنيد.
مثلا در بيانيه آورده ايم که شورای هماهنگی.راه های مختلفی را در پيش ميگيرد.وخواسته ايم که روز سوم تا پنجم اسفند راه های اعتراضی تا اعتصاب را ادامه دهند....
در صورتی که باز هم به ما فشار آيد بيانيه نمیدهيم. و به شکل ديگری به معلمان اطلاع میدهيم که در يک جای خاصی تجمع کنند. فرض ۲۳ اسفند که نمادی از روز دستگيری معلمان نيز میباشد.
ما از معلمان میخواهيم خانوادهها را در جريان اعتصاب معلمان قرار دهند. چرا که يکی از ترفندهای اينها اين است که خانوادهها را در مقابل معلمان قرار دهند. ماخواسته هيم که روز دوم(۴ اسفند) در کلاسها بنشينند و روز سوم(۵ اسفند) به مدرسه نيايند.
اين مطالبی که میفرماييد بسيار جالب است و اين اعتراضات بايد بشود. اما در اين جامعه معلمان هم تحت فشار هستند و در مورد اين هم اصلا بحثی نيست. ولی همانطور که میدانيد اين تنها معلمان نيستند که تحت فشارند. مثلا کارگران هم از نظر حقوق تحت فشار هستند و حداقل حقوق را کافی برای زندگی شان نمیدانند. روزنامه نگاران که هم از نظر درآمدی تحت فشارند درآمد نداريم و حقوق مان را نمیدهند. بعضی وقتها هم که روزنامههامان را تعطيل میکنند که ديگر هيچ. مضافا بر اين ما يک مشکل ديگر هم داريم چون حوزه انديشه و فرهنگ هستيم سانسور بدجوری ما را تحت فشار قرار میدهد. يعنی ما بايد دايم مطالبی را که میخواهيم بگوييم يک جوری بگوييم که به حسن برنخورد به حسين برنخورد. افشای اسرار نباشد. يک دفعه يک مطلب خيلی عادی برای میشود افشای اسرار.
سوال اصلی من اين است که نويسندگان تحت فشار سانسور و مسايل معيشتی هستند، روزنامه نگاران، کارگران هم همينطور. معمان و کارمندان هم. آيا شما فکرکرده ايد خواستههايتان را هم به نوعی هماهنگ کنيد با اين اقشار که بتوانيد يک نيروی هماهنگ تری باشيد تا اينکه خواستههای صنفی تان را بهتر پيش ببريد. آيا برنامه ای يا تماسی با اينها داريد و فکر میکنيد میشود هماهنگ کرد با اينها چون خيلی خواستههای شما مشترک است.
- در اساسنامه کانون نيز هست که برای ارتقای منزلت و معيشت معلمان با گروههای تاثير گذار در اين مساله میتوان گفت و گو کرد و مراوده داشته باشيد. از جمله قانون خدمات کشوری که تصويب شد و برای همهی کارمندان است و البته درشورای هم آهنکی کانون های صنفی معلمان رای نياورده است. گفتيم فراخوان برای همهی کارمندانی که اين قانون در باره شان اجرا نشده بدهيم، متاسفانه رای نياورد. گفتند چون مشکلاتی دارد و از حوزه خودمان پا را فراتر میگذاريم.
امامن اعتقاد دارم که بايد اين مسايل را دنبال کرد ودر آينده کاها بهتر پيش برود. آقای معارفی رابط ما در کانون حقوق بشر بودند که تعطيل شد. و آقای سلطانی کانون وکلا واقعا برای ما زحمت کشيدند. وکالت تمام معلمها را هم برعهده داشتند و دانشجويان وبقيه فعالان وگروههای اجتماعی که ملاحظهی ما را میکنند که اهداف ما صنفی است. به دلايل خاصی مثلا میگويند اگر با شما هماهنگ شويم آنها فکر میکنند يک جريان سازمان يافته است که هم اکنون هم مطرح شده است. حرکتهای نرم که اکنون در سپاه مطرح شده که حوزهی فعاليت اش در برخورد حرکتهای نرم و انقلاب مخملی است. سردار جعفری مصاحبه کردند و گفتند حوزهی ماموريت شان اين است و از جهتی ما برايشان متاسفيم. کشورمال ماست. مال مردم است. هيچ کس حق انحصاری به کشور ندارد. من کشورم را به اندازهی رهبر دسوت دارم. قطعا از رييس جمهور بيشتر دوست دارم. چون من هزينه میدهم برای اجرای قانون ولی ايشان تخلف میکند در اجرای قانون و در حوزههای مديريتی هم قطعا من کشورم را بيشتر دوست دارم. سرزمين اجداد ماست. سرزمين نياکان ماست. ما باکی هم از زندان رفتن، شکنجه شدن، مصاحبه کردن، گفت و گو کردن نداريم. چون میخواهيم کشورمان زنده و جاودان بماند. خون دلها خورده ايم. تا اين که کشور به اين وضعيت رسيده والان هم برای اصلاحش هر اقدامیکه در جهت منافع حقوق صنفی خودمان لازم باشد انجام میدهيم. از نظر فردی هم برای دفاع از کشور در هر حوزه ای که باشد، فعال هستيم. اما اعتراضات خودمان را حتی به صورت اعتراض سفيد هم شده ادامه ميدهيم
شما اعتراض سفيد را مطرح کرديد. چون هيچ گونه سلاحی را حمل نمیکنيد. خوب اعتراض سفيد محسوب میشود. اما بعضا اين اعتراضها سرکوب و توسط نيروی انتظامیبه آشوب کشيده میشود. لطفا در اين باره توضيح دهيد. اين چه نوع اعتراضی است؟
- اعتراضی که هيچ گونه اقدامیصورت نمیگيرد. بعضی بچه ها معتقد بودند که دهانهايمان را چسب بزنيم و ساکت باشيم. هيچ واکنشی نشان ندهيم. بنشينيم و اين که بعضی وقتها بچهها با نيروهای نظامی جدل میک نند. اين کار را انجام ندهند يعنی هيچ گونه صحبتی نشود. يک روش جديدی فرض کنيم ۲۰۰۰ معلم بيايند و بنشيينند ووقتی گفتند سوار ماشين های نظامی بشوند و به زندان بروند يا هر جا که اين ها میگويند حرکت بکنند. هيچ گونه واکنش يا مقاومتی نشان ندهند. حتا ما پيشنهاد پلاکاردهای سفيد را داديم. که هيچ نوشته نشده و در کانون سابقه دارد که در کرمانشاه يک بيانيه سفيد با يک علامت سوال منتشر شد.
آقای باغانی بحثهايی که در باره بودجه سال ۸۸ میشود و ما بعضی ها را ديديم البته نه به صورت رديف مشخص و کامل. ظاهرا آموزش و پرورش با مشکل بزرگی در زمينهی بودجه برای سال ۸۸ روبرو خواهد بود. تعطيلی مدارس مشکل معيشتی معلمان، مشکلات آموزشی غيره از مشکلات اساسی خواهند بود. آقای احمدی وزير آموزش و پرورش اذعان داشتند در مصاحبههای اخير خود که وقتی من بودجهی آموزش و پرورش را ديدم گريستم و حرفهای ديگر. اما زمانی که بحث بودجه و خواستههای صنفی معلمان مطرح میشود ايشان در موضع مخالف قرار میگيرند و منتظر محک زدن عيار معلمان میشوند چرا اين همه تناقضگويی؟
- در مورد مساله ی بودجه ما با سه مشکل مواجه هستيم. مشکل اول، مشکل کمبود بودجه برای امسال است که شش هزار ميليارد تومان آن در مجلس تصويب شد. يعنی اگر کل اين بودجه را به آموزش و پرورش بدهند حتا مشکل امسال آموزش و پرورش حل نخواهد شد که شامل حقوق معلمان، اضافه کاری، سرانهی دانش آموزی وغيره که درواقع ۱۴۰ نوع پرداخت دارد آموزش و پرورش که ما آن را تهيه کرده ايم. که در همهی زمينه های اين ۱۴۰ نوع معوقههای زيادی داريم. از جمله در حال حاضر مشکل بازنشستگان که مسوول بازنشستگان کشور گفت که هم اکنون دولت ۵ هزار ميليارد تومان مقروض است به بازنشستگان که بايد امسال بپردازد پس اين يک مشکل چند هزار ميليارد تومانی است برای سال ۸۷.
مورد ديگر ما در آموزش و پرورش اگر بخواهيم خوب بودجه را ببنديم حدود ۱۳ هزار ميليارد تومان بودجه میخواهيم. در تجربه گذشته که بودجه ۸ ميليارد تومان بسته میشود با ز میبينيم ۵ هزار ميليارد کسر بودجه داريم. اگر ما بخواهيم بودجه را برای سال آينده ببنديم وتاحدودی پرداخت ها در سطح فعلی باشد که ۶ درصد بودجه است،. ما حدودا به ۱۳ هزار ميليارد بودجه نياز داريم که اين صورت نگرفته است. همهی دنيا میگويند ۲۰درصد بودجه کشورها به آموزش و پرورش اختصاص میيابد. اما در کشور ما درصد اختصاص بودجه به آموزش و پرورش بسيار پايين میباشد و در صورت تصويب ۱۳ هزار ميليارد تومان در حدود ۷درصد بودجه به اين وزرات خانه اختصاص میيابد ودر حال حاضر حدود ۴ تا ۵ درصد بودجه اختصاص داده میشود. واختلاف تا سطح بين المللی خيلی زياد است. نکته دوم اين بود که برای سال آينده نيز بودجه مشکل دارد. نکته سوم اين است که هم اينک يک تناقضی در آموزش و پرورش شديدا پيش آمده و آن اين است که آقای احمدی نژاد و دولت تن به اجرای قوانين مصوب نمی دهند. به اين گونه که شما اطلاع داريد در حوزهی کارگری که در دولت آقایهاشمیتصويب شد که حقوق کارمندان و معلمان به تناسب افزايش نرخ تورم افزايش يابد خب يک زمانی تورم۱۲ يا ۱۳ درصد بود و سه تا چهار سال اجرا شد. تورم الان ۶/۲۵ درصد رسما اعلام شده(و تورم غيررسمی۵۰درصد است) يعنی حقوقها بايد يک چهارم افزايش يابد. حداقل افزايش. بايد اجرا شود برای انکه نرخ تورم محاسبه شود بودجه نيز بايد يک چهارم افزايش داشته باشد. بطور منطقی يعنی بودجه آموزش پرورش بشود ۱۶ الی ۱۷ هزار ميليارد تومان که ما گفتيم بودجه به طور واقعی کمبود دارد. اگرآموزش و پرورش به طور معمول بخواهد درحد وزارتخانههای ديگر بشود. حداقل به ۱۹ الی بيست مليارد تومان بودجه نياز دارد. نکتهی دوم در طرح تحول اقتصادی که آقای رييس جمهور مطرح کرده يک تناقض وجود دارد که اگر اين مطرح بشود نه تنها حقوقها افزايش نمیيابد بلکه قانون مصوب مجلس شورای اسلامینيز اجرا نخواهد شد. در فصل ۱۳ اين قانون. واقعا عجيب است قانونی که راوی آن ۸۰۰ نفر ساعت گذاشته شده و غير از آن اذيتهايی که معلمان شدند حالا بايک حرکت خاص آن را تحت الشعاع قرار میدهند و خودشان گفتند يازده هزار ميليارد بودجه برای اجرای آن نياز دارند و حالا آوردند پايين و فشرده کردند وب ۹ هزار ميليارد تومان رساندند که گفتند ۴ هزار ميلياردتومان برای بازنشستهها و ۵ هزار ميليارد برای کارمندان. درواقع نمیخواهند حتا همين ۱۱ ميليارد را پرداخت کنند. گفتند افزايش حقوق نداريم درصد هم اضافه نمیکنيم. تورم را هم در نظر نمیگيريم. چون خودشان گفتند حداقل افزايش تورم در طرح تحول اقتصادی، ۶۰درصد است که اگر يارانه سوخت را درواقع بردارند و اين اتفاق هم میافتد با اين تفاوت هم اگر قرار باشد ۶۰درصد تورم افزايش يابد بايد ۶۰درصد حقوق مان افزايش يابد بالاخره ما که آدمهای بیفرهنگی نيستيم و میتوانيم محاسبه کنيم. درست است اگر زورمان نرسد ولی بالاخره که میفهميم يعنی اگر تورم ۶۰درصد باشد حقوق ما بايد ۶۰درصد افزايش يابد. يا حداقل قانون خدمات اجرا شود. حالا رييس جمهور طرح تحول اقتصادی اش بين اجرای مديريت قانون خدمات کشوری، و بين افزايش حداقل ۲۵درصد. گرفتار شده است. نمیدانم ايشان دچار يک تناقض گويی آشکارف يک نادانی در برنامه ريزی است. يک مصاحبه هم شد با کارشناسان برنامه و بودجه.همين جديدا. مصاحبه خيلی جالب بود. اين کارش هم قانونی نبود. اين کار به مشکلات حاد خورده. مهمتر از همه اينکه بالاخره بايد پاسخگوی معلمان وافکار عمومی باشد. اگر معلمیحقوقش را ندهی چه کار بايد بکند؟ معلمیکه الان به زور بازنشسته میشود. من را اجبارا بازنشسته کردند. از يکم دی ماه من اجبارا بازنشسته شدم. بازنشستگی پيش از موعد. آقای ابطحی و تعداد زياد ديگری. من اصلا در جريان نبودم وقتی آمدم از طرف معاونت وزير مرا خواستندو نامهی بازنشستگی به ما دادند و اين بازنشستگی پيش از موعد يکی از ابزارهای دولت برای برخورد با معلمان فعال است. و اجبارا شروع شده و هر کس را بخواهند بازنشسته میکنند و نميشود مقاومت کرد. مدرسه من را گرفتند و جايگزين گذاشتند. دانش آموزان اصلا مهم نيستند. اوليا رفتند اعتراض کردند چون داشت به يک بحران تبديل میشد. قرار بود مصاحبه بشود. جايگزين آوردند. درحال حاضر حدود ۴۰ تا ۵۰ هزار نفر در سراسر کشور بازنشسته شدند که به آنها حقوق پرداخت نمیشود. من آمار دقيق ندارم. اما در تهران ۸هزار آمار دقيق دارم. و اگر در استانهای ديگر، هر استا بين سه تا ۵۰۰۰ نفر باشد خدودا ۵۰ هزار نفرميشود. در هر صورت دقيقا اين بازاری شد برای برخورد با فعالان ومعلمين. آقای خاکساری و خانمش، آقای جوادی، قشقايی بازنشسته شدند.به من يک سال و نيم دادند و من اصلا مايل به بازنشستگی نبودم. اين را چطور میخواهند بپردازند. اگر بخواهند حق بازنشستگی مرا نقدا بدهند ۳۰ ميليون تومان بايد پرداختن مايند. وقعلا پرداختی صورت نگرفته است و میگويند سهام عدالت میدهيم. هيچ ندادند سه ماه هم هست که حقوق نگرفته ايم. چه بايد بکنيم. مشکلات بازنشستگان خيلی بيشتر از کارمندان است. اساتيد دانشگاه هم همين مشکل را دارند. اينها به کشف جديدی درتعديل نيروها پيش از موعد رسيدند. فرهنگيان به جز اين حقوق منبع درآمد ديگری ندارند و اين کار برای زمين گير کردن معلمان است. ضمن اينکه من در تعجبم اعتراضات صنفی را در همهی کشورها از تلويزيون نشان میدهند. مثلا ديروز انگليس،ايتاليا، فرانسه را نشان میدادند. مردم تفريح گونه سازمیزدند و حرکت میکردند. اينها خود مبلغ اعتصابات کارگری و معلمان هستند پس چرا نشستهای ۱۱ نفره درکشور خود را سرکوب میکنند و دستگير میکنند يا آنها خيلی ضعيف هستند. نمیدانم شايد هم ما خيلی قوی هستيم.
آقای باغانی وزير آموزش و پرورش میگويند من عاجز از کمک به آموزش و پرورش هستم. پس نقش وزير چيست؟
- البته من تاييد میکنم حرف علی احمدی را. چون ايشان در اين حوزه نبودند. يکی از خواستههای ما هميشه اين بود که وزيری که انتخاب میکنيد اولا ارشدترين وزير هيات دولت بايد فرهنگی باشد. درون فرهنگيان باشد با حالت منتقدانه اش يک وزير قوی بايد داشته باشيم. در مصاحبه ای که داشتم پيشنهاداتی برای وزيرد ادم در ديداری که با خاتمیداشتيم در زمينهی انتخابات رييس جمهوری پرسيدند از ديدگاه شما چه کسی میتواند رييس جمهور باشد گفتم يک کسی به قدرتهاشمیبه سازندگی کرباسچی به با فرهنگی شما. يک آدم اينجوری بگرديد و پيدا کنيد. شما مقداری حوزهی قدرتی تان کم است و در حوزه فرهنگ هم ما يک آدم اينطوری میخواهيم بگردند پيدا میشود. علی احمدی از حوزه بيرون از فرهنگ آمد. قطعا نمیتواند. ايشان نظامیاست. کلا کشور نظامیاست. آقای ضرغامیسازنده موشک است رييس مجلس نظامیاست. نظاميان و سپاهيان آمدند و حاکم شدند و اين برای حوزه قدرت خوب نيست. برای حوزه صنفی خوب نيست. حالاما اصلا کار نداريم.ما از حقوق صنفی مان میخواهيم دفاع کنيم. حقوق مان را بپردازند واين که او نمیتواند من باور ندارم. اگر از حوزهی آموزش و پرورش يکی قدرتمند وارد حوزه بشود شايد بتواند. الان ما ۲۵۰ ميليارددلار درآمد نفتی داشتيم. بستگی به وزير دارد. فرشيدی وزير شايسته نبود و ما گفتيم اين شايسته نيست گفتيم و هميشه متاسفيم در حوزهی آموزش و پرورش وزيران ضعيف را انتخاب میکنند
استنباط شما از گفتهی آقای احمدی که با اين اعتصاب عيار معلمان مشخص میشود چيست؟
- دقيقا پاسخ به اين تحصن است. اگر اين تحصن انجام شود ايشان می گويند احتمالا انجام نمی شود و ما هم ادعای اين را نداريم. خب وقتی معلمین خواهد و نيايد مسئله ديگری است. ما اعلام کرديم اگر می خواهيد وارد اين جريان شويد واز حقوق تان دفاع کنيد. بيائيد. هميشه هم همينطوره. همانطور که گفتند همه ی اقشار میترسند. مردم میترسند. مضيقه های مالی، فشارها. در همه ی دنيا رسم اين طور است همه در جريانات اجتماعی شرکت نمیکنند(اگر بين ۵ تا ۷ درصد درهز صنفی متشکل باشند فعالانه روی تشکيلات کار کنند مثبت است) والبته فکر میکنيم در ميان معلمان آمار بيشتر است.در اعتصاب هفتهی گذشته حدود ۶۰درصد شرکت کردند. (در اعتصاب بله. اما تشکيلاتی خير) بله تشکيلاتی خير و تا برسيم به آن ۷درصد هنوز جا دراد.البته در استانها.ما میتوانيم به شما آمار بدهيم. که تشکيلات در اصفهان،مشهد وتبريز و غيره بيش از چند هزار عضو رسمیکانونهای صنفی هستند.البته فشارهايی آوردند قبلا حق سهم(حق عضويت) را میپرداختند و آنجا برمیداشتند. اما حالا ديگر حسابها را دولت بسته که نتواننداز حساب ما استفاده نمايند. به خاطر مضيقه مالی. در همهی کشورها به گروهها و صنفها، دولت ها معمولا کمک میکنند. اما در ايران حتا حق السهم اعضا را هم قطع کردند.
اگر نيروی کار در يک کشور به طور کلی متشکل باشد تعدا د زيادی ميشوند مثلا درکشوری که ۳۰ميليون جمعيت دارد و ۱۵ ميليون نيروی کار اگرسه ميليون نفر در اتحاديهها عضو باشند يک درصد خوبی است. در امريکا ده درصد عضو هستند. درکانادا ۱۵ درصد و در اتحاديه اروپا ۱۲ تا ۱۵ درصد اگر تظاهرات باشد خب خيلی بيشتر شرکت میکنند. فکر میکنيد الان به طور مشخص معلمها چند درصد شان متشکل هستند؟
- البته ما اعضای فعالامان در خراسان نزديک به ده هزار نفر، در اصفهان نزديک به ده هزار نفر و بيشتر عضو هستند. در سراسر ايران ما يک ميليون معلم درايم شايد صد هزار تا عضو باشند که همان ده درصد باشد. همه عضو فعال نيستند بلکه اعضايی که حق عضويت میدهند و حضور داشته باشند و در متينگها و تظاهرات مثلا در خودتهران ۳۰ هزار نفر در پوشش ما هستند.
ادامه دارد
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد