logo





پاسخی به آقای همنشنین بهار

سه شنبه ۷ شهريور ۱۳۹۱ - ۲۸ اوت ۲۰۱۲

مهدی خطیبی

mehdi-khatibi3.jpg
سلام آقای همنشین بهار

اکنون سی دقیقه است که من در مرورگر « گوگل » پی جوی پیشوندی هستم که نشانگر جنسیت و البته نشانه ی احترامی است که در خطاب ها مورد استفاده قرار می گیرد و بالاخره پس از جستن بسیار در مقاله ای خطاب به شما : «نگاهی به مقاله آقای همنشین بهار...» در سامانه ی اینترنتی « خبرنامه گویا»، این پیشوند را یافتم . یکی از بدی های هزارگانه ی دنیای مجازی این است که نمی دانی آن کس که با او سخن می گویی مرد است یا زن؟ از این رو در دو راهی سختی گرفتار می شوی. از خود می پرسی : او را آقای ... یا خانم... خطاب کنم. با خود فکر می کردم که نیافتن این پیشوند برکنار از آن که نشانه ی دیگری از « شتابزدگی» من خواهد بود ، بی شک توهینی هم محسوب خواهد شد. دلیل این جست و جو را خود می دانید . نام های مستعار همیشه در سایه اند و این خصیصه ی در سایه بودن، حتی جنسیت شان را هم در سایه قرار می دهد . زمانی که برای نخستین بار با نام شما مواجه شدم با خود گفتم که این نام ، نامی مستعار است و من معمولا در مواجهه با نام های مستعار سکوت می کنم اما با دیدن پیام تان در وبلاگ شخصی ام که به نوعی دعوت از من برای خواندن نوشته تان بود . بر آن شدم که پاسخی هر چند کوتاه ، بنویسم. چرا که اگر چه به تعبیر «هایدگر»: «سکوت، شکل متین سخن گفتن است» اما در نگاه ایرانی اگر کسی سکوت کند گواه آن خواهد شد که خطاکار و سخن مدعی ...

به هر حال جناب آقای همنشین بهار ! سپاسگزار شما هستم که دعوت مرا لبیک گفتید ، « حساسیت» به خرج دادید و در انکار نوشته من زحمتی را که نشانه های آن در نخستین سطرهای نوشته شما هویداست ، بر خود هموار کردید و گذشته از همه ی این ها شادم که نوشته من سبب ساز شد که مسؤولین ویکی پدیا(یا شاید نویسندگانی چون شما) در آخرین تغییر صفحه محمد علی فروغی در تاریخ 27 اوت 2012 در بخش «پیوند به بیرون» به عنوان منبع از مقاله ی آقای احمد افرادی هم یادی کنند.

آقای بهار! من سال هاست که به این نتیجه رسیده ام که یک اندیشه در رابطه ای گفت و گویی شکل می پذیرد یا به تعبیری رساتر و به قول میخائیل باختین: اندیشه « فقط در صورتی که وارد یک رابطه ی گفت و گویی واقعی با فکرهای دیگر،با فکرهای اشخاص دیگر بشود،زندگی آغاز می کند.» البته به نظر می رسد ما ایرانیان هنوز « این رابطه گفت گویی » را درک نکرده ایم و با «رگ های گردن به حجت قوی» با آن کس که می خواهد با ما گفت و گو کند، به مقابله بر می خیزیم . به هر روی این گفت و گوست که ما را از عصبیت پیشارنسانسی دور می کند و اجازه می دهد که قدم به دنیای مدرن بگذاریم. اگر چه ما ایرانیان در این گمانیم که مدرنیته را پشت سر گذاشته ایم.

باری...نوشته تان را خواندم . جنابعالی نوشته مرا « شتابزده » و چرکین » خوانده اید . من این دو صفت و البته کنایه ها ی بخش های دیگر را نشانه ای بر « عصبیت» و مسخ حقیقت از سوی شما می دانم و برای این سخنم دلایلی هم دارم

نخست:

نوشته اید : « از آنجا که ارزیابی و قضاوت آقای خطیبی چرکین و شتابزده است به بیشتر جملاتی که ایشان به عنوان «سند سرقت ویکی‌پدیا» آورده اند اشاره می‌کنم. سپس منابع اصلی آنرا هم (که تماماً در پانویس مقاله فروغی در ویکی‌پدیا ذکر شده) می‌آورم.»

از شما می پرسم . جناب آقای بهار ! چرا شما به لینک هایی که در پایان نوشته ام ، ذکر کرده ام ، اشاره ای نکرده اید و برای ارجاع ذهن مخاطب تان، به یک نوشته ناتمام، در همان موضوع از آقای احمد افرادی، در سامانه اینترنتی دیگر اشاره کرده اید؟ ( http://www.akhbar-rooz.com/‍) این ارجاع شبهه ناک چه علتی می تواند داشته باشد ؟

دو دیگر : جنابعالی در بخشی از نوشته خود می فرمائید: «جملات زیر که بگمان متهم کننده ویکی‌پدیا، از مقالۀ «فروغی در گذر تاریخ» رونویسی شده، همه در رابطه با ذکاءالملک محمد علی فروغی ادیب و سخن شناس ایرانی است.

«نیای بزرگش، میرزا ابوتراب در شورای کبیر مغان که برای تصدیق سلطنت نادر برپا شد، نماینده‌ اصفهان بود... پدر و نیاکانش «در سلک تجارت و معروف به ارباب بودند»... میرزا ابوتراب، «از فضلا و ادبای بنام بود و تألیفات متعدد داشته است. من جمله کتابی در باب تاریخ و جغرافیای اصفهان به نام نصف جهان نوشته است و تاریخ وصاف چاپ بمبئی هم به اهتمام…[او] به طبع رسیده...»

کتاب نقد حال، نوشته مجتبی مینوی، چاپ سوم، ۱۳۶۷

نکند مجتبی مینوی که ۴۰ سال پیش «نقد حال» را نوشته، از نوشته هایی که سالهای اخیر منتشر شده، رونویسی کرده است؟!»

بله کاملا درست می گوئید . اما هیچ گاه به این مساله اندیشیده اید که بسیارانی مانند نویسنده ویکی پدیا در مقاله فروغی ( یا سارق الاقوال مشهور روزگار ما که آقای احمد افرادی بارهای بار در مقالاتش مشت او را باز کرده است) بی آن که به منبع اصلی مراجعه کنند حاصل تحقیق دیگران را مصادره می کنند . همان مساله ای که دکتر شفیعی کدکنی هم در کتاب « موسیقی شعر» بدان اشاره می کند و من نقل به مضمون می کنم: برخی از افراد به ظاهر پژوهشگر بی آن که به متن اصلی نظری بیندازند و این رنج جست و جو را بپذیرند، در کتاب ها و مقالات دیگران حاصل تلاش برای یافتن سخن یا شاهدی را مصادره می کنند و بی آن که اشاره کنند که نویسنده ای دیگر برای نخستین بار ( یا دست کم پیش از او)به آن سخن یا شاهد اشاره کرده است آن نقل را با ذکر ماخذ اصلی( بی آن که دیده باشند) در نوشته خود درج می کنند . به نظر شما این روش ، گونه ای از سرقت نیست ؟ اگر چه شاید بپرسید : شما از کجا مطمئن هستید که نویسنده ویکی پدیا چنین کاری کرده است؟ و پاسخ می دهم من در نمونه های دیگر که شما چشم تان را بر آن ها بسته اید ، ردپاهایی یافته بودم که در همان نوشته اشاره کردم و البته باز هم در ادامه این نوشته به آنها اشاره خواهم کرد اما ورای از این مساله به نظر می رسد ، شتابزده به مقوله ی سرقت نگریسته اید و انگاره تان از این عمل زشت، سطحی است یا ارزیابی تان آغشته به «عصبیت» است . چرا که باید بدانید سرقت انواع مختلفی دارد خاصه در عرصه ادبیات و یکی از انواع آن « مسخ یا اغاره» است . « در اصطلاح آن است که اثر دیگری را از لفظ و معنی بردارند، و در آن به تقدیم و تاخیر کلمات و بسط عبارات، یا نقل کردن به مرادفات و امثال این امور ، تصرف کنند.» (فنون و صناعات ادبی ، همایی، ص361)در آن نمونه هایی که نقل کرده اید رد ارجاع همسان به کتابی مشترک از نویسنده ای دیگر وجود دارد. اما برای من جای سوال است چرا شما از نمونه هایی که نقل کرده ام ،گزینشی انجام داده و به نمونه های دیگر پاسخی نداده اید . مثلا این نمونه :

«احمد افرادی ـ در ۱٣ آذر ۱۲۹٣، احمدشاه دوره سوم مجلس شورای ملی را افتتاح می‌کند. فروغی که ازتهران به نمایندگی مجلس انتخاب شده بود، از کابینه مستوفی کناره می‌گیرد و در انتخابات هیئت رئیسه‌ی مجلس، به عنوان نایب‌رئیس برگزیده می‌شود.

ویکی پدیا ـ در ۱۳ آذر ۱۲۹۳، با افتتاح دوره سوم مجلس شورای ملی از سوی احمدشاه، فروغی از تهران به نمایندگی این مجلس رسید. او از کابینه مستوفی کناره گرفت و در انتخابات هیئت رئیسه‌ مجلس، به عنوان نایب‌رئیس برگزیده شد.»

یا این نمونه که مصداق واقعی اغاره است:

«احمد افرادی ـ [ فروغی ] در ترجمه‌ی کتاب «اصول علم ثروت ملل»، برای بسیاری از واژگان پایه‌ای علم اقتصاد، معادل فارسی ساخت. اما، وجه مهمتر کار فروغی در این کتاب، طرح موضوع اقتصاد ـ به صورتی نظام‌مند و علمی ـ در جامعه‌ای‌ست که به فعل در آمدن بسیاری از امورش، هنوز در گرو «خوب» و«بد» استخاره بود.


ویکی پدیا ـ در برگردان کتاب « اصول علم ثروت ملل یعنی اکونومی پلتیک» از زبان فرانسه، برای بسیاری از واژگان پایه‌ای علم اقتصاد، برابرهایی به پارسی ساخت و برای نخستین بار در ایران، علم اقتصاد را به‌صورتی نظام‌مند و علمی مطرح کرد.»

به خوبی می توان دید که « ترجمه» به « برگردان» و « معادل » به « برابر» و « فارسی » به « پارسی» تبدیل شده است. جناب آقای همنشین بهار ! آیا این دو نمونه، مصداقی بر « اغاره» نیست . « تقدیم و تاخیر کلمات و بسط عبارات یا نقل کردن به مرادفات.»

حال از شما می پرسم ؟ چرا به این نمونه ها اشاره ای نکردید . آیا این کار نشانه ای از شتابزدگی شماست . یا ارزیابی ... ، یا نه عصبیتی که چشم ها را می بندد ؟

اما من به شما پاسخ می دهم .با توجه به این نمونه ها به نظر می رسد نویسنده مقاله محمد علی فروغی در ویکی پدیا، مقاله آقای افرادی را پیش روی خود داشته و از بخش هایی از آن سود برده است بی آن که در منابع خود از آن یاد کند

البته گویا این کار از منظر جنابعالی ، سرقت به حساب نمی آید و شاید هم ...

جناب آقای همنشین بهار! در امر پژوهش خاصه در پژوهش دانشنامه ای، تقوای فرهنگی حکم می کند کوچکترین بهره گیری از یک مقاله را با ذکر ماخذ یادآور شویم و اگر چنین عملی روی ندهد ،گناهی نابخشودنی است که نه نابخردی بل چرکین ترین عمل است و از آن بدتر، آن است که با نقل بخش هایی از یک نوشته ، به مسخ حقیقت بپردازید

دوست می دارم این نامه سرگشاده را با نقل سخنی از « سن ژون پرس» به پایان ببرم .

« و برای شاعر همین بس که وجدان ناآرام عصر خویش باشد.»

و شما جناب همنشین بهار به خوبی می دانید که در پاسخ به کدام بخش از نوشته تان این سخن « پرس» را نقل کردم.

برای تان جان و جهانی بیدار آرزو می کنم

با احترام
مهدی خطیبی
khatibi_mehdi@yahoo.com
www.mehdikhatibi.com
www.mehdikhatibi.blogfa.com

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد