logo





« فیسبوک ( ۲ ) »

يکشنبه ۵ شهريور ۱۳۹۱ - ۲۶ اوت ۲۰۱۲

علی اصغر راشدان

aliasghar-rashedan2.jpg
- بعضیا مردرندی توخونشونه،نمیتونن مثل بچه آدمیزادزندگی بی شیله پیله داشته باشن. رفته باشیطون پرستا عکس شیش درچارگرفته وگذاشته تو فیسبوک که پزبیاد! تواز تخم وترکه خلفای راشدین هستی!خودتو فاطی پیروان شیطون لائیک میکنی!
- دلاکا کاری که ندارن، سرهمو میتراشن، مدتیه خفت زبون بی چاک وبستموگرفتم که به قول تو مثل بچه آدمیزاد بچسبیم به زندگی معقولم . بازگیلاس اول ازگلوت نرفته پائین، گیردادی!راشدان چی ربطی به خلفای راشدین داره،بلانسبت دانشمند!
- توصرف ونحو عربی یه مبحثی داریم به اسم « حروف عله »،همزه ی سرپاوایستاده،یاهمون الف،گاهی وقتا تبدیل یه «ی » میشه،«ی»راشدین تبدیل به الف راشدان شده،تو ازتخم وترکه خلفای راشدین هستی،عرب زاده هزاروچارصدو اندی سال پیش!تورو به شیطون عصیانگروپیروای مدرنش چی که خودتو قاطیشون میکنی!
- ایول آجواد!یواش یواش سرافتاد میشم که خیلی حالیته.
- تو این حروف عله عکسشم پیش میاد،یعنی الف تبدیل به «ی » میشه،مثلا شیخ همون شاهه.الف شاه تبدیل به « ی» شیخ شده. قدیما میگفتن اعلیحضرت رهبر معظم،حالامیگن فلانی رهبر معظم. هردوتاشونم باهم مو نمیزنن.
- به به!عجب کشکی سابیدی که نصفش قروته!پخش وپلاهائی گفتی که تعریفمو پس بگیرم،فاتحه انقلاب واین حرفاروخوندی آجوادی !
- میدونی چیه داشم، بعضی خوی وخصلتای بچه آدمیزادباشیرمادرش وارد ملاجش میشه، تا عزرائیلم قبض روحش نکنه، دست از سرش ور نمیداره.
- باز رفتی رو شاخه ، حرف تو حرف نیار،حرف حسابتو بگو وخلاصم کن
- آدمیزاد هرچی رو زبونش میاد،همینجور یلخی نمیندازه بیرون، حرفو میباس رو زبونش نگا داره، کمی دور دهنش بچرخونه، سبک وسنگینش کنه، تواحوالات اهل مجلس،محیط، زمان ومکان باریک شه، اگه دید جماعتو دلخور نمیکنه، بندازش بیرون. الابختکی که ولش کنه، عینهو گنجیشک میپره هوا، دیگه دستش بهش نمیرسه که بگیره وبرش گردونه تودهنش، نوکرتم، یه کم خفت زبونتو بگیر!سنی ازت گذشته دیگه!مام بلانسبت آدمیم آ!
- ببخش آجواد،حرفات همه ش حکمته ،گاهی وقتا رو این قضیه خیلی باریک میشم. به خودمم نهیب میزنم بابا بسه دیگه،زبونت عالم وآدم رو ازت دلخور کرده ورمونده،ازجوونی تاپیری،ازپیری تاکی!
- صددفه عیباتو بهت گفته م، صددفه م همین حرفارو واسه م بلغور کردی. تو باخودت طرف نیستی که یکریزباخودت کلنجارمیری وازپس خودتم ورنمیای!باعالم وآدم طرفی، میباس رفتارو گفته هات آدم پسند باشه داشم!اینهمه دشمن تراشی زیر سرزبون لاکردارته!
- آخه یه چیزائی تو این عالم وآدم هس که توکتم نمیره،این دیگه ربطی به زبون وخوی وخصلتم نداره آجواد.
- این چیزا چیه؟بگو تامام سرافتادشیم داشم!
- قضیه به درازا میکشه وممکنه سرتو درد بیاره آجواد.
- خیالت تخت باشه،شیشه ها زیاده،تازه اولیشو خالی کردیم،شب درازه وقلند ر بیدار.
- قدیما که هنوزانقلاب نشده بود،دعوا میون املاوقرتیا حسابی بالاگرفته بود.
- این دعوای زرگری ازهمون اول تا همین الانشم میون املاو قرتیا ادامه داره، سگ زردم داش شغاله،هردوگروهشونم سایه انقلابیای واقعی رو باتیرمیزنن، هرچی تو این سی واندی سال علنی وزیرزیرکی سربه نیست ونابود شده انقلابیون واقعی بودن.شمارشهدای مردمی وانقلابیای واقعی رو بامعدومای سلطنت طلب وریزه خورای قرتی ساواکیا مقایسه کن. این گروه قرتی بازانگاریه بویائی به بینیشون خورده، سرازلونه هاشون درآوردن،مقام امنیتی معروف،اون جلاد خون آشام کثیفو با شگردای گوناگون مطرح وتطهیرش میکنن!این قرتیا خیالات ورشون داشته، انگار مردم به خاک وخون کشیده شدن اونهمه جوون پاک وفرهیجته شونو باترفندا و دستورمستقیم این خفاش خون آشام فراموش میکنن!
- بابا دست خوش! به من میگه اخیتارزبونتو داشته باش!غافل میشم چار نعل می پره تو سیاست!حرف ما یه چیزای دیگه بود،آجواد!
- از اون گذشت، هی نگو انقلاب داشم. گفتم که، بین شاه وشیخ فقط یه حرف عله هس، الف شاه، شده «ی » شیخ. اگرم اون اولا انقلاب بود، حالادیگه نمیگن انقلاب، میگن غائله.اعلیحضرت رهبرمعظم،شد... رهبرمعظم.همین.
- این رشته سری دراز داره،ولت کنم ،ازخیلی جاهای خطرناک سردر میاری، بگذریم آجواد.
- خجالت نکش، حرفمو قبول کن و بگو از پس جوابش ور نمیام.
- داشتم میگفتم، تازه کلک پشت لبام دراومده بود. خونه م پائین تراز نازی آباد بود. محل کارم کنارباشگاه شعبون بی مخ بود.با اتوبوس میرفتم وبرمی گشتم.یه عده مثلا میشدن خارچش املاو بامینی ژوپائی کوتاه تر ازشورت از ته نازی آباد میرفتن وسط یابالای شهر. تواتوبوسا غوغامیشد. هرکی به پهلوئیش شونه میکوفت وکنارش میزد که به طرف نزدیکترشه! جماعت ندید پدید شیش چشی چش چرونی میکردن، طرفو می پائیدن، زیرزیرکی لبخندای اونجوری تحویلش میدادن. باغشاه وچار راه لشگرتو مسیراتوبوس بود. سربازای عطش زده کنارطرف می شستن،پا،کمر، بازو ودست خودرا به همه جا، مخصوصا باسنهای لختش میمالیدن. طرف رنگ میدادو رنگ میگرفت، خودشو مچاله وجمع میکرد،گاهی بلن میشدوجاش را عوض میکرد. تواتوبوس غلغله آدم کجامیرفت؟زجرکش و پیاده میشد.
- به من میگه ازرده بیرون میری! این حرفا چی ربطی به حرفای من داره؟کم که میاره میزنه به صحرای کربلا!مارو گرفتی ها!
- یه دیقه زبون به کام بگیر،ربطشو می فهمی.
- پرت وپلای صدتا یه غاز نگو.
- یکی نبود به طرف بگه توکه تموم خوی وخصلتات،اتوبوست، جماعت ومحیطت امله، واسه چی ادای قرتیای تازه به دورون رسیده مثلامدرنو درمیاری که زجرکش شی وفرارکنی؟
- اینا که میگی درست، چی ربطی به بگومگوی فعلی ما داره؟
- خودت اول باجریان عکس وفیسبوک شروع کردی. میخوام بگم این قضیه عکس و دنیای مجازی فیسبوکم خیلی شبیه اون اتوبوسا و واقعیتای محیط اون زمونه ست.
- گیرم اینجورباشه، بازم حالیم نشدچی میخوای بگی؟
- بعضیا تو فیسبوکم ادای همون قرتیای مینی ژوپی رو درمیارن. همیناشه که توکتم نمیره.هی میگی خفت زبونوتو بگیر.
- تموم مقدمه چینیت واسه همین بود؟
- آره، واسه همین بود.
- بفرماچی جوری این قضیه رو ثابت میکنی؟
- خیلی از علیا مخدره ها چپ اندر راست عکسای میک آپ وروتوش شده سالای قبل شونو توفیسبوک میگذارن.
- از کجافهمیدی عکسامیک آپ و روتوش شده ومال قدیمشونه؟
- اگه اینجور نبود، یه کلیپ وفیلم از امروز صاف وساده شون میگذاشتن.
- فیسبوک واسه همین چیزا خلق شده، مگه نه؟
- درسته، اما اینا کشته مرده تعریف،تمجید،به به و چه چه و پونصدتا لایک گرفتنن.
- اصلا این قضیه چی ایرادی داره؟
- ایرادش اینه که اینا عالم وآدمو ابول حساب میکنن،قر و قمیشای اونجوری میان واظهار لحیه م میکنن «ممنون ازهمه اوناکه ازمن تعریف وتمجیدکردن، به به وچه چه گفتن و پونصدتا لایک زدن،خواهشا نگاه بد به من نکنین!»، جل الخالق!اینجاس که میگم اینا همون املان که ادای قرتیا رو درمیارن. اگه بدت میاد واسه چی چپ و راست عکسای میک آپ و روتوش شده قدیماتو میگذاری؟ فکر نمیکنی ازشاخ آفریقا،نوک قطب شمال وجنوب،تموم قاره آمریکا، چین و ماچین وعرب وعجم می بینن وتماشا ت میکنن و تو دلشونم میگن کاش الان توبغلم بود، شترسواری دولادولانمیشه که ،تعریف وتمجید میخوای ،هوس کردن زشته؟درذهن مردم فیسبوکی پنج قاره رو گل بگیر،دروغگو!.....

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد