logo





سه روايت از آن شيخ

(گزارشی از يک ديدار)

يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۷ - ۱۵ فوريه ۲۰۰۹

مرتضی سیمیاری

semyari.jpg
۱-در مسير تغيير:اقا نجفی قوچانی می نويسد در مشهد مطالع و شرح تجريد را پنهانی می خوانديم چرا که علما و طلاب مشهد غالبا مقدس بودند وکتب معقول را مطلقا از کتب ضلال می دانستند و اگر کتاب مثنوی را در حجره کسی می ديدند با او رفت امد نمی کردند که او کافر است و خود کتابها را نجس می دانستند وبا دست مس به جلد نمی کردند ولو انکه خشک بود. تاريخ تعصب در ايران استدلال را نمی شناسد تا جايی که گفتگو را نجس می شمارد و اين حرام به کفر منتهی خواهد شد ملا احمد نراقی نيز تا انجا پيش رفت که علوم را دنيايی دانست و در کتاب معراج سعادت فتوا به اين می دهد که خواندن ان کتاب ها واجب نيست.شيخ عبدالله نوری نشان داده بر خواسته از تبار اقا نجفی در حوزه های تشيع می باشد او با جرات تاريخ تشيع را نقد می زند و دل در گرو صالحی نجف ابادی دارد او در خرداد با تعصب مبارزه کرده و از ان سو محکوم به عنادبا اسلام و تکفير شده است ناطق نوری در خاطراتش چنين می گويد "ما نمي توانيم بپذيريم که نوری تفکر ولايی دارد"معاونت سابق وزارت امور خارجه و فرمانده سابق سپاه پاسداران امروز در قامت روشن فکری ايران قرار دارد. ديدار با يک روحانی روشن فکر می توانست جذاب نيز باشد هر چند پرسش های نگارنده با پاسخ های مبهمی نيز روبرو شد به جرات شيخ دنيای جديدتری را می خواهد تجربه کند در گفتگو از غافلگيری روشن فکران ايرانی می گويد هر چند جامعه مدنی تحليلی را با اما و اگر می پذيرد و او بر خلاف بسياری از تحليل گران ايرانی جامعه را فرمول شده نمی بيند.
۲-در مسير روشن فکری:شيخ عبدالله نوری شباهت فراوانی به لودويک واتسوليک سياستمدار و روزنامه نگار پراگی دارد هر دو ارمانهايشان را در تسريع اصلاحات می دانند هر دو مانيفست اعتراضی به سياست های نظام ايدئولوژيک حاکم دارند يکی نويسنده مانيفست معروف ۲۰۰۰ کلمه ای و ديگری در دادگاهش دفاعيه ای پر عيار دارد گذر هر دو به زندان افتاده است و از همه مهمتر انکه هر دو منتقد بر رهبران اصلاح طلبی ميباشند که اصلاحات را بيش از حد خطرناک و غير قابل دسترس ميدانند.
شيخ از اينکه راست ايران اصلاح طلبی را در قامت اعتدال و افراط تعريف ميکند انتقاد می کند در حالی که برخی رهبران اصلاح طلب نه تنها معتدل نبوده بلکه اصلاحات را در حاشيه تفريط دنبال می کنند.
از دستاوردهای انقلاب می گويم جمله ای را گفت که قبل تر نيز خوانده بودم لودويک واتسوليک در پاسخ به انتونين ليهم در مورد نتيجه تجربه اصلاحات در چک چنين ميگويد "فکر نميکردم تفاوت زيادی با تجربه نسل های ديگر داشته باشد هر نسل با توهمات خاصی وارد عرصه زندگی ميگردد و به تدريج دچار ياس و سر خوردگی ميگردد."
شيخ ميگويد مهمترين تجربه ان است که ما موفق نشده ايم،ما از انقلاب ارمان هايمان را ميخواستيم اما ميتوان تضاد انقلاب با انچه که روی داده است را به اسانی تشخيص داد.انتونين ليهم در پايان ديدار خود با واتسوليک می نويسد به دشواری ميتوان اين حقيقت را باور کرد که فرهنگ سوسياليسم به رغم ان همه تجربه تاريخی هنوز در بر گيرنده همه تجربه های تاريخی تکرار شده رژيم های گذشته باشد.
۳-نوری، ابهام جدايی از قدرت و روايتی از ابوالحسن بنی صدر:دکتر بنی صدر در دانشگاه سوئد به رد نظريه حساسيت دوره تاريخی ايران و لزوم اصلاحات گسترده می پردازد و از سوی ديگر در جزوه عدم موازنه در قران به رد قدرت های موجود و نبرد حق و باطل و برتر بودن حق از قدرت ميپردازد.در واقع دکتر بنی صدر همچنان در پارادوکس اصلاحات و تغيير قدرت از يک سو و تضاد حق با قدرت از سوی ديگر قرار دارند.شيخ عبدالله نوری نيز با ضريب بالايی اين پارادوکس را احساس ميکند شيخ از يک سو در جای جای گفتگوی خود از تغيرات اساسی ميگويد واز سوی ديگر به نفی قدرت ميپردازد در واقع عبدالله نوری در حال حاضر به نقطه اختلافات ذهنی روشن فکران ايرانی رسيده است او ازيک سو به تغيرات و اصلاحات اساسی رسيده است واز سوی ديگر خود را در تعارض با مختصات فکری و زمانی قدرت احساس می کند در واقع نوری مانند دکتر بنی صدر به علت ترسيم اصول در حفظ استقلال،ازادی و عدالت پذيرش قدرت را را در تضاد با حق می داند.اتفاقی يک بار در دهه شصت نيز روی داده است.
نوری پر ارمان در حالی از وادی سياست به عرصه روشن فکری قدم می گزارد که ارام ارام ذهن او نيز قابليت روشن فکری البته از جنس ايرانی ان را می يابد در دوره ای که روشن فکری ما تحت تاثير نظريه های دهه هفتاد نخبه گرا و انتزاعی گرديده است نوری ادبيات جديدتری دارد او دوباره از سيکل ذهنيت گرايی به دغدغه ارمان پروری رسيده است اين چنين است که از بی اخلاقی های اجتماعی حتی در فعالان اصلاح طلب می گويد از عدالت اجتماعی سخن ميگويد بدون انکه در حوزه ايدئولوژی تحصيل کرده باشد.او نيزمانند روشن فکران ارمانی از بی نظمی اجتماعی می گويد در حالی که هنوز به معيار چرخش قدرت در جامعه مدنی نرسيده است.نوری ديگر سياست مدار نيست او روشن فکری است از جنس روشن فکران ايرانی خودمان.
مرتضی سيمياری-عضو شورای مرکزی دفتر تحکيم وحدت.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد