logo





جنگ غزه
نه آغاز نه پایان – بلکه ادامه یک روند

چهار شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۸۷ - ۱۱ فوريه ۲۰۰۹

علی بهرخی

از جنگ سه هفته ای اسرائیل در نوار غزه که از 27 دسامبر 2008 تا 20 ژانویه 2009 در جریان بود هنوط مدت طولانی سپری نگشته است و صحنه های کشتار جمعی و تخریب انبوه آن باید در خاطره ها باقی مانده باشد.
اسرائیل دارای یکی از مدرن ترین ارتش های جهان امروزبا توانمندیهای اتمی بوده که آنرا" ناوهواپیما بر آمریکا در منطقه " نیز نامیده اند. اسرائیلی ها در توجیه جنگ غزه می گویند که آنها "مجبور بودند" این ماشین جنگی عظیم را بر علیه ساختار ترورو راکت پراکنی های حماس بکار گیرند.اما واقعیت این است که این جنگ نابرابرکشتن هر چه بیشترشهروندان غیر نظامی و نابودی هر چه گسترده ترساختار مدنی یکی از " فقیرترین و پرجمعیت ترین مناطق محروم جهان" را در دستورکار داشت وبه انجام رساند. بیش از نود درصد از کشته شدگان کودکان، زنان و دیگر مردمان غیر نظامی فلسطینی مقیم نوار غزه بوده وآنچه که تخریب کشته است عمدتا منازل مسکونی، مدارس و بیمارستانها و ساختمانهایی از این قبیل بوده اند. این جنایت غیرقابل تصورکه در مقابل چشم جهانیان بوقوع پیوست امری تصادفی و استثنایی نبوده بلکه حلقه ای است از یک پروسه وروند رنجیره ای و بهم پیوسته که با تاسیس کشور اسرائیل آغازگردیده و با بر جای گذاشتن شیاری ازخشونت ووحشت همچنان ادامه دارد.حال برای کسانی که به " پیچیده ترین و کهنه ترین بحران منطقه خاورمیانه " می اندیشند ممکن است این پرسش مطرح گردد که به چه دلیل اسرائیل در برخورد به همسایشگانش عموما و به فلسطینی هاخصوصا ازسیاستها ی تحقیر، برتری طلبی و سرکوب آمیخته با تبعیض نژادی بیروی نموده و این معجون ضدبشری را در قالب جنگ، اشغال سرزمین های بیگانه،آوراه نمودن ساکنین آن و ترورهای فردی وجمعی جامه عمل می پوشاند؟ نظری به زمین های سیاسی – تاریخی که منجربه تشکیل کشوری بنام اسرائیل گردید و همینطورتفکرسیاسی وجهانبینی مسئولین بنیانگذارو کنونی این کشورشاید گامی باشددر جهت یاقتن پاسخی به این پرسش.
بنا بر تحلیل تاریخ نگاران وصاحب نظران مشکل خاورمیانه باید کلیه بحران ها و اختلافات سیاسی – نظامی را که این منطقه در طول قرن بیست و کماکان در سالهای آغازین قرن بیست ویک با آنها روبرو بوده بحساب عواقب و نتایجی گذاشت که پایان جنگ جهانی اول ( 1914- 1918) بیار آورده است. امپراطوری عثمانی که بمدت 400 سال حاکمیت بلامنازع خود بر اکثریت قریب به اتفاق کشورهای عرب زبان اسلامی اعمال می نمود بعنوان متحد و هم پیمان آلمان قیصری و بازنده ی جنگ اول و همین طور به دلایل ضعف های مزمن درونی که از سالها پیش قابل لمس بودند در پایان جنگ اول از هم پاشید واز رده خارج گشت.
استثمار انگلیس بعنوان ابرقدرت آنزمان بهمراه متحدین اروپایی خود ( فرانسه) کلیه کشورهای "آزاد" شده را بزیرکنترل خویش درآورد – و به این ترتیب سرزمین فلسطین تحت الحمایه انگلیس گردید!
سران ورهبران قبایل و ملل عرب که مایل بودند از زیرحاکمیت ترکان عثمانی رهایی یابند قبل و بخصوص در حین جنگ اول دست به قیامها و تعرضات گسترده بر علیه حضور نظامیان عثمانی در مناطق خود می زدند. جاسوسان "رایزنان" و افسران انگلیسی که بعنوان چشم وگوش استعماردر کلیه صحنه های درگیری حضور داشتند سران عرب را بشرکت هرچه بیشتر درجنگ بر علیه عثمانی ها تشویق می نمودند وبه آنها وعده های کمک ویاری برای تشکیل کشور مستقل عربی پس از پایان جنگ را می دادند.
همزمان سیاست مداران انگلیسی در قاره اروپا وعده های مشابه به نمایندگان جریان نوپای مذهبی سیاسی یهودی ( صیهونیسم ) میدادند که ازآنها برای تشکیل یک مرکز " میهنی – ملی یهودی" در سرزمین موعود پشتیبانی خواهند نمود – که درواقع چیزی جزپیش فروش نمودن فلسطین نبود!
یهودیان بعنوا ن بعنوان اقلیت مذهبی از طرف جوامع مسیحی مسلک اروپایی مورد پذیرش و تایید قرار نمی گرفتند و در بحرانها و بزنگاه های تاریخی تضییقات مضاعف سیاسی مذهبی بر آنها روا می کشت. ریشه نارضایتی ها وتحت فشار بودن یهودیان در کشور های های مسیحی اروپایی بر می گردد به درک و برداشت کلیسای کاتولیک که آنها را بعنوان "منافق" و خائن و شریک و مسئول کشتن مسیح می نگریست. کلیسای کاتولیک از آغازدوران میانه ی میلادی بقدرت مسلط دینی دنیوی تبدیل گردید و پاپ اعظم بعنوان نماینده خدا بروی زمین بجان و مال مردم حکومت می راند. در دروان سیاه تفتیش عقاید (انگیزاسیون) هزاران تن اززنان ومردانی که با اعتقادات خشک ودیکته شده ی کلیسایی در تضاد قرار می گرفتند مورد تعقیب دستگاه عریض وطویل دینی سیاسی قرارگرفته و یا زنده زنده در آتش سوزانده می شدند. یهودیان نیزاز این اذیت وآزارمصون نبوده، یا مجبوربه گذراندن زندگی در حاشیه ی شهرها و روستاها بوده یا برای نجات جان خود به اقصی نقاط دنیا از جمله خاورمیانه وآمریکای جنوبی فرارمی نمودند.
بدلایل بالا بخشی از روشنفکران یهود که نه فقط خود متعلق به مرفه ترین اقشاریهودی کشورهای اروپایی بوده بلکه ناروپود هستی مادی ومعنوی شان با هزاران پیوند پیدا ونا پیدا با بخش های بازهم مرفه تر غیر یهودی بهم تنیده بود بسوی افکاربغایت افراطی ناسیونالیستی مذهبی یهودیان در غلطیدند وصیهونیسم را پای گذاری نمودند. شعاراصلی این جریان فکری به اختصاراین بود که زندگی امن وآرام برای یهودیان در کشورهای مسیحی مقدورنبوده ، باید به کشور یا سرزمین موعود مهاجرت نمود و شرایط بازگشت همکیشان یهودی را به آنجا فراهم آورد...
نامه ارتورجمیزبلفور Arthur James Balfour وزیرخارجه وقت انگلیس بتاریخ دوم نوامبر1917 به لرد لیونیل والترروتشیلد Lord Lionel Walter Rothschid رئیس تشکیلات صیهونیستی بخش انگلستان که در آن به صیهونیستها وعده حمایت انگلیس از تشکیل میهن ملی یهودی در فلسطین داده می شود در واقع نشانی روشن از این روابط تنگاتنگ می باشد. صیهونیسم که تا آنزمان یک جریان فکری ناسیونالیستی مذهبی بخشی از یهودیان دست راستی محسوب می گردد که با استناد به آیات آسمانی تورات وانجیل در فکر نجات ملت یهود بودند تازه پس از دریافت این قول وقراروعده رسمی امپراطوری انگلیس هست که بعنوان یک جریان جهانی مطرح گشته و در واقع جوازمهاجرت به فلسطین را دریافت می کند.
وقایع آلمان در دوران فاشیسم هیتلری 1933- 1945، بر پا نمودن اردوگاهها و کوره های آدم سوزی و کشتارانبوه یهودیان به جوفرارومهاجرت یهودیان، البته به مدیریت و سازماندهی صیهونیستها، شدت بیشتری می بخشد. فاجعه فاشیسم درآلمان فرصتی می شود برای صیهونیسم تادر بخشی از افکارعمومی ماهیت آلوده به ناسیونالیسم افراطی و نژادپرستانه اش را در پس شعارهای دادخواهانه و مردم پسند پنهان نماید.
هنوزمدت زمانی از پایان جنگ جهانی دوم 1939- 1945 نگذاشته بود که سران صیهونیسم در ماه مه 1948 در شهر تلاویو تشکیل کشور اسرائیل را بگوش جهانیان رساندند. البته سران دولت اسرائیل حساب شده و با مجوزقانونی دست به چنین اقدامی زده بودند، چونکه چندماه پیش ازآن یعنی در ماه نوامبر 1947 سازمان ملل در یکی ازاولین نشست های عمومی خود با اکثریت آراء تقسیم فلسطین به دو بخش عرب ویهود را بتصویب رسانده بود. سازمان ملل که بظاهر بخاطر حفظ و حرمت حقوق ملت های ساکن این کره خاکی بوجود آمده است با این تصمیم یکی از اساسی ترین حقوق ملتها یعنی " حق تعیین سرنوشت ملل بدست خویش" را که خود نیزآنرا بعنوان یک اصل اساسی قبول دارد بزیر پا گذاشت. این سازمان بدون در نظر گرفتن خواسته ها وعلایق مردم فلسطین که هزاران سال در این سرزمین زیسته اند، بدون همه پرسی از آنان، بدون کوچکترین توجه و احترام به مخالفت و مبارزاتشان که سالها بود در مقابل امواج مهاجرین یهودی اروپا و ترورگسترده و بی رحمانه ی صیهونیستها ار خود بروزمی دادند و از بالای سرشان تقسیم سرزمین شان را تصویب نمود.
از آنزمان تا کنون جنگهای بیشماری با خسارات جانی ومالی غیر قابل تصوربرای طرف فلسطینی اختلاف اتفاق افتاده اند وسازمان ملل مصوبات متعدد در محکومیت تجاوزات اسرائیل بتصویب رسانده است. هیچ کدام از این مصوبات که همگی و بدون استثناء خواهان عقب نشینی اشغالگران اسرائیلی از سرزمین های فلسطینی و واگذارکردن آنها به ملت فلسطین اند کوچکترین نتایجی بیار نیاوردند.
لابد بهمین دلیل است که " محکوم اسرائیلی" هر بار کستاخ ترو عریان تر از پیش بحمله وهجوم می پردازد.
در این بین سازمان ملل در بهترین حالت نقش ووظیفه خود را دراین می بیند که فراریان وآوارگان فلسطینی را که قربانیان لشکرکشی های اسرائیل اند تیمار نموده و باآنها در کمپ ها واردوگاهها ی پراکنده که در اکثر کشورهای عربی دائرند غذا ودارو برسانند.
· اگر بنا به تصویب 1948 سازمان ملل سرزمین فلسطین تقریبا به طورنصف بین یهودیان وفلسطینیان تقسیم شده بود امروزبیش از80 درصد سرزمین فلسطین در زیرکنترل مستقیم ارتش اسرائیل قراردارد.
· بنابرقوانین معتبرومدون بین المللی دولت فاتح پس ازپیروزی دریک جنگ مجاز نیست درمناطق اشغال شده شهرک برپا نموده وشهروندان خود را در کناراهالی سرزمین اشغالی اسکان دهد. اسرائیل بعد ازجنگ 6 روزه 1967کناره غربی رودخانه ی اردن را که بیش از 40 سال است در اشغال خود دارد با زیرپا گذاشتن قوانین وعرف بیت المللی نزدیک به سیصد شهرک درآنجا برپا نموده است وحدود نیم میلیون اسرائیلی را بزور درآنجا اسکان داده است .
· بنابرمنابع تایید شده ی بین المللی در خود اسرائیل بیش از 600 ده و روستای فلسطینی از زمان تاسیس این کشورتا به امروزبا بولدوزربا خاک یکسان شده و در زیر آسمان خراش ها، اتوبانها، کودکستانها و فروشگاههای زنجیره ای مدفونند.
· نوار غزه که با طول 40 کلیومتروعرض ده کیلومترمنطقه ای بسیار محدود وکوچک وبسته ایست و یک میلیون و نیم فلسطینی را درخود جای داده است که از فقیرترین و محروم ترین مردم دنیا بحساب می آید. حدود یک میلیون تن از این مردم ازآوارگان و فراریان جنگ های مختلف اسرائیل اند. 80 درصد مردم غزه بیکارند ونیمی از ساکنان آن بدون کمک های روزانه و مستمرصلیب سرخ سازمان ملل وموسسات مشابه دیگرقادر به ادامه زندگی نمی باشند – واینها همه گوشه ایست ازسیاستها ی غصب و اشغال و تصاحب اسرائیل؟

دولت و ارتش اسرائیل بدون شک با صوابدید وچراغ سبزقدرت های پشتیبان و با مطمئن بودن از بی تاثیروبی خطر بودن اعتراضات و مصوبات سازمان ملل با محاصره نظامی، تحریم اقتصادی وبالاخره جنگ تمام عیاروکشتار جمعی مشغول ادامه همان سیاستی است که بیش از 60 سال است برمردم فلسطین روا داشته است.
با وجود انتقادات همه جانبه به فساد اداری وسیاستهای سازشکارانه و تسلیم طلبانه بقایای سازمان الفتح که در کناره غربی رودخانه اردن با نام دولت خودگردان بر سر کار است و با توجه به همه ناهنجاریها ونابهنگامی هایی که سازمان اسلام گرای حماس ازخود بروزمی دهد و به کمک دلارهای نفتی سعودی ها ورژیم ایران مشغول فرستادن بخشی از جامعه فلسطین به قهقرای قرون وسطا می باشد باید بیشتراز هر زمانی دیگر تاکید نمود که مقاومت ملت فلسطین در مقابل اشغالگران اسرائیلی از حقانیت ویژه ای برخوردار است. دفاع از فلسطین در قابل تجاوزات اسرائیل وظیفه هر انسان آزاده وبشردوستی است.
درپایین دو متن ترجمه شده ازآلمانی به فارسی در اختیارخوانندگان فارسی زبان قرارمی گیرد که به جنبه هایی از جنایات جنگی اخیراسرائیل در غزه می پردازند.

1- زخمهای چرک آلود
برگردان: علی بهرخی

شهر غزه – ابعاد انهدام و تخریب عجیب و باورنکردنی به نظر می آید. خانه هایی که انگاربدست یک غول همانند جعیه های مقوایی از بالا به پایین به هم فشار داده شده و بهم چسبیده اند. در بین خانه های اینگونه به زمین چسبیده تک ساختمانهایی که هنوزسر پایند و یا ازآنها بقایایی باقی مانده است بچشم می خورند که این خود به غیرعادی بودن تصویری که جلوی چشم بیننده است می افزاید. از وزارت خارجه فلسطین هم چیزی برجای نمانده است جزدیوارهای بیرونی آن که آنهم درحال فروریختن است. قطعات و بخشهای خُرد شده ی ساختمانها معلق در هوا آویزانند. در امتداد خیابان "عمرمختار"که زمانی خیابان اصلی وآبرومند شهرغزه بحساب می آمد همانند کلیه ساختارهای خودمختاری فلسطین چیزی دیگری جزخرابه و چوب و آهن و خاک تلنبارشده روی هم بچشم نمی خورد، ساختمانهای پارلمان و پلیس فلسطینی ها را نیزارتش اسرائیل با خاک یکسان نموده است.
از طرف دیگردز شهر غزه تکاپوی چشم گیری برای ادامه زندگی مشاهده می گردد. گرچه هنوزجنگ بیش ازیک هفته نیست که به پایان رسیده است اما جمعیت قابل توجهی در خیابانها دیده می شود که به فعالیت مشغول است، مغازه ها اجناس خود را برای فروش عرضه می کنند، عده ای جارو بدست با کوهی از آواردرگیرند، کسان دیگری سعی دارند با ماشین آلات سنگین ساختمانی بتون وآهن وخاک را کنار بزنند وراه باز کنند. رفتاروآمد اتومبیل ها فشرده .انبوه به نظر می رسد، ماموران متعلق به تشکیلات حماس به ظاهردرحال نظم وترتیب دادن رفت وآمد در خیابانها هستند، شهر غزه دور جدیدی اززندگی کردن را آغازکرده است.
اما حال وارد محله ی"زیتون" در قسمت جنوب شهر می شویم. آنچه که در این محله بچشم می خورد بیننده را بیشتر بیاد صحنه های یک زلزله از نوع سخت ترین آن می اندازد. در اینجا فقط بمب های شلیک شده از هوا ودریا وزمین نیستند که تخریب نموده اند. ارتش اسرائیل باستثنای ساختمانهایی که از آنها بعنوان قرارگاه استفاده می کرد همه چیزرا با بولدوزربا خاک یکسان نموده است. اکنون پس از عقب نشینی سربازهای اسرائیلی ساکنان در حال بازگشتن اند، البته تا آنجایی که از کشتارهای جمعی جان سالم بدربرده باشند.
برای تعداد بیشمار کشته شدگان شناخته شده و ناشناخته در وسط یک میدان بزرگ که از هر کوشه ی آن بوی تند عفونت اجسادی که هنوززیر آوارند و یا در گوشه وکنار پراکنده اند بمشام می رسد چادر بزرگی را برای انجام مراسم سوکواری برپا کرده اند. فقط از یک خانواده بزرگ فلسطینی بنام " سامونی" در حین بمب بارانها 32 تن جان خود را از دست دادند. در گوشه ای از این چادر" عرفات سومانی " 36 ساله که 15 تن از نزدیک ترین خویشاوندان خود راازدست داده است نشسته است ومی گرید : " من هنوزنمی توانم آنچه که با چشمانم می بینم باور کنم". شک سختی که به این مرد وارد آمده است کماکان قابل لمس است وقتی که از حماس ورهبرتبعیدی این تشکیلات خالدمشعل که در دمشق به تقدیرازاین " پیروزی افتخارآمیز" پرداخته بود سخن بمیان می آید، غم ودرد عرفات سامونی جای خود را بع عصبانت آمیخته با اعتراض می دهد. او با تمسخروکنایه می گوید : کجاست این پیروزی ؟ یک نقطه ومحل بمن نشان بدهید که حماس در آن پیروزی داشته باشد. اینجا در محله ما در هر حال حماس از خود مبارزه و مقاومت نشان نداده است...
هر کسی مختار است به این گفته ها باور داشته باشد یا نداشته باشدو اما این واقعیت است، زمانیکه نمایندگان حماس برای گفتن تسلیت شرو کله شان پیدا شد سامونی ها به آنها فهماندند که نیازی به تسلیت و همدردی آنها ندارند. اما کمک مالی را به وسیله جهاد اسلامی فرستاده شده بود سامونی ها پذیرفتند. بدون استثنا کلیه اهالی این محله در مقابل نیستی و نابودی کامل قرارداشته و بمعنی واقعی کلمه هیچ چیزندارد!
" هر مقدارپول هرچقدر هم که ناچیزباشد واز طرف هر کسی هم باشد برای ما خوشایند است " عرفات سامونی می گوید، او که مردی سخت شکسته و ضربه خورده به نظر می رسد پس ازمکث کوتاهی با جملاتی آرام وآهسته ادامه می دهد که پس ازآغاز حمله ی زمینی ارتش اسرائیل به محله ی " زیتون" که درامتداد خیابان صلاح الدین قرارگرفته و این جاده پیوند استراتژیک شمال و جنوب غزه را تشکیل می دهد چه اتفاقی افتاده است. در این روزیکشنبه سربازان اسرائیلی تعداد کثیری ازاهالی این محله را مجبور می کنند که همگی در یک خانه جمع شوند. این مردمان فکر می کردند در خانه ای که جمع شده اند در پناه و امنیت خواهند بود، صبح روز بعد یعنی 5 ژانویه این خانه زیرآتش توپخانه قرارمی گیرد...
عرفات سومانی موفق می شود بانزدیکانش به بیرون بدوند."همگی سرتاپا خونین بودند ولی ما همچنان می دویدیم و بدویدن ادامه می دادیم ." دو روز بعد تلفن دستی او زنگ می زند. خواهرزاده 8 ساله اش که همه فکر می کردند زیرآوارگیرکرده و کشته شده است بود که زنگ می زد. این دختربچه باضافه چند تن دیگردر گوشه ی گنجه ای در زیر آوارساختمان زنده مانده بودند. سامونی فورا به صلیب سرخ زنگ می زندو تقریبا تا به حد دیوانگی می رسد چونکه هیچ کس حاضر نبود که باورکند وبه پذیرد کع در زیر آوارهمانند تپه ای به نظر می رسید جان سالم بدربرده باشد و یا درآنجا کسی زخمی و مجروح برای نجات پیدا بشود ...
با توجه به آنچه که عرفات سامونی پشت سر گذاشته است او چگونه می تواند از عهده ی آنچه که در پیش دارد برآید؟ او وبقیه آنچه که ازخانواده اش باقی مانده است در انتظارکمک نشسته اند. اگرکشورهای مرفه جهان درنظر دارند کمک های خود برای بازسازی را بسته به شرایط مساعدتر سیاسی بنمایند می تواند خیلی دیربشود. یگانه پسرعرفات سامونی که نه اتفاقی یاسر نام دارد خود را طرفدارالفتح و رئیس اسن تشکیلات محمود عباس می داند. اما نظر وموضع او بهیچ وجه بیانگر روحیه ی اکثریت در غزه نیست. اکثر اهالی غزه پس از این جنگ 22 روزه نه به وعده های بین المللی و نه به کارسازبودن سیاست های صلح آمیزو سازشکارانه کوچکترین دلبستگی و امیدی ندارد.

دکترنافذابوشبان می گوید: " ما در اینجا بمعنی تمام وکمال با یک کشتارعمومی روبرو بودیم " و اضافه می کند و جهان در مقابل آن چشم فرو بست. شبان مرد میان سالی است که به نظر می رسد اعصاب خود را بخوبی زیرکنترل دارد، فقط لرزش در لحن کلام و صدای اوست که از آشفته بودن دورن ان خبر می دهد.شبان بطورمداوم و 24 ساعته و مشغول عمل و مداوای مجروحین بودواگرگهگاه فرصت استراحت و چشم روی هم گذاشتن پیدا می کرد، " انتپار اینکه صبح فردا زنده از خواب بیدار گردیم را نداشتم ." او به مداوای قربانیانی مشغول بود که نوع زخم وجراحات آنان را بندرت کسی دیده بود ویا تصورش را می توانست بکند. اما در این بین خود اسرائیل نیزبکار بردن بمب های آغشته به فسفرسفید را کتمان نمی کند. شبان به عنوان جراح پلاستیک ومتخصص جراحی زخم های ناشی ازسوختگی در بیمارستان شفا که بزرگترین بیمارستان فلسطین درحال حاضراست مشغول بکار می باشد. او دراتاق معاینه خود پاکت کوچکی را بما نشان می دهد که محتوای آن نمونه ی ای از خاک و شن چسبیده به هم است که از محله ی " تل هوا" برداشته شده است. وقتی که سر پاکت باز می شود بوی شدید ونامطبوعی به مشام می رسد که همان بوی فسفرسفید می باشد. " ما درآغاز هیچگونه تجربه در مورد مداوای زخم هایی که ناشی ار بکار گیری بمب های آغشته به فسفرسفیدند نداشتیم" و شبان اضافه می کند که این جنگ اخیربود که این تجربه رابما آموخت.
سوختگی ناشی از فسفرسفید از بافت پوست و ماهیچه و اغلب تا به آستخوان سرایت می کند. معالجات معمولی وسنتی تاصیر معکوس داشته و درجه ی سوختگی و جراحت را عمیق تر وگسترده می کند. آنچه به نظر وتجربه شبان می تواند در مقابل این نوع سوختگی کارائی داشته باشد این است که با عمل جراحی پلاستیکی باید این سوختگی مداوا گردد – تجربه و دستاورد ی که برای تعداد کثیری از قربانیان اینگونه سوختگی خیلی دیر بدست آمده است.
" محمود الجمال" جوان هیجده ساله ی دانش آموزدبیرستان یکی ازکسانی است که جان سالم بدربرده است. دست چپ او، سینه ی او وبیشتر از همه پای چپ او سراسر پوشیده از زخمهای ناشی از سوختگی اند که اغلب عمیق اند واز پوست و گوشت گذشته اند. این جوان در سومین هفته جنگ در 16 ژانویه یعنی روزی که ارتش اسرائیل دست به گسترده ترین حملات وپیش روی زمینی زده بود قربانی این حملات شد." حدود ساعت 5 صبح بود " محمود واقعه را اینطور تعریف می کند" صدای انفجار شدید بمب بگوشمان رسید و همگی از خانه به بیرون دویدیم، ناگهان چیزی شبیه شعله فروزان آتش بمن اصابت کرد، با اینکه بدلیل سرمای سخت 3 کت روی هم پوشیده بودم " . 5 ساعت بعد او در بیمارستان بهوش آمد و " احساس می کردم که درون یک بخاری افتاده ام ومی سوزم." حتی زمانی که محمود روی تخت عمل جراحی قرارگرفته بود به گفته ی دکتر شعبان اززخم های عمیق تر محمود دود سفید بر می خواست . درحین پاک کردن وعمل جراحی سوخته گی ها اشتباها تکه بسیارکوچک ار بقایای فسفربه گردن دگتربیهوشی اصابت کرد که جای سوختگی بر روی گردن او هنوز بچشم می خورد.
" محمود اجمال می گوید هیچ زبان و کلامی قادر نبوده بیان کند که چه وچرا بسرش آمده است اما برای مسئولین این جنایت محمود سلسله مراتبی را بطورروشن تعیین نموده است . " اول از همه اسرائیلی ها مسئولند و سپس سازمان ملل متحد که مارا بحال خودمان رها نموده است. در پاسخ به این پرسش که پس نقش حماس چه می شود که به شهر "سده روت" و دیگر شهرهای اسرائیلی راکت پرتاب می کرده ؟ این راکت ها در مقابل آنچه که اسرائیل بدان دست زده اند هیچ اندف پاسخ محمود است و ازآن گذشته راکت ها عکس العملی بودند در مقابل سیاستهای تحریم و محاصره ی اسرائیل بر علیه نوارغزه ! در این جا دکترشبان وارد صحبت شده و می گوید: من حماس را انتخاب نکردم، اما بنابردرک من محمود عباس در هیچ موقع وبه هیچ وقتی در فکر وغم ملت فلسطین نبوده است " واضافه می کند با این جنگ مردم غزه اساسا تغییر کرده و دیگرهرگز آنچه که بودند نخواهند بود.
آفتاب مثل همیشه برروی غزه می تابد، انگارهیچ اتفاقی نیافتاده است، اما نباید اشتباه نمود، بعضی اززخمها بسیارطولانی چرکین خواهند ماند.
منبع : روزنامه فرانکفورترروندشاو 24 ژانویه 2009



2- این امرٍ بی سابقه ایست


سازمان ملل متحد بعد از بمب باران تاسیسات اش خواستار تحقیق و بررسی حملات اسرائیل در نوارغزه شده است . " جان جینگ John Ging " مدیر موسسه ی یاری رسانی سازمان ملل به آورگان جنگی فلسطین (UNRWA ) اسرائیل را متهم می نماید که از روی قصد و با هدف گیری آگاهانه ساختارهای مدنی فلسطینی ها را مورد هدف قرارداده و منهدم نموده است.
موسسه ی یاری رسانی مهم ترین تشکیلات یاری رسانی درنوار غزه می باشد. این موسسه 750000 هزار تن ازجمعیت یک میلیون ونیمی فلسطینی های نوارغزه را زیرپوشش برنامه های تغذیه آموزشی وپزشگی خود داشته و علاوه بر آن برنامه ساختمان مدارس و منازل وهمین طور حمایت ازبیوه ها و یتیمان جنگی را در دستور خود دارد. از آنجایی که ارتش اسرائیل در جنگ سه هفته ای اخیر مدارس سازمان ملل، کاروانهای کمک رسانی آن وحتی انباراصلی مواد داروئی – غذایی آنرا بمب باران نموده است مسئول موسسه ی یاری رسانی تقاضا می نماید بررسی و تحقیق در مورد این حملات از طرف یک هیات مستقل صورت پذیرد. خبرنگار روزنامه ی "زوددویچه سایتونگ" " توماس آواناریوس " مصاحبه ی زیر را با آقای جان جینگ در شهرغزه انجام داده است.
پرسش خبرنگار:
پس ازبمب باران مدارس سازمان ملل و دیگر موسسات مشابه به ارتش اسرائیل اتهامات زده می شود، بعضی ها حتی صحبت از جنایات جنگی بمیان آورده اند؟

پاسخ جان جینگ :
برعلیه اسرائیل اتهامات جنایات جنگی وجود دارد، با اینگونه اتهامات بر علیه فلسطینیان نیزروبرو هستیم. در مورد این اتهامات باید بگونه ای مستقل، واقع بینانه و موثق تحقیق و بررسی گردد. علاوه برآن باید این تحقیقات مطابق قوانین و حقوق بین المللی انجام بگیرد. در مورد فلسطینی ها واسرایدلی ها باید قوانین و حقوق دارای اعتبار وا حدی بوده و بطورمساوی بکارگرفته شوند.
پرسش :
اسرائیلی ها اعمال خود رااینگونه توجیه می نمایند که نیروهای مسلح از درون این موسسات مورد بحث بسوی سربازان اسرائیلی شلیک نموده وآنها در مقابل عکس العمل نشان داده اند؟
پاسخ :
این ادعای سخنگویان دولت اسرائیل است. اما آنها کوچکترین مدرک و دلیلی برای اثبات ادعای خود ارائه نداده اند. نظامیان اسرائیلی تا کنون چنین ادعایی نکرده اند. ما از افسران رابط ارتش اسرائیل که با ما در تمام مدت جنگ در تماس بوده اند تا کنون چنین ادعایی نشنیده ایم . جالب اینکه سخنگویان دولت اسرائیل بارها توضیحات خود را تغییر داده و جابجا نموده اند، خود این کاراز درجه ی اعتماد می کاهد.
پرسش:
شما از کجا مطمئن هستید که در موسسات هیچگونه نیروی مسلح نبوده است ؟
پاسخ :
کلیت چنین ادعایی بی معنا وبی پایه است. 1800تن ازشهروندان غیرنظامی که فقط چند لحظه پیش از زیر آتش توپخانه و بمباران هوایی جان سالم برده بودند بدرون یک مدرسه ی تحت پوشش سازمان ملل پناه یافته اند، چنین افرادی هرگزبه اشخاص مسلح اجازه نمی دهند که از میانشان بسوی سربازان اسرائیلی تیراندازی کنند، چونکه آنها بخوبی وبه تجربه می دانند که دقایقی بعد از آن باید با آتش توپ وتانک اسرائیلی ها حساب کنند.
پرسش:
این حرف شما هنوزارائه هیچگونه مدرک ودلیلی نیست.
پاسخ :
سازمان ملل که نباید بی تقصیر بودنش را اثبات کند. این اسرائیل است که باید برای ادعای خود مدرک ودلیل ارائه دهد. اسرائیلی ها در تمام مدت جنگ هواپیما های تجسسی بدون سرنشین شان را در آسمان داشتند. آنها عملا و تمام وقت کلیه حرکات و جابجایی نیروهای فلسطینی را با دوربین عکس برداری ضبط وثبت نموده اند. عکس های هوایی که بتواند این ادعاها را ثابت کنند کجایند؟ کسی که ادعا میکند دردرون موسسات زیرپوشش سازمان ملل نیروهای مسلح بوده اند باید اینگونه عکس ها را ارائه بدهد.
پرسش :
شما چگونه می خواهید از مسئولین دادخواهی کنید؟
پاسخ:
من انتظارم این است که درمورد هر انسانی که کشته شده، در مورد هر کسی که مجروح شده تحقیق و بررسی مجزا ومستقل انجام بگیرد. دراین جنگ بیش از 400 کودک کشته شده اند. پاسخ به این سوال که مسئولیت این کشتار به عهده کیست نمی تواند فقط تبلیغات سیاسی سخنگویان دولت باشد. حتی در همان روز که آتش بس اعلام گردید، دو کودک در مدرسه زیر پوشش سازمان ملل کشته شده اند. آنها بدون کوچکترین تردید و بدون بروبرگرد بی تقصیر بودند وآنها بدون هیچ شک و تردیدی کشته شده اند.کشته شدن آنها را نمی توان با ادعای بی پایه که نیروهای مسلح از درون مدرسه تیراندازی کرده اند بکناری زد و فراموش نمود.
پرسش :
شما ادعا می کنید که انبار کالای متعلق به سازمان ملل با بمب های فسفری مورد حمله قرارگرفته است.
پاسخ:
بله . ومن می توانم این ادعایم را بروشنی ثابت کنم. من مایلم بدانم چرا بااینگونه مهمات بسوی موسسات سازمان ملل شلیک شده است." این امر بی سابقه ایست". مدیرکل سازمان ملل نیزخواهان بررسی و تحقیقات مستقل در این مورد است.
پرسش:
اسرائیل می گوید که حماس از شهروندان غیر نظامی بعنوان سپربلا استفاده کرده است ؟
پاسخ:
اگریک راهزن بانک گروگان بگیرد، آیا پلیس بدرون بانک نارنجک پرتاب می کند؟ ما از این کار پلیس که برای دستگیری گروگانگیر گروگانها را بکشتن میدهد جلوگیری می کنیم. در مورد نسبت و تناسب مهمات و ابزاربکارگرفته شده باید فکرکرد، همین طوردرمورد این سوال که چه کسی تروریست است وچه کسی تروریست نیست قوانین معتبروشناخته شده ی بینالمللی باید جوابگو باشند. علاوه برآن هرگز نمی توان انسانها را گروهی محکوم نمود، هرکسی باید به تنهایی برای کارهایش بازجویی بشود ومسئول باشد.
پرسش :
جنگ غزه بر علیه چه کسی بود؟
پاسخ:
این افسانه ی سخنگویان دولت است که انگاربمبارانهای هوایی ساختارتروریست ها را هدف قرارداده بودند.
مدرسه آمریکایی در غزه را یک لحظه بعنوان نمونه ومثال در نظر بگیریم . این مدرسه بمب باران گردید و با خاک یکسان شده است . این مدرسه چه ساختار تروریستی در خود نهفته داشته ؟در این مدرسه 600 تن دانش آموزبزبان انگلیسی و بر اساس تدریس آمریکا تعلیم می دیدند. مخارج ساختمان مدرسه 700 میلیون دلار بوده است و اکنون جزتله خاکی بر جای نمانده است. درآن نیروی مسلحی وجود نداشت، تنها جسدی که از زیرآواراین مدرسه بیرون کشیده شد، متعلق به سرایداراین مدرسه بود.
پرسش :
این می تواند یک اتفاق استثنایی باشد؟
پاسخ :
لیست اینگونه "اتفاقات" دراز است، وزارت خارجه، مقرنخست وزیری، ساختمان میهمانان دولت همگی تا پایه و بن تخریب شده اند، اینها ساختارتروریستی اند؟ آنچه که نابود می شود ساختاردولت آینده فلسطین است.
پرسش:
شما بمدت 3 سال است که مسئول موسسه یاری رسانی به آوارگان جنگی فلسطینی درغزه می باشید، 3 سالی که وضعیت عمومی غزه لحظه به لحظه بدترو غم انگیزتر شده است .
پاسخ :
سیاست مداران به خود تلقین می کنند که سیاست تحریم و محاصره ی اقتصادی بمبارانهای غزه بخش ضروری از جنگی است که بر علیه تروردرجریان است. درست بر عکس این موضوع در حال اتفاق افتادن است.
چنین سیاستی بطورمدام خشونت وترور تولید می کند.اگر ما برای مشکلات غزه پاسخهای دیگری پیدا نکنیم جنگ بعدی را در یکسال یا شاید هم در 6 ماه آینده شاهد خواهیم بود.
منبع: زود دویچه سایتونگ 24 ژانویه 2009

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد